| کد مطلب: ۱۱۷۸۴
لابی برای قره‏‌باغ

چگونه باکو و ایروان از نفوذ در واشنگتن برای تقویت موضع خود در جنگ استفاده کردند

لابی برای قره‏‌باغ

بن فریمن و آترین درسیمونیان

پژوهشگران اندیشکده کوئینسی

آنچه تاکنون از منازعه ارمنستان و آذربایجان و پایان دراماتیک آن در ماه‌های گذشته می‌دانیم، روایتی عمومی است که همزمان باعث شادکامی آذربایجانی‌ها و رنجیدگی ارمنی‌ها شده‌است اما ریشه‌های کمترشناخته‌شده این منازعه به ایالات متحده آمریکا باز می‌گردد؛ جایی که ارمنستان و آذربایجان نبردی نفس‌گیر برای لابی‌گری و اثرگذاری بر سیاست خارجی آمریکا در این منطقه آشوب‌زده با یکدیگر دارند. آنچه در ادامه می‌خوانید، داستان این رقابت برای لابی‌گری پیش از جنگ‌های دوم و سوم ناگورنو-قره‌باغ در سال‌های ۲۰۲۰ و ۲۰۲۳ است.

 

ماموران آذربایجان در آمریکا

سال‌های سال بود که جمهوری آذربایجان برای جلب‌نظر واشنگتن تلاش می‌کرد تا از طریق آنچه «دیپلماسی خاویار» خوانده‌می‌شد، با استفاده از ثروت حکومت نفتی خودکامه‌اش، مقام‌ها، روزنامه‌نگاران و دانشگاهیان آمریکایی را جذب کند. براساس آماری که از سوی OpenSecret منتشر شده‌است از سال ۲۰۱۵ تاکنون جمهوری آذربایجان کمی بیشتر از ۷ میلیون دلار از طریق مؤسسه‌هایی که تحت عنوان قانون ثبت‌نام عاملان خارجی (FARA) ثبت شده‌اند، برای لابی‌گری و روابط عمومی هزینه‌کرده‌است. این رقم در مقایسه با لابی‌گران قدرتمند خارجی مانند قطر و امارات متحده عربی که هر یک در همین بازه از طریق مؤسسه‌های ثبت‌شده براساس قانون فارا بیش از ۱۷۵ میلیون دلار برای لابی‌گری هزینه‌کرده‌اند، رقم چندان زیادی محسوب نمی‌شود. اما لابی‌گران جمهوری آذربایجان فوق‌العاده فعال بودند و توانستند با جمع بزرگی از اعضای قدرتمند کنگره رابطه برقرار کنند. یکی از اصلی‌ترین لابی‌هایی که توسط جمهوری آذربایجان استخدام شده‌است، مؤسسه BGR Government Affairs است که یکی از برترین شرکت‌های لابی واشنگتن محسوب می‌شود. در قرارداد BGR با سفارت آذربایجان در ایالات متحده آمریکا تصریح شده‌است که این شرکت به عنوان «رابط سفارت در واشنگتن دی‌سی» عمل می‌کند. تحلیل مؤسسه کوئینسی از اسناد مؤسسه نشان می‌دهد نه‌تنها این مؤسسه به تعهدات خود عمل کرده‌است، بلکه خیلی هم بیشتر از آن خدمات داده و در نیمه نخست سال ۲۰۲۳ بیش از هزار بار از طرف دولت آذربایجان با مقام‌های کنگره مکاتبه کرده‌است. براساس اسناد پرشده توسط این مؤسسه در قالب تعهدات قانون FARA اقدام‌های این شرکت شامل تلاش «برای اطمینان از اینکه هیچ متممی علیه آذربایجان در قانون مجوز دفاع ملی (NDAA یا بودجه دفاعی سالانه آمریکا) تصویب نشود» و در فرآیند تخصیص بودجه «ادبیات منصفانه در مورد آذربایجان» به کار رود و به‌صورت کلی‌تر لابی‌گران مؤسسه BGR «به سیاست‌گذاران در کنگره در مورد نقشی که آذربایجان به‌عنوان شریک امنیتی آمریکا ایفا می‌کند، آموزش دادند.» به‌عنوان بخشی از تلاش‌های لابی، مؤسسه BGR به نیابت از جمهوری آذربایجان، سرفصل‌های مدنظر سفارت جمهوری آذربایجان را در میان نمایندگان پخش می‌کرد. برای مثال ماه مارس ۲۰۲۳ نامه‌ای از سوی سفارت آذربایجان پخش شد که در آن نسبت به «نقش فعال ارمنستان در تلاش‌ها برای دور زدن تحریم‌های وضع‌شده علیه روسیه» اشاره شده‌بود. در آستانه و با آغاز تهاجم روسیه به اوکراین، تلاش‌های BGR و دولت جمهوری آذربایجان برای پیوند دادن ارمنستان به روسیه خیلی جدی‌تر شد. برای مثال زمانی که اوایل سال ۲۰۲۲ نیروهای روس در مرزهای اوکراین جمع می‌شدند، در اسنادی که BGR بین سیاست‌گذاران آمریکایی پخش کرد، آمده‌بود که به درخواست رئیس‌جمهور آذربایجان «نیروهای ارمنی در کنار نظامیان روس برای سرکوب اعتراض‌ها در قزاقستان اعزام شده‌اند.» در یک سند دیگر که براساس قانون FARA ثبت شده‌است و درست چند روز پیش از آغاز تهاجم روسیه به اوکراین پخش شده‌بود، آمده‌است که «آراییک هاروتیونیان، رهبر ارمنی‌های قره‌باغ، پیوسته در طول منازعه ناگورنو-قره‌باغ از روسیه حمایت می‌کرد.»

