خاورمیـانه چینی و منافع ایـران
ورود چین به خاورمیانه تا چه اندازه منافع ایران را تامین میکند و چه نگرانیهایی برای تهران به دنبال خواهد داشت؟
ورود چین به خاورمیانه تا چه اندازه منافع ایران را تامین میکند و چه نگرانیهایی برای تهران به دنبال خواهد داشت؟
۱۹ اسفند ۱۴۰۱ خبر «توافق ایران و عربستان با میانجیگری چین» از پکن مخابره و به تیتر یک سایتهای خبری تبدیل شد؛ مذاکراتی که از روز دوشنبه ۱۵ اسفندماه سال ۱۴۰۱ در شهر پکن توسط علی شمخانی، دبیر شورایعالی امنیت ملی و مساعد بنمحمد العیبان، وزیر مشاور و عضو شورای وزیران و مشاور امنیت ملی عربستان سعودی و وانگ یی، عضو دفتر سیاسی کمیته مرکزی حزب کمونیست و رئیس دفتر کمیسیون مرکزی امور خارجی حزب و عضو شورای دولتی جمهوری خلق چین انجام و در نهایت به توافق در این روز بین ایران و عربستان منجر شد. این در حالی است که فؤاد حسین، وزیر امور خارجه عراق ۵ مهر در اظهاراتی گفته بود: «عراق به تلاشهای میانجیگرانه خود در جهت نزدیکتر کردن عربستان سعودی و ایران ادامه میدهد». تهران و ریاض به مدت دو سال در بغداد مذاکراتی را در سطوح امنیتی پیش برده بودند که در نهایت این امید را ایجاد کرده بود که با برگزاری دیداری در سطح سیاسی، توافق برای ازسرگیری روابط دیپلماتیک امضا شود. ۵ ماه بعد از این سخنان اما این مقام چینی از نقطهای خارج از منطقه است که دست ایران و عربستان را در دستان یکدیگر قرار میدهد. از همان روزهای نخست پس از توافق ایران و عربستان، موضوع جدید نقشآفرینی سیاسی چین در خاورمیانه و خلیجفارس به سرتیتر رسانهها و تحلیلگران تبدیل شد.
انرژی، بهانه حضور
روابط چین با خاورمیانه حول محور تقاضای انرژی و طرح کمربند و جاده (BRI) است که در سال ۲۰۱۳ راهاندازی شد. حجم تجارت میان چین و کشورهای حاشیه خلیجفارس در طول سالها افزایش یافته و از همین رو پکن به بزرگترین سرمایهگذار منطقه و شریک تجاری پیشرو برای کشورهای شورای همکاری خلیجفارس تبدیل شده است. براساس ارزیابیهای انجام شده، حجم تعاملات در سال ۲۰۲۱ به بیش از ۳۳۰ میلیارد دلار رسیده. پکن در سال ۲۰۲۰ جایگزین واشنگتن بهعنوان بزرگترین شریک تجاری خاورمیانه شد. تقاضای عظیم انرژی چین هسته اصلی روابط تجاری این کشور با بازیگران خاورمیانه را شکل میدهد. خاورمیانه بزرگترین تامینکننده نفت و گاز چین است، بالاخص که این منطقه نیمی از واردات نفت چین را به خود اختصاص داده است. در سال ۲۰۲۰ پکن ۱۷۶ میلیارد دلار نفت خام از منطقه وارد کرد و چین را به بزرگترین واردکننده نفت خام جهان تبدیل کرد. این میزان نزدیک به نیمی (۴۷ درصد) از واردات رسمی منطقه را تشکیل میدهد که بخش عمده آن مرتبط با عربستان است.
