| کد مطلب: ۸۸۸۲

کریدورهای بین‏المللی منتظر ایران نمی‏‌مانند

گفت‌وگو با داوود غرایاق‌زندی استاد روابط بین‌الملل دانشگاه شهیدبهشتی:

گفت‌وگو با داوود غرایاق‌زندی استاد روابط بین‌الملل دانشگاه شهیدبهشتی:

چندی پیش در حاشیه گروه ۲۰، دولت ایالات متحده آمریکا برای سرمایه‌گذاری در ایجاد یک کریدور ترانزیتی جدید که هند را از طریق کشورهای عربی و اسرائیل به اروپا متصل می‌کند، اعلام آمادگی کرد. تحلیل‌گران انگیزه‌های مختلفی را برای اعلام این پروژه مطرح کرده‌اند، از جمله تلاش برای جذب هندوستان به محوریت آمریکا در رقابت با چین یا تلاش برای عادی‌سازی روابط عربستان سعودی و اسرائیل از طریق ایجاد پیوند اقتصادی. داوود غرایاق‌زندی، استاد روابط بین‌الملل معتقد است که بخشی از انگیزه‌های اعلام این پروژه، به فشار آوردن به ایران برای عقب‌نشینی از برخی سیاست‌هایش به‌ویژه در همکاری با روسیه باز می‌گردد. در ادامه متن کامل گفت‌وگوی هم‌میهن را با داوود غرایاق‌زندی، استاد روابط بین‌الملل دانشگاه شهید بهشتی مطالعه می‌کنید.

 انگیزه ایالات متحده آمریکا از پیشنهاد پروژه اتصال هندوستان به اروپا از طریق کشورهای عربی چیست؟

در منطقه در حال حاضر سه کریدور اصلی در حال اجراست. هر یک از این کریدورها، مجموعه‌ای از مگاپروژه‌هایی هستند که قرار است در منطقه عملیاتی شوند. این سه پروژه شامل «ابتکار راه و کمربند» چین، «پروژه موسم (Monsoon Project)» هندوستان و کریدور جنوب-شمال ایران و روسیه است. البته کریدور جنوب-شمال قرار است با پروژه موسم هندوستان به هم متصل شوند. نقشه‌هایی از نمای کلی این کریدورها منتشر شده ‌است، اما تمامی مسیرهای آنها هنوز قطعی و نهایی نشده‌اند. مسیر اتصال هندوستان از طریق کشورهای عربی به اروپا، یکی از مسیرهای پیشنهادی پروژه موسم هندوستان است. هریک از این پروژه‌ها تابع ملاحظاتی است که با توجه به شرایط و موقعیت شکل می‌گیرد. پروژه هند به نسبت چین عقب‌تر است، اما در پروژه هند، بندر چابهار ایران جایگاه ویژه‌ای دارد که باعث می‌شود نقش ایران در آن افزایش پیدا کند.

 در مورد دلیل نامگذاری پروژه موسم توسط هندوستان توضیح می‌دهید؟

این واژه مشابه همان شرایط آب‌وهوایی موسوم به باران‌های موسمی است. در گذشته که از کشتی‌های بادبانی برای دریانوردی و جابه‌جایی کالا استفاده می‌شد، بادهای موسمی آذرماه از شرق به غرب می‌وزید و این بادها کمک می‌کردند که کشتی‌ها از سمت هند به سوی خلیج‌فارس و خاورمیانه حرکت کنند. در برابر شهریورماه و ماه سپتامبر، بادها از غرب به شرق می‌وزیدند و کشتی‌ها راحت‌تر می‌توانستند از خاورمیانه به سمت هندوستان حرکت کنند. به دلیل وزش بادهای موسمی، کشتی‌های بادبانی راحت‌تر می‌توانستند میان هند و خاورمیانه جابه‌جا شوند، به همین دلیل هم عنوان موسم یا Monsoon برای این پروژه انتخاب شده‌است.

