| کد مطلب: ۴۰۸۸۴

هم‏دستی یا سوءمحاسبه/اسرائیل در حمله به ایران مجری خواسته‏‌های غرب است یا عامل تخریب فرآیند عادی‏‌سازی روابط ایران و قدرت‏‌های غربی؟

آغاز تجاوز نظامی اسرائیل به ایران در بامداد روز جمعه ۲۳ خرداد، معادلات منطقه خاورمیانه را به شکل قابل توجهی تغییر داد.

هم‏دستی یا سوءمحاسبه/اسرائیل در حمله به ایران مجری خواسته‏‌های غرب است یا عامل تخریب فرآیند عادی‏‌سازی روابط ایران و قدرت‏‌های غربی؟

آغاز تجاوز نظامی اسرائیل به ایران در بامداد روز جمعه ۲۳ خرداد، معادلات منطقه خاورمیانه را به شکل قابل توجهی تغییر داد. درحالی‌که گزارش‌ها حاکی از این بود که سران کشورهای عربی منطقه در مذاکرات‌شان با دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، تلاش قابل توجهی برای جلوگیری از وقوع یک درگیری نظامی میان ایران و آمریکا کرده‌اند و رئیس‌جمهور آمریکا را به توافق با ایران ترغیب کرده‌اند، اقدام نظامی اسرائیل معادلات را تغییر داد.

آنچه ۲۰ ماه بود تمام سران کشورهای منطقه و بسیاری از کشورهای جهان، تحلیل‌گران و ناظران بین‌المللی هشدار می‌دادند، اکنون در چندقدمی منطقه خاورمیانه و غرب آسیا قرار دارد: یک جنگ فراگیر منطقه‌ای که امکان ورود قدرت‌های جهانی به آن وجود دارد.

مشخص نیست که آیا حمله اسرائیل بخشی از یک اقدام هماهنگ غربی برای تحت فشار قرار دادن ایران با هدف دادن امتیازهای بیشتر پای میز مذاکره بود، یا اینکه یک اقدام تخریبی برای مسدود کردن مسیر مذاکرات ایران و آمریکا، اما مشخص است که نتیجه آن چیزی جز تعلیق مذاکرات هسته‌ای میان ایران و آمریکا نبود. اگر محاسبه‌ای وجود داشت که با حمله اسرائیل، ایران به دلیل نگرانی از جنگ شتاب مذاکرات را افزایش می‌دهد، این محاسبه اشتباه از آب درآمد. اظهارات نسبتاً مبهم دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا مبنی بر اینکه از قبل، از همه چیز با خبر بود، گمانه‌زنی‌ها در مورد استفاده آمریکا از اسرائیل به عنوان اهرم فشار مذاکراتی را افزایش داد.

قدرت‌های غربی در گروه ۷ با امضای بیانیه‌ای از اسرائیل در مقابل ایران حمایت کردند و حاضر به محکوم کردن اقدام‌های تجاوزکارانه اسرائیل نشدند. ۷ کشور صنعتی جهان موسوم به گروه هفت ابراز امیدواری کردند که حل‌وفصل بحران با ایران به کاهش تنش در منطقه خاورمیانه از جمله نوار غزه منجر شود. این گروه ادعای کشورهای غربی و آمریکا را تکرار کرد و مدعی شد: موضع ما روشن است؛ ایران نباید به سلاح هسته‌ای دست یابد. اعضای گروه۷ با حمایت از رژیم صهیونیستی و بدون اشاره به تجاوز این رژیم به ایران، ادعا کردند: تأکید ما، حق «اسرائیل» در دفاع از خود و نیز حمایت ما از امنیت آن است. در ادامه این بیانیه آمده است: «ما نسبت به پیامدهای احتمالی بحران بر بازارهای جهانی انرژی هوشیار خواهیم بود و برای مدیریت این شرایط، آماده هماهنگی هستیم.»

