اظهارات افراد غیرمسئول تا چه میزان بر ایجاد فشارهای دیپلماتیک موثر است؟
سخنــان نسنجیده تبعات جبـرانناپذیر
شهریورماه سال جاری، آمریکا و تروئیکای اروپایی تحریمهای جدیدی را علیه ایران تصویب کرده و دلیل آن را ارسال موشکهای بالستیک از ایران به روسیه عنوان کردند. اتهام ارسال موشک از سوی مقامات ایرانی از جمله سیدعباس عراقچی، وزیر امور خارجه تکذیب شد. وزیر امور خارجه در حساب ایکس خود نوشت: «یک بار دیگر آمریکا و اروپا بر اساس اطلاعات غلط و منطق معیوب عمل کردند. ایران به روسیه موشکهای بالستیک ارسال نکرده است. تمام».
شهریورماه سال جاری، آمریکا و تروئیکای اروپایی تحریمهای جدیدی را علیه ایران تصویب کرده و دلیل آن را ارسال موشکهای بالستیک از ایران به روسیه عنوان کردند. اتهام ارسال موشک از سوی مقامات ایرانی از جمله سیدعباس عراقچی، وزیر امور خارجه تکذیب شد. وزیر امور خارجه در حساب ایکس خود نوشت: «یک بار دیگر آمریکا و اروپا بر اساس اطلاعات غلط و منطق معیوب عمل کردند. ایران به روسیه موشکهای بالستیک ارسال نکرده است. تمام».
درحالیکه همین اتهام در نهایت در مهرماه موجب تحریم هواپیمایی ایرانایر شد، پس از دوماه، ولودیمیر زلنسکی در یک سخنرانی اعتراف کرد که براساس اطلاعات کییف، ایران موشکی به روسیه نداده است.
موضوع قابل توجه در این پرونده اما نه تکذیب و اعتراف رئیسجمهور اوکراین، که اصرار برخی مقامات ایرانی بر تایید ادعای ارسال موشک به روسیه بود؛ برای مثال، احمد بخشایشاردستانی، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی پس از مطرح شدن این ادعا در سخنانی گفته بود: «ایران در راستای همکاریهای اقتصادی و سیاسی خود به روسیه پهپاد و موشک صادر میکند. در مقابل روسها با ایران همکاری میکنند تا تحریمها را دور بزنیم ما خیلی از اجناسمان را از روسیه وارد میکنیم. ما باید برای تامین نیاز خود از جمله در واردات سویا و گندم تهاتر کنیم. یک بخش از تهاتر شامل ارسال موشک و بخش دیگر ارسال پهپادها به روسیه است».
مسئله بیان برخی سخنان از سوی مقامات کشور که صحت نداشته اما به منبعی برای اثبات اتهامات علیه تهران تبدیل میشوند و تنها به موضوع ادعای ارسال موشک به روسیه محدود نمیشود و به معضلی برای کشور بدل شده است تا جایی که محمدجواد ظریف، معاون راهبردی ریاستجمهوری نیز اخیراً در اظهاراتی در این رابطه گفته است: «در کشور ما اظهارنظرها بدون توجه به عواقب آنها صورت میگیرد که میتواند به عنوان یک سند در دادگاه و محکمه بینالمللی به کار بیاید.
دادگاهها در آمریکا که به ناحق ایران را محکوم میکنند، مقدار زیادی از مستنداتشان اظهارنظرها و بیانیههای مقامات ایرانی هستند. ما وقتی صحبت میکنیم و به هیجان میآییم متوجه نمیشویم که اظهارات یک مقام دولتی حرفهایش سند است و میتواند ایجاد مسئولیت کند».
البته شاید صحبتهای وزیر امور خارجه پیشین متوجه مقاماتی نیست که بیش از آنکه سخنانشان به عنوان گرایی برای محکوم ساختن ایران تعبیر شود، با توجه به جایگاهشان، ممکن است که مسئول هشدار به غرب باشند. کمال خرازی، رئیس شورای راهبردی روابط خارجی یکی از همین مقامات است که در سخنان خود بارها نسبت به تغییر دکترین هستهای ایران به کشورهای غربی نهیب زده است.
خرازی در تازهترین مصاحبه خود با شبکه المیادین در این خصوص گفت:«تغییرات احتمالی در دکترین هستهای ایران همچنان یک احتمال باقی میماند، بهویژه اگر با یک تهدید وجودی مواجه شود». با این حال اما در این موارد نیز شاهد بودیم که چنین اظهاراتی موجب شکلگیری فصل جدیدی در گزارشهای فصلی مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی در خصوص پرونده هستهای ایران شده است که در هر گزارش، اظهارات مقامات کشور در قبال موضوع هستهای را بازتاب میدهد.
