یک مقایسه و یک پرسش
برای چهاردهمین سال درگذشت اسماعیل فصیح
برای چهاردهمین سال درگذشت اسماعیل فصیح
فرشته نوبخت
نویسنده و منتقد ادبی
دهه70، اسماعیل فصیح، نویسندهای پُرطرفدار و صاحبنام بود. رمانهایش بین دختران و پسران دبیرستانی دستبهدست میچرخید. کمتر کسی بود که اهل خواندن رمان ایرانی باشد و فصیح را نشناسد. رمانهای فصیح نه عامهپسندند، نه فاخر و با اینهمه جایگاه محکمی برای خود دارند. جایگاهی که میتوان گفت بیشتر ازسوی خواننده به آنان اعطا شده است؛ شاید به این دلیل که در طول این سالها کمتر منتقدی به آثار فصیح توجه نشان داد. به بیانی، فصیح از جامعه مینوشت و نشانههایی از رخدادهای تاریخ را میتوان در داستانهای او جستوجو کرد؛ اما چنانچه انتظار میرود در آثار او کمتر منابع مطالعه مفاهیم تاریخی و اجتماعی از حیث ادبی در نظر گرفته شدهاند. در عوض کاراکتر آریان که در اغلب آثار او حضور دارد، شخصیتی قلمدادشده که نسبتهایی با خودِ نویسنده دارد و همین امر جدیت و ادبیت داستانهای او را در شعاع تاثیر خود قرار داده است. حال آنکه آریان بهعنوان یک شخصیت ثابت و تکرارشونده در آثار فصیح این ظرفیت را داشت که ویژگیهایی نمادین از یک جهان برساخته مستقل و ادبی را بازنمایی کند و ضمن آن گفتمانی را بر مبنای تاریخ و رویدادهای اجتماعی بهراه بیاندازد. اما چرا این وضعیت گریبان فصیح را گرفت و رها نکرد، موضوعیاست که میشود روی آن تأملی جدی داشت. از احمد محمود استفاده میکنم. نویسندهای که بسیار مورد علاقه فصیح بود. در آثار محمود هم پدیدههای اجتماعی با زمینههای تاریخیشان درهمتنیده شدهاند و درنهایت روایت حاصل سنتز یک داستان خطی با تاریخ و اقلیمی است که در آن رخ میدهد. محمود بهعنوان نویسندهای که وضعیتی را تجربه کرده بود، مینوشت. او از وقایع پیرامون کودتای بیستوهشت مرداد تا وقایع مربوط به انقلاب اسلامی را مینوشت و همچون کسی مینوشت که آن لحظات را با گوشت و خونش زیسته است. درنتیجه روایتهای محمود از وقایع اجتماعی و تاریخی، صرفاً استفاده از یک زمینه یا قابی از تاریخ برای داستانگویی نبود. در آثار او آنچه بر شخصیتها میگذرد برآیند زمینه و بافتیاست که روایت در آن شکل میگیرد. درواقع تاریخ برای نویسندهای مانند محمود، تنها یک دستمایه برای قصهپردازی نیست؛ بلکه آنچه او از تاریخ برای روایت قصههایش وام میگیرد متناسب با آن چیزیاست که قصد بیانش را دارد. به همین دلیل ادبیاتی که محمود خلق میکند رئالیسمی کلان را در خود نهان دارد که از داستان فراتر رفته و بازتابی از رنج مردمان را میتوان در آنها یافت. باز گردیم به فصیح و پرسشی که ذهن ما را درگیر خود کرده است. در آثار فصیح تاریخ و وقایع اجتماعی بیش از آنکه بافتار کلان داستانها را بسازند بهنحویکه کنشهای شخصیتها را درگیر خود کنند، بهمثابه یک دکور بهکار رفتهاند. گویی نویسنده برای ساختن اتمسفر رمانهایش نیاز دارد تا از اطلاعاتی تاریخی بهره گرفته و خواننده را بهمدد آنها در فضایی قرار دهد که داستان در حال وقوع است. اما مهم این است که این فضا چه کمکی به پیشبرد داستانها میکند. بهطورمثال تاثیر کودتا بر کنشهای شخصیتهای رمان «دل کور» چیست؟ پاسخ روشنی وجود ندارد؛ اما باید گفت این تفاوت ماهوی در کاربرد عناصر روایی که سبک رئالیسم فصیح را در قیاس با دیگر رئالیستها نظیر محمود قرار میدهد، عاملی است که اجازه نداد تا آثار او در زمرۀ آثار جدی قرار گیرد. اینجا نه بحث از تاثیری است که نویسنده از تاریخ و جریانات اجتماعی پذیرفته؛ نه منظور شیوههای روایت داستانهاست. آنچه مدنظر است، نحوۀ بهکاربردنِ مصالح برای ساختدهی به روایتهاییاست که در آنها شخصیت مرکزیت دارد و در عینحال کنشهای او نهتنها در بستری از تاریخ قرار میگیرد، بلکه برآمده از دلِ آن است؛ درنهایت اتمسفری را میسازد که انتظار میرود حاصل سنتز اجزایی باشد که در ساخت آن بهکار رفتهاند. در این مجال نمیتوان این مدعا را بر تکتک آثار فصیح مورد مداقه قرار داد ولی بهطور اجمالی میشود به رمان «دل کور» اشاره کرد. در «دلِ کور»، فصیح از روی وقایع تاریخی یک دورۀ حساس و مهم میگذرد اما نمیتوان «دل کور» را همچون رمان همسایههای محمود رمانی تاریخی قلمداد کرد. یک مقایسۀ سرسری میان دو کاراکتر خالد و آریان برای ورود به این بحث میتواند کفایت کند. روند تحول خالد از یک نوجوان خام به یک فرد سیاسی، با وقایع اجتماعی دوران کودتا میآمیزد. درواقع محمود رشد شخصیت خالد را از دلِ وقایع اجتماعی نشان میدهد و تاثیر آنها را بر شخصیت بازمینمایاند. اما چنین روندی را در سیر تحولات شخصیت آریان نمیبینیم چون تحولی از اساس وجود ندارد. هرچه هست، بازگوییِ یک واقعه در بستری از زمانِ تاریخیاست که میتوانسته در هر دورهای و هر اتمسفری، روایت شود. با اینهمه فصیح در ادبیات ما به شیوۀ خودش، در مرز میان ادبیات فاخر و عامهپسند، ماندگار شد و آثار او جایگاه ویژهای را همچنان نزد مخاطب ایرانی داراست.