حمایت مستمر دولت‌های غربی از اسرائیل، در شرایطی که این رژیم به عنوان عامل جنایت و تجاوز آشکار به تمامیت ارضی ایران است، این سوال را پیش می‌آورد که اسرائیل تا چه اندازه با متحدان و حامیان غربی خود در قبال ایران هماهنگ است؟ آیا اقدام‌های اسرائیل بخشی از تلاش مشترک غرب برای وادار کردن ایران به ارائه امتیازهای بیشتر در مذاکرات است یا اینکه اسرائیل به عنوان یک رژیم یاغی جنایتکار در حال نابود کردن بخت هرگونه توافق میان ایران و غرب است؟

کدام طرف آلت دست دیگری است؟

تا پیش از وقایع اخیر هم میان نظریه‌پردازان روابط بین‌الملل اختلاف‌نظری اساسی وجود داشت که سیاست خارجی آمریکا تحت تاثیر خواسته‌های اسرائیل قرار دارد یا اینکه اسرائیل ابزار آمریکا برای اعمال سیاست‌های نواستعماری در منطقه خاورمیانه است. نظریه‌پردازان و اساتیدی مانند نورمن فینکلستاین و نوام چامسکی معتقدند که اسرائیل ابزار دست ایالات متحده آمریکا در خاورمیانه برای پیش بردن اهداف استعمار و امپریالیستی خود است. در برابر نظریه‌پردازان رئالیست مانند استیون والت و جان میرشایمر، تاکید می‌کنند که سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا، بدون هیچ منفعت مشخصی برای واشنگتن، به ابزار دست لابی اسرائیل در واشنگتن تبدل شده‌است.

این اختلاف نظر ریشه‌دار، همچنان هم پس از تجاوز اخیر رژیم اسرائیل به ایران جریان دارد. مشخص نیست که اسرائیل با چراغ سبز واشنگتن و به دستور رئیس‌جمهور آمریکا تعرض به حریم ایران را آغاز کرده‌است یا اقدام اسرائیل تلاشی یکجانبه برای ایجاد انحراف و اختلال در مسیر سیاست خارجی دولت دونالد ترامپ بوده‌است.

بر باد رفته

«ایشان تهرور»، ستون‌نویس واشنگتن‌پست از جمله افرادی است که اعتقاد دارد اقدام اسرائیل، برخلاف میل و اهداف دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا بود. تهرور می‌نویسد: «ترامپ یک ماه پیش در پایتخت عربستان سعودی با الفاظی پرطمطراق از صلح سخن گفت. پیش از دیدار با سران عرب به پیشواز «طلوع روز روشنی جدید برای مردم خاورمیانه» رفت.

ترامپ از سیاست‌های شکست‌خورده پیشین پروژه‌های ملت‌سازی آمریکا انتقاد کرد. او یک مسیر جدید به نظام دینی حاکم در ایران پیشنهاد داد و گفت که خوشحال می‌شود از اینکه با تهران توافق کند و جهان را جای بهتری کند... ترامپ اعلام کرد که برای نخستین بار در یک هزار سال گذشته جهان به خاورمیانه به عنوان محلی برای بحران و درگیری، جنگ و مرگ نگاه نخواهد کرد، بلکه آن را سرزمین فرصت‌ها و امید خواهد دید.» «ایشان تهرور» با اشاره به حمله اخیر اسرائیل به ایران می‌نویسد: «اما وقایع روزهای اخیر بحران و درگیری به بار آورد.

تبادل مرگبار حملات و رگبار موشک‌ها میان اسرائیل و ایران ده‌ها کشته و صدها مجروح برجا گذاشت و دوباره خاورمیانه را وارد بحران کرد. کشورهای همسایه خواهان کاهش تنش شده‌اند و ترامپ گهگاه تلاش کرد که خواهان پایان خصومت‌ها و یک توافق دیپلماتیک شود. مذاکراتی که قرار بود بین ایران و آمریکا در عمان برگزار شود، لغو شد.» ستون‌نویس واشنگتن‌پست ادامه می‌دهد: «ترامپ و متحدانش گفته‌اند که ایالات متحده مشارکتی در این حملات نداشت. بر اساس گزارش وال‌استریت ژورنال او در مکالمه تلفنی با نتانیاهو به وضوح از او خواسته‌است که از حمله به ایران خودداری کند. اما خروج جمعی از پرسنل آمریکایی از منطقه قبل از حمله، همزمان با حمایت شدید حامیان جمهوری‌خواه نتانیاهو در واشنگتن، نشان از میزان هماهنگی در خصوص حملات داشت.»

