دشمنان ایران، دشمنان زبان فارسی
نیوشا طبیبی گیلانی نویسنده و پادکستر ۱ حکومت طالبان، به کار بردن واژههای بیگانه، بهویژه واژههای فارسی را در دروس دانشگاهها ممنوع اعلام کرد و دستور داد تا
نیوشا طبیبی گیلانی
نویسنده و پادکستر
۱ |
حکومت طالبان، به کار بردن واژههای بیگانه، بهویژه واژههای فارسی را در دروس دانشگاهها ممنوع اعلام کرد و دستور داد تا کتابهای دانشگاهی از این الفاظ پاک شده و واژههای دری(؟!) و پشتون جایگزین واژههای فارسی شوند. فارسی دری، زبانی است که همهٔ ما ایرانیان و همزبانان افغانستانیمان به آن سخن میگوییم. در سالهای اخیر سعی بلیغی شده است که زبان فارسی مردم افغانستان را «دری» بنامند. یعنی تاکید شود که «دری» زبان مستقلی است و «فارسی» زبانی دیگر. درحالیکه نه در دستور زبان و نه در عباراتی که دو ملت به کار میبرند تقریباً هیچ تفاوتی وجود ندارد. ما میتوانیم بهراحتی کتابهای فارسی افغانستانی را بخوانیم و فهم کنیم چنانکه آنها سالهای سال کتابهای چاپ ایران را میخواندند.
این میراث شوم استعمار بریتانیاست که برای حفاظت از هندوستان، زبان فارسی را در هر دو سرزمین تضعیف کرد. در هندوستان با نابود کردن میراث ادبی فارسی، زبان ضعیف «اردو» را حاکم کردند و پیوند تاریخی هند و ایران را بریدند و در افغانستان با گسترش زبان محلی قوم «پشتون» تلاش کردند تا ملتهای ایران و افغانستان را تا به ابد از یکدیگر جدا کنند. این نقشه کماکان از سوی بریتانیا تعقیب میشود. بر همین اساس بیبیسی در دو بخش «دری» و «فارسی» برنامه پخش میکند.
طالبان با آگاهی از اینکه بریدن پیوندهای زبانی بین دو ملت منجر به تسلیم اکثریت روشنبین و با فرهنگ فارسی زبان افغانستان به اقلیت متعصب پشتون خواهد شد و هویت فرهنگی و تاریخی اقوام فارسیزبان را تغییر خواهد داد، قدم در همان راه گذاشته است.
زبان فارسی، بزرگترین گنجینهٔ و میراث بیبدیل اقوام مختلف است که با این زبان بینظیر حیات خود را در دنیا تثبیت کردهاند، تاریخ و تمدن ساختهاند، با هم خاطرهٔ تاریخی و اشتراکات قومی و فرهنگی و پیوندهای ناگسستنی پیدا کردهاند.
بدخواهان ایران و ایرانی از هر سو، حتی در داخل ایران بر موج فارسیزدایی دامن میزنند. با جعل و دروغ زبان فارسی را زبان قومی دروغین به نام «قوم فارس» جا میزنند تا اقوام ایرانی را به تعصبورزی بر زبان محلی و قومیشان هدایت کنند. اگر آنها موفق شوند، اقوام ایرانی خاطرات تاریخی و میراث فرهنگی مشترک را از دست خواهند داد و میتوان آنها را از سرزمین مادری جدا کرد. استعمار شرق و غرب پیش از این در پروژه فارسیزدایی از قفقاز و ماوراءالنهر، ترکیه کنونی، افغانستان، شبهقارهٔ هند و عراق توانسته است که چنین برنامهای را با موفقیت نسبی اجرا کند.
بهطور نمونه روسها چندین دهه با فرهیختگان تاجیک برای نابودی میراث ادبیات فارسی در آن سامان جنگیدند، خطشان را تغییر دادند تا رشتههای عاطفی و شناختی ملت تاجیک را با ایران بگسلند، امّا علاقهٔ تاجیکها و ایرانیها به یکدیگر و احساس یکی بودن آنها بیش از آن بود که تسلیم روسهای بدخواه شوند. اگرچه روسها با تغییر خط تاجیکستان به سرلیک مسبب خسارتهای بزرگ فرهنگی برای همه ایرانیان و فارسیزبانان شدند.
۲ |
ویدیویی از تلویزیون پخش شده که حتماً دیدهاید. خبرنگار صداوسیما مثلاً خوشدهنی و بامزگی میکند و از وزیر آموزش و پرورش جدیدالانتصاب، دربارهٔ «دربی» سوال میکند. وزیر که احتمالاً تمرکز لازم را در آن اثنا ندارد یا اساساً اهل فوتبال نیست، به روال معمول دولتمردان پاسخی معلق و بلاتکلیف میدهد که یقهاش را از دست خبرنگار خلاص کند. تا اینجای کار، ندانستن معنی «دربی» آنهم برای وزیری که لاجرم با نوجوانان و جوانان سروکار خواهد داشت چندان نکتهٔ خوبی نیست.
ضمناً نشاندهندهٔ این است که حضرت آقای وزیر اگر اهل فوتبال نیست - که عیبی هم ندارد - حتی اهل خواندن روزنامه و اخبار و از این قبیل هم نیست. تا اینجا، یک وزیر آموزش و پرورش داریم که تسلطی به کارش ندارد و هوشش هم یاری نمیکند که پاسخی درخور به نمکریزی خبرنگار تلویزیون بدهد و از اخبار و روزنامهها هم غافل است.
پاسخ سلبریتی همین تلویزیون که لابد میلیونها فالوئر دارد و تاثیرگذار است - احسان علیخانی - دیدنی و خواندنی است. او در «پست» یا «استوری» اینستاگرامی، دهها غلط املایی و دستوری را پشت هم ردیف کرده تا به وزیر آموزش و پرورش انتقاد کند، حالا به من بگویید با نمونههایی مانند این سلبریتی تلویزیونی تاثیرگذار و مبسوطالید در تلویزیون و این وزیر آموزش و پرورش چقدر امید رسیدن به وضعیت مطلوب آموزشی و فرهنگی میتوانیم داشته باشیم؟