ساماندهیهای ویرانگر در عرصه کتاب
نیوشا طبیبی گیلانی روزنامهنگار و پادکستر مدیران اجرایی ما از قدیم به احداث غرفه و راهاندازی بازارچه التفاتی شگفت داشتهاند. کافیاست محلی خالی را ببینند، مط
نیوشا طبیبی گیلانی
روزنامهنگار و پادکستر
مدیران اجرایی ما از قدیم به احداث غرفه و راهاندازی بازارچه التفاتی شگفت داشتهاند. کافیاست محلی خالی را ببینند، مطمئن باشید که بهزودی در آن محل نمایشگاهی با غرفههای فروش متعدد بهراه میاندازند. این نمایشگاه و غرفهها ممکن است بهصورت فصلی/ماهانه/مناسبتی برپا شوند. بسیاری از آنها در ابتدا به مناسبتی ویژه برپا میشوند و بعد رفتهرفته بهصورت بخشی از پروژه درآمدزایی سازمان مربوطه درمیآیند.
غرفه برپا کردن از سالها پیش بهصورت بخشی از سیاست درآمدزایی دولتها درآمد و امروزه آنقدر عادی شده که حتی در مقولهای فرهنگی مانند «کتاب» و اقتصاد نحیف و آسیبپذیر آن، همان غرفهبازی و راهاندازی بساط فروش بهضرر فروشندگان رسمی رایج است؛ فروشندگانی که برای دکانداریشان هزار رقم عوارض، بیمه و مالیات باید پرداخت کنند. بازارهای شب عید را دیدهاید؟ غرفهها را در فضاهای بزرگی برپا میکنند تا مثلا بر افزایش قیمتها تاثیر بگذارند و مسیری برای خرید اجناس ارزان بهوجود بیاورند. احتمالاً نیت اولیه بر چنین امر خیری سوار بوده و بعد درآمدزایی خود نمایشگاههای پائیزه و بهاره و نوروزانه موضوعیت پیداکردهاند. سر و کله برگزارکنندگان و واسطهها پیدا شده و این کار بهصورت شغلی رسمی دارای دفتر و دستک و کارمند درآمده و عدهای بر سر خوان لابد پرنعمتاش نشستهاند. عرایضم درباره نمایشگاه کتاب بسیار تکراری است. احتمالاً هر سال در همین ایام دهها و صدها یادداشت و مقاله انتقادی در این موضوع نوشته و منتشر میشوند و آنچه البته به گوش مسئولان محترم نمیرود، همین نقدهاست. نمایشگاه کتاب در همهجای عالم برگزار میشود. ناشران بزرگ و کوچک
که در طول سال تولیداتی داشتهاند، میآیند و آخرین کتابهایشان را به نمایش میگذارند. کتابفروشان و البته خوانندگان هم با این آثار آشنا میشوند و سفارش خرید میدهند.
در نمایشگاه کتاب تهران، هر سال فستیوالی به این بهانه برپاست. چون نام کتاب بر این نمایشگاه گذاشتهاند پس از نظر مدیران ذیربط هرکاری که در آن بکنند، صواب و در راستای سیاستهای گسترش کتابخوانی در کشور است. سیاستهایی که نهتنها هرگز سبب بهبود وضع نویسندگان و ناشران عادی بخش خصوصی و خوانندگان نشده، بلکه در بیشتر مواقع به اعمال قیدوبندها و هزینههای بیشتر منجر شده است. بلبشویی در این بازار برپاست که حتماً شما هم شاهد آن بودهاید.
ظاهراً در نمایشگاه کتاب دو گروه ناشر شرکت میکنند؛ آنهایی که پول زیادی دارند (دولتی/ نیمهدولتی یا از معدود ناشران پردرآمد بخش خصوصی هستند) یا غرفهدارانی که چون مجوز نشر دارند و سالی دو، سه کتاب بیارزش در تیراژی انگشتشمار برای حفظ مجوز در میآورند، غرفهای برپا کردهاند تا در کمال تعجب کتابهای ناشران دیگر و کالاهای متفرقه را بهفروش برسانند. به این صورت ممکن است شما یکعنوان کتاب را که مورد استقبال قرار گرفته، در چندین غرفه فروش کتاب ببینید.
بینظم و ترتیبی، روال معمول هر ساله برگزاری این نمایشگاه است. این بینظمی چنان عادی شده که دیگر بهچشم نمیآید.
بدتر از آن، حالا که توان خرید کتاب در خانوادهها بهدلیل گرانی و مضایق مالی و اقتصادی به کمترین میزان ممکن رسیده است، دلالی عدهای ناشر غیرواقعی که بهجای چاپ کتاب، به واسطهگری و دادوستد کتاب و دیگر کالاهای وابسته مشغول هستند، به ضرر و سرانجام نابودی کتابفروشان شریفی که با هزار زحمت دکانهایشان را سرپا نگه داشتهاند، تمام میشود.
برپایی این نمایشگاهها یا فروش کتابها با کسر سهم کتابفروشی از روی قیمت پشت جلد، کتابفروشیهای کوچک سطح شهرها را نابود میکند. کتابفروشیهای خصوصی کوچک، ستونهای فرهنگی محلات هستند. بسیاری از آنها با سختی و مرارت فراوان سر پا ایستادهاند و برگزاری هرکدام از این نمایشگاهها ضربه کمرشکنی است که بهنفع ناشران بزرگ، دلالان کتاب و فروشگاههای زنجیرهای کتاب، به پیکر آنها وارد میشود. کتابفروشیهای محلی غالباً توسط افرادی اداره میشوند که خود کتابخوان هستند و با عشق و علاقه به این حرفه سخت و کمدرآمد روی آوردهاند. آنها کتابها را میشناسند، با خوانندگان و حتی نویسندگان کتابها آشنایی دارند و برای خریداران، راهنمای خوبی هستند. کتابفروشیهای محلی، پاتوقهای فرهنگی شهرها بودند که در اثر تدابیر غلط و «ساماندهی»های ویرانگر و مداوم دولتها در امور فرهنگی، یکییکی تعطیل میشوند و عرصه را به شهرکتابها و باغکتابها واگذار میکنند تا کتاب هم به کالایی انحصاری در دست سرمایهداران و ثروتمندان تبدیل و از دسترس شهروندان عادی خارج شود.