در این رابطه حتی سخنان علیاکبر صالحی، رئیس پیشین سازمان انرژی اتمی نیز با واکنش رافائل گروسی مواجه شد که گفت: «لفاظی نگرانکنندهای وجود دارد، شاید شنیده باشید که مقامات بلندپایه ایران میگویند اخیراً همه عناصر لازم برای [ساخت] یک سلاح هستهای را دارند». وی خطاب به تهران افزود: «لطفاً به من هم اطلاع بدهید که چه چیزهایی در اختیار دارید».
رافائل گروسی در نشست خبری پس از افتتاحیه نشست ماه مارس شورای حکام نیز در پاسخ به سوالی گفت: «نشانهای از اینکه ایران به سمت تسلیحات هستهای برود نداریم اما حرفهایی میشنویم و سوالاتی دربارهاش مطرح میکنیم. در عین حال ایران تنها کشوری است که تسلیحات هستهای ندارد اما اورانیوم ۶۰ درصدی غنی میکند».
این سخنان پس از آن بیان شد که رئیس پیشین سازمان انرژی اتمی در برنامهای تلویزیونی در پاسخ به این سوال که «ما توانایی ساخت بمب اتمی را داریم؟» گفت: «ما همه آستانههای علم و فناوری هستهای را داریم. من یک مثال بزنم؛ یک خودرو شاسی میخواهد، موتور میخواهد، فرمان میخواهد، جعبه دنده میخواهد. حالا شما بپرس جعبه دنده ساختی؟ میگویم بله، موتور ساختی؟ البته هر کدام برای کار خودشان».
ما همچنین در موضوع همسایگان نیز بارها شاهد اظهارات نسنجیده از سوی چهرههای رسانهای و مقامات کشور بودهایم که جز برای افزایش سطح ایرانهراسی در منطقه، هیچ دستاوردی برای کشور به همراه نداشتند. تیتر «شلیک موشک انصارالله به ریاض، هدف بعدی دوبی» از مصادیق همین اقدامات به منظور در مظان اتهام قرار دادن تهران در موضوع راهبری در جنگ انصارالله و عربستان بود.
ریاض بارها در طول ۵ دور مذاکرات خود با تهران برای ازسرگیری روابط دیپلماتیک، از ایران خواسته بود تا از نفوذ خود بر انصارالله یمن برای پیشبرد روند پایان جنگ استفاده کند. جمهوری اسلامی ایران بارها بر این امر تاکید کرده است که در منطقه نیروی نیابتی ندارد و هیچ کشور یا گروهی تحت فرمان ایران اقدامات خود را انجام نمیدهد.
در روزهای اخیر نیز شاهد بیان اظهارات غیرقابل دفاعی از سوی یکی از مقامات دولت سیزدهم بودیم که در واکنش به تداوم تجارت کشورهای همسایه و عربی با اسرائیل گفته بود: «این هفت میلیارد دلار نفت خامی که اینها (اسرائیل) وارد میکنند، عمدهاش از کشورهای اسلامی است... از آذربایجان به اینها نفت خام میدهند، آمارهایی است که کردستان عراق نفت خام میدهد، برخی کشورهای اسلامی نفت خام میدهند، این را باید تحریم کنیم؛ البته اگر ادامه دهند، از نظر ما زدن ناوگان حمل نفت خام کشورهای اسلامی به رژیم صهیونیستی مجاز است.
چه فرقی میکند؛ یک کشتی از فرانسه و کجا بار برای رژیم صهیونیستی ببرد را میزنیم یا اینکه تانکرها از کشورهای اسلامی برای رژیم صهیونیستی نفت ببرند، فرقی نمیکند و جفتش از نظر ما اهداف مشروع است». سخنان حجت عبدالملکی در حالی بیان میشود که ایران هیچگاه آمریت و عاملیت خود در هدف قرار دادن کشتیهای تجاری را نپذیرفته و آن را اقدامی براساس تصمیم انصارالله عنوان کرده است.
