عراق و سوریه عرصه رقابت ایران و ترکیه
مواجهه ژئوپلیتیکی که وارد مرحله جدیدی شده است

مواجهه ژئوپلیتیکی که وارد مرحله جدیدی شده است
حمیدرضا عزیزی
تحلیلگر موسسه آلمانی امنیت و امور بینالملل
سلیم جویک
تحلیلگر موسسه آلمانی امنیت و امور بینالملل
گروه دیپلماسی: حمیدرضا عزیزی و سلیم جویک مقالهای در نشریه موسسه آلمانی امنیت و امور بینالملل نوشتهاند و در آن دخالت ایران و ترکیه در عراق و سوریه را مورد واکاوی قرار دادهاند.
صحبت از بالانس روابط ایران-ترکیه بین همکاری محدود و رقابت کنترلشده شاید کلیشهای شده باشد. با این حال در عراق و سوریه افزایش تنش بین ترکیه و گروههای وابسته به ترکیه از یکسو و ایران و گروههای مورد حمایت ایران از سوی دیگر، دو کشور را در مسیر رویارویی قرار داده است. تضاد منافع ترکیه و ایران، پتانسیل بیثباتی در خاورمیانه و قفقاز جنوبی را دارد و موج مهاجرت به سمت اروپا را تشدید خواهد کرد. چنین وضعیتی میتواند مسائل مربوط به امنیت انرژی اروپا را نیز پیچیده کند. اروپا باید هوشیار بماند و از طریق مکانیسمهای کاهش تنش به کنترل وضعیت کمک کند. در این راستا، تلاش برای تقویت حاکمیت عراق میتواند به عنوان یک اقدام پیشگیرانه عمل کند.
از زمان انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۹۷۹، روابط تهران و آنکارا ترکیبی از همکاری و رقابت بوده است. در طول چهار دهه گذشته، مساله اسلام انقلابی، مایه نگرانی دولتهای مسلمان منطقه از جمله ترکیه بوده است. سران ایران که مخالفت با غرب را بخشی جداییناپذیر از هویت جمهوری اسلامی میدانند، ترکیه را به عنوان یک کشور نسبتاً سکولار متحد غرب و عضو ناتو، یک چالش بالقوه میبینند. در عین حال، روابط اجتماعی و تاریخی دو کشور همسایه، همراه با مزایای همکاری اقتصادی و گاهی اوقات امنیتی، به تعادل روابط دوجانبه و جلوگیری از تنشها کمک کرده است. در دهه گذشته، رقابت و بدبینی بین ایران و ترکیه یک ویژگی ژئوپلیتیکی آشکار به خود گرفته است، چراکه تنشها دیگر صرفاً ایدئولوژیک یا صرفاً یک اثر جانبی مناقشات ایران و غرب نیستند، بلکه رقابتی برای نفوذ منطقهایاند. عراق و سوریه به صحنههای اصلی این رقابت جدید تبدیل شدهاند.
این رقابت فزاینده بین آنکارا و تهران در زمانی رخ میدهد که منافع مشترک آنها باید همسو شود، بهویژه در رابطه با مبارزه با شورش کردها و جلوگیری از افزایش جداییطلبی در عراق و سوریه. با این حال، با نادیده گرفتن منافع عملی، این دو بهطور فزایندهای یکدیگر را به عنوان تهدید قلمداد میکنند.
