| کد مطلب: ۹۲۵۳
رقابت در قفقـاز جنوبی

رقابت در قفقـاز جنوبی

سیاست‌های ترکیه در مناقشه قره‌باغ چگونه باعث نگرانی ایران می‌شود؟

سیاست‌های ترکیه در مناقشه قره‌باغ چگونه باعث نگرانی ایران می‌شود؟

azizi hamidreza

حمیدرضا عزیزی

پژوهشگر مسائل خاورمیانه

Isachenko Daria presse

داریا ایزاچنکو

پژوهشگر مسائل ترکیه

قفقاز جنوبی از دیرباز صحنه رقابت و همکاری ترکیه و ایران بوده است؛ درحالی‌که این دو قدرت منطقه‌ای از لحاظ تاریخی منافع خود را متعادل کرده‌اند، نشانه‌هایی وجود دارد که نشان می‌دهد در این رابطه، رقابت اولویت دارد. حمایت بی‌دریغ ترکیه از آذربایجان در طول جنگ ۲۰۲۰ قره‌باغ، ردپای آنکارا را در منطقه تثبیت کرد.

بازپس‌گیری مناطق باقیمانده قره‌باغ توسط آذربایجان در آخرین حملات نظامی در 19 سپتامبر 2023، توافق صلح بین آذربایجان و ارمنستان را محتمل‌تر، منافع ترکیه را بیشتر و به‌طور بالقوه نقش روسیه را در منطقه محدود می‌کند. با این حال، چشم‌انداز پویایی کمتر روسیه و تحرکات بیشتر ترکیه، نگرانی تهران را نسبت به آنکارا افزایش می‌دهد. نگرانی ویژه برای ایران بند آتش‌بس با میانجیگری مسکو در نوامبر 2020 است که بازسازی راه‌آهنی را که ترکیه را از طریق منطقه نخجوان آذربایجان و استان سیونیک در جنوب شرقی ارمنستان به سرزمین اصلی متصل می‌کند، الزامی می‌کند. این مسئله خطر به حاشیه رانده شدن ایران را در پی دارد. علاوه بر این، تهران با نگرانی شاهد تعمیق روابط بین ترکیه و آذربایجان از یک سو و روابط باکو-تل‌آویو از سوی دیگر است.

تغییرات در وضعیت موجود در قفقاز جنوبی به نفع ترکیه بوده و در ایران با نگرانی فزاینده‌ای به آن نگریسته شده است. تهران از اینکه روسیه قدرت مسلط در قفقاز جنوبی است خیالش راحت بوده است، با این حال نفوذ نسبتاً انحصاری کرملین بر منطقه به‌طور فزاینده‌ای زیر سوال رفته است. در طول جنگ دوم قره‌باغ، مسکو موفق شد در 9 نوامبر 2020 میانجیگری توافق آتش‌بس بین آذربایجان و ارمنستان را امضا کند.

با این حال، از پایان سال 2021، روسیه با توجه به مشارکت واشنگتن و بروکسل در مذاکرات صلح، انحصار خود را در مذاکرات آذربایجان و ارمنستان از دست داده است. در آخرین دور تنش‌ها در 19 سپتامبر 2023، نیروهای حافظ صلح روسیه درگیر دستیابی به آتش‌بس بین ارامنه قره‌باغ و باکو بودند. با این حال، مشخص نیست که روسیه چگونه روابط آسیب‌دیده خود را با ارمنستان که تنها متحد رسمی‌اش در قفقاز جنوبی است، مدیریت خواهد کرد.

نتایج آنچه باکو آن را «اقدامات ضدتروریستی محلی» نامید، داینامیک‌های مبتنی بر درگیری بیشتر را در منطقه، به‌ویژه با توجه به چشم‌انداز کریدور زنگزور، که ترکیه و آذربایجان را از طریق منطقه آذربایجانی نخجوان که از نظر جغرافیایی توسط ارمنستان و ایران احاطه شده است و به هم متصل می‌کند، برجسته می‌کند.

در صورتی که این کریدور احداث شود، دسترسی مستقیم زمینی ترکیه به منطقه خزر و آسیای مرکزی فراهم می‌شود اما ایران بیمناک است که کریدور زنگزور با برهم زدن موقعیت حیاتی این کشور به‌عنوان یک مسیر ترانزیتی بین آذربایجان و نخجوان، ترکیه و آسیای مرکزی و به‌طور کلی در میان اعضای اتحادیه اقتصادی اوراسیا اهمیت ژئواکونومیک و نفوذ منطقه‌ای تهران را تضعیف کند. در سال 2021، ایران با حمایت از طرح «3+3» به دنبال سرمایه‌گذاری بر تحولات همسایگی خود و ادغام در نظم منطقه‌ای در حال تحول بود.

