معنای چرخش ارمنستان به غرب برای ایران و روسیه
روسیه در یک جنگ دشوار در اوکراین درگیر است و این جنگ آنقدر مشغولیت برای روسیه ایجاد میکند که جناح جنوبی این کشور در قفقاز جنوبی، بهطور نسبی از کنترل روسیه خارج شده و در آشفتگی گرفتار شود. اکنون که جمهوریآذربایجان توانسته در جنگ قرهباغ کوهستانی پیروزی بر ارمنستان را تثبیت کند، شکلی جدید از توازن قوا در این منطقه شکل گرفته است و به نظر میرسد ارمنستان از اینکه روسیه در این جنگ به کمک ایروان نیامده ناخشنود بوده و در نتیجه سیاست چرخش به سمت غرب را در پیش گرفته است. این تحول موجب شد تا شرایط پیچیدهای برای اتحادیه اروپا، روسیه، ترکیه و ایران ایجاد شود.
اخیراً روسیه اعلام کرده نیروهای ویژه خود را که متشکل از 2 هزار سرباز حافظ صلح هستند و پس از توقف درگیری در نوامبر سال 2020 در منطقه مورد مناقشه ارمنستان و آذربایجان مستقر شده بودند، از این منطقه خارج خواهد کرد و در واقع روند خروج این نیروها نیز آغاز شده است.
ارمنستان که مجبور شده سرزمینهایی که پس از جنگ اول قرهباغ به دست آورده بود را به آذربایجان پس بدهد، به شکل فزایندهای از روسیه انتقاد میکند.
ایروان مسکو را متهم میکند که بهرغم اینکه یکی از متحدان ارمنستان در سازمان پیمان امنیت جمعی به رهبری روسیه است، اما در مقابل آذربایجان هیچ کمکی به ارمنستان نکرده است.
دو هفته قبل از تسلط کامل آذربایجان بر قرهباغ کوهستانی در شهریورماه گذشته، نیکول پاشینیان، نخستوزیر ارمنستان، وابستگی تقریباً کامل کشورش را به کرملین برای تامین امنیت ملی «اشتباهی استراتژیک» توصیف کرد.
دولت پاشینیان بر این باور است که درگیری در اوکراین تواناییهای روسیه را تضعیف کرده و بنابراین روسیه نمیتواند به تعهدات خود در خصوص ارمنستان پایبند بماند.
پاشینیان در گفتوگو با یک روزنامه ایتالیایی گفت: «روسیه خودش به سلاح، تسلیحات و مهمات نیاز دارد و در این شرایط قابل درک است که حتی اگر بخواهد هم فدراسیون روسیه نمیتواند نیازهای امنیتی ارمنستان را برآورده کند».
بنابراین بهرغم وجود این واقعیت که ارمنستان تا اندازه زیادی برای تامین امنیت خود به روسیه وابسته است، اما ایروان در نهایت سیاست نزدیکتر شدن به غرب را در پیش گرفت.
طبق این سیاست، ایوان قراردادی با فرانسه امضا کرد تا پاریس در تامین تجهیزات نظامی به ارمنستان کمک کند. علاوه بر این، اتحادیه اروپا و ایالات متحده آمریکا نیز اخیراً در تاریخ 5 آوریل متعهد شدند بسته کمکی مشترکی به ارزش 356 میلیون دلار را به ارمنستان ارسال کنند.
واقعیت این است که اوکراین اولویت اصلی روسیه است و به همین دلیل نمیتوانست برای جلوگیری از بازپسگیری قرهباغ کوهستانی توسط آذربایجان که با کمک ترکیه انجام شد، کاری در جهت کمک به ارمنستان انجام دهد و اکنون که دستاوردهای آذربایجان در جنگ اخیر با ارمنستان تا اطلاع ثانوی غیرقابل برگشت به نظر میرسند، مسکو به این نتیجه رسیده که بهتر است با آذربایجان روابط نزدیکتری داشته باشد تا ارمنستان.
اتخاذ چنین سیاستی توسط مسکو میتواند سه دلیل داشته باشد: نخست اینکه روسیه میداند که همچنان نفوذ قابل توجه خود در ارمنستان را حفظ خواهد کرد حتی اگر ارمنستان به سمت غرب چرخش کند.
