آنچه در مورد ایرانیها نمیدانید
نگاهی به کتاب «وضعیت مقاومت: سیاست، هویت و فرهنگ در ایران مدرن» نوشته عسل راداعتراض به دولت به موازات مخالفت با دخالت قدرتهای خارجی بخشی از هویت مردم ایران

نگاهی به کتاب «وضعیت مقاومت: سیاست، هویت و فرهنگ در ایران مدرن» نوشته عسل راداعتراض به دولت به موازات مخالفت با دخالت قدرتهای خارجی بخشی از هویت مردم ایران است
دنیل لاریسون
تحلیلگر Responsible Statecraft
ترجمه: آریا صدیقی
سیاست آمریکا در ایران مدتهاست که از نقصان درک تاریخ و فرهنگ ملت ایران رنج میبرد. درحالیکه دولت آمریکا ادعا میکند که بین مردم ایران و حاکمان آنها تمایز قائل است، اما در عمل آنها را کنار هم قرار داده و اولی را به دلیل رفتارهای دومی مجازات کرده است. درحالیکه آخرین دور اعتراضات در ایران نشان میدهد که چه تعداد از مردم عادی ایران در مقابل دولت خود اعتراض کردهاند. سیاستگذاران آمریکایی مدتهاست که درک ضعیفی از ملیگرایی ایرانی و تمایل ایرانیها به استقلال و عزت داشتهاند و اغلب نمیدانند که همان ناسیونالیسمی که اعتراض را در میان ایرانیها برمیانگیزد، مداخله خارجی در امور ایران را نیز رد میکند. خوشبختانه، کتاب جدیدی درباره هویت ملی و سیاست ایرانیان، بینشهای بسیار ضروری را در مورد چگونگی درک مردم ایران از تاریخ و جایگاه کشورشان در جهان ارائه میکند و توضیح میدهد که چگونه ایرانیها از آن تاریخ برای ساختن هویت مدرن خود به عنوان یک ملت استفاده کردهاند.
«وضعیت مقاومت: سیاست، هویت و فرهنگ در ایران مدرن» اثر عسل راد، تحقیقی برجسته در مورد چگونگی شکلگیری، رقابت و بازسازی هویت ملی ایرانی در قرن گذشته است. راد بررسی میکند که چگونه سلطنت پهلوی و جمهوری اسلامی ایران هر دو به دنبال ایجاد تعاریفی از هویت ملی برای ایرانیان بودند و سپس نشان میدهد که چگونه این تعاریف همواره با انتقاد مردم ایران روبهرو شده است، زیرا آنها ارادت خود را به «وطن» ابراز میکنند. و برای این کار، از چند جهت از عناصر مختلف میراث مذهبی و فرهنگی ایران بهره میبرند.
موضوعی که در فصلهای بعدی کتاب تکرار میشود، دلبستگی ایرانیان به کشورشان و بهویژه به خود سرزمین است. همانطور که راد خلاصه میکند، «ایرانیان با شکل دادن به هویت مقاومت، به ملموسترین جنبه دولت-ملت، یعنی سرزمین تعلق دارند». این همان چیزی است که در موسیقی و سینمای پرطرفدار ایران اتفاق میافتد و راد در مصاحبههای خود در چهار سال کار میدانی نیز به آن پی برده است.
راد یک ناسیونالیسم گستردهتر و فراگیرتر را توصیف میکند که در میان ایرانیان وجود دارد که عناصری را از روایتهای رسمی اقتباس میکند و آنها را تغییر میدهد و در چارچوب محدودیتهای تفاسیر رسمی دولت محدود نمیشود. ایرانیان از روایات غالب در مورد گذشته ایران پیش از اسلام و سنتهای تشیع ایرانی وام گرفتهاند تا تلفیقی متمایز از جنبههای مختلف تاریخ ایران ایجاد کنند. او مینویسد که در تمام این موارد، «ایرانیان معمولی همچنان در برابر بازخوانیهای تکبعدی از فرهنگ و هویت خود مقاومت میکنند.»
همانطور که راد توضیح میدهد، هویت ایرانی در کیفیت اعتراض به حکومت مستقر چه در زمان رژیم سلطنتی و و چه در زمان نظام جمهوری اسلامی، شکل گرفته است و البته این اعتراض با مخالفت با دخالت و کنترل خارجی ممزوج شده است. تاریخ ایران بسیار غنی است و مردم ایران آنقدر متنوع هستند که نمیتوان آنها را در داخل مرزهای پروژهای ایدئولوژیک نگه داشت و بنابراین هر بار که دولتها در ایران به دنبال اجرای نسخه خاصی از «ایرانی بودن» بودهاند، موفق نبوده و نتوانستهاند آن را بر مردمشان تحمیل کنند. اگرچه هویت ملی مدام در حال تغییر و تکامل است و هرگز مفهومی ثابت نیست، اما متغیرهای ثابت و خاصی دارند که در چارچوب آنها، هویت ایرانیان تثبیت میشود. راد مینویسد: «در مرکز این شخصیت، مقاومت تزلزلناپذیر، دفاع از میهن و مردمش و ستایش وطن، به وضوح
دیده میشود.»
