| کد مطلب: ۷۵۴۹

در حسرت دلخوشی‏‌های ساده

به بهانه اکران فیلم‌ اپنهایمر و بحث‌های این روزهای شبکه‌های اجتماعی درباره فیلم‌ها

به بهانه اکران فیلم‌ اپنهایمر و بحث‌های این روزهای شبکه‌های اجتماعی درباره فیلم‌ها

Sofia Nasrollahi 1

صوفیا نصراللهی

روزنامه‌نگار

ستون این هفته درباره‌ی هیچ کتاب، فیلم، گالری و موسیقی‌ای نیست. درباره‌ی هیچ اثر هنری‌ای نیست. درباره‌ی وضعیت دشوار و غم‌انگیز ما در مقابل آثار هنری جهان است. برای چیزی حدود 10سال تا قبل از کرونا یکی از بحث‌های محبوب هر برنامه‌ای مربوط به سینما، اکران فیلم خارجی بود. یکی از شورای صنفی نمایش می‌آمد. علیرضا داوودنژاد هم معمولا بود و یک منتقد هم حضور داشت. منتقد بدبخت درخواست اکران فیلم خارجی می‌کرد و بقیه می‌گفتند که اکران فیلم خارجی سینمای ایران را نابود می‌کند. حالا بگذریم که کسی به کپی‌رایت و اینها هم کاری نداشت و هزینه‌ای هم قرار نبود داده شود جز دانلود نسخه‌ی باکیفیت فیلم‌ها. پردیس‌های سینمایی تک‌سانس‌هایی برای این کار می‌گذاشتند و یکسری سینماتک هم اصلاً برای نمایش فیلم‌های خارجی روز باز شدند. مثل همه‌ی تجربیات هنری دیگر که داشت راه خودش را می‌رفت و موفق هم بود و مردم به سینما می‌رفتند و فیلم باکیفیت می‌دیدند، نمی‌دانیم چه شد که ناگهان بساطش را برچیدند. حالا دیگر هیچ سینمایی را در ایران سراغ ندارید که فیلم خارجی اکران کند. تماشای فیلم‌های دنیا روی پرده‌ی بزرگ‌شده، حسرت ما سینه‌فیل‌هایی که فیلم‌دیدن برای‌مان اهمیت دارد. چرا حالا دوباره یادش افتادم؟ فیلم «اپنهایمر» کریستوفر نولان بالاخره در جهان اکران شده. از قضای روزگار نولان، فیلمساز محبوب من نیست. نولان فیلم‌های مستقل مثل «ممنتو» و «بی‌خوابی» را دوست داشتم و در بلاک‌باسترهایش هم سه‌گانه «شوالیه‌ی تاریکی» به‌نظرم در ساخت فیلم‌های ابرقهرمانی یک اتفاق بود. در بقیه‌ی فیلم‌هایش ایده‌ها بزرگ و بزرگتر شدند و البته چندتای‌شان مثل «اینتراستلار» (میان ستاره‌ای) یا «اینسپشن» واقعاً لحظات تاثیرگذار هم داشتند اما واقعیت این بود که خود فیلم‌ها به اندازه‌ی تفسیر طرفداران نولان بزرگ نبودند. واقعاً نباید دنبال منطق فیزیک در «تنت» یا ماجرای بعد زمان در «میان ستاره‌ای» گشت. اتفاقاً اگر به‌چشم فیلم هالیوودی سرگرم‌کننده تماشای‌شان کنی «میان‌ستاره‌ای» و «اینسپشن» فیلم‌های چهار ستاره‌ای هستند و «تنت» که متاسفانه این هم نیست. بااین‌حال نولان کارگردان شگفت‌انگیزی است در جاه‌طلبی و کارهای ناکرده به‌خصوص به‌لحاظ بصری و در ارائه‌ی تصاویر و قاب‌های شگفت‌انگیز. برای همین دیدن فیلم‌های نولان روی پرده تااین‌حد اهمیت دارد. در فیلم آخرش با نگاتیو 65میلی‌متری