اکنون به نظر می‌رسد تمام آنچه ترامپ برای خاورمیانه جدید آرزو کرده‌بود، مانند همه پروژه‌های پیشینیانی که از آنها انتقاد می‌کرد، اکنون بر باد رفته‌است. هر چقدر هم که در میان دیپلمات‌ها و سران کشورها امید وجود داشته‌باشد که راهکاری معجزه‌وار برای توقف ناگهانی درگیری اسرائیل و ایران به دست بیاید، باز هم هیچ چشم‌انداز روشنی وجود ندارد که نشان بدهد یک پایان قریب‌الوقوع برای این منازعه در راه است.

برای بسیاری از تحلیل‌گران، استمرار این منازعه خطر جنگ فراگیر در خاورمیانه را از هر زمان دیگر بیشتر کرده‌است. همین امروز در ششمین روز از این درگیری به سر می‌بریم. تمامی انگشت‌شمار درگیری‌های مستقیم پیشین ایران و اسرائیل که از حدود ۱۴ ماه پیش برای نخستین بار رخ داد، یک‌روزه تمام شده‌بودند. اما این بار از روز نخست، بنیامین نتانیاهو به شهروندان اسرائیلی اعلام کرد که باید خود را برای یک جنگ طولانی‌مدت آماده کنند.

تهران: ترامپ اسرائیل را وادار به توقف تجاوز نظامی کند

سیدعباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران نیز از جمله افرادی است که اعتقاد دارد اقدام اسرائیل با هدف توقف مذاکرات ایران و آمریکا صورت گرفته‌است. عراقچی در پیامی نوشت: «بنیامین نتانیاهو یک جنایتکار جنگی تحت تعقیب است. او همچنین حقه‌بازی است که برای تقریباً سه دهه رؤسای جمهور آمریکا را فریب داده تا برای اهداف او وارد جنگ شوند.» وزیر امورخارجه جمهوری اسلامی ایران تاکید کرد:«تمام شواهد نشان می‌دهد هدف حمله جنایتکارانه نتانیاهو به ایران، که منجر به کشته شدن صدها غیرنظامی بی‌گناه از جمله زنان و کودکان شده است، این بوده که مانع توافق بین ایران و آمریکا شود، توافقی که ما در مسیر درستی برای رسیدن به آن حرکت می‌کردیم.

او دوباره می‌خواهد رئیس‌جمهور آمریکا و بیش از آن مالیات‌دهندگان آمریکایی را به طور کامل فریب دهد.» عراقچی بیان کرد: «نیروهای مسلح قدرتمند ما به جهان نشان خواهند داد جنایتکاران جنگی که در پناهگاه‌های تل‌آویو پنهان شده‌اند، تقاص جنایات خود را خواهند داد. ما تا هر زمان که لازم باشد به سرکوب این بزدلان ادامه خواهیم داد تا اطمینان حاصل کنیم که آن‌ها دیگر مردم ما را هدف قرار نمی‌دهند.»

رئیس دستگاه دیپلماسی عنوان کرد: «اگر رئیس‌جمهور ترامپ واقعاً به دیپلماسی اعتقاد دارد و می‌خواهد این جنگ را متوقف کند، گام‌های بعدی بسیار مهم هستند. اسرائیل باید تجاوزات خود را متوقف کند، بدون توقف کامل تجاوز نظامی علیه ما، پاسخ‌های ما ادامه خواهند یافت. تنها یک تماس تلفنی از واشنگتن لازم است تا کسی مثل نتانیاهو را ساکت کند. این می‌تواند راه را برای بازگشت به دیپلماسی هموار کند.»