باید مشخص شود چه کسی مواضع رسمی کشور را بیان می کند
جاوید قربان اوغلی، دیپلمات بازنشسته در پاسخ به این سوال که اظهارات مختلف و بعضاً ضد و نقیض تا چه میزان سیاست خارجی کشور را تحت تاثیر قرار میدهد، گفت: «بارها بر این موضوع تاکید کرده و در یادداشتها و مصاحبهها با رسانههای مختلف نوشته و گفتهام، باید سیاستی اتخاذ شود که در سیاست خارجی فقط یک صدا از کشور شنیده شود. بدین معنا که موضع رسمی کشور در تحولات مهم جهان، از زبان یک نهاد رسمی بیان شود.
بهطور طبیعی وزارت خارجه مرجع چنین مسئولیتی است. در همه جا موضع رسمی کشورها از زبان رئیسجمهور (نخستوزیر بسته به نوع حکومت) و وزارت خارجه (وزیر و سخنگوی وزارتخانه) بیان میشود. پذیرفته نیست کشور دهها سخنگو داشته باشد و هر یک با یک کلام هزینه سنگینی بتراشند اما در مقابل هیچکس پاسخگو نباشد».
سفیر پیشین ایران در الجزایر و آفریقای جنوبی همچنین در پاسخ به این سوال که آیا در کشورهای دیگر سابقه اینگونه چندصدایی و اظهارات نسنجیده وجود دارد، گفت: «بههیچعنوان اینگونه نیست. اجازه بدهید یک نمونه برای شما بگویم. در الجزایر که بودم، جنگ خلیجفارس در ژانویه ۱۹۹۱ رخ داد. در میانه این بحران، کنفرانس انتفاضه به کوشش مجلس شورای اسلامی به ریاست آقای مهدی کروبی و مسئولیت زندهیاد محتشمیپور در ایران برگزار شد.
هیئت بزرگی از الجزایر به ریاست رئیس مجلس خلق الجزایر به منظور شرکت در کنفرانس، به ایران سفر کرد. آقای بلخادم اینجا در مصاحبهها که احتمالاً ناشی از جو حاکم بر کنفرانس بود مطالبی را درباره بحران خلیجفارس بیان کرده بود که مورد توجه رسانههای ایرانی قرار گرفت. با گذشت یک روز، دفتر ریاستجمهوری الجزایر بیانیهای صادر کرد. این بیانیه تاکید میکرد: موضع دولت جمهوری دموکراتیک خلق الجزایر در بحران خلیج(فارس) به طور انحصاری از دستگاه ریاستجمهوری و یا وزارت امور خارجه صادر خواهد شد.
این بیانیه فضا را برای هر تفسیری درباره موضع دولت الجزایر درباره رویدادهای ناشی از بحران اشغال کویت و حوادث متأثر از آن بست. در دنیا تکلیف مشخص است و مخاطبان جهان میدانند موضع رسمی کشورها را کدام مرجع بیان میکند. این به معنای بستن دهانها و بستن رسانهها نیست، بلکه مقصود تعیینتکلیف کشور در بیان مواضع رسمی است.
در نظامهای ریاستی، رئیسجمهور و در نظامهای پارلمانی، نخستوزیر تعیینکننده هستند. ملاحظه کنید حتی در اسرائیل (به تعبیر غربیها تنها دموکراسی موجود در خاورمیانه) ملاحظه شد که در یکسال گذشته (جنگ غزه و اخیراً لبنان) در موارد حساس پس از عملیات و ترورها، نتانیاهو به تمامی مقامات اعلام کرد که هیچکس در این خصوص حق اظهارنظر ندارد. هیچ عکس و کلیپی نباید منتشر شود».
برای کسانی که میخواهند مارا محکوم کنند خوراک تهیه می کنیم
ابراهیم رحیمپور، دیپلمات بازنشسته همچنین در پاسخ به هممیهن مبنی بر اینکه برخی اظهارات که در تعارض با موضع رسمی کشور هستند، تا چه میزان کار سیاست خارجی را برای پیشبرد منافع ملی دشوار میکند؟ گفت: «همه مطالبی که حتی سازمان ملل و شورای امنیت و جاهایی که ما را محکوم کرده و میکنند مانند گزارشهای نماینده حقوق بشر که ایران را مانیتور و حوادث را بررسی میکند، بخش قابل توجهی از گزارشهایشان، مستند به رسانههای ایران و بهخصوص مصاحبههایی که در سطوح مختلف صورت میگیرد، است و گاهی حتی مستند به سخن افرادی است که در حال حاضر سمتی نیز در کشور ندارند و روزی وزیر بودند و یا سمت نظامی داشتند.