این فرمت همکاری برای گرد هم آوردن روسیه، ترکیه و ایران به همراه ارمنستان، آذربایجان و گرجستان برای همکاری در امور امنیتی، اقتصادی و حمل‌ونقل در منطقه بود. سه‌گانه آستانه - مسکو، آنکارا و تهران - تجربه قابل توجهی در مدیریت مناقشه منطقه‌ای در سوریه بود. به نظر می‌رسد سه کشور قصد داشته‌اند از چنین روش‌های هماهنگی مشترکی در قفقاز جنوبی نیز استفاده کنند. با این وجود، انتظارات ایران برآورده نشد و موقعیت ایران پیچیده‌تر شده و این کشور را در معرض آرزوهای جدید منطقه‌ای ترکیه قرار داد. در نتیجه، در قفقاز جنوبی، ایران با افزایش نفوذ رقیب دیرینه‌اش، ترکیه، شاهد کاهش نفوذ خود است.

مزیت نسبی ترکیه

اتحاد نظامی ریشه‌دار ترکیه و آذربایجان و همچنین همکاری‌های زیرساختی استراتژیک آنها در بخش‌های ریلی و انرژی، نشان‌دهنده حضور چشمگیر آنکارا در قفقاز جنوبی است. علاوه بر این، ترکیه نقش منحصربه‌فردی دارد و به‌عنوان پایه‌ای عمل می‌کند که براساس آن قفقاز جنوبی و آسیای مرکزی از طریق سازمان کشورهای ترک‌نشین به هم متصل می‌شوند و در نتیجه ترکیه موقعیت ویژه‌ای را در چشم‌انداز ژئوپلیتیکی منطقه در مقایسه با ایران به‌دست می‌آورد.

حمایت نظامی آنکارا برای پیروزی باکو در جنگ 2020 بین آذربایجان و ارمنستان بر سر قره‌باغ و هفت منطقه اطراف آن که از زمان جنگ اول قره‌باغ در دهه 1990 توسط ارمنستان اشغال شده بود، ضروری بود. آذربایجان و ترکیه روابط نزدیک خود را در بیانیه شوشا در ژوئن 2021 مستحکم کردند و همکاری دفاعی نزدیک آنها توسط کارشناسان امنیتی ترکیه به‌عنوان «دو کشور-یک نظام» توصیف شده است.

درحالی‌که باکو می‌تواند برای تقویت ظرفیت نظامی خود روی آنکارا حساب کند، آنکارا، باکو را نقطه ورود ضروری به قفقاز جنوبی و آسیای مرکزی می‌داند. به لطف آذربایجان، اتصالات ترکیه به قفقاز جنوبی دارای چندین طرح همکاری استراتژیک مهم است که از جمله آنها می‌توان به راه‌آهن باکو- تفلیس- قارص، خط لوله نفت باکو- تفلیس- جیهان (BTC) و کریدور گاز جنوبی که شامل خطوط لوله گاز طبیعی باکو-تفلیس-ارزروم (BTE)، ترانس آناتولی (TANAP) و ترانس آدریاتیک (TAP) اشاره کرد. علاوه بر این، ترکیه، آذربایجان و گرجستان آموزش‌های نظامی سه‌جانبه را به صورت سالانه انجام می‌دهند. برای آنکارا، قفقاز جنوبی پلی برای دسترسی به آسیای مرکزی است.

نگاه سیاست خارجی کنونی ترکیه به قفقاز جنوبی و آسیای مرکزی به‌عنوان فضایی نزدیک به هم و مرتبط - اگر نگوییم غیرقابل تقسیم - است. هر دو منطقه اساس «دنیای ترک» را تشکیل می‌دهند که از نظر آنکارا «از دریای آدریاتیک تا دیوار بزرگ چین» را در بر می‌گیرد.