واکنش‌های احتمالی ایران

کنت پولاک، مقام پیشین شورای امنیت ملی آمریکا به واشنگتن‌پست می‌گوید: «ایران گزینه‌های محدودی برای واکنش مستقیم دارد. اما خطر واقعی اینجاست که اسرائیل در جعبه پاندورا را باز کرده‌است: بدترین واکنش ایران ممکن است این باشد که تصمیم بگیرد از تعهدات خود در حوزه کنترل تسلیحات کناره‌گیری کند و زرادخانه هسته‌ای ایجاد کند.»

برخلاف نظر پولاک، ناظران و تحلیل‌گران معتقدند که ایران گزینه‌های دیگری هم در اختیار دارد. از جمله این گزینه‌ها، که گاهی از آن با عنوان گزینه هسته‌ای ایران یاد می‌شود، بستن تنگه هرمز به روی کشتی‌رانی تجاری و مسدود کردن شاهرگ انتقال انرژی جهان است. جاناتان گورنال، روزنامه‌نگار آزاد در عرب‌نیوز می‌نویسد: «به لطف تحولات باستانی جغرافیایی تقریباً نیمی از ذخایر نفت و گاز جهان اطراف و زیر آب‌های خلیج[فارس] قرار دارد.

همه این موهبت بزرگ از مسیر یک آبراهه باریک به اسم تنگه هرمز می‌گذرد... اسرائیل در یک حرکت تنش را به حد بحرانی رساند که به صورت بالقوه می‌تواند بر همه کشورهای تولیدکننده نفت و گاز در خلیج‌[فارس] موثر باشد و در بلندمدت بر اقتصاد همه کشورهای منطقه و جهان تاثیر بگذارد.» بر اساس گزارش اداره اطلاعات انرژی آمریکا، تنگه هرمز «مهم‌ترین گلوگاه ترانزیت نفت جهان» محسوب می‌شود.» گورنال می‌نویسد: «یک‌پنجم از کل نفت و میعانات نفتی جهان از این تنگه عبور می‌کنند و دو تولیدکننده اصلی نفت جهان، یعنی امارات متحده عربی و عربستان سعودی، هیچ راه جایگزینی برای دسترسی به بازارهای جهانی ندارند.»

این روزنامه‌نگار ادامه می‌دهد: «ایران هرگز تنگه هرمز را کامل مسدود نکرده‌است، اما بارها در واکنش به تنش‌های ژئوپولیتیک منطقه تهدید به این کار کرده‌است. به صورت تاریخی این تهدید به عنوان یک ابزار امتیازگیری محسوب می‌شد. برای مثال ایران سال ۲۰۱۲ در واکنش به تحریم‌های اروپا و آمریکا تهدید به بستن تنگه هرمز کرد، اما هرگز این تهدید را عملی نکرد.» گورنال می‌نویسد: «جالب اینجاست که مهم‌ترین کشوری که هیچ آسیبی را از بسته شدن تنگه هرمز نخواهد دید، اسرائیل است، چراکه تمام ۲۲۰ هزار بشکه نفت مرکزی آن از طریق مدیترانه از کشورهایی مانند جمهوری آذربایجان، ایالات متحده، برزیل، گابن و نیجریه وارد می‌کند.»

این روزنامه‌نگار ادامه می‌دهد: «البته توانایی بستن تنگه یک چیز است و عملی کردن این تهدید، مسئله‌ای دیگر. این اقدام به خود ایران هم آسیب می‌زند، چراکه تهران برای صادرات نفت خود به همین آبراه وابسته است.» گورنال با اشاره به تلاش‌های تاریخی برای مسدودسازی عبور نفت از خلیج فارس، از تلاش بریتانیا در سال ۱۹۳۳ برای محاصره نفتی ایران تا جنگ نفت‌کش‌ها در دوران جنگ تحمیلی عراق به ایران، همه تلاش‌هایی ناکام در بستن تنگه هرمز بودند. این نویسنده به نقل از ارزیابی‌های اندیشکده‌ها تاکید می‌کند که تلاش برای بستن تنگه هرمز ممکن است ناکام بماند و فقط آثار کوتاه‌مدتی بر جا بگذارد.