با خواندن کتاب به یاد آوردم که ایالات متحده تا چه اندازه در درک قدرت ملیگرایی ایرانیها، ناتوان بوده است. زمانی که شاه پس از کودتای تحت حمایت ایالات متحده و بریتانیا که منجر به سرنگونی نخستوزیر، محمد مصدق در سال 1953 شد، در قدرت بود، واشنگتن درک نمیکرد که حمایت کاخ سفید از شاه به شدت موقعیت او را به خطر انداخته که ایرانیها او را عامل دست قدرت خارجی میدانستند. بهرغم تلاشهای شاه برای معرفی خود بهعنوان قهرمان عرصه ملیگرایی ایران، او بیش از حد با مردم و فرهنگ آنها بیگانه بود و بیش از اندازه به حمایت خارجی وابسته بود. راد خاطرنشان میکند: «این واقعیت که نگاه مردم به شاه به عنوان کسی بود که با واقعیات یا مردماش بیگانه است، یکی از مؤلفههای کلیدی شکست او و شتاب فزاینده انقلاب بود».
در دهههای پس از انقلاب سال 1357 ایران، ایالات متحده بهطرز عجیبی از قدرت ناسیونالیسم ایرانی و اینکه چگونه سیاستهای ایالات متحده به برانگیختن احساسات ناسیونالیستی مردم ایران علیه واشنگتن منجر شده، غفلت کرده است. حمایت آمریکا از تهاجم عراق به ایران باعث شد تا ملت ایران پشت سر رهبران انقلابی جدید خود جمع شوند و تضاد بین دو کشور ما عمیقتر شود. تحمیل تحریمهای شدید و گسترده علیه کشور در تلاش برای وادار کردن دولت ایران به دادن امتیاز، مردم ایران را بیش از پیش با آمریکا بیگانه کرده است؛ مردمی که در این میان منشأ اثر نبودهاند و صرفا متحمل آثار سیاست دولتی هستند که تحت کنترلشان نیست.
دستور ترامپ برای ترور ژنرال قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس، باعث برپایی عزاداری عمومی برای او شد و مردم ایران را برای مدتی پشت دولتشان متحد کرد. سیاستگذاران آمریکایی بهطور مداوم درک نمیکنند که دیگران چگونه جهان را میبینند و مردم سایر کشورها چگونه سیاستهای ایالات متحده را میبینند و این نقص، منجر به دههها پیگیری سیاستهای مخرب و شکستخورده شده است که هم وضعیت ایالات متحده و هم کشورهای هدف را بدتر کرده است.
بینش عسل راد در مورد هویت ملی و ملیگرایی ایرانی، اصلاحی ارزشمند برای این نزدیکبینی رسمی است. راد در بحث خود درباره «مقاومت مردم» از یک زن طبقه متوسط ایرانی اهل تهران در سال 2015 نقلقول میکند که میگوید آینده ایران چیزی است که باید خودشان دربارهاش تصمیم بگیرند. این سخن، نشانه مهمی از تعهد بسیاری از ایرانیان به استقلال ملی همراه با میل آنها به عدالت است و ارزش آن را دارد که نقلقول کامل را در اینجا ذکر کنم. این زن میگوید:«بله، ما مشکلات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی داریم. اما آنها مشکلات ما هستند که باید درستشان کنیم. اگر تغییری رخ دهد، یا زمانی که تغییر رخ دهد، باید بگویم، این ما خواهیم بود که آن تغییر را اعمال میکنیم. ایرانیها به قدرتهای خارجی اعتماد ندارند، قدرتهای خارجی هرگز به نفع ما عمل نکردهاند. فقط ما میتوانیم به نفع خودمان عمل کنیم. مثلا اگر پدرم بد رفتار کند، مثلا این رفتار را دوست نخواهم داشت، اما اگر در مورد پدرم چیزی بگویی، با جانم از او دفاع میکنم. این پدر من است. اینجا کشور من است، من میتوانم چیزهای بد زیادی در کشورم ببینم، اما فکر نمیکنم کسی از بیرون بتواند آنها را درست کند.»
«فقط ما میتوانیم به نفع خود عمل کنیم». این نکته اساسی است که سیاستگذاران آمریکایی و دیگر سیاستگذاران خارجی برای پاسخ سازنده به اعتراضات فعلی در ایران باید درک کنند. ایالات متحده آنقدر درک درستی از کشور و مردم ندارد که به رفع مشکلات ایران کمک کند و مداخله خارجی هم نیاز یا خواسته مردم ایران نیست. بهترین راه برای نشان دادن همبستگی با ایرانیهایی که نسبت به عملکرد دولتشان اعتراض دارند، پایان دادن به جنگ اقتصادی است که طی چندین سال واشنگتن علیه مردم ایران به راه انداخته است.