مؤسسه BGR سال ۲۰۱۸ توافقنامه‌ای با یک مؤسسه لابی‌گر دیگر به نام بیکر، دانلسون، بیرمن، کلدول و برکوویتز (بیکر-دانلسون) امضا کرد تا به تلاش‌هایش به نیابت از سفارت جمهوری آذربایجان کمک کند. تحلیل اسناد ثبت‌شده توسط این شرکت براساس تعهدات قانون FARA نشان می‌دهد که فعالیت‌های این مؤسسه به‌صورت ویژه بر عملکرد زیرکمیته وزارت خارجه و عملیات خارجی تحت نظر کمیته تخصیص بودجه مجلس نمایندگان تمرکز داشت. یکی از مسئولیت‌های این زیرکمیته تصمیم‌گیری در مورد بودجه کمک‌های نظامی است که ایالات متحده در اختیار جمهوری‌های ارمنستان و آذربایجان قرار می‌دهد. تلاش‌های لابی‌گری بیکر-دانلسون به دلیل اینکه یک عامل ثبت‌شده خارجی به نام «جیمز دبلیو. دایر» برای این شرکت کار می‌کرد، بسیار مؤثرتر بود، چراکه «دایر» پیش از این ۱۰ سال به‌عنوان مدیر کارکنان کمیته تخصیص بودجه مجلس نمایندگان فعالیت می‌کرد. یکی از فعالیت‌های بیکر-دانلسون، توزیع نامه بین رئیس و اعضای ارشد زیرکمیته وزارت خارجه و عملیات خارجی در کمیته تخصیص بودجه مجلس نمایندگان بود. یکی از این نامه‌ها توسط سه نماینده مجلس به نام‌های پل گوسار، استیو کوهن و جو ویلسون امضا شده‌بود که دو نفر از آنها عضو فراکسیون آذربایجانی کنگره بودند و در آن از اعضای کمیته خواسته‌شده‌بود: «اهمیت استراتژیک شراکت ایالات متحده و جمهوری آذربایجان را در واقعیت جدید جهانی، تشخیص بدهید.» تلاش‌های BGR و بیکر-دانلسون تا حدودی در تضمین استمرار کمک‌های نظامی آمریکا به آذربایجان پس از جنگ دوم ناگورنو-قره‌باغ در سال ۲۰۲۰ مؤثر بود. از آن زمان تاکنون، این دو مؤسسه نامه‌های «همکار محترم» را در میان اعضای زیرکمیته وزارت خارجه و عملیات خارجی در حمایت از آذربایجان توزیع کرده‌اند. پیش از تلاش‌ها برای حفظ کمک‌های نظامی آمریکا به جمهوری آذربایجان، مؤسسه BGR برای جلب نظر افکار عمومی با هدف حمایت از آذربایجان در جنگ دوم ناگورنو-قره‌باغ تلاش می‌کرد. این تلاش برای شکل دادن به روایت‌ها، تقریباً همزمان با شروع جنگ آغاز شد. برای مثال در نامه‌ای که روز ۲۸ سپتامبر ۲۰۲۰ مؤسسه BGR در میان سیاست‌گذاران واشنگتن توزیع کرد، به شکل گمراه‌کننده‌ای مسئولیت آغاز جنگ یکسره بر عهده ارمنستان گذاشته‌شده‌بود. در این نامه ادعا شده‌بود که ارمنستان «اقدام‌های تحریک‌آمیز گسترده‌ای را علیه آذربایجان آغاز کرد و مناطق مسکونی و نیروهای مسلح آذربایجان را هدف قرار داد. در نتیجه گلوله‌باران سنگین روستاهای آذربایجانی ۸ شهروند غیرنظامی کشته و تعداد زیادی دیگر مجروح شدند. ارتش آذربایجان با استفاده از حق دفاع از خود و در راستای حمایت از شهروندان غیرنظامی به شکل اقدام‌های ضدحمله، پاسخ داد.» یک نامه دیگر که بعداً توسط BGR توزیع شد تا جایی پیش رفت که مدعی شد نیروهای ارمنستانی «باعث آوارگی گسترده جمعیت آذربایجان شده‌اند.» این ادعاها در حالی مطرح می‌شد که ارمنی‌های ناگورنو-قره‌باغ ابتدا هدف حمله قرار گرفتند و مجبور به ترک خانه‌های‌شان شدند. لازم به ذکر است که در زمان نگارش این گزارش دیگر هیچ مدرکی وجود ندارد که BGR در جنگ سوم قره‌باغ چنین استدلال‌هایی را به نفع جمهوری آذربایجان انجام داده‌باشد. در واقع آخرین سند ثبت‌شده توسط BGR نشان می‌دهد این مؤسسه استدلال کرده‌است: «حمایت از صلح میان جمهوری ارمنستان و جمهوری آذربایجان منافع ملی ایالات متحده آمریکا را تامین می‌کند.» اثرگذاری جمهوری آذربایجان