متاسفانه ایران این پروژه را به اندازه کافی جدی نگرفت و بیشتر روی پروژه چین حساب باز کرد. هندوستان و چین در حال رقابت با یکدیگر هستند. هندی‌ها در چابهار علاقه‌ای نداشتند که پاکستان و چین هم مشارکت داشته‌باشند. چینی‌ها هم علاقه‌مند بودند که حضور هندی‌ها در چابهار کمتر شود و بتوانند از این موقعیت برای خودشان استفاده کنند. رقبای چین در شرق و جنوب آسیا بر تنگه مالاکا تسلط دارند، این تنگه موقعیتی مانند تنگه هرمز در خلیج‌فارس برای شرق آسیا دارد. به همین دلیل چینی‌ها علاقه‌مند هستند که بتوانند از طریق خاک پاکستان و بندر گوادر بتوانند به آب‌های اقیانوس هند و خلیج‌فارس متصل شوند و اگر به هر نحو در تنگه مالاکا با مشکل برخوردند، بتوانند از این طریق به تجارت با جهان ادامه دهند. بالای ۹۲ درصد از تجارت خارجی چین از طریق دریا انجام می‌شود. ایران نتوانسته ‌است از این سه مجموعه مگاپروژه منطقه سهم چندانی به خود اختصاص دهد. نه در دولت حسن روحانی و نه در دولت سید ابراهیم رئیسی، برنامه جامع و مشخصی برای اتصال ایران به این سه مگاپروژه وجود ندارد.

 چرا ما نمی‌توانیم از رقابت‌های قدرت‌های بزرگ، از جمله رقابت چین و هند و رقابت چین و غرب برای منافع خودمان بهره‌برداری کنیم و منفعت ببریم؟

دلایل مختلفی دارد. من کتابی را در دست انتشار دارم که به‌صورت مفصل در مورد جغرافیای امنیتی پیرامون ایران در آن توضیح داده‌ام. در دولت گذشته زمانی که ما استراتژی حل‌وفصل مسائل با غرب را در پیش گرفته‌بودیم، خیلی توانستیم در بحث برجام جلو برویم. اما این استراتژی به هر دلیلی به نتیجه نرسید و تصور مقام‌های جمهوری اسلامی اینگونه شد که حالا که به هر دلیل با غرب به نتیجه نرسیدیم باید به سمت شرق رو برگردانیم. دو اشکال در این رویکرد وجود دارد؛ نخست اینکه، به‌‌رغم اینکه پروژه کاهش تنش با غرب به نتیجه نرسید، اما پروژه برجام کج‌دار و مریز همچنان در حال ادامه است و بخش عمده‌ای از مسائل و مشکلات ما در روابط خارجی به عدم اجرای برجام باز می‌گردد. درحالی‌که ما تعهدات‌مان را در برجام کم کرده‌ایم، زمانی که بخواهیم پول نفت‌مان را دریافت کنیم، مجبور هستیم هرازگاهی وارد مذاکره و تعامل با آمریکا و غرب بشویم تا بتوانیم اندکی از پول‌های خودمان را دوباره دریافت کنیم. این فرآیند اصلا هیچ تطابقی با برنامه اعلانی دولت سیزدهم برای حل و فصل مسئله برجام و پایان دادن به تحریم‌ها ندارد و حتی عزتمندانه هم نیست. مثلا در همین فرآیند اخیر تبادل زندانیان ایرانی که چند شهروند محبوس ایرانی در ایران در مقابل آزادی چند شهروند ایرانی دیگر در آمریکا آزاد شدند، سوال‌ها و تردیدهای زیادی در افکار عمومی ایجاد شد. اگر اینها جاسوس بودند، چرا اجازه ورود به کشور پیدا کردند؟ اگر وارد شدند، دقیقا چه اقدامات جاسوسی انجام داده‌بودند که باعث دستگیری آنها شد؟ اگر در دادگاه به جاسوسی محکوم شده‌بودند، پس چرا آنها را در قبال آزاد شدن منابع مالی خودمان آزاد می‌کنیم؟ اینها مسائل مهمی هستند که نشان می‌دهد جمهوری اسلامی باید با دقت و عمق بیشتری به مسئله روابطش با غرب نگاه کند و صرف ادعای پشت کردن به غرب و روی آوردن به شرق برای حل مشکلات ایران و رونق در روابط خارجی ایران، کافی نیست. در دنیای کنونی کشوری می‌تواند حرف اول را بزند که سه چیز داشته‌باشد: دانش علمی، فناوری و سرمایه‌گذاری. چین، روسیه و هند از نظر سرمایه‌گذاری و دارایی‌ها وضعیت مناسبی دارند، اما از نظر دانش علمی و فناوری به شدت به اروپا و غرب وابسته هستند. به همین دلیل هم هست که حتی در رویکرد نگاه به شرق، باز هم اروپا نقش محوری دارد.

