| کد مطلب: ۱۳۷۲۶
تغییر دکترین دفاعی؟

تغییر دکترین دفاعی؟

«ساخت سلاح هسته‌ای»، مباحث پیرامون آن و جدال حامیان و مخالفانش، موضوعی است که در سال‌های اخیر به‌ویژه پس از خروج یکجانبه ایالات‌متحده آمریکا از توافق هسته‌ای سال ۲۰۱۵، مطرح و حالا چند باری است که پایش به برنامه‌های غیرتخصصی رسانه ملی نیز باز شده است. 

مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، ۱۹فوریه گفت: «لفاظی نگران‌کننده‌ای وجود دارد، شاید شنیده باشید که مقامات بلندپایه ایران می‌گویند اخیراً همه عناصر لازم برای [ساخت] یک سلاح هسته‌ای را دارند». وی خطاب به تهران افزود: «لطفاً به من هم اطلاع بدهید که چه چیزهایی در اختیار دارید». رافائل گروسی در نشست خبری پس از افتتاحیه نشست ماه مارس شورای حکام نیز در پاسخ به سوالی گفت: «‌نشانه‌ای از اینکه ایران به سمت تسلیحات هسته‌ای برود نداریم اما حرف‌هایی می‌شنویم و سوالاتی درباره‌اش مطرح می‌کنیم. در عین حال ایران تنها کشوری است که تسلیحات هسته‌ای ندارد اما اورانیوم ۶۰ درصدی غنی می‌کند».

هرچند در اظهارات دیپلمات آرژانتینی، اشاره‌ای به نام رئیس پیشین سازمان انرژی اتمی ایران نشده است، با این حال اشاره مدیرکل نهاد ناظر بر برنامه هسته‌ای ایران به اظهارات علی‌اکبر صالحی است که در برنامه‌ای تلویزیونی در پاسخ به این سوال که «ما توانایی ساخت بمب اتمی را داریم؟» گفت: «ما همه آستانه‌های علم و فناوری هسته‌ای را داریم. من یک مثال بزنم؛ یک خودرو شاسی می‌خواهد، موتور می‌خواهد، فرمان می‌خواهد، جعبه دنده می‌خواهد. حالا شما بپرس جعبه دنده ساختی؟ می‌گویم بله، موتور ساختی؟ البته هر کدام برای کار خودشان». این جدیدترین اظهارات در خصوص توان جمهوری اسلامی ایران برای ساخت سلاح بمب هسته‌ای است که از زبان یکی از سیاستمداران عالیرتبه مطرح شده و واکنش‌هایی به همراه داشته است. محمد اسلامی، رئیس سازمان انرژی اتمی نیز البته اظهارات مشابهی با سلف خود در کارنامه‌اش دارد؛ وی در اظهاراتی گفته بود: «ایران توان فنی ساخت بمب اتمی را دارد، ولی چنین برنامه‌ای در دستور کار نیست.»

پیش‌تر، کمال خرازی، رئیس شورای راهبردی روابط خارجی در گفت‌وگویی بر این امر تاکید کرده بود که «بر کسی پوشیده نیست که ما توانایی فنی تولید بمب اتم را داریم، ولی تصمیمی برای این کار نداریم». «ما میزان غنی‌سازی اورانیوم خود را از ۲۰درصد به ۶۰درصد رسانده‌ایم و به‌راحتی می‌توانیم آن را به ۹۰‌درصد برسانیم».

