پسرخاله
میثم سعادت روزنامهنگار یادداشت امروزم را میخواستم با یک خبر خوب شروع کنم. مهرداد، پسرخاله عزیزم در قرعهکشی خودرو، اسمش درآمده و زمستان ۱۴۰۳ یک خودروی شاهین
یادداشت امروزم را میخواستم با یک خبر خوب شروع کنم. مهرداد، پسرخاله عزیزم در قرعهکشی خودرو، اسمش درآمده و زمستان ۱۴۰۳ یک خودروی شاهین دریافت خواهد کرد.
خوشحال شدید؟ واقعیت من اگر جای شما بودم خوشحال نمیشدم. بلکه میگفتم عجب اینکه یکنفر توقع دارد دیگران بهخاطر ماشین پسرخاله او خوشحال شوند و این را در روزنامه هم نوشته. آن هم ماشینی که اصلا معلوم نیست بهاندازهکافی سود داشته باشد یا اصلا شرکت خودروساز به تعهداتش عمل کند یا نه.
نمیدانم چه طرز فکری داشتم که این استنباط را داشتم و گمان کردم که مردم از موفقیت پسرخاله من خوشحال میشوند. (قبلا یکی از مدیران رسانههای محلی، آگهی ختنهسوران فرزندش را در صفحه اول نشریه محلیشان منتشر کرده بود. لابد ایشان هم گمان کرده بود سلامتی ولیعهد معظم بعد از آن جراحی، زمینه شادی و خوشحالی مردم را فراهم میکند). شاید تحتتاثیر آقای اوجی، وزیر محترم نفت بودم که گفته بود خبرهای خوب نفتی در راه است. واقعاً خبر خوب نفتی، جز برای برخی نزدیکان آقای اوجی، چه خبر خوبی برای مردم است؟ مثلا اگر قیمت نفت 40برابر و میزان صادرات 40برابر شود و درآمد کشور ۱۲۰۰ برابر شود، تا زمانی که چراغی در دل مردم روشن نکند، چطور میتواند خبری خوب قلمداد شود؟ اساساً تنها خبر خوبی که وزیر نفت میتواند بدهد همین است که استعفا بدهد. لااقل یک مقدار ریزی دل ما خنک میشود. وگرنه کدام خبر خوب؟ الان اگر درآمد مایکروسافت، اپل، گوگل و تسلا 100برابر شود، چطور خبر خوبی برای مردم آمریکاست که براساس اخبار رسمی تلویزیون، در فقر و فلاکت و بدبختی زندگی میکنند؟
تازه خبرهای آقای اوجی مثل وعده خودروسازهای محترم داخلی است. یعنی تا امروز دروغی از آنها نشنیدیم اما آنقدرها هم اعتماد نداریم که بگوییم خودرو را صددرصد میدهند. یا نفت را به قیمت میفروشند. خبر ایشان شباهتهایی هم به خبر ختنهسوران دارد که پیدا کردن شباهتها را به ذهن خلاق خوانندگان واگذار میکنیم.
ابدا من نه تحلیلگر نفت هستم، نه خودرو. حتی تحلیلگر جنگ اخیر روسیه هم نیستم. فقط خواستم بگویم این خبرهای خوب، مردم را امیدوار نمیکند. یکنفر نوشابه را از سفره غذایش حذف کرده، دیگری که سال قبل نوشابه را حذف کرده بود، ماست را حذف کرده و نفر بعدی گوشت را و نفر دیگر ماکارونی را که ظاهراً بیشترین تورم را داشته. این مردم، اگر بدانند سفرهشان کوچکتر نمیشود، خوشحال میشوند، ولی با ماشین پسرخاله من و ختنه پسر مدیر فلان رسانه محلی و قراردادهای «به زودی» آقای اوجی، خوشحال نمیشوند.
همه مسائلی که میتواند مردم را خوشحال کند، اقتصادی نیست. همین که آقای اوجی استعفا بدهد هم خبر خوبی است و باعث شادی خواهد شد. کینهای از ایشان به دل ندارم اما خب وقتی رئیس فلان سازمان -که ظاهراً عروس بسیار توانمندی هم دارد و ماجرایش، نقلمحافل شده- استعفا نداده است، آقای اوجی میتواند به نیابت از ایشان استعفا بدهد. یا به نیابت از نمایندههایی که یکسال است کلی خبرهای خوب اینمدلی به مردم دادهاند. اطمینان دارم این خبر خیلی خوبی برای مردم است. حتی اگر استعفای ایشان مورد موافقت قرار نگیرد، همین فاصله بین استعفا و مخالفت، حس خوبی به مردم منتقل میکند. چهبسا شاید شاهد برخی گشایشها هم باشیم. در چند سال گذشته، همین دو ماهی که وزیر صنایع نداشتیم، قیمت خودرو پایین آمده بود هیچکس هم نبود که این خبر خوب را به مردم بدهد ولی مردم درک کردند که نبود وزیر، چه لطفی در حق آنها بوده است.
حالا اصل مطلب گم نشود. اصلا من پسرخاله ندارم. خاله ندارم. آقای اوجی هم لازم نیست استعفا بدهد. فعلاً میانگین مدیران کشور همین است. فقط خواستم بگویم آنچه شما میگویید، خبر خوبی نبوده و مثل ماجرای پسرخاله من، یک شوخی خیلی بیمزه با مردم است.