زمینه رقابت
ایران و ترکیه از زمان آغاز جنگ داخلی سوریه در سال ۲۰۱۱ مواضع متضادی در سوریه اتخاذ کردند. با اینکه در سال ۲۰۱۷، دو کشور به همراه روسیه موفق شدند روند صلح آستانه را برای حل مناقشه در سوریه آغاز کنند، اما در عمل ثابت شده که این ابتکار عمل چیزی جز چارچوبی برای جلوگیری از درگیری بین ایران، روسیه و ترکیه و همچنین تقسیم حوزههای نفوذ آنها نیست. طی چهار سال گذشته، درحالیکه رژیم بشار اسد به تدریج کنترل ارضی خود را بازپس میگرفت، نفوذ سیاسی و امنیتی ایران در سوریه افزایش یافت. در عین حال، ترکیه تا حد زیادی به دلیل چهار عملیات نظامی در سوریه طی شش سال گذشته، بخشهای قابل توجهی از شمال سوریه را تحت کنترل مستقیم و غیرمستقیم خود قرار داده است. اگرچه آنکارا هدف از این عملیاتها را مقابله با تهدید تروریسم فرامرزی عنوان میکند، اما نتیجه واقعی آن تبدیل شمال سوریه به یک منطقه عملا تحت نفوذ ترکیه بوده است. تمایل آشکار تهران و آنکارا برای گسترش مناطق تحت نفوذ، احتمال تنش بین این دو کشور را افزایش داده است.
ترکیه در دهه ۱۹۹۰ به دنبال مقابله با شورشیان حزب کارگران کردستان (PKK) مستقر در عراق، مداخله نظامی در این کشور را آغاز کرد. از سوی دیگر، ایران برای اولینبار در سال ۲۰۰۳ زمانی که دشمن دیرینهاش صدامحسین در نتیجه تهاجم نظامی آمریکا سرنگون شد، شروع به اعمال نفوذ ملموس در عراق کرد. تصمیم باراک اوباما، رئیسجمهور سابق آمریکا برای خروج نیروهای آمریکایی از عراق در سال ۲۰۱۱ و ظهور داعش در سال ۲۰۱۴، هر دو نقطهعطف مهمی برای تحکیم نفوذ ایران در عراق بودند. همچنین در سال ۲۰۱۴، ایران از تشکیل نیروهای بسیج مردمی موسوم به حشدالشعبی برای مبارزه با داعش حمایت کرد. این نیروها بهزودی به ستون فقرات نفوذ ایران در حوزههای امنیتی و سیاسی عراق تبدیل شدند. گفتنی است، از اواخر سال ۲۰۱۹، خشم عمومی و اعتراضات مردمی علیه نقش ایران در عراق افزایش یافته است، درحالیکه تهران در مدیریت گروههای تحت حمایتاش در عراق دچار مشکل شده است. به عنوان مثال، در اواخر سال ۲۰۲۰، شبهنظامیان تحت حمایت ایران در عراق دستورالعملهای تهران برای هدف قرار دادن منافع آمریکا را نادیده گرفتند تا از تشدید تنشها با واشنگتن جلوگیری کنند. در مورد ترکیه، این کشور حضور نظامی و سیاسی خود را در شمال عراق گسترش داده است.
درک متقابل ترکیه و ایران از تهدید
برداشت ایران از تهدید فزاینده ترکیه در سوریه در درجه اول تحت تأثیر ملاحظات ژئوپلیتیکی است. موضوع روابط ایران و ترکیه در عراق به دلیل ابعاد سیاسی و اقتصادی ماجرا، پیچیدهتر است. تهران به شدت نگران نزدیکی اخیر میان ترکیه و اسرائیل است، زیرا از این بیم دارد که در نهایت به ابتکارات مشترک ترکیه و اسرائیل برای تضعیف نفوذ ایران در منطقه منجر شود. همزمان برخی از نخبگان سیاسی در ایران بر این باورند که دخالت آنکارا در عراق و سوریه بخشی از یک سیاست توسعهطلبانه با هدف احیای امپراتوری عثمانی سابق است. به این ترتیب، این تصور از عنصر به اصطلاح «نئوعثمانی» در سیاست خارجی ترکیه، ناگزیر صحنه را برای یک بازی حاصل جمع صفر بین ایران و ترکیه در عراق و سوریه آماده میکند.
برداشت ایران از تهدید ترکیه در منطقه تابع دو شرط اولیه است. اول از همه، ترکیه، مانند اکثر کشورهای عربی سنیمذهب از جمله عربستان سعودی، اماراتمتحدهعربی و اردن، ایران را در درجه اول یک قدرت فرقهای میداند.
