نوبت انتخاب ایران در عراق
روزنامه هممیهن ، منتشر کننده آخرین و بروزترین اخبار داخلی و خارجی.

غسان العطیه سیاستمدار سابق عراقی در گفتوگو با «هممیهن» تشریح کرد:
روز جمعه حامیان «چارچوب هماهنگی شیعیان» عراق، ساعاتی پس از برگزاری نمازجمعه طرفداران جریان صدر در نزدیکی یکی از دروازههای منطقه سبز در مرکز بغداد، پایتخت عراق و همچنین نینوا و بصره تظاهرات کردند. تظاهرات صدریها و حامیان ائتلاف شیعیان عراق در پاسخ به فراخوانهای «چارچوب هماهنگی» و «جریان صدر» طی روز پنجشنبه و در سایه بحران سیاسی حاکم بر این کشور برگزار شد. تظاهرات حامیان ائتلاف هماهنگی شیعیان با شعار «حمایت از مشروعیت و حفاظت از نهادهای دولتی» و چند ساعت پس از آن صورت گرفت که حامیان جریان صدر با اقامه نمازجمعه در مقابل منطقه سبز و پارلمان عراق خواستار انحلال پارلمان و برگزاری انتخابات زودهنگام شدند. در تظاهرات حامیان ائتلاف شیعیان جمعیت کثیری از مناطق مختلف عراق پرچمهای عراق و دستنوشتههایی با تصاویر حشدالشعبی و همچنین تصاویر آیتالله سیدعلی سیستانی مرجع عالیقدر شیعیان در دست داشتند. حاضران همچنین شعارهایی منطبق با خواستههای خود مبنی بر دفاع از کشور و قانون اساسی از جمله: «بله، بله به عراق، بله، بله، به قانون اساسی» سر دادند. «کمیته مسئول تظاهرات دفاع از دولت» با صدور بیانیهای از تحصن علنی به منظور تحقق مطالبات عادلانه خبر داد و بر لزوم تسریع در تشکیل دولتی با اختیارات کامل تاکید کرد. این کمیته از احزاب سیاسی به ویژه گروههای کرد خواست تا به هر چیزی که مانع از انتخاب سریع رئیسجمهور و نخستوزیر میشود، پایان دهند. در پایان تظاهرات بغداد، سازماندهندگان تظاهرات ائتلاف شیعیان، شروع به برپایی خیمهها و غرفهها در مقابل دیوارهای منطقه سبز به منظور آغاز تحصن کردند. کمی پیش از برگزاری تظاهرات حامیان چارچوب هماهنگی و همزمان با آغاز تجمع صدریها، مقتدی صدر پیامی برای تظاهرکنندگان حامی چارچوب هماهنگی ارسال و تاکید کرد: ما و چارچوب هماهنگی بر سر وجود و فراگیر شدن فساد در کشور اختلافنظر نداریم. صدر بر لزوم صلحآمیز بودن تظاهرات و حفظ صلح مدنی تاکید کرد. همچنین علاوه بر بغداد در سایر استانهای عراق تظاهرات دیگری از سوی هواداران مقتدی صدر، رهبر جریان صدر برای تاکید بر خواستههای وی به خصوص برگزاری انتخابات زودهنگام و انحلال پارلمان و نیز حامیان ائتلاف هماهنگی شیعیان برگزار شد. در موصل، شمال عراق، صدها تن از هواداران چارچوب هماهنگی در این شهر تظاهرات کردند، در حالی که حامیان جریان صدر در شهرهای عماره و ناصریه در جنوب تجمع کردند. تظاهرات روز جمعه دومین تظاهراتی است که جریان صدر و چارچوب هماهنگی پس از یورش حامیان صدر به منطقه سبز در ۳۰ ژوئیه در اعتراض به نامزدی محمد شیاع السودانی برای نخستوزیری برگزار میکنند. از حدود ۱۰ ماه گذشته یعنی پس از اعلام نتایج انتخابات زودهنگام پارلمانی در عراق، بحران سیاسی در این کشور ادامه دارد و روند تشکیل دولت متوقف شده و شاهد بنبست سیاسی است. انتخابات ماه اکتبر ۲۰۲۱ انتخاباتی زودهنگام پس از موج بیسابقه اعتراضات در عراق در پاییز ۲۰۱۹ بود که