همبستگی مردم را نشانه رفتهاند/ ارزیابی فعالان سیاسی از بیانیه اخیر سیدمحمد خاتمی
در پی حمله اسرائیل و آمریکا به تاسیسات هستهای ایران در کنار حملات پیشین که نقاط مختلف کشور هدف قرار گرفته بود؛ سیدمحمد خاتمی، رهبر جریان اصلاحات دومین بیانیه خود را در راستای محکومیت اسرائیل با تبیین این موضوع که «هدف اصلی این جنگ تحمیلی، نابودی توان ملی و حیات ایران یکپارچه و ایرانیان همبسته است»، منتشر کرد که در آن به برخی موضوعات ازجمله تلاش برای «تضعیف و تسخیر ذهن مردم» پیش از تخریب و ضرورت توجه به عقلانیت در تصمیمگیریها و حمایت مردم اشاره کرد.

در پی حمله اسرائیل و آمریکا به تاسیسات هستهای ایران در کنار حملات پیشین که نقاط مختلف کشور هدف قرار گرفته بود؛ سیدمحمد خاتمی، رهبر جریان اصلاحات دومین بیانیه خود را در راستای محکومیت اسرائیل با تبیین این موضوع که «هدف اصلی این جنگ تحمیلی، نابودی توان ملی و حیات ایران یکپارچه و ایرانیان همبسته است»، منتشر کرد که در آن به برخی موضوعات ازجمله تلاش برای «تضعیف و تسخیر ذهن مردم» پیش از تخریب و ضرورت توجه به عقلانیت در تصمیمگیریها و حمایت مردم اشاره کرد؛ بر همین اساس «هممیهن» درباره این بیانیه و ابعاد آن با فیضالله عربسرخی، عضو شورای مرکزی حزب توسعه ملی، سعید شریعتی، عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت و حمیدرضا جلاییپور، تحلیلگر سیاسی و استاد جامعهشناسی به گفتوگو پرداخته که در ادامه میآید.
*آقای خاتمی درباره م برهمزدن همبستگی از سوی دشمنان در بیانیه خود چنین گفته است: «متجاوزان پیش از تخریب بنیانهای دفاعی، اقتصادی و صنعتی درصدد تضعیف و تسخیر ذهن، روان و افکارجمعی بوده و هستند...» تحلیلتان از این تضعیف و تسخیر ذهن مدنظر خاتمی چیست ؟
حمیدرضا جلاییپور: برای اینکه به اهمیت سخن آقای خاتمی پی ببریم، خوب است که به ماهیت جنگ اسرائیل نسلکش و ویژگیهای آن اشاره کنیم. اسرائیل جنایتکار درحالیکه ایران با آمریکا در حال مذاکره بود، به سرزمین ایران یک تهاجم «برقآسا» کرد؛ تهاجمی که مبتنی بر شوک و وحشت بود. نقشه اسرائیل غاصب این بود که سر جمهوری اسلامی را بزند (یعنی شهادت فرماندهان نظامی و دانشمندان هستهای)، آنگاه مردم ناراضی ایران به خیابان میریزند و در یک آشوب سیاسی، جمهوری اسلامی را ساقط میکنند، اما دیدیم که این نقشه شوم عملی نشد.
فرماندهان نظامی پس از ششساعت با حمله به اسرائیل شروع به ادبکردن اسرائیل کردند. مردم ایران بهرغم نارضایتیهای قبلی در برابر دشمن اسرائیلی یکپارچه شدند و چنان صحنهای پیش آمد که اسرائیل ترسید و دست به دامن آمریکا شد و آمریکا یکم تیرماه، تعرض به خاک ایران کرد. لذا همانطور که میبینید جنگ روانی و مداخله ذهنی در افکار عمومی ایران، رکن این تهاجم اسرائیلی بود و مردم ایران با آگاهی، این توطئه را خنثی کردند و جناب خاتمی بهدرستی به آن اشاره کردند.