تناقض‌گویی ترامپ

دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا که خود را رئیس‌جمهور صلح معرفی کرده‌بود و در سفر به خاورمیانه با انتقاد از سیاست‌های پیشینیانش از بر پا کردن جنگ‌های بی‌پایان و تلاش برای ملت‌سازی در منطقه، از صلح و رونق در خاورمیانه حمایت کرده‌بود، حالا با شرایطی مواجه شده‌است که یک جنگ فراگیر منطقه‌ای با امکان کشیده شدن پای آمریکا به نبرد، نزدیک‌تر از هر زمان دیگر است. ترامپ اما در واکنش به این شرایط به پریشان‌گویی و اظهارات ضد و نقیض روی آورده‌است. رئیس‌جمهور آمریکا یک روز ادعا می‌کند که برای پایان جنگ میان ایران و اسرائیل تلاش خواهد کرد و مانند همه جنگ‌های دیگری که پایان داده‌است، این جنگ را نیز به سرعت پایان خواهد داد، روز دیگر عملکرد اسرائیل در جنگ را تحسین می‌کند و از ادامه جنگ توسط اسرائیل حمایت می‌کند.

او یک روز ورود آمریکا به جنگ را کاملاً انکار می‌کند و روز دیگر ادعا می‌کند که بعید نیست آمریکا هم وارد جنگ شود. از یک سو می‌گوید که آمریکا نقشی در تجاوز نظامی اسرائیل به ایران نداشت و از سوی دیگر مدعی می‌شود که قبل از این تجاوز نظامی از همه چیز خبر داشته‌است. ترامپ از یک طرف مدعی می‌شود که خواهان پایان دادن به برنامه هسته‌ای ایران از طریق دیپلماتیک است و از سوی دیگر مدعی می‌شود که از پایان دادن آن به شیوه نظامی حمایت می‌کند.

شواهد و اظهارات ترامپ نشان می‌دهد که ادعای او در مورد با خبر بودن از آغاز جنگ به واقعیت نزدیک‌تر است. زمانی که در جلسه گروه ۷ در کانادا از ترامپ در مورد مذاکرات هسته‌ای با ایران سوال شد، گفت که به ایران ۶۰ روز مهلت داده‌بود و حمله در روز شصت و یکم انجام شد. ترامپ در پاسخ به وال استریت ژورنال گفت: «به طرف مقابل گفتم، گفتم شما ۶۰ روز فرصت دارید تا توافق کنید. در روز ۶۱ حمله کردند و این یک حمله بسیار موفق بود. ایران باید توافق می‌کرد و هنوز هم می‌توانند توافق کنند. چیزی که باقی مانده این است که آنها هنوز هم می‌توانند توافق کنند.»

این اظهارات ترامپ او را مستقیماً در جنگ اسرائیل با ایران متهم می‌کند، چراکه نشان می‌دهد حمله اسرائیل بخشی از برنامه او برای تحت فشار قرار دادن ایران برای تسلیم پای میز مذاکرات بوده‌است؛ اقدامی که البته به نتیجه نرسید و نه‌تنها ایران حاضر به ادامه مذاکرات با اسرائیل تحت شرایط جنگی نشد، بلکه اعلام کرده‌است مادامی که آمریکا تجاوز اسرائیل به ایران را محکوم نکند، به مذاکرات باز نخواهد گشت.

دو راهی اروپا

قدرت‌های اروپایی که هفته گذشته با ارائه پیش‌نویس قطعنامه ضدایرانی در شورای حکام آژانس انرژی اتمی و پس از آن در اجلاس گروه ۷ با امضای بیانیه حمایت از اسرائیل، مواضع تند و خصومت‌آمیزی علیه ایران گرفته‌اند، همزمان اعلام می‌کنند که آمادگی دارند برای کاهش تنش وارد مذاکرات فوری با تهران شوند. هرچند در ماه‌های گذشته مذاکرات ایران و سه قدرت اروپایی طرف برجام بی‌نتیجه باقی مانده‌بود، اما روز گذشته سیدعباس عراقچی، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران در تماسی چندجانبه با وزرای خارجه آلمان، بریتانیا و فرانسه و نماینده عالی سیاست خارجی اتحادیه اروپا به صورت تلفنی گفت‌وگو کرد.