دوم اینکه رابطه نزدیکتر با باکو به مسکو کمک خواهد کرد تا در مقابل گرمشدن روابط ارمنستان با غرب، نقشآفرینی داشته باشد و سوم اینکه روسیه چارهای ندارد جز اینکه تلاشهای ترکیه برای ایجاد روابط نزدیکتر با آذربایجان و در نتیجه گسترش نفوذ در منطقه ترانسخزر را از نزدیک تحت نظر داشته باشد؛ برای همین مسکو به روابط نزدیکتر با باکو نیاز دارد.
اما کشوری که بیش از همه از واقعیتهای جدید ژئوپلیتیکی در قفقاز جنوبی متأثر شده، ایران است. ایران متحد نزدیک ارمنستان بوده و در نتیجه از بازپسگرفته شدن قرهباغ کوهستانی توسط آذربایجان آسیب دیده است.
تهران از پیش هم همواره نگران شرایط امنیتی مرزهایش با آذربایجان و گسترش نفوذ ترکیه در مرزهای شمالی خود بوده است و حالا که ایروان در مسیر نزدیکتر شدن به غرب قرار گرفته، ایران نیز بالطبع، فضای کمتری برای مانور دادن در مرزهای شمالی خود خواهد داشت.
برای ایران، تلاش آذربایجان برای راهاندازی کریدور زنگزور اگرچه ناخوشایند است اما ممکن است بهطور غیرمستقیم منافعی هم داشته باشد.
چه اینکه آذربایجان برای راهاندازی این کریدور در هر صورت به سطحی از روابط دوستانه و عادی با آذربایجان نیاز دارد اما دستیابی به این هدف برای آذربایجان دشوار است و در نتیجه کریدور زنگزور نیز میتواند از تخریب روابط میان آذربایجان و ارمنستان آسیب ببیند.
به همین دلیل بوده که باکو در پائیز سال گذشته اعلام کرد نیازی به احداث کریدور از طریق خاک ارمنستان ندارد و در حال بررسی مسیر دیگری از طریق خاک ایران است.
اگرچه روابط ایران و آذربایجان، رابطهای متزلزل است و هنوز سوءتفاهمها و اختلافات جدی زیادی میان دو کشور وجود دارد اما باکو خوب میداند که چارهای جز همزیستی مسالمتآمیز با ایران ندارد.
اما مشکل این است که با تشدید درگیری میان ایران و ایالات متحده و اسرائیل و رخدادهای سیاستداخلی و گذار سیاسی در ایران، باکو چندان مطمئن نیست که آینده روابطش با ایران به کدام سمت و سو خواهد رفت.
علاوه بر این، آذربایجان تنها کشوری در جهان است که هم با ایران و هم با روسیه مرز مشترک دارد بنابراین چارهای ندارد جز اینکه به روابط نزدیکتر بین مسکو و تهران و تمایل روسیه برای ادامه احداث کریدور حملونقل بینالمللی شمال-جنوب که از خاک آذربایجان میگذرد، توجه داشته باشد.
از این منظر باکو چارهای ندارد جز اینکه بین تمایل خود برای احداث کریدور ترانسخزر که آسیای مرکزی را به اروپا متصل میکند با تمایل ایران و روسیه به احداث پروژه کریدور شمال-جنوب، توازنی برقرار کند.
اینکه پروژه کریدور ترانسخزر تا چه حد امکان عملیاتی شدن داشته باشد به کیفیت روابط باکو و ایروان بستگی دارد. بنابراین واضح مینماید که نفع واشنگتن و اتحادیه اروپا در این است که روابط صلحآمیز میان آذربایجان و ارمنستان تسهیل شود.
آمریکا و اروپا برای انجام این امر بهطور حتم به همکاری ترکیه و قزاقستان نیاز خواهند داشت چراکه این دو کشور از بازیگران اصلی این محیط ژئوپلیتیک هستند.
در واقع این امکان وجود دارد که آمریکا و اروپا از این طریق اهداف روسیه و ایران را در قفقاز جنوبی و احداث پروژه کریدور شمال-جنوب، با اخلال مواجه کنند.
آمریکا و اروپا میدانند تقویت صرف روابطشان با ارمنستان نهتنها منافعشان را برآورده نخواهد کرد، بلکه ممکن است در راستای منافع ایران و روسیه باشد.