| کد مطلب: ۸۶۳۹
اسیران تنهای از یاد رفته

اسیران تنهای از یاد رفته

نیوشا طبیبی روزنامه‌نگار و پادکستر هر بار فشارهای اقتصادی و اجتماعی بیشتر می‌شود، موج مهاجرت هم بالا می‌گیرد. این‌روزها در هیچ محفلی نیست که بنشینید و بلند شو

00 Niusha

نیوشا طبیبی

روزنامه‌نگار و پادکستر

هر بار فشارهای اقتصادی و اجتماعی بیشتر می‌شود، موج مهاجرت هم بالا می‌گیرد. این‌روزها در هیچ محفلی نیست که بنشینید و بلند شوید و خبر رفتن دوستان، خویشان و اقوام دور و نزدیک را نشنوید. مهاجرت عده زیادی از مردم و به‌تبع‌آن فرار سرمایه‌های ملی، دارایی‌های معنوی و ایرانیانی که در شرایط عادی ‌باید می‌ماندند و ایران را می‌ساختند، پدیده‌ای واقعی است؛ حتی اگر آن را دوست نداشته باشیم یا ترجیح بدهیم درباره آن سکوت کنیم.
عده زیادی با استفاده از قوانین مهاجرپذیری کشورهای دیگر مهاجرت می‌کنند و از راه سرمایه‌گذاری یا براساس دانش و مهارت‌شان توسط کشور میزبان جذب می‌شوند. عده‌ای هم شرایطی سخت و غیرقابل‌باور را از سر می‌گذرانند، تن به رنجی خردکننده می‌دهند و خود را به اروپای غربی یا کشورهای دیگر می‌رسانند و درخواست پناهندگی می‌کنند. این‌دسته، بی‌پناهان فراموش‌شده‌ای هستند که هیچ‌کس کاری برای آنها انجام نمی‌دهد. در شرایط بسیار سخت کمپ‌های‌پناهندگی اسکان داده می‌شوند، مورد صدها نوع مضیقه، ظلم و سوءاستفاده قرار می‌گیرند و چندماه تا چندسال را باید به‌صورت معلق در این‌شرایط به‌سر ببرند تا پرونده آنها مورد رسیدگی قرار بگیرد. در کشورهایی مثل آلمان، کار اداره امور پناهندگان به پناهندگانی که پرونده آنها به انجام رسیده و پاسپورت دریافت کرده‌اند، واگذار شده است. زنان و دختران جوان در این‌کمپ‌ها مورد آزار و اذیت و تعرض این‌دسته از گماشتگان قرار می‌گیرند.
وضعیت خوراک و بهداشت در بسیاری از این‌کمپ‌ها اسف‌بار است و هیچ نسبتی با ادعاهای حقوق‌بشری کشورهای غربی ندارند. پناهندگان ایرانی بی هیچ پشت‌وپناهی در این‌کمپ‌ها مورد مظالم و مضایق فراوانی قرار می‌گیرند. غالب این‌پناهندگان برای دستیابی به کیفیتی بهتر در زندگی و به‌دلیل ناامیدی از آینده، سختی روند پناهندگی را به‌جان خریده‌اند.
سالانه صدهانفر از هموطنان ما در مسیر پناهندگی کشته می‌شوند یا به سختی‌های غیر قابل‌باوری می‌افتند که قابل‌توصیف نیست. قاچاقچیان انسان از آنها پول می‌گیرند و آنها ناچارند که به این افراد اطمینان کنند. قاچاقچیان انسان، بلد راه هستند و علی‌القاعده ‌باید بابت پولی که دریافت می‌کنند، پناهنده را از راهی صحیح و سلامت به مقصد برسانند. عبور از کوه، دشت و دریا در بدترین شرایط و بدون داشتن هیچ نوع تجهیزاتی، مخاطرات فراوانی دارد. زنان و کودکان، در معرض خطر جانی قرار می‌گیرند. اگر قاچاقچی بدعهد نباشد و آنها را وسط کوه، دشت و صحرا رها نکند، بالاخره آنها به کشور مقصد می‌رسند و درخواست پناهندگی خود را ارائه می‌کنند.
طبق قوانین جاری، هیچ ایرانی‌ای نمی‌تواند از تابعیت ایران دست بشوید و هر ایرانی برای دولت ایران، تبعه ‌این‌دولت شمرده می‌شود. همچنین دولت موظف به دفاع از حقوق اتباع خود در تمام جهان است، اما دولت ما به ایرانیانی که به‌دنبال آینده‌ای بهتر و جست‌وجوی کیفیت بهتر زندگی - به‌درستی یا نادرستی - قصد پناهندگی کرده‌اند، علاقه‌ای ندارد. مشکلاتی که گریبانگیر پناهندگان است، ابداً برای دولت ما موضوعیت ندارند. پناهنده از چندین‌سو تحت‌فشار است. در بلاتکلیفی به‌سر می‌برد، فشارهای مسئولان کمپ را باید تحمل کند، با کمبود و بی‌کیفیتی غذا، کثیفی و نابهنجاری محل خواب و هزار مضیقه دیگر بسازد و بلاتکلیف و سرگردان، بدون هیچ برنامه‌ای در تعلیقی کشنده و دردناک روزگار را به‌سر برساند.
حمایت دولت از پناهندگان ایرانی به اعتبار اینکه او صرفنظر از عقیده و گرایشی «ایرانی» است و دولت وظیفه دارد در استیفای حقوق او یاری‌اش کند، امری لازم و غیرقابل چشم‌پوشی است. دولت ایران به‌دلیل خدمات گسترده‌ای که به پناهندگان داده است، روابط مهمی با کمیساریایی پناهندگان سازمان‌ملل دارد و می‌تواند از رابطه و نفوذ خود برای بهبود شرایط پناهندگان ایرانی استفاده کند.
پناهنده‌ها، آسیب‌پذیرترین و مظلوم‌ترین مهاجران ایرانی هستند. حتی اگر به آنها انتقادی داریم، روا نیست که دست از حمایت برادران و خواهران‌مان برداریم و تنهای‌شان بگذاریم.

دیدگاه

ویژه بیست‌و‌چهار ساعت
سرمقاله
آخرین اخبار