دوم، برداشت ترکیه از تهدید ایران با مساله کردها و این فرض که ایران از شبهنظامیان کرد به عنوان اهرمی در برابر ترکیه استفاده میکند، درهمتنیده است. در واقع، هر دو کشور مشکل مشترکی با تجزیهطلبان کرد دارند. در سال ۲۰۱۷، تهران و آنکارا در تلاش برای سرکوب و لغو همهپرسی استقلال کردستان که توسط دولت اقلیم کردستان در شمال عراق برگزار میشد، با بغداد متحد شدند. با این حال، مساله کردها برای هر دو کشور وزن یکسانی ندارد. درحالیکه ترکیه جداییطلبی کردها را یک تهدید اصلی وجودی میداند، ایران آن را یک تهدید امنیتی با درجه اهمیت پایینتر میداند. آنکارا معتقد است که ایران در طول دهه ۱۹۹۰ یکی از حامیان پ.ک.ک بوده و الان به همان سیاست متوسل شده است؛ یعنی حمایت از YPG در شمال سوریه و پ.ک.ک در عراق.
ترکیه و عراق در سوریه
در اواسط سال ۲۰۱۶، پس از ناکامی در سرنگونی دولت بشار اسد، آنکارا توجه خود را به یک هدف دستیافتنیتر معطوف کرد: جلوگیری از ایجاد یک نهاد تحت سلطه کردها یا همان شبهنظامیان وابسته به پکک در شمال سوریه و در نزدیکی مرز ترکیه. تا سال ۲۰۲۰، عملیات نظامی ترکیه در شمال سوریه با واکنش منفی جدی از سوی تهران مواجه نشد. دلیل این بیتوجهی این بود که شمال سوریه در مقایسه با مرکز و جنوب این کشور از ارزش نظامی و ژئوپلیتیکی بسیار کمتری در برنامههای بلندمدت ایران برخوردار بود. در واقع، درست زمانی که نفوذ ترکیه در شمال در حال گسترش بود، ایران نیز به دنبال طرحهای توسعهطلبانه خود در جنوب و جنوب شرق بود که آشکارا هدفش رسیدن به مرز اسرائیل بود. ازسوی دیگر، از آنجایی که شبهنظامیان کرد سوریه متحد آمریکا بودند، ایران امیدوار بود که عملیات نظامی ترکیه به اصطکاک بین آنکارا و واشنگتن منجر شود.
اما از اوایل سال ۲۰۲۰، وضعیت تغییر کرد. ترکیه عملیات در استان ادلب در شمال غربی سوریه را آغاز کرد. همزمان، ارتش سوریه در عملیاتی در ادلب شرکت کرد تا کنترل بزرگراه M۵ بین دمشق و حلب را از دست گروههای شورشی خارج کند. نیروهای نیابتی ایران بهویژه شبهنظامیان افغان و پاکستانی تیپ فاطمیون و زینبیون برای حمایت از ارتش سوریه در ادلب مستقر شدند. این اولین باری بود که شبهنظامیان مورد حمایت ایران در منطقه تحت نفوذ ترکیه در شمال غرب سوریه مستقر شدند. در اواخر فوریه ۲۰۲۰، ارتش ترکیه با نیروهای سوری و متحدان آنها درگیر شد که منجر به کشته شدن ۳۳سرباز ترکیه در حملات هوایی شد. در جریان همین درگیریها، ۲۱شبهنظامی مورد حمایت ایران توسط نیروهای ترکیه کشته شدند. این امر عملا آنکارا و تهران را در آستانه درگیری مستقیم در سوریه قرار داد. این رویدادها تأثیر عمیقی بر ارزیابی ایران از اهداف و برنامههای ترکیه و تأثیرات آن بر منافع ایران در سوریه داشت. براساس ارزیابی جدید، اهداف ترکیه فراتر از موضوع پ.ک.ک بود و آنکارا به دنبال ایجاد یک حوزه نفوذ دائمی بود که برای آن حتی آماده جنگ با سوریه و متحدانش بود. تهران همچنین به این نتیجه رسید که ترکیه با گسترش قلمرو تحت کنترل خود، در تلاش است تا از احیای مسیرهای ترانزیتی اصلی شرق به غرب و شمال به جنوب در داخل سوریه که برای ایران و متحدانش اهمیت لجستیکی دارد، جلوگیری کند.
