ماجراجویی امارات در دریای سرخ/ عملیات در منطقه خاکستری در حوالی شاخ آفریقا به استراتژی اساسی ابوظبی تبدیل شده است
نیروهای پشتیبانی سریع، که یک گروه شبهنظامی است و یکی از طرفهای جنگ داخلی سودان محسوب میشود، اخیراً شهر الفاشر را به عنوان آخرین دژ مهم ارتش این کشور در غرب سودان تصرف کردند. این پیروزی - و قتل عامی که پس از آن رخ داد- بدون حمایت خارجی غیرممکن بود. ارزیابیهای اطلاعات متعدد نشان میدهد که این حمایت از سوی امارات متحده عربی صورت گرفته است. اگرچه ابوظبی بارها دخالت خود را انکار کرده است، اما تصاویر ماهوارهای، الگوهای پرواز و شبکههای ردیابی تسلیحات نشاندهنده دخالت موثر امارات در سودان از طریق ارسال مستقیم محمولهها از کانالهای نیابتی بوده است.
نیروهای پشتیبانی سریع، که یک گروه شبهنظامی است و یکی از طرفهای جنگ داخلی سودان محسوب میشود، اخیراً شهر الفاشر را به عنوان آخرین دژ مهم ارتش این کشور در غرب سودان تصرف کردند. این پیروزی - و قتل عامی که پس از آن رخ داد- بدون حمایت خارجی غیرممکن بود. ارزیابیهای اطلاعات متعدد نشان میدهد که این حمایت از سوی امارات متحده عربی صورت گرفته است. اگرچه ابوظبی بارها دخالت خود را انکار کرده است، اما تصاویر ماهوارهای، الگوهای پرواز و شبکههای ردیابی تسلیحات نشاندهنده دخالت موثر امارات در سودان از طریق ارسال مستقیم محمولهها از کانالهای نیابتی بوده است.
تجزیه و تحلیلهای ماهوارهای اخیر ابعاد این دخالت را آشکار میکند. در سه جزیره کوچک خالی از سکنه در دریای سرخ، آژانسهای نظارتی، ساخت مخفیانه باندهایی را که قادر به پذیرش هواپیماهای باری متوسط هستند، شناسایی کردهاند. هیچ کشوری مسئولیت را بر عهده نگرفته است، اما کارشناسان معتقدند که روشهای ساخت، مصالح، مسیرهای تدارکات و لجستیک، همگی به دخالت امارات اشاره دارند. علاوه بر این، پروژههای ساختمانی شبیه پروژههای نظامی شناختهشده امارات در اریتره، جزیره سقطری و لیبی هستند.
فراتر از آفریقا، الگوهای مشابهی در رویکرد ابوظبی به مشارکتهای نظامی پدیدار میشود. فایننشال تایمز اخیراً گزارش داده که اطلاعات ایالات متحده در سال ۲۰۲۲ به این نتیجه رسیده است که امارات متحده عربی فناوریهای دومنظوره را از طریق شرکتی وابسته به مشاور امنیت ملی خود به چین منتقل کرده است. ظاهراً این سیستمها برد و ظرفیتهای هدفگیری را در برنامههای موشکی چین افزایش میدهند و بهطور بالقوه به سختافزارهای چینی اجازه میدهند تا از همتایان آمریکایی خود پیشی بگیرند.
به نظر میرسد فعالیت امارات در اینجا کمی بیش از ظرفیت یک قدرت منطقهای برای محافظت از برنامههایش برای درگیر شدن در مناطق مختلف است. اما حقیقت این است که این یک پروژه نظامی-اقتصادی بسیار حسابشده است که کریدور دریای سرخ، به عنوان یک گلوگاه دریایی حیاتی که تقریباً ۱۰ درصد از تجارت دریایی جهانی از آن عبور میکند را در بر میگیرد. از منظری صرفاً استراتژیک، زیرساختهای امارات در اینجا کمتر مربوط به نمایش قدرت آشکار و بیشتر مربوط به لجستیک، نظارت و کنترل دسترسی است. برای ابوظبی، تأمین منابع استراتژیک و تبدیل شدن به یک بازیگر ژئوپلیتیکی مرکزی، نوع متفاوتی از نمایش قدرت را ایجاد میکند؛ نمایشی که بالانسی بین اتحادش با قدرتهای غربی و اهدافش در جهت تأمین استقلال فناوری و اقتصادی بلندمدت ایجاد میکند.