در آن معترضان فساد اداری را محکوم کردند. در چنین شرایطی با غسان العطیه، سیاستمدار سابق عراقی به گفتوگو نشستیم. غسان العطیه سیاستمدار عراقی در دوران صدام به عنوان یکی از اعضای جنبش دموکراتیک عراق از کشور تبعید شده بود. او بعد از سقوط صدام در سال 2003 به کشورش برگشت و به عنوان رئیس بنیاد توسعه و دموکراسی عراق مشغول به فعالیت سیاسی شد. العطیه مشاور وزیر خارجه و مشاور نماینده ویژه عراق در سازمان ملل بوده است. العطیه در گفتوگو با هممیهن ریشه درگیریهای اخیر عراق بین جنبش صدر و جریان نوریالمالکی، هادیالعامری و سید عمار حکیم تحت عنوان چارچوب هماهنگی شیعی را توضیح داده و به ایران توصیه کرده یا از نفوذش برای ایجاد اتحاد میان شیعیان استفاده کند یا در یک تصمیم انقلابی، از یک حاکمیت دموکرات سنی در عراق حمایت کند. ماهیت اختلافات بین دو گروه شیعه عراقی چیست و ایران کجای این درگیری ایستاده است؟ اول باید ریشه اختلافات را شرح دهیم، بعد به دلایل تحولات اخیر بپردازیم. شیعیان با سقوط صدام به تدریج به قدرت اصلی در عرصه سیاسی، اقتصادی و حتی نظامی در عراق تبدیل شدند. بعضی از گروههای درون عراق مانند سنیها در مراحلی تلاشهایی کردند تا بتوانند بر عرصه سیاست عراق تاثیرگذار باشند. کردهای اهل تسنن عراق سعی کردند مستقل شوند اما در نهایت متوجه شدند که کشورهای همسایه استقلال آنها را به رسمیت نمیشناسند و در نتیجه بار دیگر به عنوان یک بازیگر داخلی به سیاست عراق برگشتند. مدیریت امور برای شیعیان در ابتدا، کار سادهای بود. چون در زمان صدام تحت سرکوب بودند و از نظر احساسی مورد حمایت همه جریانهای داخل بودند. یکی از دلایل بروز مشکلات در عراق،
تصویب سریع قانون اساسی این کشور بود. در آفریقای جنوبی تدوین قانون اساسی 9 سال طول کشید، در حالی که در عراق ظرف دو سال قانون اساسی نوشته شد؛ روشی که در تدوین قانون اساسی در پیش گرفته شد، براساس تفکیک فرقهای و قومی بود؛ بدون اینکه به شهروندی و مشکلات فرقهگرایی فکر کرده باشند. این در واقع ریشه همه مشکلات بعدی است. شیعیان که دولت را در دست گرفتند، مثل هر بازیگر سیاسی دیگری، درگیر جنگ قدرت شدند. در همین مقطع، درگیری بین شیعه-شیعه هم در عراق آغاز شد. در عرصه سیاسی عراق، نهتنها شیعیان، که بین کردها، اهل تسنن و حتی ترکهای عراق هم اختلافات داخلی وجود دارد. ترکهای عراق که اقلیت بسیار کوچکی هستند 9 حزب متفاوت دارند. در حال حاضر قومها و فرقهها در عراق از هم گسیختهاند و اتحاد بین آنها بسیار سخت است. در عین حال قانون اساسی عراق به گونهای تدوین شده که عملا اجرای آن غیرممکن است. بندهای متعدد قانون اساسی، راهحل مشکلات نیست. اختلاف بین شیعیان الان بین دو گروه حزب الدعوه به ریاست نوریالمالکی و جریان صدر است. درگیری بین این دو گروه در سال 2008 در بصره به فاجعه تبدیل شد. در آن سال شاهد «صوله الفرسان» یا