فیضالله عربسرخی: برداشت آقای خاتمی درست است. موضوع تضعیف و تسخیر ذهن مردم با دو جهتگیری همراه است. ابتدا اینکه در پی ساقطکردن حکومت هستند و برای دستیابی به چنین منظوری با این فضای ذهنی که مردم ما امروز دارند، این اتفاق نمیتواند رخ دهد. نکته دوم این است که آنها در پی تجزیه ایران هستند. از سالها پیش از سوی دشمنان ما گفته شده است که ایران بیش از حد بزرگ است و باید کوچک شود، بنابراین این فضای ایجادشده را مغتنم شمردند که با فضاسازی و کار روانی بر افکار عمومی، به این سمت پیش بروند و در پی تجزیه ایران باشند، اما چنین کاری را نمیتوانند انجام دهند چراکه مردم با وجود تمام انتقاداتی که به رفتار حکومت دارند، حاضر به آسیبدیدن ایران نیستند و تحمل چنین ضربهای را به ایران ندارند.
بخشهایی از مردم احتمالاً به نظام نیز دلبستگی دارند اما این یکپارچگی که در دفاع از ایران وجود دارد، این اجازه را نخواهد داد که آنها به اهداف خود برسند و میبینید بهرغم همه تخریبهایی که صورت گرفته است؛ تخریبهایی که به پایگاههای نظامی، هستهای، زیرساختها و امکانات کشور ما وارد شده است، شما در جامعه یک آرامش یکپارچهای را میبینید که برآمده از دلبستگیها به ایران و سرزمین ماست.
سعید شریعتی: یکی از ابزارهای مهم در اقدامات نظامی علیه یک کشور توسط دولت متخاصم؛ عملیات روانی و ایجاد تزلزل روانی در حمایت از نیروی نظامی و عملیات دفاعی آن کشور و ایجاد چنددستگی و تضعیف پشت میدان است؛ این موضوع هم مبتنی بر ناتوان نشاندادن نیروی دفاعی مجموعه هدف و تلاش برای ایجاد آشوب و شورش داخلی است.
اینها اهدافی است که مجموعه دستگاه جنگ روانی و عملیات روانی دولت متخاصم بهراه میاندازد. زمینهسازی برای این کار هم مدتها پیش از عملیات نظامی صورت میگیرد و طبعاً مبتنی و متکی بر ضعفهای عینی، اختلالات و اخلالهایی است که در شرایط عادی بین جامعه و حکومت، بین مردم و نیروی نظامی آن کشور وجود دارد.
اینها پروژههای سنگین رسانهای و عملیات روانی است که در شرایط جنگی مورد استفاده قرار میگیرد؛ آقای خاتمی هم طبعاً به این موارد اشاره و توجه دارند و نسبت به این ماجرا هشدار میدهند و هوشیاری جامعه، حکومت و نیروی نظامی را در این زمینه طلب میکنند.
*به نظر شما این تاکید خاتمی بر اینکه رفتار مردم فداکارانه و همدلانه بوده است، با این توضیح که «اکثریت قاطع مردم بهرغم همه تفاوتها، تمایزها، گرایشها و حتی نارضایتی از وضع موجود و انتقاد از برخی رویکردها و شیوههای حکمرانی» به میدان آمدهاند؛ چقدر ضروری است که به مسئولان گوشزد کرده است؟
حمیدرضا جلاییپور: خاتمی در گذشته از مسئولان، بیمهری دیده ولی همیشه اولویت اولاش دفاع از تمامیت ایران و نظم سیاسی کشور بوده است. الان هم خاتمی دارد حقیقت را میگوید. یعنی میگوید بخشی از مردم ناراضی بودند ولی این مردم با آگاهی و همبستگی خود، در 11روز گذشته توطئه دشمن را خنثی کردند. خاتمی فرد مجربی است. این جنگ ممکن است فرسایشی شود. لذا چهار عنصر در دفاع از ایران مهم است؛ اولاً اینکه، تا پیروزی در جبهه جنگ، همین همبستگی مردمی ادامه پیدا کند.
ثانیاً اینکه، از تلاشهای قهرمانانه نظامیان ایران در برابر ارتش رژیم غاصب، دفاع کنیم. ثالثاً، اینکه خدمات عمومی به مردم از سوی سازمانهای اداری دولت تداوم پیدا کند. رابعاً اینکه، نیروهای جامعه مدنی در مبارزه با جنگ روانی دشمن و در تقویت همدلی در میان مردم، تلاش کنند. درواقع خاتمی بهدرستی به چهار عنصر فوق تاکید ویژه کرده است.