شورای همکاری کشورهای ترک‌زبان در سال 2009 با سرمایه‌گذاری بر ارتباط ترک‌ها تأسیس شد. به غیر از ترکیه، این نهاد بین دولتی متشکل از آذربایجان، قزاقستان، قرقیزستان و ازبکستان با مجارستان، ترکمنستان و قبرس شمالی از جمله ناظران آن بود. در سال 2021، این شورا به سازمان کشورهای ترک تغییر نام داد و دستور کار رو به رشد «دنیای ترک» را رقم زد. در واقع، به گفته الهام علی‌اف، رئیس‌جمهور آذربایجان، انتظار می‌رود که کریدور زنگزور «کل جهان ترک را متحد کند».

روابط ایران با منطقه

پیوندهای تاریخی-فرهنگی و تعامل ژئوپلیتیک ایران با قفقاز جنوبی پیوندهای آن را با این منطقه ثابت می‌کند. از منظر تهران، پیوندهای متقابل با آذربایجان از طریق مذهب شیعه مشترک ملت‌ها و پیوندهای فرهنگی نزدیک - همانطور که در حضور میلیون‌ها آذری قومی در ایران مشاهده شد - تقویت می‌شود. روابط منطقه‌ای نیز با ادغام تاریخی ارامنه در جامعه ایران همراه است.

از نظر ژئوپلیتیکی، قفقاز جنوبی پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی برای ایران اهمیت بیشتری پیدا کرد. ایران با برجسته کردن قرابت‌های فرهنگی و مذهبی سعی در اعمال نفوذ بر همسایه جدید خود آذربایجان کرد، اما این سیاست نتیجه معکوس داشت و تنها باعث ایجاد نگرانی در مردم شد. آذربایجان همچنین همزمان در پی افزایش همکاری با غرب بود؛ موضوعی که ایران آن را تهدیدآمیز می‌دانست.

در پاسخ، ایران موضعی طرفدار ارمنستان برای مقابله با باکو اتخاذ کرد؛ استراتژی‌ای که در طول جنگ اول قره‌باغ در دهه 1990 مشاهده شد. در عین حال، ایران برای میانجیگری صلح تلاش کرد؛ سیاستی که تا جنگ دوم قره‌باغ در سال 2020 حفظ شد.

تا آن زمان، ایران در درجه اول برای حفظ وضعیت موجود در منطقه، با اعمال نفوذ بر ارمنستان به‌عنوان تنها مسیر جنوبی و همسایه مهم خود به غیر از روسیه، عمل می‌کرد. علاوه بر این، تهران اهرم فشاری بر باکو داشت، زیرا این تنها راهی بود که آذربایجان می‌توانست بدون عبور از ارمنستان به منطقه نخجوان دسترسی پیدا کند.

با این حال، در طول جنگ 2020 قره‌باغ، ایران به‌طور قابل‌توجهی موضع خود را به نفع آذربایجان تغییر داد و رویکرد قبلی طرفدار ایروان خود را کنار گذاشت.

شخصیت‌های برجسته ایرانی، از جمله رهبر معظم آیت‌الله سیدعلی خامنه‌ای، آشکارا از «آزادسازی» قره‌باغ از مناطق تحت کنترل ارامنه حمایت و آن‌ها را به‌عنوان «سرزمین‌های اسلامی تحت اشغال» توصیف کردند. انگیزه این تغییر اساساً این محاسبه بود که آذربایجان احتمالاً در درگیری پیروز خواهد شد. ایران با جانبداری از برنده فرضی، به‌دنبال موقعیت مناسب خود در ترتیبات پس از جنگ بود.

علاوه بر این، ایران در شرایط حساسی قرار گرفت که در آن، حضور در جبهه در برابر آذربایجان می‌توانست عواقب نامطلوبی داشته باشد. اولاً، وضعیت آذربایجان به‌عنوان یک کشور مسلمان، اتخاذ موضعی آشکارا و مخالف را برای ایران چالش‌برانگیز کرد. ثانیاً، تهران نگران واکنش‌های احتمالی بود که از سوی جمعیت قومی-آذری خود با توجه به روابط آنها با آذربایجان پدید می‌آمد.

به‌رغم تغییر موضع ایران به نفع آذربایجان، انتظارات ایران مبنی بر اینکه راه‌حلی پس از جنگ امنیت و منافع اقتصادی آن را حفظ کند، به‌طور کامل برآورده نشد. تهران به‌دنبال شرکت در پروژه‌های اقتصادی پس از جنگ بود و می‌خواست در برابر تهدیدات احتمالی اسرائیل که با حمایت نظامی قابل توجهی از باکو در قفقاز جنوبی نفوذ کرده بود، اطمینان حاصل کند. از آنجایی که این آرزوها محقق نشد، برخی گمانه‌زنی می‌کنند که ایران ممکن است به رویکرد طرفدار ارمنستان در سیاست خارجی خود بازگردد.

