اظهارات کمال خرازی در مورد احتمال تغییر دکترین هستهای ایران چه معنایی دارد؟
خلق ابهام و دعوت به مذاکره
اظهارنظر اخیر کمال خرازی با واکنشهای زیادی در ایران و خارج از کشور مواجه شد. این نخستین بار نبود که خرازی در مورد تغییر بالقوه در دکترین هستهای ایران سخن میگفت. تیرماه سال ۱۴۰۱ نیز خرازی در گفتوگویی با شبکه خبری الجزیره از توانایی ایران برای تولید بمب هستهای گفتهبود. خرازی در این گفتوگو تاکید کرد: «بر کسی پوشیده نیست که ما توانایی فنی تولید بمب اتم را داریم ولی تصمیمی برای این کار نداریم.» خرازی گفتهبود: «تنها در چند روز سطح غنیسازی اورانیوم را از ۲۰ درصد به ۶۰ درصد رساندیم و به سادگی میتوان آن را به ۹۰ درصد رساند.»
اواخر اردیبهشتماه سال جاری، کمال خرازی، وزیر پیشین امور خارجه جمهوری اسلامی و رئیس شورای راهبردی روابط خارجی، در یک سخنرانی و یک مصاحبه تلویزیونی تاکید کرد که ایران آمادگی دارد در صورتی که تهدید شود در دکترین هستهای خود تجدیدنظر کند. ابتدا کمال خرازی در گفتوگو با شبکه خبری الجزیره گفت: «اگر اسرائیل بخواهد به تاسیسات هستهای حمله کند تجدیدنظر در دکترین و سیاستهای هستهای ایران و عدول از ملاحظات اعلامی گذشته محتمل و قابل تصور است.»
او بلافاصله پس از پخش این مصاحبه تلویزیونی در توضیح موضع خود بار دیگر در سخنرانیاش در سومین نشست گفتوگوهای ایرانی-عربی گفت: «اگر اسرائیل تهدید کند طبیعتاً کشورها ساکت نمیشوند و به همین دلیل اعلام کردم که اگر اسرائیل جسارت و تهدید کند ما ممکن است در دکترین هستهای خود تجدیدنظر کنیم. آمریکاییها واکنش نشان دادند و همان حرفهای خودشان را زدند. ما اولاً خواهان سلاح هستهای نیستیم و فتوای رهبری بر این اساس است. اما اگر دشمن شما را تهدید کند باید چه کار کرد؟»
این اظهارات کمال خرازی در کنار دیگر اظهارات او بیان شد که تاکید کردهبود ایران آمادگی دارد به توافق هستهای ۲۰۱۵ مشهور به برجام بازگردد. خرازی در بخشی از سخنان خود گفت: «آمریکاییها گفتند دیپلماسی بهترین راه است ولی شما بودید که از دیپلماسی فرار کردید و از برجام خارج شدید. شما هستید که آمادگی برای بازگشت به میز مذاکره ندارید. ما معتقدیم که دیپلماسی بهترین راه است و آمادگی داریم که برجام بازگردد.»
اظهارنظر اخیر کمال خرازی با واکنشهای زیادی در ایران و خارج از کشور مواجه شد. این نخستین بار نبود که خرازی در مورد تغییر بالقوه در دکترین هستهای ایران سخن میگفت. تیرماه سال ۱۴۰۱ نیز خرازی در گفتوگویی با شبکه خبری الجزیره از توانایی ایران برای تولید بمب هستهای گفتهبود. خرازی در این گفتوگو تاکید کرد: «بر کسی پوشیده نیست که ما توانایی فنی تولید بمب اتم را داریم ولی تصمیمی برای این کار نداریم.» خرازی گفتهبود: «تنها در چند روز سطح غنیسازی اورانیوم را از ۲۰ درصد به ۶۰ درصد رساندیم و به سادگی میتوان آن را به ۹۰ درصد رساند.»
انگیزههای خرازی از هشدار در مورد تغییر دکترین هستهای ایران
تحلیلگران اظهارات خرازی را از جنبههای مختلف مورد بررسی قرار دادهاند. گروهی از تحلیلگران به مشروط بودن اظهارات خرازی اشاره و تاکید میکنند که ایران تغییر دکترین هستهای خود را به تهدید بالقوه اسرائیل علیه تاسیسات هستهای خود مشروط کردهاست. در این تحلیل اظهارات خرازی و برخی مقامهای نظامی ایران از جمله سردار احمد حقطلب، فرمانده سپاه حفاظت و امنیت مراکز هستهای کشور، تلاش برای بالا بردن هزینههای اقدام احتمالی اسرائیل علیه مراکز هستهای ایران است و هدف آن این است که با تهدید تغییر دکترین هستهای ایران، رژیم اسرائیل از چنین اقدامی منصرف شود. در برابر عدهای دیگر از تحلیلگران، به قرار گرفتن اظهارات خرازی در مورد دکترین هستهای در کنار اظهارات او در مورد آمادگی بازگشت به برجام استناد میکنند.