چین تلاش دارد تا با تنوعبخشی وسیع کشورهایی که از آنها انرژی وارد میکند، زمینه آسیبپذیری خود را کاهش دهد و به همین منظور از کشورهای روسیه، آنگولا، برزیل، ونزوئلا، آمریكا، کنگو، کلمبیا، مالای در کنار کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا انرژی وارد میکند. یكی از موضوعاتی که برای چین اهمیت دارد حفظ کشتیرانی مناسب مناطق پیرامونی برای نقل و انتقال انرژی و اقتصادی است که در این رابطه خاورمیانه به واسطه قرار داشتن در مسیرهای اصلی ارتباطی بهعنوان چهارراه ارتباطی اهمیت بسیار دارد. کشتیرانی برای چین از اهمیت زیادی برخوردار است؛ زیرا ۹۰درصد تجارت خارجی چین، ۹۸درصد واردات سنگ آهن، ۹۱ درصد واردات نفت خام، ۹۲ درصد زغالسنگ و ۹۹ درصد واردات مواد غذایی از طریق چهار معبر مهم مالاکا (که ۸۰ درصد نفت و ۳۰ درصد گاز این کشور را تأمین میکند)، تنگه هرمز (۵درصد کل صادرات چین به آن بستگی دارد) و تنگه بابالمندب و کانال سوئز (که ۲۰ درصد تجارت خارجی چین به آن بستگی دارد) انجام میشود. در همین راستا موضوع امنیت کشتیرانی در این منطقه از اهمیت بالایی برای پکن برخوردار است که رزمایش مشترک با ایران و روسیه نیز مصداقی برای همین موضوع است.
جنگجویان چینی
براساس اطلاعات منتشرشده در ماه مارس ۲۰۲۲ توسط مؤسسه تحقیقات صلح بینالمللی استکهلم SIPRI، صادرات تسلیحات چین از سال ۲۰۱۷ تا ۲۰۲۱، 4/6درصد از کل جهان را به خود اختصاص داده است و این کشور را به چهارمین صادرکننده بزرگ سلاح در جهان پس از ایالات متحده، روسیه و فرانسه تبدیل کرده است. حجم صادرات چین در این دوره نسبت به دوره 2016-2012، ۳۱درصد کاهش یافته است که احتمالاً تحت تأثیر همهگیری ویروس کرونا قرار گرفته است. با این حال، یک منبع دیپلماتیک در پکن گفت: «قابلیتهای تسلیحاتی چین بهبود یافته و صادرات در حال گسترش است».
براساس گزارش (SIPRI) که در دسامبر منتشر شد، مجموع فروش تسلیحات پنج شرکت چینی در سال ۲۰۲۰ حدود 66/8 میلیارد دلار (حدود 8/69 تریلیون ین) بود که 4/6 درصد نسبت به سال قبل افزایش داشت و شرکتهای چینی پس از شرکتهای آمریکایی دومین سهم از بازار تسلیحات جهانی را داشتند.
بزرگترین مقصد صادراتی چین در این سالها پاکستان بود که با هند در تضاد است و ۴۷درصد از صادرات تسلیحات چین از سال ۲۰۱۷ تا ۲۰۲۱ به پاکستان انجام شد. تا ماه مارس سال ۲۰۲۲، چین جتهای جنگنده J-10C خود را با موتورهای تولید داخلی به پاکستان صادر کرده بود و برای اولین بار و در نوامبر گذشته، چین یک ناوچه پیشرفته را به اسلامآباد تحویل داد. چین در کشمیر با هند اختلاف مرزی دارد و به کشورهای نزدیک هند تسلیحات صادر میکند. بنگلادش که در شرق قرار دارد، دومین مقصد صادراتی بزرگ بود که ۱۶درصد از صادرات تسلیحات چین را طی سالهای ۲۰۱۷ تا ۲۰۲۱ به خود اختصاص داد. چین همچنین هواپیماهای نظامی و سایر تجهیزات را به میانمار میفرستد.