پس از سخنان مشاور رهبر انقلاب، احمد بخشایش‌اردستانی، عضو وقت کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی نیز در سخنانی گفت: «ساخت سلاح هسته‌ای تنها راه‌حل جمهوری اسلامی ایران برای خروج از چالش‌ها و بن‌بست‌های سیاسی، دیپلماتیک و امنیتی مربوط به برجام و پرونده فعالیت‌های هسته‌ای است. تا زمانی‌که ایران به بمب هسته‌ای دست پیدا نکند، این چالش‌ها و مشکلات کمابیش و با شدت و ضعف در دوره‌ها و ادوار مختلف ادامه پیدا خواهد کرد. پس باز هم تاکید می‌کنم برای برون‌رفت از این شرایط و خاتمه دادن به این فشارها، ایران باید به سلاح هسته‌ای دست پیدا کند». این نماینده پیشین مجلس در خصوص فتوای رهبر انقلاب نیز گفت: «فتوای دینی بنا به اقتضائات و شرایط زمانی و مکانی تغییر پیدا می‌کند. لذا همانطور که مقام معظم رهبری در یک بازه زمانی و با توجه به شرایط سیاسی، دیپلماتیک و امنیتی مربوط به پرونده فعالیت‌های هسته‌ای، ساخت سلاح اتمی را حرام دانستند، می‌توان در شرایط دیگری این فتوا را تغییر داد.»

این در حالی است که آیت‌الله خامنه‌ای بارها و همچنین در خردادماه سال جاری پس از بازدید از نمایشگاه دستاوردهای هسته‌ای در عرصه‌های کشاورزی، پزشکی و سلامت، صنعت، محیط زیست، آب و ساخت نیروگاه، ادعای غرب درباره «ترس از تولید سلاح‌ هسته‌ای در ایران» را دروغ خواندند و تاکید کردند که «خود آن‌ها می‌دانند که ما دنبال سلاح هسته‌ای نیستیم؛ همانگونه که جامعه اطلاعاتی آمریکا چندین بار از جمله در ماه‌های اخیر به این واقعیت اذعان کرده که هیچ نشانه‌ای از حرکت ایران به سمت ساخت سلاح هسته‌ای وجود ندارد». رهبر انقلاب تولید سلاح کشتارجمعی (چه هسته‌ای و چه شیمیایی) را مخالف اسلام خواندند و افزودند: «اگر این مبنای اسلامی نبود و ما اراده تولید سلاح هسته‌ای داشتیم، این‌کار را انجام داده بودیم و دشمنان هم می‌دانند که نمی‌توانستند جلوی ما را بگیرند».

درحالی‌که جمهوری اسلامی ایران در مقاطع زمانی مختلف تاکید کرده است که اراده‌ای برای ساخت تسلیحات کشتارجمعی در تهران وجود ندارد اما هر گزارش و اظهارنظری از سوی ناظران برنامه هسته‌ای ایران، این اطلاعات را در خود دارد که تهران، در هر مقطع زمانی با توجه به میزان غنی‌سازی و حجم مواد غنی‌شده خود، چه میزان تا ساخت نخستین سلاح هسته‌ای فاصله دارد. دیوید آلبرایت در گزارش ۸ ژانویه خود در سایت «مؤسسه علوم و امنیت بین‌الملل» در مطلبی با عنوان «ایران امروز چقدر سریع می‌تواند سلاح هسته‌ای بسازد؟» نوشت: «وضعیت ناآرام در منطقه فرصت بی‌نظیری برای ایران فراهم کرده، به‌طوری‌که در داخل این کشور توجیه برای ساخت سلاح‌های هسته‌ای افزایش یافته است، این در حالی است که ظرفیت‌های ایالات متحده و اسرائیل برای شناسایی و بازداشتن ایران از [رسیدن به سلاح هسته‌ای] به شدت کاهش یافته است». این بازرس پیشین آژانس بین‌المللی انرژی اتمی همچنین افزود: «توانمندی‌های تسلیحات هسته‌ای ایران خطرناک‌تر از همیشه شده است و این در شرایطی است که روابط ایران با غرب در سطح پایینی قرار دارد». آلبرایت که به‌صورت مستمر برنامه هسته‌ای ایران را تحت نظر دارد، مدعی شد که یافته‌های جدید از برنامه اتمی ایران نشان‌دهنده میزان «اشد خطر» برای جامعه بین‌المللی است. این اولین بار است که این اندیشکده آمریکایی از زمان شروع گزارش‌دهی‌های خود در اکتبر ۲۰۲۲ درباره سطح تهدید برنامه هسته‌ای ایران، چنین درجه‌بندی‌ای از خطر را تعیین می‌کند.