برجام از سوی آمریکا و متحدان غربیاش با این هدف امضا شد که با محدود کردن سطح غنیسازی اورانیوم توسط ایران و افزایش نظارتهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی، احتمال حرکت ایران را به سمت ساخت بمب اتمی محدود کنند. در این تحلیل اظهارات خرازی در چارچوب سیاست چماق و هویج ایران بهعنوان پیامی برای آمریکا و متحدان غربیاش تلقی میشود که ایران دو گزینه پیش روی خود دارد و اگر اراده کند میتواند گزینهای را انتخاب کند که دولتهای غربی در دو دهه گذشته برای جلوگیری از وقوع آن تلاشهای زیادی کردهاند. با این حال معنای اعلام آمادگی ایران به بازگشت به برجام این است که در صورت برداشتهشدن تحریمها، ایران میتواند سازوکاری را که پیش از این برای تضمین عدم دستیابی ایران به سلاح هستهای مذاکره شدهبود، بار دیگر بپذیرد.
خرازی تنها نیست
اظهاراتی از این دست توسط مقامهای جمهوری اسلامی در سالهای اخیر و بهویژه پس از خروج آمریکا از برجام به دستور دونالد ترامپ، رئیسجمهور وقت آمریکا در سال ۲۰۱۸، بیسابقه نیست. شاید تندترین اظهارنظر اینچنینی که از سوی بسیاری به عنوان تهدید یک مقام ایرانی به ساخت بمب تعبیر شد، پیام کوتاه جواد کریمیقدوسی، نماینده مجلس پیشین بود که با انتشار پیامی در شبکه اجتماعی ایکس (توئیتر سابق) نوشت: «در صورت صدور اذن تا انجام اولین آزمایش یک هفته فاصله.»
این اظهارنظر از سوی بسیاری از ناظران بهعنوان تهدید ایران برای ساختن بمب هستهای تلقی شد. بعد از جنجالهای ایجادشده در مورد این پیام، کریمیقدوسی با انتشار ویدئویی از اظهارات خود دفاع کرد و آن را واکنشی به تهدیدهای اسرائیل به حمله به تاسیسات هستهای ایران توصیف کرد.
وی در پیام ویدئویی خود تصریح کرد: «بعد از انجام عملیات وعده صادق و صحبتهایی که از سوی رژیم صهیونیستی و حامیانش میشد این بود که رژیم صهیونیستی به مراکز هستهای جمهوری اسلامی حمله کند و سایتهای فردو و نطنز را منهدم کند. اینجا فرمانده حفاظت از مراکز هستهای موضعی گرفت که حمله به مراکز هستهای یعنی عبور از خط قرمزهای جمهوری اسلامی در تولید سلاح هستهای و احتمال داد که اگر دشمن دست به چنین اقدامی بخواهد بزند، فتوا تغییر کند.»
ممکن است اظهارات کریمیقدوسی به این دلیل که از سوی یک نماینده تندرو مطرح شدهاست، کمتر مورد توجه قرار گیرد. اما مقامهای کنونی و پیشین جمهوری اسلامی ایران نیز در موقعیتهای مختلف اظهاراتی را مشابه این بیان کردهاند.
علیاکبر صالحی، وزیر پیشین خارجه و رئیس پیشین سازمان انرژی اتمی در یک مصاحبه تلویزیونی در پاسخ به این سوال که آیا ایران توانایی ساخت بمب هستهای را دارد؟ چنین جوابی داد: «ما همه آستانههای علم و فناوری هستهای را داریم. یک خودرو شاسی میخواهد، موتور، فرمان و... میخواهد. شما میفرمایید ساختید؟ میگویم، بله، ولی هرکدام برای کار خودشان است.»
اما کمال خرازی و علیاکبر صالحی زمانی که این اظهارات را مطرح کردند، مقام و مسئولیت رسمی در حکومت جمهوری اسلامی نداشتند. با این حال اظهارات مشابهی از سوی مقامهای رسمی هم بیان شدهاست.
