جدال قدیم، جدال جدید
درباره تعرفه دولتی و واکنشهای اخیر

درباره تعرفه دولتی و واکنشهای اخیر
دکتر بابک زمانی
نورولوژیست و نویسنده
بعد از مدتی طولانی بهاصطلاح کوه موش زائید و تعرفههای خدماتپزشکی به بدترین شکل ممکن تعیین و اعلام شد؛ تعرفههایی نهتنها غیرواقعی بلکه بیارتباط با هرگونه محاسبه اقتصادی، آنهم با ظاهری بیش از حد دقیق! که سادهلوحانه میخواهد دقت در محاسبه را به رخ بکشد اما ذهنیتی کودکانه را به نمایش میگذارد؛ ١٧٩ هزارتومان و 204 هزارتومان!
اما نکته مهم، واکنشهایی است که در سطح جامعه نسبت به این تعرفهها رخ داد؛ واکنشهایی بسیار پرمعنا، اگر نیک بنگری!
ازیکسو مقاماتی که خود پزشک هستند از این تعرفهها حمایت کرده، در اصل خواهان کاهش منابع مالی سلامت میشوند؛ آنهم مقاماتی که در عین حال متولی سلامت مردم و رئیس اداری بسیاری از پزشکان هستند. ازسویدیگر برخی اصحابرسانه که پزشک نیستند، جانب سلامت را میگیرند.
وزارت در جایگاهی است که بیش از هر نهاد دیگری میتواند ارتباط تعرفه با کیفیت سلامت را درک کند. درک رابطه بین تعرفهها و منابع مالیای که در اختیار سلامت قرار میگیرد، دانش اقتصادی خیلی بالایی نمیخواهد. هیچکس بهاندازه این نهاد نمیتواند دریابد که مقصود مجامع پزشکی از مطرحکردن بحث تعرفه بیش از درآمد و کیفیت حیات پزشکان جوان، بیش از دغدغه مهاجرت ایشان، دغدغه کیفیت سلامتمردم است. چیزی که با تنگدستی روزافزون سیستم سلامت بهشدت بهخطر افتاده است. کیفیت سلامتمردم که مستلزم منابع مالی کافی است همان چیزی است که پزشکان مسئول هم بنا بر سوگند نظامپزشکی خود به آن متعهد هستند. پزشکان تنها سوگند نمیخورند که گلوکوم یا آب مروارید را با صداقت و درستی درمان کنند، وظیفه اجتماعی آنها در مصالح سلامت هم در این سوگند مستتر است و هرچه گستره اطلاعات ایشان فراختر و اقتدارشان بیشتر باشد، این مسئولیت هم سنگینتر خواهد بود. بههمیندلیل است که مسئولان اجرایی سلامت را از میان پزشکان سوگندخورده برمیگزینند. بگذریم که توصیه مقامات به برخورد با دریافتهای بالاتر از تعرفه تصویبشده و خطونشان کشیدن برای پزشکان، القاکننده این نکته
هم هست که گویا نظام پزشکی، انجمنهای پزشکی و مسئولان آنها که همه در دهههای پایانی عمر هستند، تنهاوتنها دغدغه درآمد و نه دغدغه سلامت دارند و از غم مردم بیخبرند. جامعه پزشکی این تلقی را عدول از اخلاقحرفهای در میان پزشکانمسئول میشناسد و به آن عادت دارد. اما تصور نمیکند گلایه از این جفا به جایی برسد؛ جفایی که بهسرعت مورد سوءاستفاده جریانات ضدپزشکی در سطح جامعه قرار میگیرد.
ازسویدیگر آهستهآهسته جریاناتی در سطح جامعه میان غیرپزشکان و رسانهها پیدا میشوند که بهنظر میرسد ریشههای بحران سلامت در کشور را دریافتهاند، از گفتمان مرسوم فراتر رفته، قادر میشوند بر ژست روشنفکرانه ضدیت با پزشکان غلبه کرده و ارتباط تعرفه با کیفیت سلامت را دریابند. میزان تعرفهها را جزو اساسیترین نقائص سیستم سلامت کشور دانسته و خواهان تخصیص امکانات مالی به سلامت ازسوی اصحابقدرت میشوند. درمییابند که با تعرفههایی تا این حد غیرواقعی و غیرمنطقی و بدون تفکیک بخش تجهیزات و امکانات (که مستقیما تحتتاثیر تورم است) از دستمزد (که بهطور غیرمستقیم تحتتاثیر تورم است)، بیتردید از سیستم سلامت کشور که پیشتر سوخته بود، جز خاکستر چیزی باقی نخواهد گذاشت. بر این خاکستر یا فساد رشد میکند و دروغگویی یا ابتذال بهشکل غفلت از طب و مداوا و پرداختن صرف به زیبایی. برای اولینبار موجی از غیرپزشکان را مشاهده میکنیم که در جهت احقاق حقوقمردم در بحث سلامت، نه پزشکان که سیستم را نشانه میگیرند.
بنابراین بهنظر میرسد چارچوب دیرینه در حال فروریختن است. دیگر جدال بین پزشکان و غیرپزشکانی که آنها را به سودجویی متهم میکنند، نیست؛ جدال دیگر بین پزشکان و غیرپزشکانی که در کسب امکانات سلامت دارند در کنار هم تلاش میکنند ازیکسو و ساختار غلط ازسویدیگر است.