عراقچی در این تماس تلفنی بر جدیت تهران در پاسخ قاطع به متجاوز و در عین حال استمرار دیپلماسی تاکید کرد و قدرت‌های غربی را از همدستی با اسرائیل در این اقدام تجاوزکارانه برحذر داشت. سیدعباس عراقچی، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران، در تماس تلفنی مشترک با وزرای خارجه سه کشور اروپایی و مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپایی، در مورد آخرین تحولات مرتبط با تجاوز رژیم صهیونیستی به ایران گفت‌وگو و تبادل نظر کردند.

در این گفت‌وگوی تلفنی، وزیر امور خارجه کشورمان با اشاره به تجاوز آشکار رژیم صهیونیستی به ایران و حملات این رژیم به تاسیسات هسته‌ای صلح‌آمیز، زیرساخت‌های اقتصادی، مقرهای نظامی و اماکن مسکونی، وظیفه تک‌تک دولت‌های عضو سازمان ملل و شورای امنیت سازمان ملل برای مقابله با این تجاوز و توقف جنایات اسرائیل را خاطرنشان کرد. عراقچی تجاوز اسرائیل به ایران در میانه مذاکرات را ضربه‌ای بی‌‌سابقه به دیپلماسی توصیف کرد و از کشورهای اروپایی خواست واقعیت را همانطور که هست ببینند و تجاوز رژیم صهیونیستی را محکوم کنند.

عراقچی تاکید کرد که دفاع مشروع ایران در برابر تجاوز با قوت ادامه خواهد یافت و مسئولیت تبعات هرگونه گسترش دامنه جنگ بر عهده رژیم صهیونیستی و حامیان و توجیه‌گران آن خواهد بود. عراقچی تصریح کرد: تردیدی نیست که اسرائیل با پشتوانه و حمایت و همکاری آمریکا این جنگ را علیه مردم ایران به راه انداخته است و بنابراین آمریکا را مسئول این وضعیت و همدست در جنایات ارتکابی می‌دانیم.

عراقچی همچنین با یادآوری جدیت ایران در دیپلماسی تاکید کرد جمهوری اسلامی ایران هیچ‌گاه میز گفت‌وگو را ترک نکرده اما قاعدتاً تمرکز ما در این مرحله بر مقابله موثر و پشیمان‌کننده با تجاوز است. سه کشور اروپایی و مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپایی نیز با ابراز تاسف از وضعیت موجود و تسلیت به‌خاطر کشتار مردم در جریان حملات رژیم صهیونیستی، بر اهمیت استفاده از دیپلماسی برای کاهش تنش تاکید کرده و آمادگی خود را برای نقش‌آفرینی در این خصوص اعلام کردند.

دولت‌های اروپایی که تصور می‌کردند با وارد کردن فشار بیشتر به تهران، از جمله صدور قطعنامه در شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و تهدید به ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت، تهدید عملی کردن مکانیسم حل اختلاف برجام و بازگشت ۶ قطعنامه پیشین شورای امنیت و امضای بیانیه‌های حمایت از اسرائیل همگی در راستای تحت فشار قرار دادن ایران بود. اما سیاست کلی اروپایی‌ها اجتناب از درگیری نظامی در منطقه خاورمیانه است و حملات اسرائیل به ایران درست زمانی آغاز شد که دولت‌های اروپایی به شدت نسبت به عملکرد اسرائیل در جنگ غزه انتقاد داشتند.

سوال اینجاست که آیا قدرت‌های اروپایی حاضر خواهند شد در شرایطی که دولت جنایتکار اسرائیل با پشتیبانی ترامپ در حال حمله به ایران است، فشار را بر تهران بیشتر کنند؟ یا با توجه به درس‌هایی که از تجربه‌های قبلی گرفته‌اند که ایران تحت فشار بیشتر حاضر به دادن امتیازهای بیشتر نیست، تلاش خواهند کرد تا با دیپلماسی از تنش‌ها بکاهند و تلاش کنند رضایت ایران را برای تقویت دیپلماسی جلب کنند؟

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

دیدگاه

ویژه دیپلماسی
آخرین اخبار