کالبدشکافی دکترین نظامی اسرائیل
روزنامه هممیهن ، منتشر کننده آخرین و بروزترین اخبار داخلی و خارجی.

آینده روند دشمنی تهران- تلآویو چگونه خواهد بود؟
با اسرائیل چه باید بکنیم؟ این سوالی محوری در سیاستخارجی منطقهای ایران در سالهای پس از انقلاب است؟ پاسخ به این سوال نیز گهگاه و بسته به دورههای زمانی متفاوت بوده است. برخی معتقدند که ایران هرگز نخواهد توانست با رژیم اسرائیل کنار بیاید و آن را در منطقه به رسمیت بشناسد اما لزومی هم ندارد که ایران وارد درگیری مستقیم با اسرائیل شود. در مقابل برخی دیگر نیز معتقدند که رویارویی با اسرائیل، اقدامی ضروری است و ایران باید برای آن زمان آماده باشد. چراکه این رویداد دیر را زود در بازهای از زمان رخ خواهد داد. اما بگذارید برای پاسخ به این پرسش نگاهی دقیقتر به تاریخچهی فعالیتهای نظامی و تسلیحاتی اسرائیل در خاورمیانه بیندازیم. از زمان ایجاد رژیم صهیونیستی در سال 1948 تاکنون همه روسایجمهور آمریکا حمایت کامل و بیچون و چرای خود را از بقای این رژیم اعلام کردهاند. کمتر از ده روز قبل نیز، جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا و یایر لاپید، نخستوزیر اسرائیل، بیانیه بیتالمقدس را امضا کردند که در آن ایالات متحده رسماً تعهد خود به امنیت اسرائیل را اعلام کرد. این مطالبه از سوی سیاستمداران اسرائیلی پیگیری شده بود. واشنگتن و تلآویو، به طور خاص، متعهد شدند که از دستیابی ایران به سلاح هستهای جلوگیری کنند و اطمینان حاصل کنند که اسرائیل برتری کیفی نظامی خود را نسبت به سایر کشورهای منطقه حفظ میکند. اسرائیل بر این باور است که امنیتش به این بستگی دارد بتواند هژمونی خود در منطقه را حفظ کرده و مانع از این شود که دیگر کشورها این هژمونی را به چالش بکشند. با این حال، ظهور ایران به عنوان یک قدرت منطقهای جایگاه اسرائیل را به خطر انداخته است. اخیرا کمال خرازی، رئیس شورای راهبردی روابط خارجی اعلام کرد که ایران از توانایی ساخت سلاح هستهای برخوردار است اما انتخابش این نیست که دست به ساخت این سلاح بزند. پس از ایراد این سخنان از سوی کمال خرازی، که بازتاب زیادی هم داشت، برخی از تحلیلگران از احتمال تغییر راهبرد ایران سخن به میان آوردند. برای مثال حسین جابری انصاری، معاون اسبق عربی- آفریقایی وزارت امورخارجه و از دیپلماتهای برجستهی ایران در رشته توئیتی در حساب توئیتر خود نوشت:«دکتر سیدکمال خرازی، برخلاف برخی مسئولان ما مشتاق سخنگویی و جلوهنمایی نیست و از فضیلت کمگویی و گزیدهگویی برخوردار است. اظهارنظر تازه ایشان درباره توانایی ساخت بمب اتمی، علیالاصول بازتابدهنده سیاست ایران و در کلیت آن برآمده از بنبست موجود در روند مذاکرات هستهای و تهدیدهای آمریکا بهویژه در سفر اخیر بایدن به منطقه مبنی بر رجوع به گزینههای جایگزین و جنگ، و پاسخی به این وضعیت است که با هدف بازدارندگی طرح شده است. ادامه بنبست فعلی، از دید برخی از کانونهای قدرت در ایران در میانمدت میتواند به دگرگونی در راهبرد هستهای ایران بینجامد یا این تغییر را به گزینهای اجتنابناپذیر برای ایران تبدیل کند. اگر چه برداشت اولیه از اظهارات دکتر خرازی تاکتیکی و با هدف موازنهسازی در سطح گفتمان سیاسی است، اما نشانههای اولیه از یک راهبرد احتمالی جدید را نیز در خود دارد. ابهام در تاکتیکی یا راهبردی بودن این اظهارات، یا هم تاکتیکی و هم راهبردی بودن آن هوشمندانه و در صورت مدیریت درست، در خدمت قدرت بازیگری بهینه ایران خواهد بود. طرفهای مقابل باید بدانند گزینههای متنوع تنها فراروی آنها نیست. بازی ایران نیز ایستا نیست و بر اساس شرایط دگرگون میشود.» اگر بپذیریم که این اظهارات خرازی با هدف بازدارندگی بیان شده، باید گفت که اسرائیل تحمل نخواهد کرد که در منطقهای زندگی کند که کشوری در آن توانایی بازدارندگی در برابر تهدید اسرائیل را داشته باشد.
