راهکار مذاکرات در همکاری اقتصادی است
دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، با توجه به در دسترس نبودن صلح در اوکراین و غزه، به یک توفیق دیپلماتیک نیاز دارد.

رابین میلز مدیر ارشد شرکت قمر انرژی
دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، با توجه به در دسترس نبودن صلح در اوکراین و غزه، به یک توفیق دیپلماتیک نیاز دارد. ایران هم از آنجا که متحدانش بر اثر حملات اسرائیل تضعیف شدهاند یا مانند سوریه سقوط کردهاند، به علاوه به دلیل فشار تحریمها و مشکل کمبود انرژی، به یک راهحل خروج از وضعیت جاری نیاز دارد. آیا یک توافق میان ایران و آمریکا میتواند زمینهساز یک توافقنامه پایدار هستهای و منطقهای مسالمتآمیزتر و پررونقتر شود؟ اغلب تحلیلها در مورد نتایج توافق ایران و آمریکا به اثر این توافق بر صادرات نفت ایران تمرکز دارند.
بر اثر توافق ممکن است که صادرات نفت ایران حدود ۳۰۰ تا ۴۰۰ هزار بشکه در روز افزایش پیدا کند و قیمت جهانی نفت خام را کاهش دهد اما مسئله پیچیدهتر و جالب توجهتر بررسی آثار وسیعتر آن بر حوزه انرژی و اقتصاد است. قطعاً موانع زیادی همچنان در مسیر وجود دارد. ایران میخواهد به غنیسازی اورانیوم ادامه دهد و استیو ویتکاف، مذاکرهکننده آمریکا میگوید «غنیسازی امکان تسلیحاتیسازی ایجاد میکند» و «ما نمیتوانیم حتی اجازه داشتن ظرفیت غنیسازی یکدرصدی هم بدهیم.» اما دونالد ترامپ مصمم است که منطق سنتی آمریکا و قانونگرایی محتاطانه این کشور را کنار بگذارد.
صلح پایدار نیازمند تعامل اقتصادی است. از دیدگاه آمریکا چنین تعاملی باعث میشود تا ایران از وابستگی کنونیاش به چین و روسیه دور شود. در این چارچوب شورای همکاری خلیج فارس به صورت طبیعی شریک اقتصادی ایران تلقی خواهد شد. ایران به دلایل متعدد از جمله اهداف سیاسی و ایدئولوژیکش در منطقه، به شریکی مشکل برای تعاملهای اقتصادی تبدیل میشود. مشکلات زیادی از جمله فساد، کاغذبازی و حتی بازداشت برخی افراد دوتابعیتی که تمایل به تجارت دارند، در ایران وجود دارد. نباید مشکل موجود در نظام آمریکا را هم فراموش کرد.
آمریکا معمولاً به سختی به تعهداتش در توافقنامهها احترام میگذارد و معمولاً نمیتواند روندی را مستمر طی کند. کاخ سفید ممکن است فکر کند، چرا فقط چین از نفت ایران بهرهمند شود. این مسئله ممکن است در گفتوگوهای داخلی آمریکا هم مطرح شود. گشایشهای قبلی، شامل مشارکت شرکتهای آمریکایی در اقتصاد ایران نشد. سال ۱۹۹۵ شرکت کونوکو که در میادین نفت دریایی دُبی فعالیت میکرد، به توافقی برای توسعه میادین نفت ایران در سیری رسید، اما بیل کلینتون جلوی این کار را گرفت.
بعد از برجام شرکتهای اروپایی تلاش کردند به ایران وارد شوند، اما به دلیل فقدان تضمین از سوی آمریکا بانکهای بینالمللی بیرون ماندند. در دوران باراک اوباما، لابیهای قدرتمند تلاش میکردند تا توافق را نابود کنند و ماه مه ۲۰۱۸ با خروج ترامپ از توافق به موفقیت رسیدند. البته ایران هم بیتقصیر نبود و برای امضای توافقنامههای نفتی تعلل میکرد اما این بار هر دو طرف باید از تجربه درس بگیرند و نوع دیگری به روابط نگاه کنند. در صورت یک توافق ایران میتواند به سرعت بازارهای قبلی نفت خود را در هند، ژاپن و کره جنوبی احیا کند و وارد رقابت با همسایگانش در شورای همکاری خلیجفارس شود.
تهران به منابع مالی مسدودشده دسترسی پیدا میکند و به فناوریها و تجهیزات مورد نیاز نفتی که اکنون به دلیل تحریمها مجبور است با هزینه زیاد از بازار سیاه بخرد، آزادانه دسترسی خواهد داشت. مسئله حساس غنیسازی، میتواند به یک زمینه همکاری تبدیل شود و یک کنسرسیوم بینالمللی با حضور متخصصین آمریکایی و اروپایی به صورت شفاف و امن سوخت هستهای تولید کند و به کاربران مشتاقی مانند امارات متحده عربی، عربستان سعودی، ترکیه و مصر سوخت صادر کند. باز شدن درهای اقتصاد ایران به اقتصاد منطقهای و جهانی میتواند درهمتنیدگی شدیدی ایجاد کند.
دریای خزر، آسیای میانه، آسیای جنوبی و خلیجفارس میتوانند از طریق خطوط لوله گاز به هم متصل شوند. از ۱۹۷۹ تاکنون بختهای بسیاری برای آشتی ایران و آمریکا از دست رفتهاست. ابزارهای نظامی و تحریمی بسیار مورد استفاده قرار گرفته، گاهی هم به شکلی دیپلماسی مورد بهرهبرداری قرار گرفته، اما اقتصاد تاکنون مورد توجه قرار نگرفتهاست. مخاطرات زیادی وجود دارد، امکان ناامیدی و حتی فاجعه هنوز هست، اما در عین حال فرصت قابل توجهی هم وجود دارد که هم به نفع ایران و آمریکا است و هم به نفع شورای همکاری خلیج فارس که همزمان با هم اقتصاد خود را تقویت کنند.