همان نبرد بصره میان ارتش عراق و شبهنظامیان به رهبری مقتدی صدر بودیم. در آن زمان در واقع گروهی که به داد مقتدی صدر رسید، ایرانیها بودند وگرنه نوریالمالکی دست بالا را داشت. الان نوریالمالکی یک بار دیگر این شانس را پیدا کرده که خودش را ثابت کند. او دو دوره نخستوزیر عراق بوده و در زمان نخستوزیری او، امنیت ملی عراق به خطر افتاد. در زمان حکومت او بود که داعش ظهور کرد و کنترل بیش از یکسوم عراق را به دست گرفت. اقتصاد عراق در آن زمان با فساد به ورطه نابودی کشیده شد و این عملکرد برای مردم عراق جالب نیست. المالکی اما در بازی سیاسی، تبحر خاصی دارد و میداند چطور باید از نیروها علیه یکدیگر استفاده کند. مردم شیعه از دولت او راضی نبودند. از نظر آنها نزدیکان المالکی هر روز ثروتمندتر میشوند، در حالی که مردم عراق هیچ سودی نمیبرند. صدر هم به اندازه کافی باهوش هست که از این نارضایتی شیعیان استفاده کند. شیعیان میدانند که اهل تسنن نمیتوانند المالکی را شکست دهند یا حتی کردها از چنین قدرتی برخوردار نیستند و تنها قدرتی که میتواند با المالکی روبهرو شود، یک گروه شیعه دیگر است. همه کسانی که با المالکی مشکل دارند الان
پشت صدر قرار گرفتهاند و این وضعیت نه از حب صدر که از بغض المالکی است. صدر در انتخاباتی که شاید کمترین تقلب در آن رخ داد، بیشترین کرسی را از آن خود کرد، اما نتوانست دولت تشکیل دهد یا مانع او برای تشکیل دولت شدند. اتفاقی که سال 2010 افتاد و گروه شیعه اکثریت را داشت اما به خاطر حمایت کردها از جریان مقابل، نتوانست دولت ائتلافی تشکیل دهد. الان هم این فرصت به صدر داده شد که بتواند خودش را ثابت کند، اما متاسفانه گروه المالکی مانع تشکیل دولت شد. در این مرحله صدر به توده مردم متوسل شد تا المالکی را از تشکیل دولت منع کند. الان در وضعیتی هستیم که هیچیک از دو گروه نمیتوانند دولت تشکیل دهند. این وضعیت را با اعتراضات سال 2019 مقایسه کنید. در آن سال 700 جوان عراقی در درگیریهای سیاسی کشته شدند. یعنی می گویید جنگ داخلی در عراق محتمل است؟ من میگویم صدر و الکاظمی از این وضعیت خوشحال هستند، اما این وضعیت ممکن است به همان شرایط سال 2019 ختم شود. اخیرا ویدیویی به دست من رسیده که یک موتورسوار با کمتر از یک دلار به عنوان تاکسیسرویس، مردم را به پارلمان
میرساند تا در تحصن شرکت کنند. الان هم صدر موفق شده مانع از معرفی نخستوزیر و رئیسجمهور توسط المالکی شود اما کشور به بنبست رسیدهاست. از این بنبست چه کسی سود میبرد؟ در واقع هیچکس سود نمیبرد، بلکه طرفین فقط مانع از سود بردن طرف مقابل میشوند. تا کی میتوانیم در این شرایط بمانیم؟ ده ماه است که عراق دولت نداشته. این طولانیترین دوره بدون دولت در 20 سال اخیر است. راه برون رفت چیست؟ آیا ایران می تواند بازیگر موثری باشد؟ در ابتدا المالکی فکر میکرد میتواند با فراخواندن طرفدارانش برای مقابله با طرفداران صدر، به این درگیری خاتمه دهد. او بیانیهای هم با همین محتوا صادر کرد و مردم را به خیابان دعوت کرد، اما هادیالعامری گفت این رویکرد ما نیست چون به فاجعه ختم میشود. الان جریانهای نزدیک به المالکی به این نتیجه رسیدهاند که باید با طرف مقابل به صلح برسند. به ویژه العبادی به آشتی بین صدر و دیگران باور دارد. از این منظر، اسم این وضعیت را باید «جنگ قدرت» گذاشت. جنگ قدرت میتواند اسامی مختلف