در طول دهه گذشته، شبکههای تجاری و پیمانکاران امنیتی اماراتی کانالهای تأمین مالی را در سراسر آفریقا توسعه دادهاند. سرمایهگذاریها به عملیات معدنی در سودان و کنگو، توسعه بنادر از جمله در سومالیلند و پونتلند، مراکز لجستیکی از اریتره تا موزامبیک، و خرید زمین و فعالیتهای کشاورزی در زامبیا و زیمبابوه توسعه یافتهاند. از دل این تعاملات، الگویی پدیدار میشود و آن این است که ابوظبی در حال ترکیب فعالیت تجاری با تسهیل فعالیت گروههای شبهنظامی در قالب عملیات در منطقه خاکستری است. یعنی عملیاتی که در میانه دیپلماسی اقتصادی و مداخله نظامی مستقیم قرار میگیرد.
در سودان، امارات متحده عربی اساساً یک رابطه حامی-مشتری با نیروهای پشتیبانی سریع سودان ایجاد کرده است. در واقع، مشارکت طرفین به قبل از جنگ داخلی سال ۲۰۲۳ برمیگردد. از سال ۲۰۱۷، نیروی پشتیبانی سریع هزاران جنگجوی سودانی را به نمایندگی از امارات متحده عربی به عنوان مزدور به یمن اعزام کرده است. این گروه بیشتر معادن طلای سودان در دارفور را کنترل میکند و صادرات طلا را از طریق چاد و لیبی به امارات متحده عربی که به یک مرکز جهانی پالایش طلا تبدیل شده است، انجام میدهد. با حفظ این مسیر اقتصادی، امارات متحده عربی از آینده سیاسی سودان سود میبرد و اهرم فشار خود را بر این کشور حفظ میکند. توافق میان طرفین، شامل ارسال سلاح و مهمات از پایگاههای امارات در چاد، لیبی و از طریق کریدورهای زمینی از سومالی تا دارفور میشود. امارات همچنین حقوق مزدوران کلمبیایی را که پس از استخدام برای محافظت از تأسیسات نفتی در امارات، برای نیروهای پشتیبانی سریع (RSF) میجنگند، پرداخت کرده است. این مزدوران به شدت در محاصره شهر الفاشر و آموزش نیروهایی که به آنها کمک میکردند، نقش داشتند. از نظر ابوظبی، یک محاسبه ساده در جریان است: دسترسی امن به میلیاردها دلار طلا در سودان و ایجاد یک نیروی شبهنظامی وفادار که بتواند از منافع امارات محافظت کند. همه این روندها در حالی در جریان است که میزان مواجهه یا دخالت مستقیم امارات در حد حداقل باقی میماند.
ابوظبی رسماً در سال ۲۰۱۹ نیروهای خود را از یمن خارج کرد، اما کنترل دوفاکتو بر بنادر و جزایر استراتژیک از جمله عدن، مکلا، سقطری و پریم را حفظ کردهاست. در طول جنگ داخلی یمن، امارات متحده عربی در ابتدا به عنوان بخشی از ائتلاف ضد حوثی با عربستان سعودی همسو شد، اما بعداً از این ائتلاف خارج شد و حمایت خود را به سمت جداییطلبان جنوب یمن معطوف کرد تا دسترسی خود را به مناطق ساحلی و بنادر، تضمین کند. باندهای جدید امارات دو هدف را دنبال میکنند: تبدیل شدن به مراکز لجستیکی برای حمایت از جداییطلبان جنوب یمن و سایر گروههای نیابتی در آفریقا. آنها مزیت دیگری نیز دارند: تأمین امنیت کریدورهای دریایی از طریق دریای سرخ و حفظ نفوذ بر تنگه بابالمندب.