عملیاتهای نظامی جدید ترکیه در سوریه هم زنگ خطر را برای ایران به صدا درآورده است. از دیدگاه ایران، ترکیه قصد دارد مناطق تحت کنترل خود را در جنوب حلب گسترش دهد و به این ترتیب حوزه نفوذ ایران را در آنجا تهدید کند. آنچه بر ظن ایران میافزاید نزدیکی ترکیه با اسرائیل است. ایران احتمال وجود طرح مشترک ترکیه و اسرائیل در سوریه را رد نمیکند. در عین حال، ایران همچنان نسبت به عادیسازی روابط ترکیه و سوریه مشکوک است و از موضع دولت اسد در مورد مشروط بودن عادیسازی روابط به بازگرداندن مناطق تحت کنترل ترکیه در شمال سوریه به اسد، حمایت میکند.
در مورد استراتژی ترکیه در سوریه، این کشور دو اولویت اصلی دارد: جلوگیری از ظهور یک نهاد کردی سازمانیافته در خاک سوریه و جلوگیری از موجهای جدید مهاجرت به ترکیه و بازگرداندن برخی از مهاجران سوری ساکن در این کشور. با این وجود، سران ترکیه ممکن است به این نتیجه رسیده باشند که کنترل بخشهایی از شمال سوریه، میتواند به عنوان اهرمی در برابر بازیگران دخیل در سوریه، از جمله ایران و روسیه عمل کند. برای دستیابی به این اهداف، ترکیه خواستار حفظ و کنترل منطقه امن به عمق ۳۰کیلومتر در سراسر مرز ترکیه و سوریه شده است.
ترکیه و ایران در عراق
منطقه استراتژیک سنجار در شمال عراق، مرکز رقابت ایران و ترکیه بوده است. عملیات نظامی ترکیه علیه پ.ک.ک در شمال عراق با هدف کنترل سنجار بود که گذرگاه حیاتی بین عراق و سوریه است. در اینجا، آنکارا قصد داشت ارتباط زمینی بین شبهنظامیان کرد در شمال عراق و شمال سوریه را قطع کند و در نتیجه حمایت لجستیکی و نظامی آنها از یکدیگر را متوقف کند. با این وجود، این تنها شبهنظامیان کرد نبودند که به این گذرگاه چشم دوخته بودند. ایران و گروههای مورد حمایتش در عراق هم اگر بخواهند دسترسی آسانتر به سوریه - و سپس لبنان - داشته باشند، به سنجار نیاز دارند. در حال حاضر، تنها ارتباط زمینی بین متحدان عراقی و سوری ایران، گذرگاه مرزی القائم-البوکمال است که دائما مورد هدف حملات هوایی و موشکی اسرائیل قرار میگیرد.
در سال ۲۰۲۰، آنکارا با بغداد و حکومت اقلیم کردستان برای خروج عناصر پ.ک.ک از سنجار به توافق رسید. این توافق باعث ایجاد سوءظن در ایران شد. در نتیجه، حشدالشعبی مواضعاش را در سنجار تقویت کرد و عملاً اتحادی بین پ.ک.ک و گروههای وابسته به ایران شکل گرفت.
