توان پدافند موشکی اسرائیل کافی نیست
درگیری نظامی اخیر بین ایران و اسرائیل، تحولی تاریخی در جنگ مدرن است. این درگیری با رگبار بیسابقه بیش از 300 پهپاد، موشکهای کروز و موشکهای بالستیک، سیستمهای دفاع موشکی اسرائیل و متحدانش را به شکلی بیسابقه آزمایش کرد.
از یک سو، عملکرد اسرائیل در رهگیری این پرتابهها نشان از قدرت تکنولوژیک دارد. سامانه دفاع موشکی بالستیک Arrow که بالاترین سطح معماری دفاعی اسرائیل است، حدود ۱۲۰ موشک را رهگیری کرد. اگرچه اکثر موشکها خنثی شدند اما این واقعیت که برخی از آنها به اهداف خود رسیدند، بر خطرات موجود تأکید میکند.
سامانههایی که عمدتاً برای رهگیری موشکهای بالستیک مورد استفاده قرار میگرفت، سامانههای Arrow-۲ و Arrow-۳ بودند که قادر به رهگیری موشکها در طول بخش پرواز فضایی مسیر خود بودند؛ درحالیکه سامانه معروفتر گنبد آهنین نیز فعال شد و برای سرنگونی بیش از ۱۰۰ پهپاد ارسالشده به اسرائیل استفاده شد.
سامانه از Sling دیوید - سیستم دفاعی میانبرد – نیز برای سرنگونی موشکهای کروز استفاده شد. هر دو سامانه Arrow بهطور مشترک توسط صنایع هوافضای اسرائیل و بوئینگ در ایالات متحده توسعه یافتهاند. این برنامه در اواسط دهه ۱۹۸۰ و پس از آنکه رونالد ریگان از متحدان آمریکا دعوت کرد تا به برنامه جنگ ستارگان که توسط ایالات متحده برای محافظت از hdk a;,v در برابر موشکهای قارهپیمای شوروی توسعه یافته بود، بپیوندند، آغاز شد.
اسحاق رابین، وزیر دفاع اسرائیل در آن زمان، پیوستن به این برنامه را توصیه کرد و Arrow یکی از پروژههایی بود که اسرائیلیها برای توسعه آن به آمریکاییها پیوستند. درحالیکه موفقیت فنی این سیستمها قابل توجه است، اما پیامدهای حمله ایران عمیق است. بهطور سنتی، ایران از رویارویی مستقیم خودداری میکند و بهجای آن از اعمال نفوذ خود از طریق گروههای مورد حمایتش مانند حزبالله، حماس، حوثیها و دیگر گروهها اقدام میکند.
این استراتژی این امکان را برای ایران فراهم میآورد که خود را از انتقامجویی مستقیم دور نگه داشته و بتواند قدرتش را دور از مرزهای خود به نمایش بگذارد. این اولین حمله مستقیم از خاک ایران به اسرائیل بود و بنابراین نشاندهنده تشدید و تغییر تاکتیک ایران است. این حمله مستقیم نشان میدهد که هرگونه اقدام مهم اسرائیل علیه ایران، مانند هدف قرار دادن رهبران نظامی یا خرابکاری در تأسیسات هستهای، اکنون میتواند واکنش موشکی مستقیمی را برانگیزد.
علاوه بر این، با رهگیری دهها موشک توسط Arrow، ایران اکنون این توانایی بالقوه را خواهد داشت که بیاموزد در نحوه شلیک موشکهایش، کدام یک از آنها و چرا موفق شده به هدف اصابت کند و سپس برنامهاش را در حملات آینده بازبینی کند. اساساً، دستاوردهای رهگیری اسرائیل، به همان اندازه که قابل توجه بود، میتواند به عنوان طرحی برای ایران برای تجزیه و تحلیل و تلاش برای دور زدن سامانه اسرائیل در حملات بعدی باشد.
براساس ارزیابیهای ارتش آمریکا، ایران تقریباً ۳ هزار موشک بالستیک در زرادخانه خود دارد و براساس حمله اخیر به اسرائیل، ایران از بیش از ۱۲۰ موشکانداز استفاده کرده است. همه اینها نشان میدهد که ایران تقریباً با هیچ محدودیتی در توانایی خود در ساخت موشک و تجهیزات مرتبط مواجه نشده است. به همین دلیل، اسرائیل میداند که نمیتواند دست روی دست بگذارد.
اسرائیل محبور است درس بگیرد چراکه در هر صورت تعدادی از موشکهای ایران از سامانه پدافند هوایی اسرائیل عبور کرده و به هدف اصابت کردهاند. جنبه اقتصادی ایجاد این سپر موشکی را نیز نمیتوان نادیده گرفت. هزینه هر موشک رهگیر سامانه Arrowحدود ۳ میلیون دلار برآورد شده است. موشکهای رهگیر Iron Dome ارزانتر هستند و قیمت هر کدام بین ۵۰ هزار تا ۱۰۰ هزار دلار است. این هزینه در هر درگیری طولانیمدت بسیار زیاد خواهد بود.
رویارویی اسرائیل و ایران از سایه بیرون آمده و پس از حمله اخیر، اکنون شاهد موجودیت مسابقه تسلیحاتی جدید در خاورمیانه هستیم. ایران تلاش خواهد کرد تا تواناییهای خود را برای غلبه بر سیستم دفاع موشکی اسرائیل تطبیق و توسعه دهد، در حالی که چالش اسرائیل همان چیزی خواهد بود که مدتها بوده است و آن اینکه حداقل یک قدم جلوتر از دشمن باشد.