در گزارش قبلی «مؤسسه علوم و امنیت بین‌الملل» که در ماه مه ۲۰۲۳ منتشر شد، امتیاز کل تهدید ایران ۱۴۰ از ۱۸۰ محاسبه شد که در گزارش تازه آن به تاریخ پنجم فوریه، این امتیاز به ۱۵۱ رسید.

امتیاز ۱۵۱ در حال حاضر در بالاترین دسته از درجه‌بندی خطر قرار دارد. در این درجه‌بندی ۶ متغیر در نظر گرفته شده است که هر کدام حداکثر ۳۰ امتیاز دارند و به عبارت دیگر بالاترین درجه تهدید بین ۱۵۰ تا ۱۸۰ امتیاز است.  بیشتر این امتیاز نتیجه اقدامات خصمانه ایران (۲۸ امتیاز) و ادبیات خصمانه ایران علیه ایالات متحده و متحدانش (۲۹ امتیاز) و باقی‌ماندن نقطه گریز هسته‌ای ایران بر روی صفر (امتیاز کامل ۳۰) است. مابقی این امتیازات نیز نتیجه پیشرفت ایران در توسعه قابلیت‌های حساس هسته‌ای (۲۲ امتیاز)، افزایش تلاش‌ها برای ساخت سلاح هسته‌ای (۲۱ امتیاز) و شفافیت ناکافی در مورد برنامه هسته‌ای (۲۱ امتیاز) است.  بدین ترتیب، این امتیازات از ماه مه ۲۰۲۳ به‌طور کلی افزایش یافته است و امتیاز کلی تهدید را به درجه «اشد خطر» رسانده است. در پایان این گزارش آمده است که با این میزان از ذخایر زیادشونده، «ایران می‌تواند به سرعت اورانیوم کافی با درجه تسلیحات برای یک زرادخانه هسته‌ای کوچک را تولید کند. علاوه بر این، ایران راه‌های متعددی برای پرتاب سلاح‌های هسته‌ای از جمله موشک‌های بالستیک دارد.»

همچنین علاوه بر مواضع داخلی که گاهی بر تغییرپذیر بودن فتوای آیت‌الله خامنه‌ای و تصمیم نظام در خصوص تسلیحات هسته‌ای اشاره می‌کند، صاحب‌نظران غربی نیز این مسئله را منتفی ندانسته و فرضیه تغییر اراده تهران را محتمل می‌دانند؛ برای مثال علی واعظ، عضو گروه بین‌المللی بحران در مقاله‌ای با عنوان «چرا جنگ در غزه، ایران هسته‌ای را محتمل‌تر می‌کند؟» در فارن‌افرز می‌نویسد: «با ورود آمریکا به سال انتخابات ریاست‌جمهوری و دخالت حکومت ایران در دو جنگ علیه متحدان آمریکا – اسرائیل و اوکراین – چشم‌انداز واقعی برای تعامل دیپلماتیک جدی وجود ندارد. این وضعیت در حالی رخ می‌دهد که ایران به توانایی تولید سلاح‌های هسته‌ای نزدیک‌تر می‌شود. امروز، تولید مقدار کافی اورانیوم غنی‌شده برای یک زرادخانه متشکل از چهار تا پنج کلاهک هسته‌ای توسط این کشور حدود یک ماه زمان می‌برد. ایران ممکن است تنها چند ماه بعد بتواند یک بمب عملیاتی تولید کند. پیش‌بینی دقیق زمان‌بندی این کار دشوار است، تا حدی به این دلیل که نهاد هسته‌ای سازمان ملل نمی‌تواند به‌طور کامل بر برنامه هسته‌ای تهران نظارت کند. ایران دیگر از معیارهای شفافیت توافق هسته‌ای منسوخ‌شده پیروی نمی‌کند؛ شروطی که اجازه می‌داد بازرسان بر کارخانه‌های تولید سانتریفیوژ و تاسیسات هسته‌ای اعلام‌نشده نظارت کنند. در نتیجه، تهران اکنون ممکن است بتواند کار تولید اورانیوم غنی‌شده خود را در تاسیسات مخفی انجام دهد».