کار کرده و برخی از صحنه‌ها را اصلا به شیوه‌ی آیمکس فیلمبرداری کرده است. تازه فیلم‌هایش را نه روی پرده‌ی سینماهای معمولی که باید روی آیمکس دید تا عظمت تصاویر را درک کرد. حالا جدیدترین فیلمش «اپنهایمر» اکران شده که درباره‌ی زندگی و روزگار دانشمند بزرگ آمریکایی و مخترع بمب اتم، اپنهایمر است. مردی که با اختراعش زندگی صدها میلیون نفر را در کره زمین تحت‌تاثیر قرار داد، جان‌شان گرفته شد و اختراعش هنوز هم بزرگترین تهدید بشری به‌شمار می‌رود. داستان فیلم در بازه‌ی جنگ جهانی دوم اتفاق می‌افتد که نولان پیش از این در فیلم «دانکرک» هم ضرب‌شست‌اش را در نمایش سکانس‌های جنگی نشان داده. همه‌ی اینها را نوشتم که بگویم این مهم‌ترین اتفاق سینمایی این روزها در کل جهان است و حتی ممکن است مهم‌ترین اتفاق سینمایی سال باشد و مهم‌ترین بحث بین عشق سینماهای ایرانی الان برآورد هزینه است که چطور به دوبی یا ترکیه سفر کنند تا بتوانند فیلم را روی پرده‌ی سینما ببینند. ما در طول این سال‌ها به‌جز از بین بردن پایگاه فرهنگی اهل سینما چه کردیم؟ نمی‌گویم چرا سینمای آیمکس نساختیم که خب وقتی فیلمش را نداریم سالنش به چه درد می‌خورد؟ اما اکران همین فیلم «اپنهایمر» در همین پردیس‌های سینمایی درب و داغان خودمان می‌توانست یک اتفاق مهم رقم بزند. می‌شد تیتر روزنامه‌ها باشد. خبر دارید که روزنامه‌ی لیبراسیون فرانسه صفحه‌ی اولش را به فیلم مهم دیگر این روزها یعنی «باربی» اختصاص داده؟ سینما تا این حد اهمیت دارد. یک زمانی مسئولان دم از فیلم‌های فاخر می‌زدند. الان به‌جز کمدی‌های «فسیل» و «شهر هرت» هر فیلم دیگری را بخواهید در سینما ببینید، باید یک روزتان را تعطیل کنید، بس که سانس‌های فیلم‌های دیگر پرت و پلاست. چون صرفه‌ای برای سینمادار ندارد. همان هنر و تجربه‌ی ویترینی هم با سانس‌های افتضاح نابود شده. عملاً سینما به قتل رسیده است و هیچ‌کس هم دنبال قاتلش نیست. لابد فکر می‌کنند وسط این‌همه گرفتاری فیلم دیدن چه اهمیتی دارد. اما واقعیت این است که فیلم، سینما و هنر همیشه و الان بیشتر از همیشه مهم بوده و هست. واقعیت اینجاست که نمی‌شود خوراک فرهنگی مردم را محدود به چهار تا کمدی کرد که حتی دیدن تصاویر بدون دیالوگ‌شان هم آزاردهنده است بس‌که به‌لحاظ زیبایی‌شناسی غلط هستند. واقعیت این است که سینمای ایران را که آن‌همه به آن می‌نازیدیم، نابود کردید و با جلوگیری از اکران فیلم‌های خارجی روی پرده‌ی سینماها هم سالن‌ها را از رونق انداختید، هم مخاطبان جدی سینما را ناامید و دلسرد و برای فیلم دیدن روانه‌ی کشورهای همسایه کردید؛ و راستش خیلی ساده این وضعیت یعنی: فاجعه.

دیدگاه

ویژه بیست‌و‌چهار ساعت
آخرین اخبار