از شاخص‌های این تغییر می‌توان به ایجاد کنسولگری ایران در منطقه سیونیک ارمنستان و افزایش قابل توجه دیدارهای سطح بالا بین مقامات ایرانی و ارمنستانی اشاره کرد.

نگرانی‌های روزافزون تهران

پس از جنگ دوم قره‌باغ، تعاملات ایران با ترکیه در قفقاز جنوبی دستخوش تغییر و منجر به فرسایش نفوذ نسبی تهران در منطقه نسبت به رقیب دیرینه‌اش شده است. توافقات پس از جنگ با میانجیگری روسیه بین باکو و ایروان نشان‌دهنده دور شدن از نظم منطقه‌ای است که قبلاً تحت سلطه روسیه بود.

این گذار به سمت یک چشم‌انداز چندقطبی‌تر، جایی که محور ترکیه-آذربایجان نقش محوری فزاینده‌ای ایفا می‌کند و وضعیت دیرینه‌ای را که ایران سال‌ها از آن برخوردار بود، به چالش می‌کشد. نظم قدیمی تضمین می‌کرد که قدرت‌های غربی نمی‌توانند جای پای محکمی در منطقه ایجاد کنند و همچنین نفوذ ترکیه مهار می‌شد. با این حال، ظهور نظم منطقه‌ای چندجانبه جدید پس از جنگ، ایران را در معرض تهدیدهای بالقوه جدیدی قرار داده است.

از یک سو، ایران عمیقاً از همکاری رو به رشد تجارت و انرژی ترکیه با آذربایجان و گرجستان ناامید است، زیرا اهمیت اقتصادی ایران در منطقه به‌ویژه در مواجهه با تحریم‌های آمریکا که در حال حاضر ایران را منزوی کرده، از بین برده است. از سوی دیگر، از نظر بازارهای جهانی، ایران علاوه بر نگرانی از آنچه به‌عنوان برنامه «پان‌ترکیستی» ترکیه در قفقاز جنوبی و آسیای مرکزی می‌بیند، از پیامدهای بالقوه‌ای که می‌تواند در رابطه با مناطق ترک‌نشین/آذری‌نشین خود داشته باشد، نگران است.

تهران بار دیگر به شدت نگران حمایت آنکارا از طرح‌های باکو برای ایجاد کریدور زنگزور است که ایران را دور می‌زند و مستقیماً ترکیه را از طریق ارمنستان و آذربایجان به آسیای مرکزی متصل می‌کند. برای آذربایجان و ترکیه، این مسئله اکنون به یک اولویت تبدیل شده است همانطور که رجب طیب اردوغان، رئیس‌جمهور ترکیه در سخنرانی خود در مجمع عمومی سالانه سازمان ملل متحد در نیویورک در 20 سپتامبر 2023 ابراز امیدواری کرد که این موضوع «بدون تاخیر محقق شود».

مسئله کریدور

کریدور پیشنهادی زنگزور دو مزیت ژئوپلیتیکی ایران را تهدید می‌کند: تسهیل انحصاری دسترسی بین نخجوان و باکو و مسیر مستقیم زمینی آن به ارمنستان. پیشنهاد آذربایجان، کریدور را در امتداد مرز کنونی ایران و ارمنستان قرار می‌دهد که خطر وابستگی ایران به آذربایجان برای تجارت و ترانزیت به ارمنستان را به همراه دارد که به گفته رهبران ایران تغییری غیرقابل قبول در ژئوپلیتیک قفقاز جنوبی است.

علاوه بر این، ایران این پیشنهاد را بخشی از یک طرح بزرگتر می‌داند که توسط ترکیه و متحدانش در ناتو برای بی‌ثبات کردن ایران انجام شده است. برخی از تحلیلگران ایرانی، کریدور زنگزور را به‌عنوان «کریدور تورانی ناتو» تعریف می‌کنند که برای تضعیف حاکمیت و ثبات ایران طراحی شده است.