گاردین نیز در مطلبی مشابه آنچه فارن‌افرز به آن اشاره کرده و همچنین با توجه به تازه‌ترین گزارش آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، نوشت: «نگرانی‌ها در میان دیپلمات‌های آمریکایی و اروپایی درباره اینکه برنامه هسته‌ای عمدتاً نظارت‌نشده ایران و بی‌ثباتی ناشی از جنگ غزه، سبب تقویت موضع جناح‌هایی از قدرت در درون این کشور که حامی توسعه تسلیحات هسته‌ای‌اند شود، رو به افزایش است».

صحبت از توان، احتمال یا اراده برای ساخت سلاح هسته‌ای از سوی مقامات جمهوری اسلامی ایران اما برای هیچ کشوری و طرفی همچون اسرائیل خوشایند نیست؛ این رژیم که سال‌هاست به بهانه تلاش جمهوری اسلامی ایران برای ساخت بمب هسته‌ای اقدامات و خرابکاری‌های خود علیه ایران را توجیه و خواستار ائتلاف علیه تهران است، به‌تازگی نیز از ایجاد واحدی در نیروهای هوایی ارتش خود برای مقابله با برنامه هسته‌ای ایران پرده برداشته است. بنیامین نتانیاهو،

نخست‌وزیر اسرائیل در آخرین سخنرانی خود در مجمع عمومی سازمان ملل متحد، شهریور سال جاری بار دیگر ایران را تهدیدی برای صلح در خاورمیانه دانست و تهران را به یک «حمله هسته‌ای واقعی» تهدید کرد؛ هرچند دفتر او پس از این سخنرانی اعلام کرد، هدف بی‌بی بیان یک «حمله نظامی واقعی» بود.

 

 

کوروش احمدی دیپلمات پیشین در سازمان ملل در گفت‌وگو با هم‌میهن:

ایران با تهدید موجودیتی مواجه نیست

 

کوروش احمدی، دیپلمات پیشین در سازمان ملل متحد و تحلیلگر روابط بین‌الملل در گفت‌وگو با هم‌میهن گفت: اظهارات مربوط به توان ساخت سلاح هسته‌ای، کار کشور را دشوارتر می‌کند، بدون اینکه نفعی به حال کشور داشته باشد. این کارشناس سیاست خارجی تاکید کرد: «سه کشوری که در آخرین مرحله به سلاح هسته‌ای دست یافتند و دنیا را در برابر عمل انجام‌شده قرار دادند، در شرایط کاملاً متفاوتی با ما قرار داشتند». احمدی گفت: «بعید می‌دانم، ۷ اکتبر تحولی اساسی و معنایی در استراتژی عمومی ایران ایجاد کرده باشد».

 

‌پیش از پرداختن به موضوع دکترین جمهوری اسلامی ایران در قبال تسلیحات هسته‌ای، ارزیابی شما از واکنش مدیرکل آژانس به سخنان آقای صالحی چیست؟

البته گروسی با ذکر نام به آقای دکتر صالحی که فکر می‌کنم بازنشسته هستند، اشاره نکرده است. اما بعید نیست که منظور ایشان سخنان اخیر آقای صالحی هم باشد. مهم این است که برخی از دیگر مقامات رسمی و شاغل نیز چنین اظهاراتی داشته‌اند. مثلاً آقای اسلامی، رئیس سازمان انرژی اتمی گفته است که «ما توان ساخت بمب اتمی را داریم». همینطور تلویزیون الجزیره سال گذشته مطلبی از آقای دکتر خرازی پخش کرد قریب به همین مضمون. مقامات ما حتماً می‌دانند که کشورهای عضو پیمان عدم اشاعه و عضو آژانس تنها متعهد به اینکه بمب اتمی نسازند، نیستند، بلکه مطابق موافقتنامه با آژانس، متعهد به شفافیت و ارائه اطلاعات مربوط به برنامه هسته‌ای صلح‌آمیزشان به آژانس هم هستند.