در آمریکا با کمک قابل توجه اسرائیل مواجه شده‌است. هرچند ممکن است غیرمحتمل برسد که یک دولت عمدتاً یهودی با یک کشور تقریباً تماماً مسلمان متحد شود، اما پیوند این دو دولت بر مبنای دو ستون بنا شده‌است: سلاح و نفت. گزارش شده که نزدیک به ۷۰ درصد از کل زرادخانه سلاح آذربایجان بین سال‌های ۲۰۱۶ تا ۲۰۲۰ توسط اسرائیل تامین شده‌است. این سلاح‌ها شامل بسیاری از تجهیزاتی می‌شود که جمهوری آذربایجان در حملات اخیر به ناگورنو قره‌باغ استفاده کرده‌است، از جمله پهپادهای انتحاری. در ازای این کمک‌ها آذربایجان به کمک خط لوله باکو-تفلیس-جیحان نزدیک به ۴۰ درصد از انرژی مورد نیاز اسرائیل را تامین می‌کند. لازم به ذکر است که این خط لوله سرزمین‌های روسیه و ایران را دور می‌زند؛ موضوعی که پس از آغاز جنگ روسیه در اوکراین اهمیت بیشتری پیدا کرد. آرکادی میل من، سفیر پیشین اسرائیل در آذربایجان در خصوص روابط تل‌آویو و باکو می‌گوید: «ما شراکت استراتژیک در مهار ایران داریم.» این پیوند بین دودولتی در عرصه نفوذ در آمریکا هم نمود پیدا کرده‌است و دو مؤسسه ثبت‌شده که برای آذربایجان لابی می‌کنند، مؤسسه‌هایی هستند که در لابی هوادار اسرائیل هم نقش برجسته‌ای دارند. ژانویه ۲۰۲۰ مؤسسه Stellar Jay Communications براساس تعهدات قانون FARA اعلام کرد، در قالب «۳۳۰۰ دلار به ازای هر پروژه» برای سفارت آذربایجان کار می‌کند. این توافقنامه توسط جیکوب کاماراس از طرف Stellar Jay امضا شده‌است. کاماراس در حال حاضر دبیر جهان یهودی سن‌دیگو است و قبلاً سردبیر JNS (سندیکای اخبار یهودی) بود. کاماراس مقالات زیادی در خصوص روابط آذربایجان و اسرائیل نوشته‌است و درحالی‌که به‌عنوان عامل ثبت‌شده برای جمهوری آذربایجان لابی می‌کرد، تا جایی پیش رفت که یک یادداشت با عنوان «قصه آذربایجان آینه تمام‌نمای قصه اسرائیل است» برای روزنامه جروزالم پست نوشته‌است. آنگونه که براساس قانون FARA گزارش شده‌است این مقالات «پروژه‌هایی» به نظر می‌رسند که هر یک ۳۳۰۰ دلار برای جمهوری آذربایجان آب خورد‌ه‌اند. لابی جمهوری آذربایجان از ۱۰ فوریه سال ۲۰۲۳ بعد از آنکه با گروه فرایدلندر (Friedlander Group) امضا کرد، رابطه بسیار نزدیک‌تری با لابی اسرائیلی- آمریکایی برقرار کرد. افتخار این مؤسسه این است که به نیابت از چندین سازمان یهودی لابی‌گری می‌کند. ازرا فرایدلندر که این مؤسسه نام خود را از او گرفته‌است، با بسیاری از بازیگران قدرتمند در سیاست آمریکا از جمله دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور پیشین، جرد کوشنر، داماد او و حتی شلدون ادلسون کازینودار میلیاردر رابطه نزدیکی داشت. شلدون ادلسون حامی مهم بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل و دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور پیشین آمریکا محسوب می‌شد. این مؤسسه وقتی که کار با جمهوری آذربایجان را اوایل سال ۲۰۲۳ آغاز کرد، بدون ذره‌ای اتلاف وقت ارتباط با سیاستمداران هر دو حزب آمریکا را آغاز کرد. در واقع براساس اسناد ارائه‌شده طبق قانون FARA او شخصاً با ۲۹ دفتر مختلف کنگره ملاقات داشته‌است. این دیدارها شامل ۹ دیدار مستقیم با نمایندگان مجلس و سناتورها از جمله سناتور چاک شومر، رهبر اکثریت دموکرات سنا بود. هیچ‌یک از این چهار مؤسسه، نه BGR، نه بیکر دانلسون، نه استلار جی و نه فرایدلندر حاضر به اظهارنظر برای استفاده در این گزارش نشدند.

