ریسکپذیری همراه با عقلانیت/گزینههای ایران در واکنش به تجاوز آمریکا چه میتواند باشد؟
همه چیز سر جای خود باید قرار بگیرد. نباید از عنصر مهم عقلانیت غافل شد. یک بخش جنگ، محاسبات دقیق، به دور از احساسات و مبتنی بر دادههای واقعی و میدانی است. این محاسبات باید با درنظر گرفتن پتانسیل آفندی و پدافندی ایران، میزان و قدرت تابآوری، توان تحمل اقتصادی و درنظر گرفتن پارامترهای میدانی در داخل و خارج و به روز کردن مداوم آنها صورت بگیرد. باید با دقت اندیشید که آیا لزوماً باید جبهه دومی به موازات جبهه دفاع در مقابل حملات اسرائیل باز شود؟ و اگر قرار است این اقدام صورت گیرد، شکل آن چگونه باید باشد؟

ایالات متحده آمریکا در یک حمله غافلگیرکننده تاسیسات هستهای ایران در فوردو، نطنز و اصفهان را هدف قرار داد. ایران ناگزیر از پاسخ دادن است.
چنین شرایطی، زمان اتخاذ تصمیمات بسیار حساس است؛ تصمیماتی که آثارش میتواند بر زندگی 90 میلیون ایرانی اثرگذار باشد. در چنین شرایطی بدیهی است که غرور ملی هم اثرگذار است. در روزهای اخیر، پس از حمله اسرائیل به اهدافی در سراسر ایران، غرور ملی ایرانیان جریحهدار شده است. آثار نوعی همبستگی ملی را به وضوح میتواند در واکنش ایرانیان به این حملات مشاهده کرد.
اما همه چیز سر جای خود باید قرار بگیرد. نباید از عنصر مهم عقلانیت غافل شد. یک بخش جنگ، محاسبات دقیق، به دور از احساسات و مبتنی بر دادههای واقعی و میدانی است. این محاسبات باید با درنظر گرفتن پتانسیل آفندی و پدافندی ایران، میزان و قدرت تابآوری، توان تحمل اقتصادی و درنظر گرفتن پارامترهای میدانی در داخل و خارج و به روز کردن مداوم آنها صورت بگیرد. باید با دقت اندیشید که آیا لزوماً باید جبهه دومی به موازات جبهه دفاع در مقابل حملات اسرائیل باز شود؟ و اگر قرار است این اقدام صورت گیرد، شکل آن چگونه باید باشد؟
آنچه که تاکنون با استناد به مواضع دیپلماتها و سران نظامی و سیاسی ایران بدیهی به نظر میرسد، عزم ایران برای پاسخ به حمله آمریکا است. این احتمال وجود دارد که ایران این پاسخ را به گونهای انجام دهد که از ایجاد تنش بیشتر و درگیرکردن بیشتر خود و ورود به چرخهای از نبرد که پایانش نامعلوم است خودداری کند. هرچند، چنین اقداماتی در هر صورت ریسکهایی در پی خواهد داشت. جنگ است و در جنگ از ریسکپذیری گریزی نیست. اما عقلانیت میتواند میزان ریسک را تا حد ممکن کاهش دهد و یا حداقل میزانی از ریسک را ایجاد کند که کشور انتظارش را از قبل داشته است.
عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران، در روز ۲۲ ژوئن گفت که ایالات متحده با تصمیم خود برای حمله به سه تأسیسات هستهای ایران، دیپلماسی را از بین برد. او با تاکید بر اینکه در طول روزهایی که ایران درگیر دفاع از خود در برابر حملات اسرائیل بوده، هرگز دیپلماسی را واننهاده بود اما حالا ایالات متحده دست به کاری زد که ایران ناگزیر از پاسخ به آن است. این موضع عراقچی کاملاً بدیهی است. ایران نمیتواند در چنین شرایطی که در آن واقع شده است به ناگاه و مستقیم به میز دیپلماسی بازگردد. ایران ناگزیر است دست به اقدامی در عرصه نظامی بزند تا شرایط را برای ورود به میز دیپلماسی، در صورتیکه لازم بداند، بهبود ببخشد.
گزینههایی که ایران در دست دارد عبارت است از اقدام نامتقارن نظامی در تنگه هرمز، توقیف برخی کشتیهای حامل نفت وابسته به آمریکا در خلیج فارس، حمله به برخی پایگاههای آمریکایی در خلیج فارس، خروج از انپیتی، افزایش حملات به اسرائیل با استفاده از تاکتیکهای جدید در حمله و حملاتی به پایگاههای آمریکا در دیگر کشورهای عربی.