وقتی مقامات ما می‌گویند که توان ساخت بمب را داریم، این سوال را برای آژانس ایجاد می‌کنند که پس شما کارهایی کرده‌اید و از ما پنهان کرده‌اید. چون می‌دانیم که برای ساخت بمب تنها اورانیوم غنی‌شده در حد ۹۰ درصد کافی نیست، بلکه امکانات دیگری نیز مورد نیاز است که دستیابی به آنها تنها برای ساخت بمب می‌تواند کاربرد داشته باشد و به درد کار دیگری نمی‌خورد. همینطور مقامات آژانس می‌گویند اورانیوم ۶۰ درصد هم به درد کار دیگری غیر از بمب نمی‌خورد. منظورم این است که این اظهارات کار کشور را دشوارتر می‌کند بدون اینکه نفعی به حال کشور داشته باشد.

البته برای من که شاید کمی تا قسمتی با ذهنیت مقامات‌مان آشنا باشم، موضوع روشن است. آنچه که روشن نیست این است که چنین اظهاراتی را مقامات آمریکایی چقدر جدی می‌گیرند. اما مقامات آژانس و مقامات کشورهای دیگر از این اظهارات جهت اعمال فشار بر ایران اتخاذ سند می‌کنند و براساس آنها کشور را مورد سوال قرار می‌دهند.

‌علاوه بر مسئله فتوای رهبر انقلاب که شاید برای طرف غربی به آن شکلی که مدنظر ماست، قابل لمس نباشد، چه مؤلفه‌هایی را می‌توان برای عدم حرکت ایران به سمت ساخت سلاح هسته‌ای بیان کرد؟ آیا در چارچوب منافع ملی، ساخت تسلیحات هسته‌ای برای تهران توجیه دارد؟

پاسخ کشورهای غربی به فتوای رهبر انقلاب و استدلالات ما در این مورد معمولاً این بوده که فتوای یک مرجع شیعه قابل تغییر است و شرایط زمان و مکان در آن تاثیر دارد. البته برخی ابهامات فنی و حقوقی دیگر هم مطرح می‌کنند. در هر حال این فتوا، اقناعی را که مدنظر ما بود در خارجی‌ها ایجاد نکرد. در مورد ساخت سلاح هسته‌ای، بیان مقامات ما و تاکید آنها مبنی بر اینکه ایران قصد ساخت بمب اتمی ندارد، روشن و ارزنده است. به باور من این مواضع مقامات ما کاملاً درست است و معتقدم که حرکت در جهت ساخت بمب نه‌تنها به سود امنیت ملی ما نیست، بلکه برعکس امنیت ملی ما را به مخاطره خواهد انداخت.

من از دلایلی که مقامات ما در مورد اجتناب از ساخت بمب دارند، بی‌اطلاع هستم اما برای خودم دلایلی دارم؛ دلیل اصلی این است که شرایط ما به دلایل خاصی مانند موقعیت ما و منطقه ما و نظام سیاسی خاص ما و اهداف ذکرشده در سیاست خارجی و مواجهه ما با اسرائیل و...  متفاوت است. سه کشوری که در آخرین مرحله به سلاح هسته‌ای دست یافتند و دنیا را در برابر عمل انجام‌شده قرار دادند و دنیا هم بعد از مدتی کش‌وقوس نهایتاً با واقعیت هسته‌ای بودن آنها کنار آمد، در شرایط کاملاً متفاوتی با ما قرار داشتند و دارند.

