| کد مطلب: ۱۹۹۷۸
چطور آمریکا به پای بن‌سلمان افتاد؟

چطور آمریکا به پای بن‌سلمان افتاد؟

شاید باید قدردان باشیم که حداقل چهار سال طول کشید تا بایدن به‌طور کامل از وعده کمپین خود مبنی بر پایان دادن به فروش تسلیحات به عربستان سعودی صرف‌نظر کرده و این وعده را ذره‌ذره از بین برد تا اینکه سرانجام در روز جمعه ۹ اوت اعلام کرد که دولتش فروش مهمات تهاجمی هوا به زمین به پادشاهی عربستان را از سر خواهد گرفت.

در واقع، این ممنوعیت صرفاً آخرین بقایای یک سیاست طولانی‌مدت رهاشده برای منزوی کردن و تحریم عربستان سعودی به دلیل جنایات و سوءاستفاده‌های مختلف و وحشتناک آن در داخل و خارج از کشور بود. کنار گذاشتن بزرگترین خریدار تسلیحات ایالات متحده در جهان هزینه‌های کاملاً قابل درک خود را به همراه داشت و نه‌تنها شرکت‌های دفاعی ایالات متحده را از سودهای کلان محروم کرد بلکه ولیعهد عربستان را نیز تشویق کرد تا با به رخ کشیدن روابط نزدیک‌تر با چین و روسیه، انتقام بگیرد.

بنابراین تنها چند ماه پس از اولین سال صدارت دولت بایدن، تیم امنیت ملی او از تحریم تسلیحاتی عقب‌نشینی کرد و تصریح کرد که آنها فقط قصد داشتند جلوی فروش تسلیحات «تهاجمی» را بگیرند، نه سلاح‌های «دفاعی».  سوالات اعضای کنگره در مورد تمایز بین این اصطلاحات بی‌پاسخ ماند. به زودی، میلیاردها دلار تسلیحات به جریان افتاد و راه را برای بهبود بیشتر روابط با حاکم سعودی هموار کرد.

هنگامی که تیم بایدن اعلام کرد که از رویکرد ترامپ پیروی خواهد کرد تا افزودن عربستان سعودی به توافقنامه ابراهیم را اولویت شماره یک سیاست خارجی خود در خاورمیانه قرار دهد، نگرانی در مورد پاداش دادن به عربستان با حمایت نظامی جدید از این کشور ایجاد شد. در آن زمان این نکته مطرح شد که آمریکا به‌دنبال نفت ارزان و دورنگه داشتن چین از منطقه است و برای تحقق این هدف آمریکا به عربستان نیاز داشت. 

بنابراین وقت آن رسیده بود که تیم بایدن در برابر خواسته‌های بن‌سلمان  سر تعظیم فرود آورد. اولین امتیاز بزرگ، اعطای مصونیت ولیعهد در برابر تعقیب قضایی ایالات متحده، رفع چندین پرونده قضایی علیه وی برای قتل جمال خاشقجی، تلاش برای قتل سعدالجبری، و آزار و اذیت و حملات هدفمند علیه غاده اویس، روزنامه‌نگار الجزیره بود.

مورد بعدی تضمین امنیتی ایالات متحده در سطح بند 5 پیمان ناتو برای پادشاهی عربستان بود. تلاش‌های تیم بایدن برای جلب نظر ولیعهد تنها با یک چتر امنیتی هوایی کافی نبود. او تصریح کرد که تنها یک تضمین دوجانبه در سطح معاهده کارساز خواهد بود. حملات حماس به اسرائیل در 7 اکتبر و 9 ماه بمباران بی‌امان اسرائیل و گرسنگی دادن به مردم غیرنظامی غزه، این نقشه‌ها را به هم زد. حتی بن‌سلمان  هم نمی‌توانست جرأت کند آشکارا از اسرائیل حمایت کند. 

درحالی‌که کنگره‌ای که عمدتاً توسط آیپک تأمین می‌شود احتمالاً از تضمین امنیتی ایالات متحده برای عربستان سعودی در ازای پیوستن این کشور به توافقنامه ابراهیم حمایت می‌کرد، بدون رابطه عربستان با اسرائیل، تصویب تعهد در سطح معاهده فروش تسلیحات هم بسیار سخت شد. تیم بایدن اکنون در حال بررسی این ایده است که ضمانت امنیتی و همچنین اقدام چین برای توسعه نیروگاه هسته‌ای غیرنظامی در عربستان را مبنا قرار داده و یک توافق «کمتر در برابر کمتر» را با عربستان امضا کند.

براساس یک «اتحاد استراتژیک» پیشنهادی، ایالات متحده متعهد می‌شود در صورت حمله به عربستان، در ازای دسترسی واشنگتن به قلمرو و حریم هوایی عربستان، منع چین از ایجاد پایگاه در پادشاهی عربستان یا پیگیری همکاری امنیتی با چین، به دفاع از عربستان سعودی کمک کند.  به نظر می‌رسد که هزینه‌های چندین‌دهه‌ای برای تسلیح و دفاع از دیکتاتوری‌ها در خاورمیانه همچنان در دولت دموکرات‌ها نیز ادامه دارد.

دوره ریاست‌جمهوری بایدن رو به پایان است و جنگ در غزه نیز ادامه دارد. این ظن وجود دارد که دولت بایدن نتواند هرگونه گسترش توافقنامه ابراهیم یا توافقنامه امنیتی با بن‌سلمان را به سرانجام برساند. حتی مشخص نیست که بن‌سلمان این امتیازات را بپذیرد و آنها را برای دور بعدی چانه‌زنی با دولت جدید ذخیره نکند. در حال حاضر، فقط باید امیدوار باشیم که «آقای اَره» احساسات بیشتری نسبت به دولت بایدن نشان خواهد داد و از هرگونه جنگ جدید در منطقه جلوگیری خواهد کرد.

 

دیدگاه

ویژه دیپلماسی
سرمقاله
پربازدیدترین
آخرین اخبار