داشته باشد، میتواند به نام هر چیزی اتفاق بیفتد اما پشت پرده همه اینها قدرت و پول است. این جنگ فرقهای نیست؛ این جنگ قدرت بین شیعیان نزدیک به صدر و المالکی است. در سطح مذهبی تنها کشوری که میتواند تاثیرگذار باشد، ایران است. اسماعیل قاآنی فرمانده سپاه قدس ایران با همین هدف به بغداد سفر کرده و با گروههای مختلف عراقی جلسه گذاشته است. صدر رابطه خوبی با حزبالله لبنان دارد و به نوعی از سیدحسن نصرالله حرفشنوی دارد. ایران باید فرمولی ایجاد کند که دو جریان بر سر یک نخستوزیر که صدر هم قبولش داشته باشد، به توافق برسند. اینجاست که نقش ایران محوری میشود. طرفداران صدر شعارهای ضدایرانی می دهند، اما شما معتقدید صدر از سیدحسن نصرالله که از سوی ایران حمایت می شود، حرف شنوی دارد؟! مردم عراق حس میکنند نوریالمالکی و جریان نزدیک او از طرف نظام ایران حمایت میشوند. توده عراق حس میکنند ایران حامی اصلی المالکی است که نتوانست امنیت عراق را حفظ کند. این درست است که ایران
حامی حزبالله است اما کمکهای ایران به حزبالله توانست به اتحاد شیعیان منتهی شود، اما در عراق، شیعیان نتوانستند تحت یک جریان به اتحاد برسند. در لبنان کمکهای ایران به حزبالله به نفع شیعیان هزینه میشود، اما در عراق، مردم از این کمکها نفعی نبردند. مردم عراق بیکار و گرسنهاند و همزمان برخی جریانهای الیگارشی را میبینند که بهطور غیرقابل باوری ثروتمند شدهاند. تودههای شیعه در عراق دوست ندارند حمایت ایران از این جریانهای ثروت را ببینند. شیعیان عراق که یک زمان در مقابل صدام در کنار ایران ایستاده بودند، الان از خودشان میپرسند آیا وضعشان از زمان صدام بهتر شده؟ احساسات ضدایرانی در عراق در واقع توسط قدرتهای منطقهای و غربی هم تقویت میشود. نه به خاطر اینکه آنها عاشق عراقیها یا شیعیان هستند، بلکه به این خاطر که از نفوذ و قدرت ایران میترسند. علی رغم این نارضایتی مردم عراق، فکر می کنید صدر باید از طریق ایران با المالکی آشتی کند؟ هر درگیری در منطقه خاورمیانه، ریشههای فرقهای دارد و
پیدا کردن راهحل برای درگیریهای فرقهای کار سادهای نیست، اما یک اصل وجود دارد و آن اینکه هر دعوایی در منطقه نیاز به میانجی دارد. در زمان اوباما، آمریکا به این نتیجه رسید که جهان عرب دچار هرج و مرج است و عراق هم به باتلاقی تبدیل شده و چرا باید پول و جان آمریکاییها را در این منطقه هدر بدهد. همزمان به این تفاهم با ایران رسید که آنها دست بالا را در عراق دارند و در عین حال منافع آمریکا در عراق را هم حفظ میکنند. اگر به خاطر داشته باشید، در سال 2011 در زمان اوباما حتی یک حمله هم علیه اهداف آمریکایی مانند کنسولگری و سفارت آمریکا در عراق اتفاق نیفتاد و این حوادث زمانی رخ داد که ترامپ روی کار آمد. در آن زمان تفاهمی بین ایران و اوباما اتفاق افتاده بود و همین تفاهم، قدرت و نفوذ ایران در عراق را افزایش داد. از نظر عربهای منطقه، اوباما عراق را در سینی نقره تقدیم ایران کرد. با خروج آمریکا از عراق، کشورهای خلیجفارس به این نتیجه رسیدند که آمریکا به عنوان کشوری که از آنها دفاع میکند، قابل اعتماد نیست، برای همین عربستان سعودی و امارات تغییر موضع دادند و با ایران وارد مذاکره شدند چون فهمیدند آمریکا قرار نیست از