 

دیگر وکلای مدافع جمهوری آذربایجان در آمریکا

تمام آنچه گفته‌شد فقط بخشی از اثرگذاری جمهوری آذربایجان در آمریکا است که اطلاعات آن به‌صورت عمومی در دسترس است. با توجه به تاریخ جمهوری آذربایجان، به نظر می‌رسد که اینها فقط قله کوه یخ باشد. آنگونه که «پروژه گزارش‌گری جنایت و فساد سازمان‌یافته (OCCRP)» با دقت مستند کرده‌است، دولت جمهوری آذربایجان سابقه طولانی در پاکشویی اثرگذاری‌اش در اروپا و ایالات متحده آمریکا دارد. «ماشین پاکشویی آذربایجانی» آنگونه که OCCRP آن را نام نهاده ‌است، یک «عملیات پیچیده پولشویی و حساب‌های مشکوک بود که در یک بازه دوساله از طریق ۴ شرکت صوری معادل ۲ میلیارد و ۹۰۰ میلیون دلار پول را مدیریت کرد.» دیگر تحقیقات در مورد اثرگذاری نامشروع جمهوری آذربایجان در اروپا این روش را «دیپلماسی خاویار» نامگذاری کرده‌اند. این نام به دلیل تلاش‌های مکرر مقام‌های آذربایجانی برای رشوه دادن به مقام‌های اروپایی با استفاده از کالاهای لوکس از جمله، آنگونه که از نامگذاری بر می‌آید خاویار، انتخاب شده‌است. در ایالات متحده آمریکا، مؤسسه باب لارنس و شرکا (BL&A) دریافت‌کننده پولی بود که از ماشین پاکشویی آذربایجانی تامین می‌شد. باب لارنس و شرکا یک مؤسسه لابی‌گر در ویرجینیای شمالی بود. دریافت‌کننده دیگر عادل باقراُف بود که OCCRP او را «مرد باکو در آمریکا» می‌نامند. براساس اطلاعات ارائه‌شده در قالب تعهدات قانون افشای لابی‌گری (LDA) سال ۲۰۰۴ باب لارنس و شرکا به نیابت از مؤسسه‌ای به نام Renaissance Associates لابی‌گری خود را آغاز کرد. این شرکت مستقر در باکو بود که حوزه فعالیت خود را «مشاوره تجاری» عنوان می‌کرد. اما آنگونه که OCCRP می‌گوید Renaissance Associates در واقع مسیر دور زدن پولی بود که از یک شرکت صوری به نام Hilux تامین می‌شد که از دولت جمهوری آذربایجان می‌آمد و نهایتاً به باب لارنس و شرکا می‌رسید. براساس مستندات OCCRP بین سال‌های ۲۰۰۴ تا ۲۰۱۷ باب لارنس و شرکا برای تبلیغ منافع دولت آذربایجان در بالاترین سطح دولت آمریکا تلاش می‌کرد. از جمله اقدام‌های این مؤسسه هموار کردن مسیر برای سفر الهام علی‌اف به واشنگتن و دیدار سال ۲۰۰۶ او در کاخ سفید بود. باب لارنس، مدیر مؤسسه باب لارنس و شرکا، یکی از افرادی است که مرتباً در جلسات استماع زیرکمیته وزارت خارجه، عملیات خارجی و امور مربوطه به عنوان شاهد حاضر می‌شود. او در این جلسات بی‌پروا اهداف آذربایجان را ترویج می‌کند و از ارمنستان با عنوان یک «ملت یاغی» یاد می‌کند. عادل باقراُف که به‌عنوان «مرد باکو در آمریکا» شناخته می‌شود، به صورت گسترده برای آذربایجان در ایالات متحده آمریکا تبلیغ می‌کند. او چندین بار در مقابل مجلس نمایندگان آمریکا شهادت داده‌است و از استمرار کمک‌های نظامی ایالات متحده به آذربایجان حمایت می‌کرد. او مسئولیت هماهنگی فراکسیون آذربایجان کنگره را بر عهده دارد و چندین کنفرانس آذری-آمریکایی در واشنگتن دی‌سی و باکو برگزار کرد. براساس تحقیقات OCCRP کمپانی مشاوره به نام Turbillion LLC که متعلق به باقراُف است، ۲۵۳ هزار و ۱۵۰ دلار از Hilux دریافت کرده‌است که یک شرکت صوری متعلق به دولت آذربایجان است. این پرداخت چند ماه بعد از این انجام شده‌است که شرکت مشاوره باقراُف یک هیئت از کنگره آمریکا به باکو اعزام کرد. نمایندگان کنگره هدایای گران‌قیمتی از جمله شال‌های ابریشمی، چای‌خوری‌های لوکس و فرش‌هایی تا ارز ۱۰ هزار دلار دریافت کردند. تحقیقات کمیته اخلاق مجلس نمایندگان آمریکا نشان می‌دهد که هزینه‌های این سفر به صورت محرمانه توسط باکو پرداخت شده‌بود. ژانویه ۲۰۲۲ ماموران اف‌بی‌آی خانه هنری کوئلار، نماینده دموکرات مجلس نمایندگان را از تگزاس تفتیش کردند. کوئلار ریاست فراکسیون آذربایجانِ کنگره را برعهده داشت. ‌این نماینده کنگره رابطه نزدیکی با ماموران جمهوری آذربایجان در واشنگتن و مدیران نفتی این کشور داشت و مبالغ کلانی در قالب کمک برای کارزار انتخاباتی خود از آنها دریافت کرده‌بود.