اتفاق‌نظر وجود داشت و دارد که رژیم کره شمالی یک هدف را دنبال می‌کند و آن حفظ بقا است. هند نیز بعد از  اتمی شدن چین و با هدف ایجاد بازدارندگی هسته‌ای در برابر چین هسته‌ای شدن را در دستور کار قرار داد و آن را محقق کرد. در پی این تحول بود که پاکستانی‌ها هم از زبان ذوالفقار علی بوتو و در پاسخ به تحریم‌های غرب گفتند «علف می‌خوریم و بمب می‌سازیم». به عبارت دیگر، روشن بود که بازدارندگی هسته‌ای هدف این دو کشور در برابر هم و هدف هند در برابر چین بود و در این مورد تردیدی وجود نداشت. کما اینکه در سال ۱۹۹۸ که پاکستان بمب اتمی خود را آزمایش کرد، وزیر خارجه وقت کشور ما آن را «بمب اسلامی» نامید و از اینکه مسلمانان اکنون اطمینان‌خاطر بیشتری دارند گفت. با این حال پاکستان واکنشی سریع و منفی نسبت به این اظهارات نشان داد و از تمرکز پاکستان بر دفاع ملی تاکید کرد. نکته مهم دیگر در مورد هند و پاکستان این بود که افکار عمومی داخلی به شدت از اتمی شدن کشورهایشان حمایت می‌کرد؛ امری که معلوم نیست در مورد ایران صادق باشد.

در خاورمیانه اما شرایط متفاوت است؛ از یک طرف تهدیدی وجودی نه‌تنها علیه ایران بلکه علیه نظام سیاسی موجود از مبدأ خارج هم وجود ندارد. برای مثال قابل تصور نیست که مثلاً آمریکا به قصد تغییر رژیم به ایران حمله زمینی کند. در ارتباط با احتمال حملات موضعی و موردی به تاسیساتی در ایران نیز قرار است برنامه‌های موشکی و پهپادی ما بازدارنده باشند. ضمن اینکه این‌گونه حملات عمدتاً در صورتی محتمل‌تر است که طرف مقابل تصوراتی مبنی بر حرکت ایران به سمت ساختن بمب یافته باشد. در چنین مقطعی ممکن است بیشترین خطر متوجه امنیت ملی ما بشود. مشکل دیگر، خطر شکل‌گیری یک مسابقه اتمی در منطقه است. در صورتی که ایران به سمت ساخت سلاح هسته‌ای حرکت کند، بعید است قدرت‌های منطقه‌ای دیگر مانند عربستان و ترکیه و... در این زمینه تردید به خود راه دهند و در آن صورت ممکن است هم ما و هم منطقه ما با مشکلات بسیار بیشتری مواجه شود. این را قبلاً در شبه‌قاره هند تجربه کرده‌ایم.

‌چه شرایطی امکان دارد تهران را به سمت تجدیدنظر در دکترین دفاعی خود سوق دهد؛ آیا مانند آنچه در مقاله منتشرشده در فارن‌افرز مطرح شده، تحولات پس از ۷ اکتبر این ظرفیت را دارد تا نقطه تغییر نگاه ایران به سلاح هسته‌ای باشد؟

بعید می‌دانم ۷ اکتبر تحولی اساسی و معنایی در استراتژی عمومی ایران ایجاد کرده باشد حتی با وجود فشارهایی که از ناحیه 7 اکتبر به ایران و حزب‌الله وارد شد که آنها را به درگیری بکشانند، اما دیدیم که مقامات ما به درستی از کشیده شدن به ماجرا اجتناب کردند و هر چه از آن روز فاصله گرفته‌ایم و به رغم جنایات اسرائیل در غزه مقامات ما متوجه بوده‌اند که دخالت مستقیم ما نه تنها شرایط را بهتر نخواهد کرد، بلکه ممکن است به انفجاری در منطقه منجر شود که به هیچ روی نمی‌توان تصویری روشن از آینده و نتیجه آن داشت.

