نگاه خارجی
آنچه در این ستون میخوانید، دیدگاههای رسانههای خارجی است که صرفا جهت اطلاعرسانی منتشر میشود و این دیدگاهها موضع روزنامه «هممیهن» نیست.
آنچه در این ستون میخوانید، دیدگاههای رسانههای خارجی است که صرفا جهت اطلاعرسانی منتشر میشود و این دیدگاهها موضع روزنامه «هممیهن» نیست.
عشقی در کار نیست
تهران و ریاض به واسطه عشق متقابل به هم توافق عادیسازی روابط میان خود را امضا نکردند. بلکه علت اصلی امضای این توافق به منافع دو کشور در تنشزدایی در یک زمان خاص مربوط است. واقعیت این است که خصومتهای بین این دو قدرت منطقهای در دهه گذشته برای هیچیک از طرفین مفید نبوده است. تهران و ریاض بهجای ادامه مسیر تنشهای فزاینده، «صلح سرد» را بهترین گزینه میدانستند اما دلایل هر یک برای رسیدن به این نتیجه متفاوت بود. محور سیاست خارجی دولت ابراهیم رئیسی دکترین «اول همسایهها» است. با ادامه تنش در روابط ایران و غرب، تهران نهتنها میخواهد روابط نزدیکتری با چین و روسیه برقرار کند، بلکه میخواهد روابط بهتری با کشورهای اسلامی همسایه خود از جمله اعضای شورای همکاری خلیجفارس و کشورهای آسیای میانه نظیر پاکستان نیز برقرار کند. ایران امیدوار است که این امر موجب شود جمهوری اسلامی در موقعیت بهتری برای دور زدن تحریمها و فشارهای ایالات متحده، برخوردار شده و منافع اقتصادی به دست آورد. از سوی دیگر ریاض دریافته که جذب سرمایهگذاری خارجی کافی برای موفقیت اجرای چشمانداز 2030 محمد بنسلمان، نیازمند ثبات بیشتر در داخل و در سراسر منطقه است. این نتیجهگیری تنشزدایی با ایران را ضروری میسازد، بهویژه با توجه به نفوذ تهران بر شورشیان حوثی یمن، که حملات پهپادی و موشکی آنها علیه زیرساختهای سعودی تا زمان اجرای آتشبس آوریل 2022 آسیبهای قابلتوجهی وارد کرده بود. باربارا اسلاوین، یکی از اعضای برجسته مرکز استیمسون مستقر در واشنگتن، میگوید: «تصمیم برای احیای روابط توسط هر دو طرف، با محاسبات مربوط به صلح سرد گرفته شده است. ایران میخواهد ثابت کند که در منطقه منزوی نیست، درحالیکه عربستان، به موازات اینکه تلاش میکند اهداف بلندپروازانه اقتصادی خود را محقق کند، خواهان یک بیمهنامه در برابر حملات خارجی است.» با این حال تهران و ریاض همچنان به یکدیگر مشکوک هستند. از منظر ایران، مشارکت ریاض با واشنگتن همچنان یک تهدید بزرگ برای امنیت خلیجفارس است، درحالیکه عربستان سعودی همچنان رفتار منطقهای ایران را بیثباتکننده میداند. در واقع، نزدیک به شش ماه پس از امضای توافق، روابط دیپلماتیک ایران و عربستان آنچنان پیشرفتی نیز نداشته است. علی واعظ از گروه بحران بینالمللی میگوید: روابط دو کشور هنوز به یک چرخش واقعی در روابط تبدیل نشده است. تا زمانی که ایران با متحد استراتژیک و کلیدی ریاض، یعنی ایالات متحده درگیر است، وضعیت به همین منوال خواهد بود. سایه بزرگ بنبست هستهای میان ایران و آمریکا، مانع از برقراری مجدد روابط اقتصادی بین تهران و ریاض میشود.» استقرار 3 هزار ملوان و تفنگدار آمریکایی در آبهای نزدیک به ایران منجر به تهدید بیشتر تهران از سوی ایالات متحده شده است. این تحول میتواند پیامدهای عمدهای برای روابط ایران و عربستان داشته باشد. درحالیکه بسیاری به این نتیجه رسیده بودند که دو کشور، تحت نظارت نزدیک چین، به سرعت دست به ابتکارات جدیدی خواهند زد، اما واقعیت چیز دیگری بود. چراکه ریاض نسبت به تعهدات تهران برای پایان دادن به مداخلاتش در امور داخلی اعراب محتاط بوده و هست. پس از گذشت شش ماه، به نظر میرسد هیچیک از طرفین هنوز آماده نیستند که بهصورت علنی اعلام کنند که اغلب اختلافات جدی میانشان مرتفع شدهاند. عربستان سعودی تاکنون از پیوستن به توافقنامه آبراهام خودداری کرده است. ریاض تأکید میکند که عادیسازی روابط با تلآویو مستلزم ارائه امتیازات قابل توجهی از سوی اسرائیل به فلسطینیها است. با توجه به اینکه دولت راست افراطی اسرائیل در حال حاضر در قدرت است، بعید است که چنین امتیازاتی ارائه شود. سوال این است که این موضوع چگونه بر تنشزدایی ایران و عربستان تاثیر میگذارد. بسته به میزان همگرایی بین ریاض و تلآویو، این مسئله میتواند پیامدهای منفی برای روابط ایران و عربستان داشته باشد. در نهایت، تهران روابط دیپلماتیک بین کشورهای شورای همکاری خلیجفارس و اسرائیل را به خودی خود یک تهدید نمیبیند. تهران به مراتب بیشتر نگران این است که چگونه پیمان آبراهام میتواند به تعمیق ردپای نظامی اسرائیل در نزدیکی خاک ایران منجر شود.