در شرایط کنونی وقوع جنگ اوکراین باعث به هم خوردن معادلات بین‌المللی شده‌است. گرایش شدید ایران به سمت روسیه باعث شده‌است که ایران هم به همراه روسیه دچار مشکل شود. هرچند که دولت تلاش می‌کند بگوید سیاست خارجی ایران متوازن است، اما شواهد و قرائن نشان می‌دهد که ایران به‌شدت به سمت روسیه تمایل پیدا کرده‌است و به همین دلیل غرب فشار می‌آورد که حداقل در شرایط کنونی ایران به سمت روسیه نرود و نه اینکه لزوماً به غرب متمایل شود. اگر ایران در جنگ اوکراین در عمل اعلان بی‌طرفی کند، پروژه کنار گذاشتن و منزوی کردن ایران تا حد زیادی متوقف می‌شود.

علاوه بر اینها مسئله دیگری هم وجود دارد که ایران بعد از روسیه بزرگ‌ترین دارنده ذخایر اثبات‌شده گاز طبیعی در جهان است. روسیه نزدیک به ۲۲ تا ۲۳ درصد از ذخایر گاز طبیعی را در اختیار دارد، ایران حدود ۱۷ تا ۱۹ درصد و قطر 12 تا 13 درصد از کل ذخایر گاز جهان را در خود جای داده‌اند. در صورتی که ایران بتواند مسائل خود را با غرب حل و فصل کند، می‌تواند در فرآیند تنوع‌بخشی منابع انرژی اروپا کمک‌کننده ‌باشد و از فناوری و دانش‌فنی اروپا برای انتقال انرژی به این قاره کمک کند. منابع گاز طبیعی ایران می‌تواند فرصت بسیار خوبی برای قرار گرفتن در مسیر کریدورهای انرژی شرقی-غربی باشد. اگر ما بپذیریم که عملا در جنگ اوکراین بی‌طرف باشیم، این فرصت پیش می‌آید که ایران بتواند هر سه کریدور منطقه را درون کشور با هم همسو کند. ایران می‌تواند هم به یک هاب ترانزیتی تبدیل شود و هم به یک تامین‌کننده انرژی قابل اتکا برای چین، هندوستان و اروپا تبدیل شود. اگر به فرصت‌سوزی پایان دهیم، روزبه‌روز فرصت‌ کمتر می‌شود و پروژه‌ها منتظر ما نمی‌مانند.

 فکر می‌کنید با توجه به موقعیت کلی کشورهای عربی منطقه، به‌ویژه عربستان سعودی و امارات متحده عربی تا چه اندازه پروژه کریدور اتصال هندوستان به اروپا از طریق این کشورها عملی باشد؟

موفقیت تمام این پروژه‌ها به دو عامل اصلی بستگی دارد؛ نخست، اقتصادی بودن این پروژه‌ها و دوم، وضعیت امنیتی و سیاسی مسیر که اجازه می‌دهد در بلندمدت این پروژه‌ها ادامه پیدا کند. کشورهای شیخ‌نشین جنوب خلیج‌فارس برای اجرای پروژه‌های بلندمدت این‌چنینی وزن و کیفیت کافی ندارند. مثلا هندی‌ها اگر بخواهند در خلیج‌فارس سرمایه‌گذاری کنند، نمی‌تواند نقش ایران را نادیده بگیرند. بخش عمده‌ای از عرصه شمالی خلیج‌فارس در اختیار ایران است، تنگه هرمز تقریبا تحت سیطره کامل ایران قرار دارد. تنگه هرمز به تنهایی تامین‌کننده ۱۷ درصد انرژی دنیا و ۷۰ درصد از انرژی آسیا است. هر اتفاقی در تنگه هرمز و خلیج‌فارس بیفتد، نمی‌توان نقش ایران را نادیده گرفت. به نظر من بخشی از انگیزه‌های اعلام این پروژه این است که ایران را تحریک کنند و تحت فشار بگذارند که در جریان اوکراین تا این حد کنار روسیه قرار نگیرد و ایران را در موقعیتی قرار دهند که روسیه را به پذیرش احترام به تمامیت ارضی اوکراین و خروج آبرومندانه از این جنگ ترغیب کند. به نظر می‌رسد که با این نگاه اگر ایران همچنان مقاومت کند و به رویکرد خودش در قبال مسکو ادامه دهد، طرف‌های غربی را وادار می‌کند که این پروژه را پیش ببرند. پیاده کردن این پروژه، به‌ویژه که بخش بزرگی از آن در دریا است، نباید کار چندان سختی باشد. هر سه این کریدورها به این صورت تعریف شده‌اند که از یک نقطه شروع می‌شوند به منطقه ما وارد می‌شوند، از کل کشورهای منطقه مشارکت می‌گیرند و به اروپا می‌روند و دوباره در مسیر بازگشت هم از اروپا به منطقه می‌آیند، از کشورهای منطقه مشارکت می‌گیرند و به مبدأ اصلی باز می‌گردند. قرار نیست که مجموع کشورهای منطقه جدا شوند و فقط یک یا دو کشور درگیر این کریدورها باشند. اگر قرار باشد که پروژه اتصال هند به اروپا راه بیفتد، باید دیگر کشورهای منطقه را هم وارد کار کند، اگر این اتفاق نیفتد، پروژه موفق نمی‌شود. هر بندری در چین نزدیک به ۶۰ درصد Connectivity دارد و در آمریکا هم این رقم ۴۰ درصد است.