از این جهت، این خسارت بسیار بزرگی است، به این معنا که برای مثال کره شمالی وقتی از سوی نهادهای بینالمللی محکوم میشود، این محکومیت مستند به اظهارات مقامات آن کشور نیست و مقامات رسمی برای اظهارنظر با ذرهبین مشخص میشوند. اما در کشور ما متاسفانه نوعی خودزنی داریم و مصاحبههایی که دوستان و برادران انجام میدهند برای نشان دادن خودشان است که صاحب نظر و قدرت هستند و یکی از ابزارهای ناشیانه را که برای نشان دادن اینکه همچنان در دایره قدرت هستند، همین مصاحبه است.
در کشور ما یکی از اتهاماتی که به مخالفین میزنند، تشویش اذهان عمومی است و این تشویش اذهان عمومی در داخل ایران جرم است اما برای اظهاراتی که متناقض و یا بیمورد مطرح میشود و ممکن است در فضای بینالملل به آن استناد شود، هیچ برخوردی صورت نمیگیرد. از این نظر است که متاسفانه خود ما برای کسانی که میخواهند ما را محکوم کنند، خوراک تهیه میکنیم.
زمانی است که برای مثال ما اسرائیل را زدهایم یا اسرائیل ما را زده است، مصاحبه هم نکنیم مشخص است و استنادها صرفاً به گفته مقامات نیست اما میبینیم مقامات گاهی چیزی بیش از آنچه هست را بیان میکنند و عکس آن اهمیت را پایین میآورند؛ همین مسئله نیز موجب میشود نماینده ژاپن در شورای امنیت سازمان ملل در جلسه مرتبط با حمله اسرائیل بگوید، اسرائیل میگوید ایران زده اما خسارتی نداشته، ایران هم میگوید اسرائیل زده اما خسارتی نداشته است، پس ما برای چه اینجا جمع شدهایم و این بسیار طنزگونه بود.
پیش از این در گذشته بیشتر شاهد بیان نظرات از سوی وزارت امور خارجه و وزیر امور خارجه و سخنگو بودیم اما حالا میبینیم یک روزنامه مانند کیهان هم که یک نظری میدهد، این نظر به عنوان نظر نزدیک به مقامات عالی کشور تعبیر میشود و میگویند صحبت نماینده رهبری است و آن را ملاک قرار میدهند. معتقدم این مصیبتبار است که هرکسی به خودش اجازه میدهد که اظهارنظر کند؛ نمیبیند که این برای کشور و منافع ملی مشکل ایجاد خواهد کرد. بهتر است در بیان مواضع کشور تمرکز وجود داشته باشد».
معاون پیشین وزارت امور خارجه در خصوص موارد مشابه در کشورهای همسایه و غربی نیز گفت: «اینطور نیست که سابقه نداشته باشد اما برای مثال در کشورهایی همچون روسیه شما چنین چیزی نمیبینید که بهرغم آنکه کشور بزرگی است و رسانههای آزاد دارد اما سخن نهایی را کرملین میزند. در ترکیه نیز شاهد هستیم که با وجود احزاب مخالف اما صدای دولت به معنی تنها مرجع رسمی خیلی بالاتر از افراد دیگر است.
در عربستان، قطر و امارات چنین چیزی نمیبینید. در کشورهای غربی نیز هرچند چنین چیزی وجود دارد و احزاب مخالف قدرتمند و سازمانهای مردمنهاد و حقوق بشری هستند و راهپیماییهای بزرگ شکل میگیرد، اما منافع و مصالح ملی بر همه موضعگیریها، حتی مواضع مخالفین، مقدم است. اینطور نیست که آن کشور به دلیل تظاهرات مانند فرانسه، که تظاهرات بزرگ انجام میشود، منافع ملی در اظهارنظرها نادیده گرفته شود؛ این اظهارات بر مبنای یک چهارچوب صورت میگیرد و حتی ممکن است رئیسجمهور و نخستوزیر استعفا دهند و مجلس منحل شود اما منافع ملی همیشه مورد توجه است.
این نوعی که در کشور ما صورت میگیرد هیچ جایگاهی برای منافع ملی قائل نیستند و یا حتی این ساختار نیز وجود ندارد که سخنان در کشور مطرح شود و مورد بررسی قرار بگیرد؛ برای مثال مجلس باید جایگاه تعارض افکار و صحبت و بررسی نظرات باشد اما ما این را در مجلسهای جدید شاهد نیستیم یا حتی حالتی مصنوعی دارند.