آنها دفاع کند. از سوی دیگر اسرائیل به بهانهی تهدید ایران، توانست عادیسازی روابط با کشورهای عربی را کلید بزند. ماهیت اختلاف بین صدر و ایران چیست؟ آیا این اختلاف جنبه تاکتیکی دارد یا یک استراتژی است؟ در مورد ایران معتقدم افراد برای جمهوری اسلامی اهمیتی ندارند. ایران به منافعش فکر میکند. به همین دلیل هم نوری المالکی سعی میکند روی رابطه صدر با عربستان یا کشورهای عربی منطقه مانور دهد. فراموش نکنید که صدر هم برای اثبات ملیگرایی خود از گزارههای ضدصهیونیستی و سیاست ضداسرائیلی استفاده کرده که برای ایران مهم است. ایران باید بین یک عراق یکپارچه با شیعیان متحد در صدر امور و یک جریان شیعه از هم گسیخته یکی را انتخاب کند. طبعا شیعیان یکپارچه، منافع ایران را بهتر تضمین میکنند. اگر اینها از هم گسیخته باشند ایران در سیاستهای منطقهای خود با مشکل مواجه میشود. من معتقدم اگر قاسم سلیمانی زنده بود، میتوانست این اتحاد را بین جریانهای شیعه ایجاد کند. بعد از ترور قاسم سلیمانی ایجاد یک ائتلاف بین شیعیان هم به یک چالش برای دیپلماسی ایران تبدیل شده است. سفر آقای قاآنی به
بغداد هم در راستای همین سیاست ایران بوده است. من اطلاع دارم سفارت ایران در عراق با همه گروههای عراقی اعم از کرد و سنی و شیعه، صدری و المالکی در حال مذاکره است بلکه راهحلی برای شرایط پیدا کند. ایران نگران نیت صدر برای ابقای الکاظمی نیست، چون جمهوری اسلامی ایران با مصطفی الکاظمی مشکلی ندارد. الکاظمی در دوره نخستوزیری خود نقش میانجی را بین ایران و کشورهای خلیج فارس و عربستان بازی کرد. فردی مانند کاظمی یا صدر، هرگز منافع ایران در عراق را تهدید نخواهند کرد. تاکید میکنم؛ اینها هرگز تهدیدی برای منافع ایران نیستند. یعنی به عقیده شما صدر می تواند به نیروی نزدیک به ایران تبدیل شود؟ اگر من یک مقام جمهوری اسلامی بودم، از خودم میپرسیدم چه چیزی برای ایران بهتر است؟ آیا یک سید ضدآمریکایی، ضداسرائیلی که همزمان رابطه خوبی با کشورهای عرب خلیج فارس دارد برای من بهتر است یا المالکی که مخالفتها را تشدید میکند؟ من به عنوان یک شیعه و سیاستمدار عراقی فکر میکنم افراد باهوشی در ایران و عراق به رهبری جمهوری اسلامی ایران مشورت میدهند و این افراد
هم میدانند چه کسی برای ایران ارزش دارد. ایران مشکلات زیادی دارد و به مشکل بیشتر نیاز ندارد. اگر عراق به بحران کشیده شود و ایرانیها مجبور به دخالت شوند، هزینه بالایی برایشان خواهد داشت. همین الان ایران میلیاردها دلار صادرات به عراق دارد. ایران به عراق باثبات نیاز دارد. همه دیپلماتهای ایرانی باهوشتر از آن هستند و میدانند باید از این وضعیت خلاص شوند. یک راهکارش این است که بین این دو گروه شیعه آشتی ایجاد کنند و نخستوزیری که مورد قبول صدر است، انتخاب کنند. جعفرالصدر پسر محمدباقر صدر و سفیر کنونی عراق در لندن جزو پیشنهادهای صدر به المالکی است. ایران باید المالکی را قانع کند که گزینه صدر را بپذیرد. شکست المالکی یا حتی شکست صدر برای ایران مهم نیست، بلکه ایران به دنبال ساز و کاری است که منافعش را تضمین کند.