فیضالله عربسرخی: مردم این احساس را کردهاند که امروز آمریکا و اسرائیل در پی ضربهزدن به ایران هستند و پیش از آنکه جمهوری اسلامی هدف آنها باشد، بیشتر ایران و تمامیت ارضی کشور ماست که هدف این دو متجاوز است. طبیعی است که مردم فداکاری کنند، انتقادها و نارضایتیهایی که دارند را موقتاً کنار بگذارند و در دفاع از ایران در صحنه حاضر شوند.
شما میبینید بسیاری از چهرههای مشخص اپوزیسیون که کاملاً منتقد رفتار حکومت بودند و حتی به زندان رفتند، یا مهاجرت کردند و بیرون از کشور ما هستند، همچنان دغدغه ایران را دارند و زمانی که احساس کنند ایران مورد تهدید قرار گرفته است، اینگونه رفتار میکنند که نقد حکومت را فراموش کردند و به صحنه آمده و امروز از ایران دفاع میکنند. خود این دفاع پشتگرمی و دلگرمی شده است که مردم نیز به همین نگرش مبنی بر اینکه فعلاً انتقادات خود را کنار بگذارند و به فکر ایران باشند بپیوندند.
سعید شریعتی: جامعه ایران، جامعه رشیدی است و تاریخ آن پر از موقعیتهایی است که وطن و تمامیت سرزمینی کشور مورد تجاوز قرار گرفته است. این ملت از آموزههای تاریخی خودش استفاده میکند و شرایط را تشخیص میدهد. من فکر میکنم جامعه ایران اگرچه بهدلایل مختلف بسیار ضعیف و شکننده شده است؛ ولی با این حال در شرایطی که خطر جدی و تهدیدی عینی برای تمامیت سرزمینی و حاکمیت ملی خودش احساس میکند، یکپارچه به وطن و میهن وفادار است و بهرغم همه گلایهها و مشکلاتی که وجود دارد؛ منسجم و یکپارچه پشت وطن قرار میگیرد و از میهن دفاع میکند و این موضوع ربطی هم به رابطه حاکمیت و ملت ندارد و ملت، میهن خودش را فراتر از همه منازعات سیاسی و اختلافاتی که وجود دارد، پاسداری میکند.
این یک عرق ملی، تجربه تاریخی و ضمیر فرهنگی ملت ایران است و اصلاً نیازی به پروپاگاندای دستگاههای تبلیغی و رسانهای حکومت ندارد. در اینجا جامعه منتظر حکومت نمیماند و این حکومت و رسانههای حکومتی هستند که باید قدردان ملت باشند، پشتسر ملت حرکت کنند و دست از انحصارطلبی و محدود کردن صدای مردم بردارند. باید از این فرصت بهدرستی استفاده کنند، نه اینکه بازتابدهنده همان دیدگاهها، باورها و اعتقادات خاص و محدودِ اقلیتی باشند که یکسری از این مشکلات هم ناشی از همان رفتارها و تفکرات است.
*ایشان از اینکه ایران پشت سر نیروهای مسلح قرار دارد، گفته است و بر مواضع همراه با درایت و بدون هیجان و حس صرف انتقام تاکید کرده است. نظرتان درباره این بخش از بیانیه چیست؟
حمیدرضا جلاییپور: در اینجا هم خاتمی به نکته مهمی اشاره کرده است. دوباره به صحنه جنگ توجه کنید. ایران برای غلبه بر دشمن غاصب، دو کار مهم باید همزمان انجام دهد و این دو کار با هم منافات ندارند، بلکه لازم و ملزوم هم هستند. یکی اینکه، کشور شایسته است برای یک جنگ فرسایشی و غیرکوتاهمدت با اسرائیل غاصب آماده شود. چون ایران توطئه جنگ برقآسای نتانیاهوی جنایتکار را خنثی کرد. لذا احتمال طولانیشدن جنگ وجود دارد. حالا اگر جنگ زودتر تمام شد، چه بهتر. ولی تا اتمام جنگ ما باید از نظامیان دفاع قاطع بکنیم.