همه باید در راستای منافع ملی سخن بگویند
سیدجلال ساداتیان، دیپلمات بازنشسته نیز در گفتوگو با هممیهن در خصوص اظهارات ناهماهنگ با سیاستهای کلی کشور و تاثیرات آن، گفت: «قطعاً وقتی تشتت آراء در داخل کشور وجود داشته باشد و اختلافات در داخل بر سر اجرای یک اقدامی وجود داشته باشد که البته پیش از اجرا و در تصمیمسازی، تشتت آراء طبیعی است اما وقتی به مرحله اجرا میرسد، مباحث در سطح کلان سیاستها جایی ندارد و باید همسویی و همداستانی در اجرا وجود داشته باشد.
برای مثال ما در داخل قرار بود تا سال ۱۴۰۴، برترین در منطقه میشدیم و در ابزار مختلف، هم در بُعد اقتصادی و هم سیاسی و اجتماعی به جایگاهی میرسیدیم که موقعیت ما را برتر کند. این هدف محقق نشد و دولتهای مختلف هم آمدند و خواستند این سیاست را اجرایی کنند اما این امر محقق نشد و گویی ما آن برنامه را برای امارات و عربستان و قطر نوشتیم و آنها به خوبی این سیاست را اجرایی کردند. ما گویا به درستی تشخیص ندادیم که کدام جهتگیری را باید دنبال کنیم و این به آن معناست که ابزار اجرایی در راستای آن سیاستهای کلی و چشمانداز ۲۰ ساله باید محقق میشد اما شاهد بودیم که مسیر عوض شد و چیز دیگری اجرا شد.
در این وضعیت کسانی که منتقد هستند نظراتشان را بیان میکنند که گویا شما شیپور را از سرگشاد آن میزنید و چرا مسیر را اشتباه میروید. آقای دکتر پزشکیان هم که آمد گفت میخواهد وفاق ایجاد کند تا دیدگاههای اختلافی را در کشور به هم نزدیک کند اما در انتخاب تیمی که باید این سیاستها را اجرا کند دچار خطا شد و بحث وفاق به معنای دیگری تعبیر میشود. در بحث سیاست خارجی البته هرکسی برای اینکه خودش را مطرح کند و به شکلی مورد توجه واقع شود، اظهاراتی را مطرح میکند. طرف دیگر این داستان نیز این است که جریانات مختلفی که گاهی انسان در سلامت آنها تردید میکند نیز گاهی اثرگذار میشوند و اظهاراتی مطرح میشود که فکر میکنیم این اظهارات هماهنگیهای لازمی ندارد.
برای مثال میگویند ما سیاست هستهای را تغییر میدهیم که در این شرایطی که طرف مقابل منتظر آن است که بهانهای به دستش بدهیم، چرا باید چنین اظهاراتی مطرح شود. وقتی شما چنین اقدامی نکردهای اما دیگران کردهاند و نمیگویند، چرا ما بگوییم درحالیکه نمیکنیم. این اظهارنظرها و این گفتمانی که برخی از آن بهره میبرند، قاعدتاً در راستای منافع و امنیت ملی ما نخواهد بود.
ما هزینه بسیاری برای هستهای شدن پرداخت کردهایم و البته بارها اعلام کردهایم که میخواهیم در جهت صلحآمیز از آن استفاده کنیم. اگر میخواهید صلحآمیز باشید با سازمانهای مرتبط به توافق برسید اما به سمتوسویی رفتید که برای کشور هزینهساز بود و در نهایت هرکسی آمد و اظهارات مورد نظر خودش را در این خصوص بیان کرد و در راستای منافع و امنیت کشور سخن گفته نشد.
وقتی در راستای منافع ملی سخن گفته نشود، مهم نیست که این شخص نماینده مجلس باشد یا شخص دیگری؛ وقتی در راستای امنیت ملی سخن گفته نمیشود، میتواند هزینهساز باشد». سفیر پیشین ایران در انگلیس در پاسخ به این سوال که آیا بیان اظهارات خلاف سیاستهای کلی را از مقامات سایر کشورها نیز مشاهده کردهاید؟ گفت: «هرچند ما از این نوع اختلافات در دولتی که میخواهم از آن یاد کنم، خوشحال هستیم اما برای آنکه مصداقی بیان کنم میتوانم به دولت اسرائیل اشاره کنم که اختلافات داخلی و بیان مواضعی خلاف مواضع نخستوزیر، از سوی وزرا و حتی رسانههای مختلف، دولت بنیامین نتانیاهو را تحت فشار قرار داده است و به زیان آن کشور تمام شده است. هرچند باز تاکید میکنم که از این زیان و گرفتاری دولت نتانیاهو خوشحال هستم».