این گلستان همیشه پرفروغ است
محمدرضا حاجیبابایی عضو هیئتعلمی دانشگاه علامه طباطبایی نویسندگان مادامی که کتابهایشان خواندهشود، نخواهند مرد. نویسندگانی که با آثارشان نام خود را ماندگار
محمدرضا حاجیبابایی
عضو هیئتعلمی دانشگاه علامه طباطبایی
نویسندگان مادامی که کتابهایشان خواندهشود، نخواهند مرد. نویسندگانی که با آثارشان نام خود را ماندگار کردهاند. یکی از این افراد بیتردید ابراهیم گلستان است. مرگ او شاید باعث شود یکبار دیگر ارزش بزرگانمان را بدانیم و به آثار آنان توجه کنیم و بدانیم اینها کسانی بودهاند که با قلم، گامیهایی در جهت اعتلای این سرزمین برداشتهاند.
یکی از ویژگیها و شاخصههایی که ابراهیم گلستان را در ادبیات معاصر بهعنوان یک چهره برجسته مطرح کرده، نثر داستانی اوست؛ جدا از خود داستانهایش که بسیار حائز اهمیتاند. ادبیات داستانی ما با جمالزاده آغاز میشود، با صادق هدایت تداوم پیدا میکند و با ابراهیم گلستان بهعنوان نسل دوم داستاننویسی در کنار چوبک و آلاحمد ادامه پیدا میکند. برخلاف سایر بزرگان، نثر گلستان، نثری شاعرانه است و او سعی کرده شاعرانگی را در نثر هویدا کند. زمانی که خواننده، نثر داستانی گلستان را میخواند گویی در حال خواندن شعر است. شاید چنین رویکردی بخشی از نگاه سینماییای باشد که گلستان در تفکراتش داشته است. همانطور که او همیشه سعی میکرد پشت دوربین بهترین سکانس و تصویر را بگیرد، در جملهبندیها نیز تلاش میکرد بهترین واژهها را کنار هم قرار دهد و از منظر همنشینی واژهها به عقیده من، نثر گلستان کمنظیر و قابلمطالعه است. نکته دیگری که در آثار گلستان میبینیم، تصویرپردازیهایی است که نثر او دارد. توصیفهای شاعرانهای که نثر گلستان دارد، فوقالعاده است. گلستان پیشتر اذعانکرده صفتهایی را بهکار میبرد که نوعی هنجارگریزی در آنهاست.
صفتهایی که ذهن را به تأمل وا میدارد. ویژگی دیگری که در نثر گلستان قابلملاحظه است، جابهجایی در ارکان جمله است؛ عموما نویسندگان عادت دارند نثری که مینویسند، نهاد در آغاز جمله و فعل در پایان قرار داشته باشد. قید نیز در اینسو و آنسوی نهاد قرار میگیرد؛ ولی در نثر بزرگانی چون بیهقی یا تذکرهالاولیا عطار اینطور نیست، چراکه آنها از ظرفیت جابهجایی ارکان نثر استفاده کردهاند. گلستان نیز چنین نگاهی داشته و او از این ظرفیت بهطور حیرتآوری بهره گرفته است. گلستان تلاش کرده نثری دیگرگون بنویسد؛ نثری شاعرانه با جابهجایی ارکان. الزامی ندارد فعل همیشه در انتها قرار بگیرد، نهاد در آغاز و قید در اینسو و آنسوی نهاد. در نثر گلستان بارها شاهد آن هستیم که قید در پایان جمله قرار گرفته است. زیبا نوشتن و دقت در گزینش واژهها باعثشده نثر گلستان، الگوی مناسبی برای تمام داستاننویسها باشد. اما ویژگی مهمی که ابراهیم گلستان را در ادبیات معاصر ما برجسته میکند، چندوجهیبودن این شخصیت است. گلستان کارش را با روزنامهنگاری و خبرنگاری برای مجلات حزب توده، در اواخر دهه20 آغاز کرد و پس از اختلافاتی که در حزب توده پدید آمد از
آنها جدا شد و دیگر وابستگی سیاسی به حزب نداشت. در ادامه او بیشتر به ساخت فیلم، بهویژه فیلمهای مستند روی آورد. گلستان فیلمهایی در حوزۀ صنعت نفت و تلاش کارگران در زمینۀ استخراج نفت ساخت. مثل فیلمی که جریان مهار یک آتشسوزی در چاههای نفت را به تصویر کشیده است که در جایگاه خود، فیلم درخشانی محسوب میشود. حوزه دیگری که گلستان در آن فعالیت کرده، فیلمهای بلند سینمایی است. «خشت و آینه» که وضعیت جامعه ایرانی را از دید یک روشنفکر به تصویر کشیده و بهنوعی انتقاداتی است که به جامعۀ ایرانی در آن روزگار دارد و فیلم دیگری بهنام «اسرار گنج دره جنی» که بهصورت خیلی واضحتر تلاش میکند اوضاح اجتماعی و سیاسی جامعهای را نشان دهد که بهسمت مصرفگرایی رفته است؛ جامعهای که ادعای تجدد میکند، بیتوجه به فراهمآوردن زیرساختهای لازم برای آن. او بعدها به همین نام رمانی هم منتشر کرد.
حوزه دیگری که گلستان در آن ورود کرده، حوزه داستاننویسی است که در آن زمینه هم موفق بوده است. غیر از این موارد، گفتوگوهای گلستان است که برای ما، به یادگار مانده. ویژگی این گفتوگوها این است که میتواند شناخت بهتری از اوضاع ادبیات معاصر، نویسندهها و وضع حاکم بهدست دهد. در این گفتوگوها گلستان خیلی بیپروا، بدون در نظر گرفتن رودربایستیهای رایج، جریان روشنفکری را نقد میکند. ادعاهایی که شعرا و نویسندگان داشتند، توسط گلستان نقد میشود بدون اینکه اسیر اسمها شود. دو کتاب در این مورد نگاشته شده است:«نوشتن با دوربین» و دیگری «از روزگار رفته». در این دو کتاب، گلستان به نظریات نویسندگان و پژوهشگران مدعی آن دوران پرداخته که در نوع خود قابلبررسی است. درحقیقت اینها نگاه خود گلستان است که شاید به این مطالب هم اشکالاتی وارد باشد.