تمام آموزههای دینی باید با توحید سنجیده شوند
مراسم بزرگداشت دومین سال درگذشت علامه محمدرضا حکیمی با عنوان «آنجا که خورشید میوزد؛ یادکردی از فریاد عدالت همهگستر علوی»، با حضور احسان شریعتی، امیرعباس علیز
مراسم بزرگداشت دومین سال درگذشت علامه محمدرضا حکیمی با عنوان «آنجا که خورشید میوزد؛ یادکردی از فریاد عدالت همهگستر علوی»، با حضور احسان شریعتی، امیرعباس علیزمانی و حسین انصاری در شهریورماه 1402، به میزبانی مؤسسه فرهنگی تحقیقاتی اخوان دستمالچی و با همکاری دفتر مطالعات اندیشههای علامه محمدرضا حکیمی، مؤسسه فرهنگی هنری الحیات و مجموعه فرهنگی امام صادق(ع) میبد و با استقبال چشمگیر حاضران برگزار شد. در ادامه خلاصهای از سخنرانی احسان شریعتی در این نشست تقدیم خواهد شد.
احسان شریعتی
دکتری فلسفه
مکتب تفکیک، سنتی است که قائل به تمایزگذاری بین آموزهها و تعالیم وحیانی و قرآنی با حوزههای فلسفه (مبتنی بر عقل انتقادی و پرسشگر آزاد) و عرفان (مبتنی بر کشف، شهود و اشراق) است. البته جهانبینی توحیدی و آموزههای قرآنی به هر دوی اینحوزهها (عقل و شهود) و تعقل و تدبر در امور تشویق میکند، اما این تعقل و تدبر متفاوت است با سنت غربی ـ یونانی بهویژه پساارسطویی و افلاطونی، همچنین با سنت عرفان هندی یا شرقی. بههمیندلیل علامه حکیمی و نحله تفکیک، بر تمایز و مبارزه با التقاط، امتزاج و تلفیق دین و آنچه خارج از حوزه و سپهر دینی است، تاکید دارد. این تفکیک، مرزبندی و مَفصلبندی بین حوزهها، در عصر حاضر نیز ضرورت فراوانی دارد اما بهمعنای جدایی، تباین، ستیز و تناقض اینحوزهها نیست، بلکه بیشتر میتوان آن را اینگونه فهمید که مکتب تفکیک با تمایزگذاری میخواهد مرزی میان حوزهها برقرار کند تا ضرر و ضرار متقابل بههم نزنند، آنچنانکه در عمل و اندیشه میبینیم در جاهایی که حوزهها از هم تفکیک نشدهاند این آسیب و ضربهزنندگی وجود دارد.
در فلسفه دین نیز، دینشناسان از رودولف اتو تا میرچا ایلیاده، دین را بهمثابه امر قدسی و دین مطالعه کردند نه آنچنان روانشناسان و جامعهشناسان میخواهند دین را بهعنوان پدیده اجتماعی یا روانی مطالعه و تبیین کنند. آنها گفتند، دین امر مستقلی است که جوهر آن مواجهه با امر قدسی است. مواجهه با عظمت این امر قدسی، باعث خشیت و هراس در انسان میشود که خود موجد ایمان و عشق معنوی است. در غرب به این ایمان، «آگاپه» میگویند که نوعی عشق معنوی به خداست که عمودی است و بعد بهشکل افقی به عشق به همنوع تبدیل میشود.
«الحیات» علامه حکیمی، دائرةالمعارفی است از اخبار و روایات موثق شیعی و منطبق با آیات قرآن در همه ابعاد جهانبینی و فلسفه تاریخ، اجتماع و انسانشناسی. این درواقع همان بازگشت به قرآن و فهم روایات در پرتو توحید قرآنی است. اگر بخواهیم تمام آموزههای دینی را براساس روش درست تقسیمبندی کنیم، باید آن را انشعابی بفهمیم؛ یعنی توحید را سنگ زیربنا و مبنایی قرار دهیم که تمام آموزههای دینی دیگر مثل نبوت، معاد، امامت، عدالت و... از آن منشعب میشود. این اصلی است در هستیشناسی و یزدانشناسی که پیامد این الهیات توحیدی میشود؛ آزادی، برابری و عدالت، آنچنانکه در آیه ۲۵ سوره حدید آمده است. بنابراین جامعهای که قرآن و توحید به آن دعوت میکند، جامعهای است که همبستگی معنوی در آن باشد و میزان، ترازو و عدالت، محور باشد و عدالت شامل همه عدالتهاست؛ ازجمله عدالت اجتماعی، اقتصادی، حقوقی و قضایی. قرآن و پیامبر علاوه بر معنویت، به جامعه آزاد و پیشرفته مادی و معنوی فرا میخواندند و این امری است که در برداشتهای آخرتگرا و مادیگرا از نوع یونانی و هندیزدهاش دیده نمیشود.
در اجتهادی که علما دارند، چهارمنبع قرآن، سنت، عقل و اجماع، اصل است و اینعقل در طول تاریخ همان عقل یونانی و ارسطویی بوده (آنچنان که در مسیحیت هم همین عقل ارسطویی و یونانی ملاک بوده است). این عقل، ناقص است و وقتی کتاب و سنت بر پایه این عقل ناقص تفسیر شود، پیامدش انحراف از آموزههای اصلی توحیدی و پدیداری جامعه تبعیضآمیز (جنسیتی و غیره) و سلطهگر است. برای مثال برخلاف افلاطون و ارسطو که برای زنان ارزشی قائل نبودند و اختلافات قومی، جنسیتی و بردگی را طبیعی میدانستند، اسلام و مدینه پیامبر، ضدسلطه و تبعیض بود. آن انحراف بهدلیل همان عدم تفکیک و عدم توجه به ذات توحید است. انقلابی که ادیان توحیدی کردند این بود که یک خدا هست و همگان در برابر خدا یکسان هستند. بنا بر آیه ۱۳ سوره حجرات نیز تنها ملاک برتری، اخلاقی است و تفاوتها فقط برای بهرسمیتشناختن همدیگر است و همه برابرند. اینک نیز دیده میشود که اعمالی بهنام دین اما در تناقض با آن انجام میشود. برای مثال اکراه دینی ضد جوهره دین و آزادی مقبول آن است. بنابراین اصلیترین پیامد توحید، همانطور که معتزله میگفتند، عدالت است و عدالت تساوی همگانی در برابر خداست و این
انقلابی در تفکر بشری بود.