امارات متحده عربی از طریق دو شرکت بزرگ خود، به نامهای دیپی ورلد و گروه بنادر ایدی، عملیات بندری را در سراسر آفریقا به طور قابل توجهی گسترش داده و در مکانهایی مانند آنگولا، جمهوری کنگو و منطقه جداییطلب سومالیلند، امتیازاتی به دست آورده است. روابط دوجانبه بهویژه در سومالی و سومالیلند برجسته است. فعالیت از طریق مدیریت بندر و ساخت باند فرودگاه به همکاریهای نظامی مستقیم، از جمله آموزش نیروها، پرداخت حقوق و تأمین تجهیزات، گسترش یافته است. در سومالیلند، امارات متحده عربی کنترل عملیاتی بر بندر بربرا را به دست آورده و در حال توسعه یک پایگاه هوایی نظامی است که قادر به میزبانی از هواپیماها و استقرارهای دریایی اماراتی است.
در پانتلند - یکی دیگر از مناطق جداییطلب سومالی - افسران اماراتی عناصری از نیروی پلیس دریایی پانتلند را آموزش داده و تأمین مالی کردهاند. اینها یک واحد امنیتی ساحلی شکل دادهاند که ظاهراً تحت کنترل محلی است اما در واقع به بودجه، تجهیزات و نظارت عملیاتی اماراتی متکی است. مزدوران کلمبیایی در سودان در بوساسو، بندر و باند فرودگاهی که با امتیاز 30 ساله توسط شرکت بنادر «پی اند او» مستقر در دُبی توسعه یافته است، مستقر شدهاند. موقعیت استراتژیک این منطقه جداییطلب و استقلال نسبی آن، این منطقه را به پایگاه عملیاتی ایدهآل دیگری برای امارات متحده عربی تبدیل کردهاست.
با این حال، روابط امارات با دولت موگادیشو پرتنشتر بوده است. امارات متحده عربی پیش از این برنامههای آموزشی مستقیمی را برای ارتش ملی سومالی و واحدهای پلیس ارائه کرده بود و حتی به حدود ۲۰۰۰ سرباز حقوق پرداخت میکرد تا اینکه تنشها میان دو طرف، منجر به قطع همکاری شد و منابع مالی امارات در سومالی توقیف شد. آن زمان تاکنون، تعامل مجدد محدودی بین دو طرف وجود داشته است. بنابراین، ابوظبی تصمیم گرفته است تا موقعیت خود را تغییر دهد و روابط خود را با مناطق خودمختار پانتلند و سومالیلند، به عنوان مناطقی که حمایت از آنها با محدودیتهای فدرال کمتری مواجه است، تعمیق کند. در مجموع، این شبکه توزیعشده حمایتی از سوی امارات، این کشور را قادر میسازد تا نفوذ خود را بر مقامات سیاسی در کشورهای مختلف آفریقایی حفظ کند و دسترسی لجستیکی به خلیج عدن و کریدور وسیعتر دریای سرخ را تامین کند و منافع تجاری و موضع نظامی پنهان امارات را تقویت کند. اینکه نیروهای تحت حمایت امارات متحده عربی کنترل جزایر زقار، عبدالکوری و پریم را نیز در دست دارند، برای این کشور بسیار مفید است.
از نظر امارات متحده عربی، تشدید عملیات نظامی پنهان، ناشی از چند الزام اساسی است. اول و مهمتر از همه اینکه ابوظبی میخواهد اقتصادش چیزی بیش از یک اقتصاد نفتی صرف باشد. ابوظبی برای کمک به تسهیل این روند گذار، به دنبال استفاده از بودجههای حاکمیتی خارجی خود برای تنوعبخشی به دسترسی تهاجمی به بازارهای خارجی، بهویژه بازارهای آفریقا است. تمرکز امارات بر منابع حیاتی اعم از عناصر خاکی کمیاب، طلا و سایر عملیات معدنی، شبکههای زیرساخت بندری، کریدورهای لجستیکی و پروژههای امنیت غذایی بوده است. استقرار نظامی در داخل و اطراف دریای سرخ به حمایت و محافظت از این سرمایهگذاریها کمک میکند.