براساس گزارش وبسایت آمریکایی دیفنسنیوز، چین هواپیماهای بدون سرنشین مسلح را به عربستان سعودی، امارات متحده عربی، مصر، عراق و اردن صادر کرده است. این سایت خاطرنشان میکند که این پهپادها در مناطق درگیری در کشورهایی از جمله لیبی و یمن مورد استفاده قرار گرفتهاند. به گفته سیپری، صادرات چین از دوره ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۶ تا دوره ۲۰۱۷ تا ۲۰۲۱، ۲۹۰درصد به عربستان سعودی و ۷۷درصد به امارات متحده عربی افزایش یافته است. آسوشیتدپرس گزارش داده است که چین در اوایل آوریل سال ۲۰۲۲ سامانههای موشکی زمین به هوای HQ-22 را به صربستان تحویل داده است. ایالات متحده و اروپا نگران هستند که چنین فروشهایی در بحبوحه تهاجم روسیه به اوکراین منجر به بیثباتی در بالکان شود.
انتظار میرود فروش تسلیحات چین بهویژه به کشورهای در حال توسعه همچنان گسترش یابد. یک منبع آگاه در خصوص عملکرد داخلی ارتش چین به روزنامه یومیوری شیمبون گفت که «ارتش چین تولید داخلی تسلیحات خود را بیشتر خواهد کرد و تواناییهای آنها را افزایش خواهد داد».
دولت ایالات متحده شرایط مختلفی برای صادرات تسلیحات دارد، از جمله در نظر گرفتن اینکه آیا این سلاحها میتوانند برای تضعیف حقوق بشر یا انجام نسلکشی یا سایر جنایات علیه بشریت استفاده شوند. این در حالی است که پکن تنها سه شرط را مشخص کرده است: تسلیحات به قابلیتهای مشروع دفاع از خود کشور واردکننده کمک خواهد کرد. آنها صلح و امنیت منطقهای و جهانی را خدشهدار نمیکنند و در امور داخلی کشور واردکننده دخالت نخواهند کرد. براساس گزارش منتشرشده در سایت دیدهبان امنیت دفاعی (defense security monitor)، جنگ بین روسیه و اوکراین که با حمله روسیه به کریمه در سال ۲۰۱۴ و تهاجم متعاقب آن در فوریه ۲۰۲۲ آغاز شد، عواقب گستردهای داشته و به فراتر از مرزهای دو کشور کشیده شده است. این درگیری مداوم، همراه با اثرات پایدار کووید-۱۹، شکاف بین قدرتهای بزرگ اقتصادی را تشدید کرده و منجر به یک میدان نبرد دوشاخهای جدید شده است که در آن چین و ایالات متحده درگیر رقابت شدیدی هستند.
عدم اطمینان اقتصادی ناشی از این رویدادها فرصتی را برای چین برای گسترش نفوذ خود در مناطقی که توسط سیاستهای اقتصادی ایالات متحده و اتحادیه اروپا به حاشیه رانده شدهاند، فراهم کرده است. درحالیکه روسیه با انزوای اقتصادی مواجه است، چین از این فرصت برای ظهور بهعنوان یک بازیگر مهم در خاورمیانه، بهویژه در بازار صادرات تسلیحات، استفاده میکند. پکن خود را بهعنوان یک شریک جایگزین اقتصادی، سیاسی و دفاعی برای کشورهای منطقه قرار میدهد و فروش تسلیحات را با سیاست «بدون سوال» پیشنهاد میکند.
رویکرد متوازن چین در صادرات تجهیزات به دو طرف شکاف سنی و شیعه در منطقه خاورمیانه که نمونه آن تعامل با رقابت ایران و عربستان است، رویکرد جامع این کشور را به خاورمیانه نشان میدهد. برای چین، هر فروش تسلیحات به کشوری که معمولاً با ایالات متحده همسو است و تعامل دیپلماتیک موفق با آن کشور، نشاندهنده یک دستاورد استراتژیک است. ظهور چین بهعنوان یک بازیگر اصلی در بازار تسلیحات خاورمیانه، با توجه به حضور نسبتاً کم این کشور در گذشته، تحولی قابل توجه است. از سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۹، ایالات متحده جایگاه خود را بهعنوان صادرکننده تسلیحات مسلط در منطقه حفظ کرد و بیش از ۴۵ درصد از تسلیحات وارداتی را به خود اختصاص داد. در مقابل، سهم چین تنها حدود 2/5درصد از واردات تسلیحات در آن دوره بود.