 یعنی اینکه کریدورها قرار نیست یک جاده سرراست دوطرفه باشند، بلکه باید شاخه‌های آن کشورهای منطقه را هم درگیر کند...

اصلا یک کریدور شبیه جاده مستقیم نیست. با این ملاحظات ایران باید به‌گونه‌ای رفتار کند که بتواند جایگاهش را در این مسیر پیدا کند اما اینکه کریدور شرق به غرب به تعامل با ایران نیاز دارد، به این معنا نیست که اگر ما به رفتار خودمان ادامه دهیم، کریدورها منتظر ما بمانند.

 تحلیل‌گران دو هدف ژئوپلیتیک عمده را به پروژه اتصال هند به اروپا از طریق کشورهای عربی نسبت می‌دهند، یکی تلاش آمریکا به استفاده از هند در تقابل با چین و دیگری تلاش آمریکا برای عادی‌سازی روابط عربستان سعودی و رژیم اسرائیل. نظر شما در این مورد چیست؟

به نظر من هند و چین با هم در تقابل قرار نخواهند گرفت. من با تعداد زیادی از پژوهشگران هندی و چینی گفت‌وگو کرده‌ام و آثار آنها را مطالعه کرده‌ام. به نظرم هند و چین در این دام نمی‌افتند. پکن و دهلی‌نو، به‌رغم رقابت با یکدیگر با هم تعامل و همکاری می‌کنند، گزینه‌های یکدیگر را بررسی می‌کنند و حتی با هم مذاکره می‌کنند. این رویه توسعه‌یافته دولتمردی و حکمرانی در دنیای امروز است، این رویکردی که در ایران وجود دارد که به یک طرف پشت می‌کنیم و رو به سمت دیگر می‌کنیم، رویه اشتباهی است. به نظر من هندوستان هیچگاه کاملا وارد بازی آمریکا نمی‌شود؛ و نه بازی روسیه و نه بازی چین، اما روابطش را با هر سه قدرت حفظ می‌کند.

در مورد اسرائیل و اعراب به نظر می‌رسد که با توجه به وضعیت کنونی، عربستان هر چند تمایل دارد به راهکاری برای حل مسئله با اسرائیل برسد، اما وضعیت منطقه به این سادگی نیست که بتوان با یک پروژه یا چند دور مذاکره مسائل را حل کرد. موضوع‌های باقی‌مانده بسیار قدیمی وجود دارد، مانند مسئله بلندی‌های جولان که به این سادگی‌ها قابل حل نیست. اینجا هم نقش ایران بسیار مهم و اثرگذار است، اثرگذاری تهران و مسکو در سوریه بسیار می‌تواند مؤثر باشد. اگر هم پروژه اتصال هند به اروپا از طریق عربستان و اسرائیل موفق شود، باز هم به این دلیل که مناقشه اعراب و اسرائیل پرونده بسیار طولانی و کشداری شده‌است، باز هم نمی‌توان انتظار داشت که کامل حل شود، حتی اگر روابط متعارف سیاسی میان عربستان و اسرائیل ایجاد شود. روابط اقتصادی میان کشورهای عربی و اسرائیل از قبل هم وجود داشته است، اما دیده‌ایم که حتی بعد از علنی شدن روابط با برخی کشورهای عربی اصل مناقشه حل‌نشده باقی مانده‌است.

در کل من معتقدم که نقش ایران در این مسئله بسیار پررنگ است و اصل پروژه یک اهرم فشار به ایران است. هدف محوری غرب این است که جلوی گسترش حوزه نفوذ شرق را از مرزهای ایران به سمت غرب بگیرد.

دیدگاه

ویژه دیپلماسی
سرمقاله
پربازدیدترین
آخرین اخبار