امارات متحده عربی همچنین در تلاش است تا خود را به عنوان یک قدرت در خلیج فارس معرفی کند و وابستگی به ایالات متحده را کاهش دهد، زیرا واشنگتن تا حدودی از خاورمیانه عقبنشینی کردهاست. در چارچوب منطقهای، رقابت با عربستان سعودی به طور فزایندهای به عنوان یک عامل انگیزشی به نظر میرسد. اگرچه منافع آنها گاهی اوقات همسو است، اما این دو به طور فزایندهای از بازیگران رقیب هم حمایت میکنند. روشهای آنها برای انجام این کار، اختلافاتشان را برجسته میکند. ریاض ائتلافهای رسمی و پروژههای بزرگ را ترجیح میدهد، درحالیکه ابوظبی در مناطق هدف با استفاده از ترتیبات مالی و امنیتی منظم که میتواند بازده نامتناسبی را تضمین کند، فعالیت میکند. در یمن و سودان، حمایت امارات از جناحهای غیرسعودی به معنای تضعیف و حتی مهار گسترش و نفوذ بیشتر عربستان است. در نهایت، امارات متحده عربی میخواهد به یک مرکز نوآوری فناوری و دفاعی مستقل تبدیل شود. امارات متحده عربی از طریق همکاری با چین در زمینه سیستمهای دومنظوره و فناوریهای هوافضا، به یکی از سریعترین صادرکنندگان پهپاد در جهان تبدیل شده است. این کشور قابلیتهای بومی خود را در عملیات سایبری و سیستمهای موشکی توسعه داده است. درگیریهای آفریقا به ابوظبی این فرصت را میدهد تا تجهیزات خود را در میدان نبرد آزمایش کند. این سرمایهگذاریها با دستور کار چشمانداز ۲۰۳۱ ابوظبی همسو هستند. طبق این چشمانداز امارات متحده عربی قصد دارد به مرکزی برای تولید پیشرفته و نوآورانه تجهیزات دفاعی تبدیل شود.
به عبارت سادهتر، امارات متحده عربی نمیتواند به روشی متعارف – صرفاً با یک میلیون شهروند اماراتی - به یک قدرت نظامی متعارف تبدیل شود. بنابراین، در تلاش است تا با استفاده از نقاط قوت منحصر به فرد خود به یک قدرت منطقهای تبدیل شود. این نقاط قوت عبارتند از حمایت مالی از مزدوران، به دست گرفتن کنترل بنادر، تولید پهپاد، شکل دادن گروههای نیابتی، تدارکات بشردوستانه «دومنظوره» و از همه مهمتر پیگرفتن سیاست دخالت غیرمستقیم به طوری که ردی از دخالتهایش به جا نماند.
امارات متحده عربی کریدورهای لجستیکی ایجاد کرده است و این کریدورها سرمایهگذاریها و نیروهای نیابتی نظامی را در سراسر آفریقا و دریای سرخ به هم متصل میکند. این کشور با بازیگران مسلح محلی همکاری میکند تا پروژههای اقتصادی خود را از بررسی دقیق دولتهای مبدأ محافظت کند. قتل عام در شهر الفاشر نشان میدهد که استراتژی امارات بدون خطر نیست. با این حال، تهاجم امارات به آفریقا و دریای سرخ قمارهای عجولانهای نیست؛ بلکه تلاشی آگاهانه برای فعالیت در منطقه خاکستری است. چراکه این منطقه از قابلیتهای نامتقارن برای حفاظت از منابع، آزمایش فناوریهای جدید و ادعای مرکزیت ژئوپلیتیکی در دورانی که برتری غرب رو به کاهش و رقابت چندقطبی رو به افزایش است، برخوردار هستند.