اروپاییها در حال بستن پنجره دیپلماسی هستند
بعد از انقلاب اسلامی در ایران روابط ایران و اروپا با فرازونشیبهای زیادی مواجه شدهاست، اما در حال حاضر میتوان گفت که ایران و اروپا در یکی از سردترین مقاطع تاریخ روابطشان قرار دارند.

بعد از انقلاب اسلامی در ایران روابط ایران و اروپا با فرازونشیبهای زیادی مواجه شدهاست، اما در حال حاضر میتوان گفت که ایران و اروپا در یکی از سردترین مقاطع تاریخ روابطشان قرار دارند. واقعیت این است که مدتهاست برجام بهعنوان یک توافق چندجانبه، موضوعیت خود را از دست دادهاست. اگر با دقت به موضعگیریهای دولتهای اروپایی در سالهای اخیر توجه کنیم، میبینیم که قدرتهای اروپایی مدتهاست که دیگر در قالب تعهدات برجامی با ایران گفتوگو نمیکنند.
توقعی هم که سه قدرت اروپایی در مورد گفتوگوها و مذاکرات احتمالی با ایران بیان میکنند، چارچوب یک گفتوگوی جامع در موضوعهای مختلف است. مدتهاست که اروپاییها در کنار مسئله هستهای مسائل دیگری را مانند اشاعه موشکی و اشاعه پهپادی در روابط خود با ایران مطرح میکنند. علاوه بر این اخیراً شاهد اتهامزنیهای مضاعف به ایران در حوزه تروریسم هستیم؛ ادعاهایی که در همین هفتههای اخیر هم با بازداشت تعدادی از اتباع ایرانی در کشورهای اروپایی مانند بریتانیا و آلمان مطرح شدهاست.
حتی در یک اقدام بیسابقه، رئیسجمهور فرانسه دستور تشکیل جلسه شورای امنیت ملی این کشور را با محور ایران صادر کرد. در واقع اروپا یک بسته جامع تهدید را علیه ایران مطرح میکند و دنبال این هستند که در چارچوب یک مذاکره جامع یک بسته جامع امتیازی در حوزههای مختلف، نه صرفاً هستهای، از ایران دریافت کنند. حمله اخیر اسرائیل به ایران هم درست بلافاصله پس از فضاسازی سه کشور اروپایی در آژانس و صدور قطعنامه ضدایرانی براساس گزارشی که مدیرکل آژانس به خواست کشورهای اروپایی نگاشتهبود، انجام گرفت.
واقعیت این است که فضاسازی اروپاییها در آژانس بینالمللی انرژی اتمی به شکل غیرمستقیم به عنوان عامل و دستاویز حمله اسرائیل به ایران تلقی شد. تهدید کنونی سه کشور اروپایی به فعالسازی مکانیسم ماشه و برگرداندن ۶ قطعنامه شورای امنیت تحت فصل ۷ منشور ملل متحد، عملاً به نوعی مقدمهچینی برای اقدام نظامی است. معنای تلویحی بازگشت ایران به ذیل فصل ۷ منشور ملل متحد به این معنا است که دولتهای غربی به این نتیجه رسیدهاند که در چارچوب تعامل دیپلماتیک نتوانستهاند با ایران به نتیجهای برسند و درصدد این هستند که در چارچوب استفاده از زور به اهداف خودشان در ایران برسند.
به همین دلیل هم هست که وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران در مصاحبه با روزنامه لوموند فرانسه اقدام به فعالسازی مکانیسم ماشه را به مثابه اقدام نظامی علیه ایران تلقی میکند. زمانی که دونالد ترامپ، در دور نخست ریاستجمهوری خود از برجام خارج شد، اروپاییها به عنوان طرفهای باقیمانده در توافق تاکید کردند که این توافق همچنان معتبر است، اما در طول ۷ سال گذشته، عملاً نتوانستند به تعهدات خودشان در این توافق عمل کنند ولی در مقابل از ایران توقع داشتند که تمامی تعهدات خودش را در قالب برجام عملی کند.
ایران هم در چارچوب برجام در پنج گام تعهدات خود را کاهش داد. اروپاییها تلاش کردند فشارهای چندبعدی به ایران وارد کنند که ایران را وادار به بازگشت به تعهدات برجامی کنند. بعد از گذشت ۷ سال از خروج آمریکا از برجام، تلاش اروپاییها این است که ایران را به عنوان یک تهدید چندوجهی مطرح کنند. اروپاییها به جای اینکه تلاش کنند توافق جدیدی شکل بگیرد یا توافق برجام حفظ شود، وزن خود را پشت این گذاشتند که امتیازهای بیشتری از ایران بگیرند. در واقع اروپاییها با مطرح کردن سیاستهای منطقهای ایران، اشاعه موشکی و پهپادی به دنبال این بودند که امتیازهای بیشتری از ایران بگیرند.
مسیر تقابلی برای اروپا نتیجهای در برنخواهد داشت. اروپاییها عملاً در زمین اسرائیل بازی میکنند و فشار ترکیبی به ایران وارد میکنند. این فشار ترکیبی در قالب اقداماتی مانند دعوت پارلمان اروپا از رضا پهلوی، وضع تحریمهای مستقل جدید علیه ایران، اتهامزنیهای تروریستی، محکوم نکردن تجاوز اسرائیل به ایران، رفتار خصمانه در آژانس بینالمللی انرژی اتمی و امثال اینها رخ میدهد.
درست است که دستگاه دیپلماسی ایران همچنان پالس دیپلماسی ارسال میکند، اما رفتارهای اروپا پنجره دیپلماسی را میبندد. نگاه اروپاییها این است که باید هر چه زودتر از مکانیسم ماشه استفاده کنند، چراکه اگر در چند هفته آینده اقدامی برای فعال کردن آن انجام ندهند، بر اساس مفاد برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ موعد این سازوکار تمام میشود و دیگر بیاثر میشود. رفتار تقابلی اروپا به شکلی است که حتی اگر مذاکرهای میان ایران و آمریکا مجدداً شکل بگیرد، اروپاییها با دست خودشان امکان مشارکت فعال در چنین مذاکراتی را از خودشان گرفتهاند.