اما نکته دوم اینکه، همزمان دستگاه دیپلماسی با سرعت باید هدف «پایان جنگ» را با عزت دنبال کند. هر دوی این کارها کار مهمی است. حرف خاتمی این است که نباید احساسی عمل شود و با تدبیر و عقلانیت باید عمل کرد. مثلاً مدیران کشور برای تقویت دیپلماسی میتوانند از امکانات فراتر از عراقچی استفاده کنند. مثال میزنم؛ مثلاً از علی لاریجانی در ارتباط با چین بیشتر میتوان استفاده کرد. یا از ظرفیت دکترجواد ظریف برای «تقویت دیپلماسی علنی» بیشتر میتوان استفاده کرد. در پایان در این روزهای جنگی، من به یک کنش احساسی اشاره کنم.
در این 11 روز، صداوسیما در روحیهدادن به مردم خوب کار میکند. ولی مضمونی که غیرمستقیم نشر میدهد، هدف محو یک کشور است (بهعنوان شاهد ببینید در این ۱۱ روز فقط از یک طیف رادیکال کارشناس به صداوسیما دعوت کرده است). گویی در یک فضای استغنای تحلیلی تبلیغ میکند. درصورتیکه هدف تبلیغی صداوسیما باید موضوعی قابل دسترس باشد. مثل هدف «پشیمان کردن متجاوز» یا هدف «پایان عزتمندانه به جنگ»؛ اینکه ایران نه دنبال «شروع» جنگ بوده، نه دنبال «تداوم» جنگ است. توجه داشته باشید یکی از علل همبستگی مردم در این روزهای جنگ، این بوده که مردم میدیدند ایران دنبال مذاکره بود و این اسرائیل بود که حمله به خاک ایران کرد. لذا طبیعی است که دفاع حکومت هم در برابر اسرائیل متجاوز مورد حمایت مردم قرار بگیرد. اگر بیشتر روی اهداف شعاری در جنگ تکیه شود، بهمرور مردم را خسته میکند.
فیضالله عربسرخی: طبیعی است زمانی که ایران محور همه مباحث باشد، هر نیرویی که قدمی برای ایران بردارد، مورد حمایت قرار میگیرد و طبیعی است در شرایطی که نیروهای مسلح، نیروهای امنیتی و انتظامی یکپارچه ایستادند تا از ایران دفاع کنند، خطاهای گذشته آنها فعلاً نادیده گرفته شود و نقدهای گذشته به کنار گذاشته شود و یکپارچه از این نیرو دفاع شود.
مردم چه در داخل کشور، چه در خارج از کشور یکپارچه از نیرویی که پای حفظ سرزمین، اقتدار کشور و تمامیتارضی ایستادهاند مورد حمایت قرار میگیرند و امیدواریم این حمایتها مبنای دلگرمی بیشتر در همه نیروها و ایستادگی آنها خواهد شد.
سعید شریعتی: عقلانیت، خردمندی و رفتار مبتنی بر هزینه و فایده، اصل اساسی نیروی نظامی است؛ یعنی در نیروی نظامی ما بیش از هر جای دیگر باید عقلانیت مبتنی بر هزینه و فایده حاکم باشد. باید هزینه و فایده هر موشکی که از طرف ایران شلیک میشود، سنجیده شود. این مسائل روشن است. محل بروز و ظهور عقلانیت هزینه و فایده، معرکه نظامی است. لذا نیروهای مسلح ما در چنین شرایطی برای هر اقدامی، چه آفندی و چه پدافندی، هزینه و فایده را لحاظ کنند.
یکی از مهمترین ابزارهای عملیات پدافندی کشور، ابتناء رفتار، اقدام و هدفگذاری نظامی براساس اراده، خواست و نگاه ملی است. نیروی نظامی ما، باید از این همدلی ملی استقبال کند. افکار عمومی از کلیت نیروی نظامی ملی و این دفاع مقدسی که شکل گرفته، حمایت میکند، ولی اگر بخواهد این حمایت ادامه پیدا کند، این ماجرا باید دوسویه باشد؛ یعنی نیروی نظامی ما باید نگاه کند که چگونه میتوانند این حمایت را حداکثرسازی کنند.