همزمان با کاهش نفوذ ایران در عراق، ترکیه نفوذ سیاسی و اقتصادی خود را در این کشور افزایش داده است. اکتبر ۲۰۱۹، تظاهرات گستردهای در عراق علیه دولت مرکزی و مداخله خارجی بهویژه ایران در امور عراق شکل گرفت. احساسات ضدایرانی در انتخابات پارلمانی نوامبر ۲۰۲۱ عراق هم آشکار بود. جناحهای شیعه متحد ایران تعداد قابلتوجهی از کرسیها را از دست دادند. جالب اینجاست که دقیقاً از همان زمان آنکارا روابط نزدیکتر بین جناحهای سنی عراق را آغاز کرد. همزمان، حکومت اقلیم کردستان در سالهای اخیر به سمت همسویی نزدیک با آنکارا حرکت کرده است. افزایش نقش اقتصادی ترکیه در عراق هم از نظر ایران دور نمانده است. طی چند سال اخیر، ترکیه همواره به عنوان صادرکننده کالا به عراق از ایران پیشی گرفته است. علاوه بر این، شرکتهای ترکیه در صدها پروژه ساختمانی و زیربنایی از جمله صنایع انرژی، آب و پتروشیمی در شهرهای مختلف عراق سرمایهگذاری کردهاند. ایران همچنین نگران است که ترکیه از موقعیت جغرافیایی خود در نقطه اتصال اروپای شرقی و غرب آسیا برای انحصار مسیرهای ترانزیتی استفاده کند. این امر برنامههای ایران در ترانزیت شرق به غرب ذیل طرح یک کمربند، جاده چین را به چالش میکشد.
نتیجه گیری و پیشنهادات
به جرأت میتوان گفت رقابت ژئوپلیتیکی ترکیه و ایران در عراق و سوریه وارد مرحله جدیدی شده است. با این حال تنش بین این دو در سوریه در مقایسه با عراق قابل کنترلتر است. حضور آمریکا و روسیه در سوریه به این معنی است که نه ایران و نه ترکیه نمیتوانند نقش تعیینکننده یکجانبهای ایفا کنند. با این حال، درحالیکه روسیه درگیر جنگ اوکراین است، ترکیه و ایران درصددند که این خلاء را پر کنند. این وضعیت، پتانسیل ایجاد درگیریهای جدید را دارد، بهویژه اگر ترکیه تلاش کند کنترل منطقه استراتژیک تلرفعت را به دست بیاورد. برخلاف سوریه، در عراق، ترکیه و ایران اکنون بازیگران خارجی اصلی هستند. علاوه بر این، هر دو کشور برای توجیه افزایش حضور خود در خاک عراق، انگشت اتهام را به سمت دیگری نشانه رفتهاند. همسویی مجدد در سطح منطقه هم با افزایش تنش بین ترکیه و ایران همزمان شده است. اگرچه ممکن است هنوز زود باشد که تلاشهای ترکیه برای تعامل مجدد با رقبای عرب و اسرائیل را به عنوان آغاز شکلگیری یک بلوک ضدایرانی تفسیر کنیم، اما این تلاشها قطعاً بر روابط ترکیه و ایران تأثیر میگذارد. در سالهای گذشته، سیاستهای تهاجمی عربستان و امارات با محاصره قطر در سال ۲۰۱۷ به اوج خود رسید و دورهای از روابط بسیار گرم بین ترکیه و ایران را آغاز کرد. اما از زمانی که بلوک عربستان و امارات از سال ۲۰۲۰ با محدودیت بیشتری در سیاستشان در قبال ترکیه و قطر روبهرو شدند، ایران و ترکیه هم استفاده کافی از سیاست «دشمنِ دشمنِ من دوستِ من است» نکردند. در چنین وضعیتی دیگر نمیشود با قاطعیت تنشهای ترکیه و ایران را یک رقابت محدود تصور کرد. وضعیت کنونی از نظر کیفی با رقابت سنتی ترکیه و ایران در خاورمیانه متفاوت است. این اولین بار در طول چند قرن اخیر است که هر دو کشور برای کنترل نظامی بر مناطق مشابهی رقابت میکنند که نهتنها شامل عراق و سوریه، بلکه قفقاز جنوبی نیز میشود؛ جایی که ایران شاهد حضور فزاینده ترکیه در امتداد مرز شمالی خود بوده است. ایران سابقه طولانی در بهکارگیری نیروهای نیابتی در منطقه دارد، اما نشانههایی از کاهش کنترل دقیق ایران بر شبهنظامیان مورد حمایتش وجود دارد.