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران در بیانیهای در ۲۲ ژوئن اعلام کرد که ایالات متحده خود را در «خط مقدم تجاوز» قرار داده است و پایگاههای نظامی ایالات متحده در منطقه «نقطه آسیبپذیری» هستند، اما در این بیانیه صریحاً اعلام نشد که منظور کدام پایگاههای آمریکا است. روز گذشته نیز کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی از ایده بستن تنگه هرمز حمایت کرد اما چنین تصمیماتی قاعدتاً باید در شورای عالی امنیت ملی اتخاذ شوند و برای عملیاتی شدن حتماً باید به تائید رهبری انقلاب برسند.
علاوه بر این، عراقچی امروز برای دیدار با ولادیمر پوتین، رئیسجمهوری روسیه به مسکو سفر کرده است. وزارت امور خارجه روسیه بیانیهای صادر کرده و حملات ایالات متحده به ایران را محکوم کرده و گفته که این حملات «غیرمسئولانه» و «نقض فاحش قوانین بینالمللی» بودهاند. ایران و روسیه در ژانویه ۲۰۲۵ یک پیمان همکاری جامع امضا کردند که بسیاری از حوزهها، از جمله دفاع را پوشش میدهد، اما در این پیمان هیچ بندی مشابه بند 5 ناتو در همکاری برای دفاع از متجاوز نمیشود. بنابراین قاعدتاً خیلی نمیشود بر روی کمکهای دفاعی روسیه امید بست. ایران مثل همیشه تنها است و باید به تنهایی گزینههایش را بررسی کند.
در این شرایط به نظر میرسد که پایگاههای آمریکایی نه در کشورهای حاشیه خلیج فارس، بلکه در دیگر کشورهای عربی نظیر عراق، سوریه و اردن گزینه مناسبتری باشند. ایران همچنین ممکن است تلاش کند تا با توقیف یک نفتکش حامل نفت برای یک نهاد آمریکایی یا به مقصد ایالات متحده، ضربهای به آمریکا وارد کند و قابلیتهای خود را در تنگه هرمز به ایالات متحده نشان دهد.
گزینههای دیگر نظیر احتمال خروج ایران از انپیتی، کاهش همکاری با بازرسان آژانس و تعهد به بازسازی برنامه غنیسازی بهرغم حمله آمریکا به سه تاسیسات هستهای نیز ممکن است مد نظر ایران قرار داشته باشد. همه این اقدامات به طور حتم میتوانند به موازات پاسخ ایران به حملات اسرائیل انجام شوند.
البته استفاده از هر کدام از این گزینهها ممکن است تبعاتی نیز داشته باشد که باید گستره و شدتشان با دقت محاسبه شود. برای مثال هیچ کسی نمیتواند تضمین کند که یک حمله ایران به یک پایگاه آمریکایی در منطقه منجر به کشته شدن پرسنل نظامی آمریکا نشود. در این صورت ایالات متحده ممکن است واکنش تندی نشان دهد.
علاوه بر این نمیتوان تضمین کرد که اعلام خروج از انپیتی از سوی آمریکا یا رژیم صهیونیستی به عنوان یک بیانیه حاکی از قصد ایران برای ساخت بمب هستهای تفسیر نشود، حتی اگر ایران تصمیم به انجام چنین کاری نداشته باشد اما واقعیت امر این است که در شرایط جنگی، استفاده از هیچ گزینهای تضمین صددرصدی ندارد. جنگ عرصه ریسکپذیری است و در خوشبینانهترین حالت تنها میتوان این ریسکپذیری را با طی کردن روندی عقلانی انجام داد.
اگر پاسخهای اولیهی ایران منجر به دور دیگری از حملات گستردهتر ایالات متحده شود، احتمال بسیار زیادی وجود دارد که ایران اجرای یک استراتژی تلافیجویانهی گستردهتر را شامل حملات در مقیاس بزرگتر به زیرساختهای نفت و گاز منطقه، تهدید کشتیرانی در تنگه هرمز و یا حمله به منافع نظامی ایالات متحده در منطقه را در دستور کار قرار دهد.
چنین حملاتی میتواند حجم قابل توجهی از تولید نفت را از بازارهای جهانی خارج کند. حال چه به طور مستقیم از طریق آسیب رساندن به تأسیسات و چه به طور غیرمستقیم با کاهش حمل و نقل نفت از طریق تنگه هرمز؛ اگر مقدار قابل توجهی از نفت برای مدت طولانی از بازارهای جهانی خارج بماند، قیمت جهانی نفت ممکن است به بیش از ۱۰۰ دلار در هر بشکه برسد.