سازندگانی مانند شرکت صنعت هوانوردی چین (AVIC)، شرکت علوم و صنایع هوافضای چین (CASIC)، شرکت کشتیسازی دولتی چین (CSSC) و شرکت صنایع شمالی چین (NORINCO) در حال تبدیل شدن به بازیگران مهمی در بازار بینالمللی تسلیحات هستند که به آنها کمک میکنند که به جمع ۵ کشور صادرکننده اصلی تبدلی شوند. چین با ارائه قیمت مقرونبهصرفه، گزینههای پرداخت منعطف و تضمین تحویل به کاربر نهایی، بهطور پیوسته پایگاه مشتری را در سراسر جهان در حال توسعه ایجاد کرده است.
درحالیکه چین بهعنوان یک قدرت جهانی به صعود خود ادامه میدهد، به تدریج نقشی را که قبلاً توسط روسیه بهعنوان جایگزین ترجیحی برای صنعت غرب بهعنوان تامینکننده تسلیحات اشغال شده بود، برعهده میگیرد. فروش تسلیحات اغلب منجر به روابط طولانیمدت میشود، زیرا خریداران نهتنها تجهیزات جدید را خریداری میکنند، بلکه در آینده به خدمات و ارتقاء نیز نیاز دارند. چین در حال ادغام سبد فروش تسلیحات در رویکرد سیاست خارجی گستردهتر خود، ایجاد روابط با شرکای دوست و حتی تلاش برای منحرف کردن کشورها از اردوگاه غربی است.
انتظار میرود که این موقعیت نوظهور پیامدهایی برای توازن قدرت جهانی داشته باشد زیرا کشورها بهدنبال تقویت موقعیت خود در چشمانداز بینالمللی در حال تحول هستند. روسیه ناخواسته مشعل را به چین داده و راه را برای تبدیل شدن به قدرت بزرگ بعدی که قادر به رقابت با ایالات متحده برای نفوذ جهانی است، هموار کرده است.
پکن و خاورمیانه جدید
درحالیکه اقیانوس هند و اقیانوس آرام در سالهای اخیر به نقطه کانونی استراتژی و دیپلماسی برونمرزی ایالات متحده تبدیل شده است، چین بهعنوان یک بازیگر مهم در خاورمیانه ظاهر شده و پویایی امنیت منطقه را از طریق افزایش مشارکت تغییر شکل داده است. منافع چین در منطقه فراتر از منابع سنتی انرژی است و ملاحظات اقتصادی، ژئوپلیتیکی و استراتژیک را در بر میگیرد؛ در واقع، چین برای فعالیتهای اقتصادی خود با اکثر کشورهای خاورمیانه، مشارکتهای استراتژیک و یادداشت تفاهم امضا کرده است. این روند جدیدی نیست؛ چین در دو دهه گذشته روابط نزدیکتری با سازمانهای منطقهای مختلف برقرار کرد.
ابتکارات دیپلماتیک اخیر چین نشاندهنده سرمایهگذاری عمیق پکن در ادامه توسعه روابط با کشورهای خاورمیانه است. در سال ۲۰۲۲، چین اولین اجلاس مشترک با سران کشورهای عربی و اولین اجلاس سران چین و شورای همکاری خلیجفارس را برگزار کرد و تعهد خود را به تقویت مشارکتهای استراتژیک در منطقه و ترویج توسعه اقتصادی فراتر از منافع سنتی انرژی خود نشان داد. دخالت فزاینده چین در خاورمیانه عامل مهمی در شکل دادن به چشمانداز ژئوپلیتیکی منطقه است و پیامدهای قابلتوجهی بر سیاست جهانی دارد و گواه این است که منافع اقتصادی و سیاسی چین تحت تلاشهای این کشور برای دسترسی به منابع و بازارهای حیاتی در سطح جهانی گسترش یافته است. نشریه دیپلمات مینویسد، خواه پکن در خاورمیانه انگیزههای پنهان داشته باشد یا نه، پس از دو رخداد، یعنی نشست رهبران چین و اعراب و میانجیگری پکن جهت احیای روابط دیپلماتیک میان تهران و ریاض، عصر تازهای از قدرتنمایی چین در خاورمیانه کلید خورده است؛ عصری که از آن تحت عنوان کودتای چینی هم یاد میشود؛ کودتایی که میتواند روابط پکن و کشورهای حوزه خلیجفارس را متحول کرده و همزمان روابط اقتصادیشان را ارتقا دهد.