از سوی دیگر، ترکیه بهتازگی اقدام به ایجاد گروههای نیابتی در سوریه و استقرار آنها در مناطق مختلف درگیری کرده است. لازم به ذکر است که ترکیه فاقد تجربه تاریخی و همچنین پیوند ایدئولوژیک با نیروهای نیابتی نظیر آن چیزی است که ایران از آن برخوردار است. وجود رقابتی بین ترکیه و ایران که به خشونت کشیده شود میتواند کل منطقه را بهشدت بیثبات کند. چنین بیثباتیای منجر به سیل جدید پناهندگان به اروپا خواهد شد. علاوه بر این، بیثباتی در خاورمیانه و قفقاز جنوبی، حفظ امنیت انرژی را برای اروپا دشوارتر میکند. اتحادیه اروپا باید وضعیت را از نزدیک رصد کند و آماده ورود و کاهش تنش باشد.
برخی اقدامات میتواند از تعارض جلوگیری کند. همانطور که قبلاً گفته شد، درک ایران از تهدید ترکیه شامل ظهور صفبندیهای جدیدی است که ممکن است منافع تهران را تهدید کند. در اینجا، احیای برجام میتواند نگرانیهای ایران در مورد تلاش غرب برای آسیب زدن به منافع این کشور را کاهش دهد؛ در نتیجه میتواند بر روابط تهران با آنکارا نیز تأثیر مثبت بگذارد. همچنین احیای برجام ممکن است روابط تجاری و اقتصادی ایران و ترکیه را تسهیل کند و این دو همسایه را متقاعد کند که رقابتهای خود را محدود کنند. با در نظر گرفتن این موضوع، اتحادیه اروپا باید به حمایت از احیای برجام ادامه دهد. اما حتی اگر این توافق احیا نشود، اتحادیه اروپا همچنان باید برای آغاز گفتوگوهای منطقهای که نهتنها ایران و ترکیه، بلکه همسایگان عرب آنها را شامل شود، تلاش کند.
در نهایت، اتحادیه اروپا باید از ابتکارات سیاسیای حمایت کند که نقش ایران و ترکیه را در خاک سوریه و عراق کاهش دهد. برای این منظور، باید از مشارکت گروههای کرد در فرآیندهای آشتی سوریه و ترویج نزدیکی بین اربیل و بغداد حمایت کند. بهطور همزمان، اتحادیه اروپا باید استانداردهای سیاسی، شفافیت و کارایی اقلیم کردستان را تقویت کند. این امر وابستگی حکومت اقلیم کردستان به بازیگران خارجی را کاهش میدهد و به آن کمک میکند تا جایگاه خود را به عنوان نماینده قانونی کردهای عراق پس بگیرد. اتحادیه اروپا همچنین باید برای تقویت حاکمیت عراق تلاش کند. ابتکاراتی مانند کنفرانس بغداد فوقالذکر میتواند به دولت عراق کمک کند تا موقعیت خود را بهعنوان یک بازیگر مستقل منطقهای بازیابد.
در سوریه، اتحادیه اروپا با یک معضل مواجه است: عادیسازی روابط ترکیه و سوریه میتواند تنش بین تهران و آنکارا را کاهش دهد، اما این سیاست مشروعیتبخشی به رژیم اسد را به دنبال دارد. بنابراین، اتحادیه اروپا باید رویکرد «صبر کن و ببین» را در مورد حمایت یا مخالفت با عادیسازی در پیش بگیرد. در عوض، باید به رویکردی که در ازای تغییر رفتار در رژیم اسد، امتیازات سیاسی به آن اعطا میشود، پایبند بماند.