 

اثرگذاری ارمنستان در ایالات متحده آمریکا

برخلاف تلاش‌های گسترده جمهوری آذربایجان برای لابی در واشنگتن، ارمنستان از سال ۲۰۲۰ تا همین چندی پیش هیچ مؤسسه ثبت‌شده تحت قانون FARA یا مؤسسه روابط عمومی در استخدام خود نداشت. ۲۷ مارس ۲۰۲۳ بود که گروه لیوینگستون قراردادی با ائتلاف دموکراتیک ملی ارمنستان امضا کرد. براساس اسناد ثبت‌شده در قالب قانون FARA این گروه «یک حزب غرب‌گرا در ارمنستان است که با جدیت برای کاهش نفوذ بدخواهانه روسیه در ارمنستان تلاش می‌کند تا با ایالات متحده آمریکا، اتحادیه اروپا و دیگر متحدان و شرکای ایالات متحده ارتباط نزدیک‌تری برقرار کند»؛ درحالی‌که توافق اولیه با این مؤسسه لابی‌گر تنها ۵۰۰۰ دلار در ماه هزینه داشت و تنها هدف آن ایجاد دسترسی برای رهبران ارشد ائتلاف دموکراتیک ملی ارمنستان برای دیدار با سیاستگذاران آمریکایی بود. براساس گزارش ثبت‌شده مؤسسه لیوینگستون، این گروه تلاش‌هایی را با هدف توقف صدور معافیت برای ماده ۹۰۷ قانون حمایت از آزادی مصوب ۱۹۹۲ انجام داد. این ماده قانونی بخش اعظم کمک‌های نظامی آمریکا به جمهوری آذربایجان را پس از فروپاشی شوروی ممنوع می‌کرد مگر اینکه باکو «تماماً محاصره و استفاده تهاجمی از نیرو علیه ارمنستان و ناگورنو قره‌باغ را متوقف کند.» لایحه‌ای با هدف توقف صدور معافیت از این قانون برای آذربایجان با امضای ۱۵ نماینده مجلس به مجلس نمایندگان آمریکا ارائه شد.

 