علاوه بر این، کریدور می‌تواند بخشی از کریدور میانی طرح کمربند و جاده با حمایت ترکیه باشد و نقش ایران را در این مسیر مهم ترانزیتی شرق به غرب کاهش دهد. به نظر می‌رسد مسکو نیز از گشایش مسیر آذربایجان- نخجوان از طریق ارمنستان با هدف اطمینان از عملکرد کنترلی خود حمایت می‌کند. توافقنامه آتش‌بس 9 نوامبر 2020 تصریح می‌کند که سرویس گارد مرزی امنیت فدرال روسیه مسئول نظارت بر این مسیر خواهد بود. روسیه با داشتن شراکت استراتژیک و اقتصادی با آذربایجان و ترکیه از همکاری منطقه‌ای آنها سود می‌برد. این امر بسیار مهم است زیرا با تحریم‌های غرب پس از حمله به اوکراین دست و پنجه نرم می‌کند.

ایران نیز به نوبه خود با توجه به موقعیت منزوی خود در منطقه، گزینه‌های محدودی دارد. تهران به‌ویژه از «تغییرات ژئوپلیتیکی در منطقه» که ممکن است از ایجاد کریدور زنگزور ناشی شود، نگران است.

این امر در این واقعیت مشهود است که اردوغان تهران را به جای ایروان به‌عنوان مانع اصلی برای گشایش کریدور معرفی کرد.

از منظری وسیع‌تر، نگرانی‌های تهران با این تصور تقویت می‌شود که اردوغان، با پیروزی اخیرش در انتخابات، در حال اتخاذ سیاست‌هایی است که ایران آن‌ها را اگرنه توسعه‌طلبانه، بیش از حد جاه‌طلبانه می‌بیند. برای ایران، این امر فراتر از قفقاز جنوبی است و مناطق دیگری مانند عراق و سوریه را درگیر می‌کند؛ جایی که دو کشور دارای منافع رقابتی هستند. این احتمال که سیاست خارجی ترکیه پس از انتخابات ممکن است به سمت همکاری بیشتر غرب گرایش پیدا کند، نگرانی‌های ایران را تشدید می‌کند.

با این وجود، دو عامل مؤثر ایران را وادار می‌کند تا رویکرد محتاطانه‌ای را برای دخالت ترکیه در قفقاز جنوبی به کار گیرد. اولاً، ایران که در حال حاضر با تحریم‌ها مواجه است و در نتیجه به شدت به همکاری اقتصادی با ترکیه متکی است، بنابراین درگیری مستقیم با آنکارا را غیرقابل دفاع می‌کند. ثانیاً، تطبیق آشکار روسیه با منافع ترکیه در قفقاز جنوبی، ایران را در مخالفت با جاه‌طلبی‌های منطقه‌ای آنکارا، بدون پشتوانه خارجی قابل‌توجهی رها کرده است.

مؤلفه اسرائیل

شکوفایی سریع روابط سیاسی، اقتصادی و نظامی اسرائیل با آذربایجان نیز در مورد موقعیت ایران در قفقاز جنوبی جای نگرانی دارد. در سال 2021، مؤسسه تحقیقات صلح بین‌المللی استکهلم (SIPRI) فاش کرد که اسرائیل در ازای ادامه فروش نفت از آذربایجان به اسرائیل و به اشتراک‌گذاری اطلاعات آذربایجان در مورد ایران، تسلیحاتی به آذربایجان صادر کرده است. تسلیحات اسرائیل در پیروزی آذربایجان در جنگ دوم قره‌باغ نقش اساسی داشت.

این روابط تشدید شده از سوی ایران به‌عنوان بخشی از استراتژی گسترده‌تر اسرائیل برای محاصره و مقابله با نفوذ ایران تلقی می‌شود. توافق ابراهیم که هدف آن عادی‌سازی روابط بین اسرائیل و چندین کشور عربی است، جنبه دیگری از این استراتژی است. از این نظر، ایران تقویت همکاری راهبردی آذربایجان و اسرائیل را اقدامی برای منزوی کردن تهران در قفقاز جنوبی و تهدیدی برای امنیت و منافع ملی خود می‌داند.

پس از درگیری‌های سپتامبر 2022 در امتداد مرزهای موقت ارمنستان و آذربایجان، وزیر دفاع سابق اسرائیل، بنی‌گانتز، از آذربایجان بازدید و شراکت آنها را بیشتر تقویت کرد. ایران متعاقباً مانورهای نظامی تحت عنوان «فاتحان خیبر» را در امتداد مرز خود با آذربایجان انجام داد؛ اقدامی که می‌توان آن را به‌عنوان یک سیگنال مستقیم به آذربایجان و اسرائیل تعبیر کرد. به‌طور کلی، مشارکت رو به رشد بین اسرائیل و آذربایجان به تشدید تنش‌ها بین تهران و باکو کمک کرده است و این موضوع با تحریکات خود ایران علیه همسایه شمالی‌اش از جمله حمایت این کشور از جناح‌های شبه‌نظامی ضددولتی در آذربایجان همراه شده است.