البته در پی تحولات بعد از ۷ اکتبر آژانس مدعی شده که ایران حجم غنی‌سازی ۶۰ درصدی خود را از ۳ کیلوگرم در ماه به ناگاه به ۹کیلوگرم در ماه افزایش داد. با این حال همین آژانس اخیراً گفت که حجم این غنی‌سازی در اواخر سال میلادی گذشته دوباره کاهش یافته و به ۷ کیلوگرم در ماه رسیده است. اگر این ادعاها درست باشد، شاید بتوان این فراز و نشیب‌ها را تنها واکنش ایران در ارتباط با حوادث منطقه بعد از ۷ اکتبر به‌شمار آورد.

‌به اعتقاد شما مطرح شدن مکرر و با فاصله کم مسئله ساخت سلاح هسته‌ای در دو برنامه تلویزیونی و مطرح کردن سوال از رؤسای فعلی و پیشین سازمان انرژی اتمی در این خصوص بیانگر فعال شدن طیف حامی تغییر دکترین دفاعی در نظام است؟

اینکه این سوال و جواب‌ها نیز در جهت اعمال فشار به طرف‌های خارجی بوده را نمی‌توان منتفی دانست؛ ممکن است ابتکار مجری‌ها و مصاحبه‌شونده‌ها بوده باشد. با این حال مجری‌ها ممکن است توجه نداشته باشند، اما مقامات مصاحبه‌شونده حتماً مطلع‌ هستند که این قبیل اظهارات بعید است تاثیری در محاسبات دیگر کشورها داشته باشد و تنها می‌تواند به کار اتخاذ سند برای زمینه‌سازی‌های مدنظر آنها کاربرد داشته باشد. مقامات اطلاعاتی آمریکایی طی یکی دو سال اخیر به دفعات گفته‌اند که نشانه‌ای حاکی از تصمیم مقامات ایرانی به ساخت بمب ندیده‌اند و این البته با تاکیدات مقامات ما مطابقت دارد. در شرایطی که غربی‌ها مدعی‌اند که از نظرات مقامات ما مطلع هستند، بعید است این اظهارات تاثیر چندانی در محاسبات آنها داشته باشد. بعلاوه، آژانس نیز خود اطلاعات قابل توجهی از برنامه‌های هسته‌ای ایران دارد.

‌بیان مواضعی در رابطه با ساخت سلاح هسته‌ای و افزایش سطح امنیتی‌سازی برنامه هسته‌ای ایران در مقطع کنونی با توجه به تحولات خاورمیانه و حتی نزدیک شدن به انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا چه تبعاتی برای کشور دارد؟

صر‌ف‌نظر از این اصطلاح «امنیتی‌سازی» که من چندان درک نمی‌کنم، مسئله این است که اتفاقاً ما نشانه چندانی در این مقطع زمانی از این «امنیتی‌سازی» نمی‌بینیم. همانطور که گفتم، آمریکایی‌ها می‌گویند که نشانه‌ای حاکی از تصمیم ایران به ساخت سلاح هسته‌ای ندیده‌اند. همچنین در همین چند نشست شورای حکام اخیر به‌رغم تراکم مشکلات بین ایران و آژانس، شاهد اقدام حادی مثل صدور قطعنامه و ارجاع به شورای امنیت نبوده‌ایم. به نظر می‌رسد که حداقل دولت بایدن اولاً مشکلات زیادی در ارتباط با بحران اوکراین و بحران غزه و... دارد و نمی‌خواهد وارد بحران حاد دیگری شود و ثانیاً احساس خطر چندانی نیز از ناحیه برنامه هسته‌ای ایران ندارد و با غنی‌سازی ۶۰ درصد هم با این فرض که ایران قصد ساخت بمب را ندارد، کنار آمده است. با آمدن احتمالی ترامپ ممکن است شرایط متحول شود اما همه چیز بستگی به مجموعه تحولات در آن زمان یعنی در ۱۱ ماه بعد خواهد داشت. اگرچه مواضع ترامپ علیه ایران و در مورد خاورمیانه تندتر خواهد بود، اما از هم‌اکنون به سختی می‌توان اظهارنظر قاطعی کرد.

دیدگاه

ویژه دیپلماسی
سرمقاله
پربازدیدترین
آخرین اخبار