مهاجران ارمنی در ایالات متحده آمریکا

هرچند گروه لیوینگستون تا حدودی برای ارمنستان فرصت لابی‌گری فراهم کرد، اما ایروان به‌صورت سنتی بر جامعه پرجمعیت مهاجران خود برای اثرگذاری بر سیاست‌های دولت‌های غربی استفاده می‌کند. جامعه مهاجران که برآورد می‌شود بیش از یک میلیون نفر از آنان در ایالات متحده زندگی می‌کنند تاکنون موفقیت‌های زیادی در تلاش‌های تبلیغی به نفع ارمنستان به دست آورده‌اند که از جمله آنها می‌توان به بایکوت موفق برخی مؤسسه‌های لابی‌گر و روابط عمومی که برای آذربایجان کار می‌کردند، اشاره کرد. بخش اعظم مهاجران ارمنی در ایالات متحده بین دهه‌های ۱۸۹۰ و ۱۹۲۰ در دوران سرکوب ارمنی‌ها توسط امپراطوری عثمانی به آمریکا مهاجرت کردند. بین سال‌های ۱۸۹۴ تا ۱۸۹۶ که کشتار حمیدیه توسط سلطان عبدالحمید دوم رخ داد، در دوران نسل‌کشی گسترده ارمنی‌ها در طول جنگ جهانی اول، ده‌ها هزار ارمنی نجات‌یافته به آمریکا فرار کردند. وقتی در دهه ۱۹۲۰ جمهوری اول ارمنستان تحت سلطه شوروی متولد شد، مهاجران ارمنی که عمدتاً در آمریکا، فرانسه و روسیه و همچنین در لبنان، سوریه، ایران و کشورهای دیگر حضور داشتند، تلاش‌های‌شان را به آگاهی‌رسانی در خصوص نسل‌کشی ارامنه متمرکز کردند. بعد از زلزله مرگبار ارمنستان در سال ۱۹۸۸ در نزدیکی شهری که امروزه به نام گیومری شناخته می‌شود، رفت‌وآمد مهاجران به جمهوری سوسیالیستی شوروی ارمنستان تسهیل شد و مهاجران فرصت‌های تازه‌ای پیدا کردند تا حمایت بین‌المللی را از ارمنستانی که در حال جنگ و بحران داخلی بود، تقویت کنند. نخستین کمک‌های بشردوستانه گسترده ایالات متحده آمریکا به اتحاد جماهیر شوروی پس از جنگ جهانی دوم، در پی همین زلزله انجام شد. وقتی شوروی در آستانه فروپاشی قرار گرفت و منازعه ناگورنو-قره‌باغ به یک جنگ تمام‌عیار بدل شد، مهاجران ارمنی تمرکز کامل خود را به جنگ قره‌باغ یا آنگونه که ارمنی‌ها می‌گفتند آرتساخ، اختصاص دادند. در اوایل دهه ۱۹۹۰ مهاجران ارمنی در آمریکا از حضور چشمگیر جمعیتی خود در آمریکا برای ایجاد روابط با جمهوری ارمنستان استفاده کردند. تصویب ماده ۹۰۷ قانون حمایت از آزادی مصوب ۱۹۹۲ یکی از موفقیت‌های چشمگیر مهاجران ارمنی محسوب می‌شد. با این حال از زمان جنگ نخست ناگورنو-قره‌باغ، ترکیه و آذربایجان مرزهای خود را به روی ارمنستان مسدود کردند تا این کشور فقط از طریق گرجستان در شمال و ایران در جنوب به جهان خارج دسترسی داشته‌باشد.

بعد از حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر که دولت جورج بوش جنگ جهانی علیه ترور را اعلام کرد، دولت آمریکا معافیتی برای ماده ۹۰۷ صادر کرد و کمک‌های نظامی ایالات متحده با هدف حمایت باکو از واشنگتن و متحدانش در عملیات ضدتروریستی و تقویت امنیت مرزهای آذربایجان به باکو سرازیر شد. از سال ۲۰۰۲ تاکنون این معافیت هر سال تمدید شده‌است. هرچند تبصره این معافیت تاکید می‌کند که این کمک‌ها نباید «تلاش‌های جاری را برای مذاکره یک راهکار مسالمت‌آمیز میان ارمنستان و آذربایجان متوقف کند» و کمک‌ها «نباید جهت حمله به ارمنستان مورد استفاده