فلسطینیها باید ثابت کنند مظلومند
عبدالجواد موسوی شاعر و روزنامهنگار حالا دیگر سالهاست که تصویر، مبنای حق و حقیقت قرار میگیرد. اصلاً هیچچیزی در جهان، صدق و کذبش مشخص نمیشود؛ مگر بهمدد تص
عبدالجواد موسوی
شاعر و روزنامهنگار
حالا دیگر سالهاست که تصویر، مبنای حق و حقیقت قرار میگیرد. اصلاً هیچچیزی در جهان، صدق و کذبش مشخص نمیشود؛ مگر بهمدد تصویر. تاریخ با آن همه کهنسالیاش، در مقابل یک تصویر چندثانیهای رنگ میبازد. منطقیترین برهانها اگر با تصویر همراه نشود، امکان اثباتش دشوار است و در عوض سستترین دعاوی با قطعه عکسی یا تصویر متحرکی، اثباتش قطعی. ناعادلانه است؟ قطعاً. اما همین است که هست. جهان، جهان تصاویر است. ساختگی یا غیرساختگیاش هم چندان مهم نیست. مهم این است که بتوانی مطابق میل و سلیقه مخاطب و بشرِ گرفتار در میان مشهورات، خوب متاعت را عرضه کنی. همین.
با اینکه اهل مقدمهنویسی نیستم اما اینها را گفتم تا برسم به ماجرای حمله فلسطینیها به سرزمینهای اشغالی. 80-70سال جنگ و تجاوز را بگذارید یکطرف و اتفاقات همین یکی، دو روز را یکطرف دیگر. درحقیقت نه اتفاقات را بلکه تصویری که از این اتفاقات یکی، دو روزه به جهان مخابره شد. همین تصاویر تکلیف اسرائیل و فلسطین را در اذهان مردم دنیا مشخص خواهد کرد، نه انبوه کارهای تحقیقی، پژوهشی و علمی درباره تاریخ خونبار مواجهه اشغالگران با مردم فلسطین.
در همان ساعات اولیه دیدم یکی، دو نفر نوشتند: این اتفاقات باعث شد تا دیگر واژه مظلوم که همواره با مردم فلسطین همراه بود، بیمعنا شود. اعتنایی نکردم. با خودم گفتم مگر میشود یک تاریخ مسلم و روشن را نادیده گرفت و با یک حمله شاخه نظامی حماس، واژهای قدیمی را از یاد برد؟ بعد دیدم کار به جایی رسید که فلسطینیها شدند جانی، آدمکش و غارتگر و اسرائیلیها در مقام دفاعمقدس جای گرفتند. همه اینحرفها در حالی بود که اسرائیل داشت با خیال راحت، غزه را بمباران میکرد و ظرف چنددقیقه آمار کشتهشدگان در غزه با آمار کشتهشدگان حملات فلسطینیها برابر شد. وسط همین اتفاقها بود که دوستی نوشت: مشکل فلسطینیها این است که شیک نیستند! به همین صراحت. تلخ بود اما تهی از حقیقت نبود. برگشتم و فیلمهای منتشرشده را مرور کردم. آنچه وایرال شده بود، گرداندن جسد یک زن جوان بهدست حماسیها بود. زنی که البته معلوم شد آلمانی بود و توریست؛ و بدتر از همه آمده بود برای شرکت در جشنوارهای، بهبهانه صلح. همین یک تکهفیلم کافی بود تا فلسطینیهای زخمخورده، رنجور و داغدیده بشوند ستمگر. در کنار اینفیلم البته که فیلمهای دیگری هم بود و یکیش اینکه، زنی
از شهرکنشینان دوفرزندش را در آغوش گرفته بود و یکی از رزمندگان فلسطینی خطاب به دوستانش میگفت: «کسی حق تعرض به اینها را ندارد. ما به زنها و بچهها کاری نداریم. ما که مثل دشمنانمان نیستیم. ما انسانیم.» اما این فیلم دیده نشد. اصلاً دیده نشد. در عوض فیلمی از صهیونیستها دیده شد که جمعی از فلسطینیها را به اسارت گرفته بودند و در فضایی بسیار آرام داشتند به آنها آب میدادند. یک خانم خوشقد و قامت هم مسئولیت اینکار را برعهده داشت.
حالا شما هی از جنایتهای بیشمار صهیونیستها فیلم بگذار. از کفر قاسم گرفته تا همین چندروز پیش که در مسجدالاقصی مردم را به وحشیانهترین شکل، کتک میزدند و هی توضیح بده که این قوم ظالم، چنین کردهاند و چنان. در بهترین حالت پاسخ میشنوی که: پس اینها هم مثل اونهان و فرقی با هم ندارن.
آن کسی که گوش و هوشش در اختیار مشهورات زمانه نیست، با هزار فیلم و تصویر، عقایدش دگرگون نخواهد شد. او میداند انسان تحت ظلم، ستم، تحریم و تهدید انسانیاست درهم شکسته و رنجور و از جان و روان خسته و آسیبدیده. از او نمیتوان انتظار داشت که همه رفتارهایش بهنجار و با معیارهای اخلاقی، عرفی و شرعی تطابق داشته باشد. اما مخاطب عجول روزگار ما گوشش بدهکار اینحرفها نیست. او میخواهد خیلی زود تکلیفش را با همهچیز و همهکس روشن و در مقام قاضی، تکلیف عالم و آدم را مشخص کند. با چنین مخاطبی، سخنگفتن از دشوارترین کارهاست. رزمندگان فلسطینی باید این نکته را خوب بفهمند که صرف ستمدیدگی در چشم جهانیان، آنها را محق جلوه نمیدهد. آنها نمیتوانند بگویند قضاوت دیگران برایمان مهم نیست که اگر بگویند، قطعاً به خودشان دروغ گفتهاند. آنها اگر نگران قضاوت دیگران نبودند اینهمه اطلاعرسانی نمیکردند و از خودشان عکس و فیلم تهیه نمیکردند. آنها اگر میخواهند به مردم دنیا ثابت کنند با داعش و القاعده فرق دارند و حقیقتاً مظلومند، باید منش و روششان را دگرگون کنند؛ وگرنه همه سرزمینهای اشغالی را هم پس بگیرند، باز هم بازنده جنگند.