زکیه یزدانشناس، پژوهشگر مرکز مطالعات استراتژیک خاورمیانه در این خصوص به هممیهن گفت: «آنچه در حال حاضر میتوانیم از آن صحبت کنیم بر پایه سیاست اعلامی چین در حوزه خاورمیانه، سیاق آن در روابط دوجانبه سیاسی و اقتصادی با کشورهای خاورمیانه، تلاشهای آن برای میانجیگری در حل معارضات منطقهای و ارتباط پکن با سازمانهای منطقهای است. در مورد آینده حضور چین در منطقه نمیتوان به پیشبینی دست زد، چراکه اساساً سیاست بینالملل عرصه پیشبینی و پیشگویی نیست و این موضوع بهخصوص در دورانی که نظم بینالملل در حال تحول است و نظام بینالملل بیش از قبل درگیر وضعیت عدم قطعیت شده، صحت دارد. براساس مقدمه فوق حضور چین در خاورمیانه فاقد ابعاد نظامی است و از این منظر ماهیتاً با حضور آمریکا در منطقه متفاوت است. برپایه سیاست اعلامی چین و سوابق روابط چین با کشورهای خاورمیانه میتوان گفت که رویکرد پکن به خاورمیانه عمدتاً ژئواکونومیکی است و سعی میکند بهجای موازنه قدرت آمریکا، بهدنبال موازنه نفوذ آن در خاورمیانه باشد». این تحلیلگر مسائل چین در پاسخ به این سوال که آیا خاورمیانه به جایگزینی پکن با واشنگتن رضایت دارد، گفت:«همانطور که در بالا توضیح دادم هنوز نمیتوان در مورد جایگزینی صحبت کرد زیرا اساساً تاکنون ماهیت حضور چین با حضور واشنگتن در منطقه متفاوت بوده است و هیچ معیار علمی هم برای پیشبینی تحولات احتمالی آتی در رویه چین وجود ندارد اما بررسی روابط دوجانبه و چندجانبهای که میان کشورهای خاورمیانه و چین شکل گرفته، نشان میدهد که کشورهای منطقه از گسترش حضور چین در منطقه استقبال میکنند زیرا آن را به مثابه یک فرصت اقتصادی و سیاسی میبینند. کشورهای منطقه با درک تحولات حادث در نظام بینالملل، خواهان گسترش روابط با مهمترین رقیب ایالات متحده هستند.»