سال ۱۳۹۹ محمود علوی، وزیر اطلاعات وقت دولت دوازدهم در یک برنامه تلویزیونی در خصوص برنامه هستهای ایران گفتهبود: «صنعت هستهای ما صنعت صلحآمیز است، مقام معظم رهبری صراحتاً در فتوایشان فرمودهاند که تولید سلاح هستهای خلاف شرع است و جمهوری اسلامی سراغ آن نمیرود و آن را حرام میداند، اما اگر یک گربه را گوشهای گیر بیاورند ممکن است رفتاری بکند که گربهای که آزاد است آن رفتار را انجام ندهد. اگر ایران را به آن سمت هل بدهند، آنوقت تقصیر ایران نیست، بلکه تقصیر آنهایی است که هل دادند که در شرایط عادی ایران چنین نیت و چنین برنامهای ندارد.»
جدیدترین نمونه از این اظهارنظرها از سوی یک مقام رسمی ایرانی، موضعی است که سردار سرتیپ پاسدار احمد حقطلب، فرمانده سپاه حفاظت و امنیت مراکز هستهای کشور، بیان کرد. این مقام ارشد نظامی با بیان اینکه در صورتی که رژیم صهیونیستی بخواهد اقدامی علیه مراکز و تاسیسات هستهای ما انجام دهد حتماً و قطعاً با واکنش ما مواجه و برای مقابلهبهمثل با سلاحهای پیشرفته مراکز هستهای رژیم مورد تهاجم و عملیات قرار خواهد گرفت، تاکید کرد: «اگر رژیم جعلی صهیونیستی بخواهد از تهدید حمله کردن به مراکز هستهای کشورمان برای تحت فشار قرار دادن ایران استفاده ابزاری کند، تجدیدنظر در دکترین و سیاستهای هستهای جمهوری اسلامی ایران و عدول از ملاحظات اعلامی گذشته محتمل و قابل تصور میباشد.»
ابهام استراتژیک
سیاست ابهام استراتژیک یا ابهام عامدانه به سیاستی گفته میشود که یک دولت یا یک بازیگر غیردولتی عامدانه با ایجاد ابهام و عدم قطعیت در مورد بخشی یا تمامی یک سیاست عملیاتی یا اعلانی، تلاش میکند مخاطبان را در سردرگمی نسبت به اهداف خود نگه دارد. نمونههای متعددی در مورد سیاست ابهام استراتژیک از سوی کشورهای مختلف دنیا وجود دارد. برای مثال ایالات متحده آمریکا در مورد حمایت از تایوان سیاست ابهام استراتژیک در پیش گرفتهاست. هرچند واشنگتن رسماً چین واحد را به رسمیت میشناسد و چین را بهعنوان تنها حاکم سرزمینهایش از جمله تایوان میداند، با این حال هرگز از حمایت خود از تایوان دست نکشیدهاست و هرچند استقلال تایوان را به رسمیت نمیشناسد، همواره این ابهام را حفظ کردهاست که در صورت تلاش چین برای استفاده از زور برای ضمیمه کردن تایوان، آیا در دفاع از تایوان از نیروی نظامی استفاده میکند یا نه.
ابهام در این سیاست آمریکا باعث میشود که چین در مورد حمله بالقوه به تایوان با احتیاط بسیاری بیشتری عمل کند، چراکه نمیداند در واکنش به چنین حملهای آیا وارد یک نبرد تمامعیار با آمریکا میشود یا نه. در منطقه غرب آسیا هم نمونه مشهور ابهام استراتژیک، سیاست اسرائیل در مورد سلاحهای هستهای است. هرچند تقریباً اجماع جهانی وجود دارد که اسرائیل سلاحهای هستهای در اختیار دارد، اما مقامهای رژیم اسرائیل هرگز در اختیار داشتن سلاحهای هستهای را نپذیرفتهاند. به همین دلیل اولاً مشخص نیست که اسرائیل چه تعداد سلاح هستهای با چه تواناییها و قابل استفاده با چه نوع ابزارهای شلیک در اختیار دارد و در عین حال با این سیاست خود را از قرار گرفتن تحت فشارهای بینالمللی برای امحای سلاحهایی که در اختیار داشتن آن را هرگز نپذیرفتهاست، در امان نگه میدارد.
به نظر میرسد که جمهوری اسلامی ایران نیز بیش از پیش بر ابهامها در مورد نیتهای برنامه هستهایاش اضافه میکند. هرچند نسخه ایرانی ابهام استراتژیک برخلاف اسرائیل در مورد در اختیار داشتن یا نداشتن سلاح هستهای نیست، بلکه در مورد همیشگی بودن نیت ایران برای عدم ساخت سلاح هستهای است. تا پیش از خروج آمریکا از برجام، مقامهای ایرانی بهصورت یکصدا و مستمر تاکید میکردند که برنامه هستهای ایران مسالمتآمیز است و براساس فتوای رهبری، ایران نیتی برای ساخت سلاح هستهای ندارد و سلاحهای کشتار جمعی در دکترین دفاعی ایران جایی ندارند.