قرار گیرد.» این تبصره به وضوح پس از حمله سال ۲۰۲۰ آذربایجان به قره‌باغ نقض شد. جامعه ارمنی آمریکا از دو مؤسسه «انجمن ارمنی» و «کمیته ملی ارمنی‌های آمریکا» به‌عنوان ابزار اصلی لابی‌گری در واشنگتن استفاده می‌کنند. این دو مؤسسه روابط نزدیکی با نمایندگان کنگره آمریکا برقرار کرده‌اند. فراکسیون ارمنی کنگره آمریکا به وضوح نماینده این اثرگذاری است و اکثر اعضای این فراکسیون از مناطقی هستند که جمعیت ارمنی در آن زیاد است. سال ۲۰۱۸ در پی خیزش مشهور به انقلاب مخملی، نیکول پاشینیان با کنار زدن دارودسته قره‌باغی‌ها از قدرت در ایروان با شعار مبارزه با فساد و بهبود حکمرانی دموکراتیک به قدرت رسید. این تحول باعث شد که ارمنستان فرصت داشته‌باشد خود را در تمایز با همسایه خودکامه به‌عنوان یک ستون دموکراسی در منطقه نمایش دهد. مهاجران ارمنی خارج از کشور از این رویکرد حمایت می‌کردند. پاشینیان و حامیانش باور داشتند که این رویکرد باعث می‌شود کشورهای اروپایی و آمریکا از ارمنستان در مقابل تهاجم همسایه خودکامه پشتیبانی کنند اما در جنگ‌های ۲۰۲۰ و ۲۰۲۳ برای ایروان روشن شد که منافع استراتژیک واشنگتن همچنان بر نگرانی‌های مرتبط با دموکراسی و حقوق بشر ارجحیت دارد؛ مسئله‌ای که باعث ناامیدی ارمنی‌ها شد. از نخستین روزهای جنگ ۲۰۲۰ گروه‌های ارمنی در آمریکا تلاش کردند تا جلوی استفاده از قطعات غربی و آمریکایی در پهپادهای ترکیه‌ای که در جنگ علیه ارمنستان استفاده می‌شد، بگیرند و حمایت نمایندگان کنگره را برای این منظور جلب کنند. یکی از اصلی‌ترین اهداف مهاجران ارمنی این بود تا تحریم‌هایی علیه نخبگان آذربایجانی وضع شود تا از این طریق بر اقدام‌های باکو تاثیر بگذارند. تا به امروز هیچ تحریمی در واشنگتن یا بروکسل تصویب نشده‌است. ۴ آوریل ۲۰۲۱، جو بایدن به نخستین رئیس‌جمهور آمریکا بدل شد که کشتار نظام‌مند ارمنی‌ها در دوران امپراطوری عثمانی را نسل‌کشی نامید. این یک دستاورد قابل‌توجه برای ارمنی‌های مهاجر تلقی می‌شد. در عین حال سال ۲۰۲۳ هم هیچ معافیتی برای ماده ۹۰۷ قانون حمایت از آزادی مصوب ۱۹۹۲ صادر نشده‌است و دولت می‌گوید که چنین معافیتی صادر نخواهد شد. هرچند این تحولات موفقیتی برای آرمان ارمنی‌ها محسوب می‌شود، اما به نظر می‌رسد این موفقیت‌ها خیلی کم و خیلی دیر باشد. دولت خودخوانده ناگورنو-قره‌باغ در پی حمله برق‌آسای آذربایجان ابتدای سال ۲۰۲۴ منحل شد و تهدیدها علیه ارمنستان همچنان جدی است. در حال حاضر تمرکز اصلی بر حفظ تمامیت ارضی ارمنستان است. در فرانسه هم که جمعیت قابل‌توجه مهاجر ارمنی حضور دارد، اعلام تصویب فروش تسلیحات دفاعی به ارمنستان یک گام مثبت تلقی می‌شود. هرچند لابی ارمنستان توانسته‌است در اروپا و ایالات متحده آمریکا، حمایت‌هایی را جلب کند، اما مجموعاً عملکرد آن نمادین است و نشان داده‌است که توانایی جلوگیری از تشدید تنش را ندارد. در هر صورت با توجه به اینکه جنگ اوکراین محیط پساشوروی را متحول کرده‌است، منافع بازیگران منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای هم در قفقاز جنوبی در حال تغییر است.

