تسهیلگر روابط دیپلماتیک
روزنامه هممیهن ، منتشر کننده آخرین و بروزترین اخبار داخلی و خارجی.

نقش میخائیل گورباچف در نزدیکشدن تهران و مسکو چه بود؟
از نظر ایران، شوروی شر مطلق بود. آیتالله خمینی یکبار در سخنرانی قبل از انقلاب گفته بود: «ای سران اسلام! به داد اسلام برسید. ای شاه! به داد خودت برس. آمریکا از انگلیس بدتر، انگلیس از آمریکا بدتر، شوروی از هر دو بدتر، همه از هم بدتر، همه از هم پلیدتر.» اما همان دستی که پرده آهنین را از هم درید، نظر ایران را هم تغییر داد. دیماه 1367 گورباچف به شوخی به هیات سهنفره اعزامی امام گفته بود: «معلوم است آیتالله خمینی از ایدئولوژی ما خوشش نمیآید؛ آیا میشود ما نیز ایشان را به مکتب خود دعوت کنیم؟». سه دهه بعد، تحولات روابط سیاسی ایران و شوروی بعد از فروپاشی بهگونهای رقم خورده که دیگر فاصله ایدئولوژیهای این دو مدعی با چشم غیرمسلح دیده نمیشود. ایده مشترک مبارزه با غرب چنان دو کشور را به هم نزدیک کرده که علیاکبر ولایتی، مشاور رهبری در امور بینالملل برای توجیه این نزدیکی از اعتقاد پوتین به معنویت سخن میگوید. «آقای [محمد جواد] لاریجانی آمد و شرح مذاکرات هیأت ابلاغ پیام امام به گورباچف را داد. گفت که گورباچف با هیأت گرم گرفته و با خانم دباغ دست داده. در ابتدای ورود، خانم دباغ از زیر چادر دست داده ولی آخر جلسه، گورباچف دستش را زیر چادر برده و دست خانم دباغ را گرفته و او را به خاطر مبارزات و فعالیتهای اجتماعی تحسین کرده.» این شرح بامزهای از یک سفر تاریخی در خاطرات هاشمیرفسنجانی است. تاریخ دیپلماسی جمهوری اسلامی هرگز ترکیب هیات سهنفره آیتالله جوادیآملی، محمدجواد لاریجانی و مرضیه دباغ را فراموش نمیکند. دیماه سال 67 آیتالله خمینی نامه معروف و تاریخی خود خطاب به میخائیل گورباچف آخرین رهبر شوروی را همراه با این هیات سهنفره راهی مسکو کرد. شوروی در جنگ از عراق حمایت میکرد و ایران در جبهه احمدشاهمسعود و مجاهدین افغانستان، با کمونیستهای شوروی به صورت نیابتی در جنگ بود. در چنین شرایطی امام(ره) دراین نامه گفته بود که صدای خرد شدن استخوانهای مارکسیسم را میشنود و به آخرین رهبر شوروی توصیه کرد، اسلام را جایگزین ایدئولوژی کمونیستی کند. صبح روز 15 دسامبر 1991 بوریس یلتسین به دیدار گورباچف رفت و خبر انحلال اتحاد جماهیر شوروی را به آخرین رهبر شوروی اعلام کرد. رابطه ایران و روسیه از زمان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، فراز و نشیبهایی را تجربه کرده و همیشه به خوبی امروز نبوده است. شخص گورباچف، نقش مهمی در تقویت رابطه ایران و شوروی داشت. سفرهای هاشمیرفسنجانی به روسیه در قالب رئیس مجلس و رئیسجمهور، پایه رابطه ایران و شوروی را بنا کرد. به عقیده هاشمی، نامه امام به گورباچف، فضا را برای ارتقای روابط بین دو کشور فراهم کرده بود. هاشمی در خاطراتش به اسناد مهمی اشاره کرده که در سفرش به مسکو در زمینههای «علمی، فنی، فرهنگی، اقتصادی و دفاعی» با گورباچف امضا کرده است. از جمله این قراردادها میتوان به قرارداد خرید زیردریایی از روسیه و تکمیل پروژه نیروگاه بوشهر اشاره کرد. نعمتالله ایزدی تنها سفیر ایران هم در دوره شوروی و هم در روسیه بوده است. او از سال 69 تا 73 نماینده ایران در مسکو بوده و تغییر روابط سیاسی با این کشور قبل و بعد از فروپاشی را از نزدیک لمس کرده است. ایزدی در گفتوگو با «هممیهن» درباره این تحولات در روابط بین دو کشور گفته: «زمانی که به عنوان سفیر وارد مسکو شدم، یک سال بعد از سفر هاشمی به عنوان رئیس مجلس به مسکو بود. هاشمی تعاملاتی را با مسکو آغاز کرده بود که من به عنوان سفیر قرار بود به سرانجام برسانم، اما یک سال بعد از ورود من، شرایط کشور تغییر کرد و اوضاع بههم ریخت.» ایزدی معتقد است: «فروپاشی شوروی در ایران مورد استقبال قرار نگرفت.» او درباره دلیل این عدم استقبال ایران میگوید: «ایران علاقه داشت که همچنان شوروی بماند. در وهله نخست به خاطر گرایشات غربی که جمهوریهای تازهاستقلالیافته و روسیه داشتند، خود اینها