به نظر میرسد که در طول ۶ سال گذشته و بعد از خروج آمریکا از برجام و بازگشت تحریمهای واشنگتن علیه ایران که بخش بزرگی از متحدان آمریکا از آنها پیروی میکنند، ایران نیز تلاش کردهاست تا سیاست خود را تغییر دهد و بر ابهامها در مورد نیت و برنامههای خود اضافه کند. به نظر میرسد جمهوری اسلامی بیش از پیش میخواهد این پیام را به طرفهای مقابل برساند که گزینه ساخت تسلیحات هستهای، نه به یک پروژه بلندمدت بلکه به یک گزینه کاملاً در دسترس و فوری برای ایران تبدیل شدهاست. تهران امیدوار است که طرفهای خارجی با توجه به این گزینه در محاسبات خود در قبال ایران بازنگری کنند تا به گفته مقامهای ایرانی، تهران «مجبور نشود» به گزینه دیگر متوسل شود.
سیدحسین موسویان، دیپلمات پیشین جمهوری اسلامی در یادداشتی در مورد میراث سیدابراهیم رئیسی، رئیسجمهور فقید ایران مینویسد که ایران در دوران رئیسی «به یک کشور در آستانه بمب هستهای تبدیل شد که این مهمترین میراث دوره ریاستجمهوری رئیسی را رقم زد. اکنون سوال این است که آیا ایران بعد از رئیسی به یک کشور دارنده بمب هستهای تبدیل خواهد شد.»
به نظر میرسد که مقامهای جمهوری اسلامی با توجه به استمرار یافتن فشارها و تحریمهای غربی به این نتیجه رسیدهاند که باید از طریق ایجاد ابهام و بالا بردن هزینههای عدم مذاکره و توافق با ایران، این روند را متوقف کنند و طرف غربی بهویژه آمریکا را وادار کنند برای رفع ابهام و تضمین عدم تغییر دکترین هستهای ایران، امتیازهای قابل توجهی را به ایران بدهد. مشخص نیست این سیاست ایران در درازمدت تا چه اندازه میتواند کارایی داشتهباشد و آیا اساساً طرفهای غربی به قول مشهور بلوف دیپلماتیک ایران را میخوانند یا نه.
انگیزه توازن قوا
علاوه بر مواردی که در مورد انگیزههای احتمالی مقامهای ایرانی از بیان احتمال تغییر دکترین هستهای بیان شد، مسئله دیگری هم وجود دارد که در طول ماههای گذشته تحلیلگران و کارشناسان ژئوپلیتیک به آن اشاره میکنند؛ ایدهای که نخستین بار بیش از یک دهه قبل توسط کنت والتز، استاد فقید روابط بینالملل در آمریکا مطرح شد و براساس آن برای رسیدن به آرامش و ثبات در خاورمیانه ضروری است که در مقابل توانمندیهای هستهای اسرائیل، ایران هم به سلاح هستهای دست پیدا کند تا توازن قوا در منطقه حاکم شود.
استیون والت، تحلیلگر مشهور مسائل بینالملل هم بهتازگی در مقالهای به این ایده والتز استناد کردهاست و میگوید: «...اما، اگر سطح کنونی خصومت ادامه پیدا کند، سخت است باور کنیم که ایران در نهایت تصمیم نمیگیرد.»
وی هرچند معتقد است که چنین اقدامی ممکن است به مسابقه تسلیحاتی در منطقه دامن بزند، اما مینویسد: «شاید والتز از ابتدا درست میگفت و یک موازنه هستهای نسبی در خاورمیانه سرانجام این دولتهای دائماً درگیر را وادار میکند تا دشمنی خود را کاهش دهند و همزیستی مسالمتآمیز را انتخاب کنند.»
جان میرشایمر، نظریهپرداز رئالیسم تهاجمی در سیاست خارجی نیز این ایده را در گذشته چندین بار مطرح کردهبود و در مصاحبههای اخیر خود بعد از رویارویی مستقیم ایران و اسرائیل در ماه آوریل بار دیگر تاکید میکند که دستیابی ایران به سلاح هستهای، میتواند خاورمیانه را به جای امنتر و باثباتتری تبدیل کند. البته این ایده مخالفان جدی هم دارد که معتقدند سلاح هستهای بازدارندگی ایجاد نمیکند و ریسک جنگهای مهلک و مرگبار بزرگ را افزایش میدهد.
عکس: ایرنا