 

نبرد جاری برای جلب حمایت ایالات متحده آمریکا

بلافاصله پس از آغاز عملیات آذربایجان علیه ناگورنو قره‌باغ در ۱۹ سپتامبر ۲۰۲۳، فراکسیون ارمنی کنگره آمریکا با انتشار بیانیه‌ای تصریح کرد: «جمهوری آذربایجان کارزار نسل‌کشی علیه مردم ارمنی ناگورنو-قره‌باغ را آغاز کرده‌است.» این بیانیه از دولت ایالات متحده خواسته‌بود که از همه ابزارها، از جمله تحریم، برای محافظت از ارمنی‌ها در این منطقه استفاده کند. یک روز بعد، آنتونی بلینکن، وزیر خارجه آمریکا با صدور بیانیه‌ای تاکید کرد که ایالات متحده آمریکا «عمیقاً نسبت به اقدام‌های نظامی آذربایجان در ناگورنو-قره‌باغ نگران است و از آذربایجان می‌خواهد که این عملیات را فوراً متوقف کند.» عملیات آذربایجان، ۲۴ ساعت پس از آغازش پایان یافت، اما بیش از ۱۰۰ هزار ارمنی‌تبار در پی این حمله ناگورنو- قره‌باغ را ترک کردند. سناتور بن کاردین، رئیس کمیته روابط خارجی سنای آمریکا روز ۴ اکتبر با صدور بیانیه‌ای تاکید کرد که آمریکا باید همه کمک‌های نظامی به آذربایجان را تا پایان کامل «کارزار هماهنگ و عامدانه پاکسازی نژادی» متوقف کند. اجرای این پیشنهاد ساده نیست، چراکه همکاران او در فراکسیون آذربایجان کنگره و گروه‌های لابی‌گر همچنان به دفاع از اقدام‌های آذربایجان ادامه می‌دهند. برای مثال یک عریضه متعلق به سفارت آذربایجان که توسط گروه فرایدلندر در کنگره توزیع شد، ادعا می‌کرد که در واپسین جنگ ناگورنو-قره‌باغ «آذربایجان کاملاً در چارچوب هنجارهای حقوق بین‌الملل رفتار کرده‌است و همه اقدام‌های احتیاطی برای جلوگیری از آسیب‌های جانبی به غیرنظامیان و زیرساخت‌های غیرنظامی در نظر گرفته‌شده‌است.» اما این ادعا کاملاً با برداشت نهادهای مستقل مانند دیده‌بان حقوق بشر تفاوت داشت. این نهاد در گزارشی تاکید کرد که ادعاهای آذربایجان در مورد جلوگیری از تلفات غیرنظامی در ناگورنو-قره‌باغ «بعد از ماه‌ها رنج سخت، دهه‌ها منازعه، معافیت از مجازات برای اتهام‌های مربوط به جنایت و همچنین کارنامه رو به وخامت حقوق بشری دولت آذربایجان، به سختی قابل پذیرش است.» تا زمان تنظیم این گزارش، هیچ تحریمی یا اقدام تنبیهی علیه آذربایجان توسط آمریکا وضع نشده‌است و تنها اقدام معنی‌دار تصویب قانون حفاظت از ارمنی‌ها مصوب ۲۰۲۳ بود که جلوی صدور معافیت از ماده ۹۰۷ را می‌گرفت و عملاً کمک‌های نظامی به آذربایجان را مسدود می‌کرد. ارمنی‌های مهاجر در آمریکا نسبت به این رفتار دولت بایدن ناخشنود هستند. واکنش ناچیز آمریکا به استفاده آذربایجان از نیروی نظامی تا حدودی بازتاب بن‌بستی است که در نبرد لابی‌گری و اثرگذاری دو کشور درون ایالات متحده آمریکا رخ داده‌است. در واقع تلاش‌های اثرگذار مهاجران ارمنی در آمریکا باعث شده که توجه سیاست‌گذاران جلب شود، اما نتوانسته‌است بر لابی آذربایجان در واشنگتن غلبه کند تا امکان تنبیه معنی‌دار آذربایجان برای حمله به ارمنی‌های ناگورنو-قره‌باغ را فراهم کند. دیگر توضیح ممکن برای واکنش خاموش آمریکا را می‌توان در برخورد گزینشی سیاست خارجی واشنگتن با حقوق بشر پیدا کرد. ایالات متحده به صورت تاریخی در نقاطی که به لحاظ استراتژیک احساس آرامش کند، مدعی دفاع از حقوق بشر می‌شود و مداخله‌های نظامی کشورهایی مانند کوزوو، سومالی و عراق را بر مبنای بشردوستانه توجیه می‌کند. در تمامی این موارد مداخله نظامی آمریکا باعث ایجاد مشکلات بشری بیشتر شده‌است. به هر تقدیر به‌‌رغم شعارهای پرطمطراق در مورد دفاع از حقوق بشر، ایالات متحده عمدتاً تعرض به حقوق بشر را به‌ویژه اگر از سوی «دوستان آمریکا» رخ دهد، نادیده می‌گیرد. این موضوع می‌تواند تا حدی بی‌عملی آمریکا را در قبال حمله آذربایجان به ناگورنو-قره‌باغ روشن کند. با توجه به روابط آذربایجان با اسرائیل و حمایتی که از اسرائیل دریافت می‌کند، می‌توان تصور کرد که چرا آمریکا در وضعیتی قرار گرفته‌است که بی‌تفاوت کنار بکشد. اما «شراکت استراتژیک برای مهار ایران» بین اسرائیل و آذربایجان نباید باعث شود که آمریکا در قبال دیپلماسی قهری باکو با ایروان بی‌تفاوت بماند. تهدید یک منازعه جدید در قفقاز جنوبی، این بار در منطقه جنوبی تمامیت ارضی به رسمیت شناخته‌شده ارمنستان، جدی‌تر شده‌است. واشنگتن باید کاری برای اجتناب از نقض واضح حقوق بین‌الملل و اخراج اجباری مجدد ارمنی‌ها توسط واحدهای نظامی آذربایجان انجام دهد. این احتمال وجود دارد که باکو بخواهد با استفاده از نیروی نظامی، «کریدور زنگزور» مدنظر خود را در خاک ارمنستان ایجاد کند. ارزش استراتژیک آذربایجان برای واشنگتن که پس از حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر ایجاد شده‌بود، از بین رفته‌است. جایگاه آذربایجان به‌عنوان تامین کننده انرژی اروپا که هم ایران و هم روسیه را دور می‌زند، آنقدر مؤثر نیست که رنج ارمنی‌های ناگورنو-قره‌باغ و تهدید علیه تمامیت ارضی ارمنستان فراموش شود. در صورت بروز چنین جنگی، بار دیگر جایگاه اخلاقی‌ای که آمریکا در مقابل تجاوز روسیه به اوکراین برای خود تعریف کرده‌بود، درست مانند جنگ جاری فلسطین و اسرائیل زیر سوال خواهد رفت.

ترجمه: شهاب شهسواری

دیدگاه

ویژه دیپلماسی
سرمقاله
آخرین اخبار