علاقهای به توسعه روابط با ما نداشتند... از طرف دیگر ایران ترجیح میداد که شوروی، شوروی بماند چون به هر حال قدرتی در مقابل غرب بود و تنشی که بین غرب و شرق ایجاد شده بود، فضای تنفسی برای ایران ایجاد میکرد.» سفیر اسبق ایران در مسکو معتقد است: «گرایشات غربی روسیه بعد از فروپاشی شوروی برای ایران در آن مقطع جذاب نبود و از این رو در سال اول، ایران خیلی روی خوش به حکومت تازهوارد مسکو نشان نداد.» دیپلماسی ایران در سالهای نخست فروپاشی شوروی، تمرکز بر جذب جمهوریهای تازهاستقلالیافته با جمعیت مسلمان و همزمان استفاده از آزادیهای سیاسی مسکو به ادیان برای تقویت مسلمانان روسیه بود. به گفته سفیر وقت ایران، ایران در آن زمان تنها توافقات قبلی را که حاصل نزدیکی هاشمیرفسنجانی به گورباچف بود دنبال میکرد و چندان علاقهای به نزدیکی بیش از این به مسکو نداشت. هاشمیرفسنجانی سال 1373 در یک گفتوگوی مطبوعاتی به نارضایتی ایران از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی اشاره کرده است. او به یک گفتوگو میان خودش و رئیسجمهور وقت چین، درباره تغییرات اقتصادی در کشور اشاره کرده و میگوید: «در یک شام خصوصی، چینیها را با شورویها مقایسه کردم. آنموقع بحث آقای گورباچف مطرح بود، من هم از شوروی برگشته بودم و با افکار آقای گورباچف آشنا بودم. با آنها هم بحث کرده بودم، ایشان این بحث را در مقابل شورویها میکرد. این حرف هم در مقابل آنهاست، انتقادی که داشت به گورباچف این بود که یکدفعه کشورش را باز کرد و از دستش رفت، همینطور هم شد. آنموقع فکر میشد که چین هم دنبال شوروی خواهد رفت، آنها میگفتند ما اینکار را نمیکنیم، ما همینجور بحث کردیم. موضع چینیها خیلی عاقلانهتر بود از روسها و لذا آنها به این اشکالات مبتلا شدند و چینیها اقتدار و تسلط خودشان را هم حفظ کردند.» ایران در دوران سازندگی و پس از آن در دوران اصلاحات کمکم سیاست تنشزدایی با جهان بهویژه غرب را در دستور کار قرار داد و همین سیاست برای مدتی «نگاه به شرق» را به عنوان یکی از پایههای سیاست ایران در مقابله با آمریکا تضعیف کرد. روی کار آمدن خاتمی با یک مقایسه توسط رسانههای غربی همراه بود. برخی رسانههای غربی، خاتمی را گورباچف ایران میخواندند؛ مسالهای که همان زمان با واکنش صریح آیتالله خامنهای رهبر ایران مواجه شد. رهبری در دیدار با کارگزاران نظام در تیرماه 1379 یعنی سه سال بعد از انتخابات 22خرداد در واکنش به گورباچف خواندن خاتمی گفته بودند: «من واقعاً دریغم میآید که اسم خاتمی عزیزمان - این سید آقازاده شریف مؤمن دلباخته به معارف دینی و دلباخته به امام و طلبهای مثل خود ما - را آنطوری که غربیها مطرح کردند، مطرح کنم و ایشان را با گورباچف مقایسه کنم؛ ولی آنها این مقایسه را کردند و صریحاً گفتند که در ایران هم گورباچفی به قدرت رسید!». رهبری در ادامه تاکید کردند «نه خاتمی گورباچف است، نه اسلام کمونیسم». روزنامه لوفیگارو فرانسه هم بعدها در گزارشی گورباچف خواندن خاتمی را اشتباه بزرگی خواند. چون به نوشته این روزنامه «گورباچف هرگز در شوروی محبوب نبود. درحالی که نوجوانان ایرانی، عکس خاتمی را در بین عکس قهرمانان فوتبال به دیوار اتاقهای خود میزنند. گورباچف که فرزند نظام شوروی بود، آن نظام را به نابودی کشاند. ولی خاتمی با اصلاحات محتاطانه خود منجی جمهوری اسلامی است.» ایران نمیخواست به سرنوشت شوروی دچار شود. روی کار آمدن پوتین، تقویت روابط فیمابین را تسریع کرد، اما تبدیل این روابط به رابطه استراتژیک بین دو کشور، بعد از پایان دوره اصلاحات در کشور اتفاق افتاد. بهار عربی و آغاز درگیریها در سوریه نقطهعطفی در روابط ایران و روسیه بود. محمدجواد ظریف در مصاحبه با سعید لیلاز که فایل صوتی آن قبل از انتخابات 1400 افشا شد، به نقش روسیه در شدت گرفتن دخالتهای ایران در سوریه اشاره کرده است. او در این گفتوگو میگوید «پوتین وارد جنگ شد اما با نیروی هوایی، اما نیروی زمینی ایران را هم به جنگ کشید.» ایران و روسیه در حال حاضر مشغول تدوین یک سند استراتژیک 20 سالهاند.