ملاحظات ایران
۷ فروردین ۱۴۰۰، قرارداد ۲۵ساله ایران و چین توسط محمدجواد ظریف و وانگ یی، وزرای خارجهٔ ایران و چین امضا شد. نقطه آغاز شکلگیری این توافق به سفر شیجینپینگ، رئیسجمهوری خلق چین در سال ۱۳۹۴ به تهران و دیدار با رهبر انقلاب برمیگردد. آیتالله خامنهای در این دیدار، موافقت خود را با این قرارداد اعلام کردند، حتی گفته میشود در زمانی که علی لاریجانی ریاست مجلس شورای اسلامی را بر عهده داشت به همراه حسین آقامحمدی، مشاور اقتصادی دفتر مقام معظم رهبری به چین سفر کرد تا پیام مثبت ایران را برای بازسازی روابط اقتصادی دو کشور به پکن برساند. با آغاز دولت سیزدهم، حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه در تاریخ ۲۴ دیماه ۱۴۰۰ در سفر به چین اعلام کرد که این قرارداد وارد فاز اجرایی شده است اما متن این سند هیچگاه بهصورت رسمی منتشر نشده است. سیدابراهیم رئیسی نیز بهمنماه سال گذشته راهی چین شد و از توسعه روابط تهران و پکن خبر داد. صفحه توئیتر منتسب به سیدابراهیم رئیسی در جریان این سفر نوشت: «در دیدار با رئیسجمهور شی، ۲۰ تفاهم همکاری به امضا رسید. نظم کهنه رفتنی است و جهان جدیدی در حال شکلگیری است». همچنین در بیانیه مشترک ایران و چین، دولت سیزدهم حضور چین را در معادلات خاورمیانه بهعنوان کشوری فرامنطقهای، به رسمیت شناخته است. براساس این بیانیه و توئیت رئیسجمهور اینگونه به نظر میرسد که ایران نهتنها از قصدچین برای نقشآفرینی جدید و گسترده در خاورمیانه آگاه است بلکه از بلندپروازیهای پکن نیز رضایت دارد. موضوع مهم اما این است که این حضور در میانمدت و بلندمدت چه عواقبی اعم از مثبت و منفی برای تهران خواهد داشت؟ عبدالرضا فرجیراد، استاد ژئوپلیتیک و دیپلمات پیشین در رابطه با اراده و رضایت تهران از حضور چین در خاورمیانه به هممیهن گفت:«ایران بهصورت رسمی و شفاف اعلام کرده که سیاست خارجی ما، سیاست نگاه به شرق است و در عمل هم همین را شاهد هستیم؛ رابطه با آمریکا نداریم و رابطه با اروپا به حداقل رسیده و تیره شده است. زمانی که دولت اینگونه وارد سیاست نزدیکی به شرق شده است و بیشترین میزان نفت ما نیز از سوی چین خریداری میشود، طبیعتاً رضایت دارند که چینیها نفوذ بالایی در منطقه داشته باشند تا آمریکا که پایگاه نظامی در منطقه دارد.» این استاد دانشگاه در خصوص تبعات افزایش حضور چین در منطقه با توجه به افزایش چشمگیر حجم صادرات سلاح به منطقه خلیجفارس نیز گفت:«همانطور که غرب پیشتر به این کشورها کمک میکرد و سلاح در اختیارشان میگذاشت، حالا بخشی از این پول به جیب چین میرود و در آینده این فروش تسلیحات افزایش خواهد یافت. با توجه به اینکه کشورهای حاشیه خلیحفارس رقیب ما در منطقه هستند، همچنان که از واردات بالای سلاح به این منطقه از سوی غرب نگران بودیم، فروش تسلیحات چینی نیز ما را نگران میکند چراکه چین همان نقش غرب را در این حوزه برای ما بازی میکند. البته باید بگوییم این تغییر مبدأ سلاحها ضرر بیشتری برای ما دارد چراکه در شرایط تحریم تنها معامله عمده نفتی ما با چین است و همین امر نیز موجب میشود تا در موضوعاتی عقبنشینی داشته باشیم و اصطلاحاً کوتاه بیاییم. شما ببینید در همین موضوع ادعای شورای همکاری خلیجفارس در خصوص جزایر سهگانه، روسیه با این کشورها همراهی کرد و پیش از آن هم چین چنین همراهیای را صورت داد، اگر یک کشور غربی چنین ادعایی داشت ما بهمراتب با شدت بیشتری واکنش نشان میدادیم در صورتی که در خصوص چین و روسیه باید کمی عقبنشینی داشته باشیم، لازم است برای شکستن این سد در مقابل سیاست خارجی خود باید روابط متوازن و متعادلی با شرق و غرب داشته باشیم. ضمن اینکه با روسیه و چین کار میکنیم، با اروپا و غرب و حتی آمریکا هم باید روابط داشته باشیم و این ایجاد تعادل است که باعث میشود نهتنها کشورهای حاشیه خلیجفارس که چین و روسیه هم حواسشان را در برخورد با ما جمع کنند. حضور امروز ما در بنبست باعث سوءاستفاده همسایگان و کشورهایی نظیر چین و روسیه میشود.»