دکترین نظامی اسرائیل
دکترین نظامی اسرائیل از سه جزء تشکیل شده است. اولین مورد بازدارندگی است. اسرائیل تلاش میکند که دشمنان القا کنند که هزینه شروع جنگ علیه اسرائیل بسیار زیاد است. در همین راستا بوده که اسرائیل به سمت ساخت سلاح هستهای حرکت کرده است. شیمون پرز، معاون مدیرکل وزارت دفاع در دهه 1950، از ارتباطات قوی خود با فرانسه برای کمک به توسعه برنامه هستهای اسرائیل استفاده کرد و در سال 1958، اسرائیل شروع به ساخت رآکتور اتمی دیمونا کرد. مولفه دوم دکترین نظامی اسرائیل، کسب پیروزیهای نظامی است. بر این مبنا که اگر دشمنان اسرائیل از نظر نظامی تقویت شوند، اسرائیل به دنبال شکست آنها خواهد بود تا در نهایت آنها را وادار کند که از نظامیگری دست بکشند. و مولفه سوم، استفاده از حملات پیشگیرانه است. پیشدستی سیاست نظامی ثابت اسرائیل از سال 1948 بوده است. در سال 1954، بنگوریون پیشبینی کرد که مصر در دو سال آینده آماده جنگ خواهد شد. زمانی که قاهره جنگندههای ساخت شوروی را در سال 1955 به دست آورد، گوریون اعلام کرد که این جنگندهها را قبل از عملیاتی شدن نابود خواهد کرد و این کار را با همکاری بریتانیاییها و فرانسویها در سال 1956 انجام داد. بین سالهای 1964 و 1967، اسرائیل یک کمپین را برای جلوگیری از انحراف شاخههای رودخانه اردن از سوی سوریه و اردن، صورت داد که به جنگ آب معروف شد. در سال 1981، نیروی هوایی اسرائیل، راکتور هستهای اوسیراک عراق را منهدم کرد.
آینده چه خواهد شد؟
مسلما اسرائیل ادعای ایران در خصوص رسیدن به توانایی ساخت هستهای را فارغ از اینکه ایران قصد ساخت بمب اتم داشته باشد یا خیر جدی میگیرد. اسرائیل قصد ندارد که گسترش نفوذ ایران در خاورمیانه را به رسمیت بشناسد و به همین دلیل بود که با توافق هستهای سال 2015 مخالفت کرده و مدام مخالفت خود را با هرگونه توافق جدید اعلام کرده است. در سال 1950، جهان عرب خود را به عنوان تهدید وجودی اسرائیل معرفی کرد. اما در سالهای اخیر، کشورهای عربی رویارویی نظامی را کنار گذاشتهاند و بسیاری از آنها روابط دیپلماتیک با اسرائیل برقرار کرده یا در تلاش برای بهبود این روابط هستند. اعلامیه بیتالمقدس، ایران را تهدید جدی اسرائیل معرفی کرده است. در مقابل ایران نیز در مقابل اقدامات تخریبی اسرائیل میایستد و به نظر میرسد از برخی جهات توانایی چنین کاری را دارد. بنابراین میتوان آینده را اینگونه تصویر کرد که اسرائیل هر اقدامی برای ضربه زدن به ایران صورت خواهد داد. اما اگر این اقداماتش با شکست مواجه شوند، آن وقت است که میتوان یک نظم منطقهای جدید که بیش از هر زمان دیگری واقعی خواهد بود، انتظار داشته باشیم.