اگر این تنش‌ها به‌طور غیرقابل کنترلی تشدید شود، ایران ممکن است به سیاست تقابلی‌تری متوسل شود، به‌ویژه اگر درگیری بین آذربایجان و ارمنستان بر سر زنگزور وجود داشته باشد. یک سناریوی محتمل می‌تواند نشان دهد که ایران محدودیت قبلی خود را نادیده می‌گیرد و از ارمنستان حمایت نظامی می‌کند.

این مسئله احتمالاً واکنش ترکیه، متحد آذربایجان را برانگیخته و ایران و ترکیه را به‌رغم عدم تمایل آنها به چنین درگیری‌ای، ناخواسته به سمت رویارویی سوق خواهد داد.

پیامدها برای قفقاز جنوبی و اتحادیه اروپا

تشدید رقابت ترکیه و ایران در قفقاز جنوبی و همچنین تعمیق روابط آذربایجان و اسرائیل می‌تواند پیامدهای منفی قابل توجهی برای منطقه و اتحادیه اروپا داشته باشد. یک خطر دوگانه وجود دارد: اول اینکه، پذیرش کنترل آذربایجان بر بقیه قره‌باغ توسط ارمنستان به معنای پایان تنش‌ها نیست، زیرا کریدور زنگزور همچنان در دستور کار باکو و آنکارا قرار دارد. دوم، خطر بالقوه رویارویی گسترده‌تر در منطقه که شامل ایران، ترکیه و اسرائیل می‌شود، وجود دارد، به‌ویژه با توجه به اینکه رقابت ایران با ترکیه و جنگ مخفیانه آن با اسرائیل قبلاً در سراسر خاورمیانه تشدید شده است.

پیامدهای چنین درگیری‌ای، چندوجهی خواهد بود. از نظر منطقه‌ای، خصومت‌های طولانی‌مدت سرمایه‌گذاری خارجی مهم را متوقف، مسیرهای تجاری اصلی را مختل و توسعه اقتصادی را متوقف می‌کند. علاوه بر این، درگیری‌های جدید می‌تواند منجر به تلفات و آوارگی غیرنظامیان و همچنین آسیب‌های زیرساختی گسترده شود.

برای اتحادیه اروپا، پیامدهای بالقوه بی‌ثباتی در قفقاز جنوبی می‌تواند عمیق باشد. این منطقه به‌عنوان یک کریدور حیاتی برای منابع انرژی محدود به بازارهای اروپایی، نقش مهمی در امنیت انرژی اروپا ایفا می‌کند. اختلالات در این منطقه، چه به دلیل درگیری و چه به دلیل بی‌ثباتی سیاسی، می‌تواند منابع انرژی اروپا را به خطر بیندازد، به‌ویژه در زمانی که فقدان منابع انرژی روسیه پس از جنگ در اوکراین، چشم‌انداز انرژی اروپا را تحت فشار قرار داده است. علاوه بر این، منافع اقتصادی اروپا در قفقاز جنوبی، از سرمایه‌گذاری گرفته تا مشارکت‌های تجاری و پروژه‌های زیربنایی در یک محیط ناپایدار در معرض خطر قرار خواهند گرفت.

اتحادیه اروپا در حین حرکت در این چشم‌انداز پیچیده ژئوپلیتیکی، باید کانال‌های ارتباطی باز را نه‌تنها با کشورهای قفقاز جنوبی، بلکه با همسایگان بانفوذ خود در اولویت قرار دهد. با درک پیچیدگی‌ها، به‌ویژه با توجه به مخالفت روسیه با نقش آشکار اتحادیه اروپا در قفقاز جنوبی و گفت‌وگوی محدود اتحادیه اروپا با تهران، اتحادیه اروپا باید فعالانه با ترکیه و اسرائیل تعامل داشته باشد. هدف از این اقدام باید هماهنگ کردن منافع این کشورها با منافع اتحادیه اروپا باشد و در عین حال محیطی مساعد برای درک متقابل و کاهش تنش‌ها ایجاد کند.

ترجمه: فاطمه کلانتری

منبع: SWP

دیدگاه

ویژه دیپلماسی
آخرین اخبار