لزوم شناخت فرهنگی روسیه
روسیه برای ما ایرانیها نامی است که طی دو سده اخیر بسیار تکرار شده است؛ گویی که با آن آشنا هستیم اما آیا به واقع ما روسیه را میشناسیم؟ شناخت ما از روسیه تنها از منظر روابط و حوادث میان دو کشور بوده است و بیشتر هم از منظر مخاطرات به روسیه نگاه کردهایم و این اواخر براساس سیاست نگاه به شرق دولت سیزدهم در ادامه سیاست آمریکاستیزی به روسها دلبستهایم اما کمتر شناختی از درون روسیه داریم. روسیه کشوری کهن و یکی از قدرتهای مهم جهان است.
«فرهنگ سیاسی روسیه» که خوانشی تاریخی در ریشهها، روند و سیاست دولت روسیه است توسط دکتر جهانگیر کرمی، دانشیار دانشگاه تهران و رقیه کرامتینیا، پژوهشگر مطالعات روسیه نوشته شده و انتشارات نگارستان اندیشه بهتازگی آن را در 247 صفحه به بازار نشر عرضه کرده است. این اثر در تلاش است تا از منظر نظریه فرهنگ سیاسی به بررسی جامعه و سیاست در روسیه بپردازد.
روسیه امروزی برای مردمان جهان با چهره و رفتارهای ولادیمیر پوتین شناخته میشود و پوتینیسم بهعنوان مفهومی که برای منش و رفتار سیاسی آن دولت بهکار میرود؛ تصور مردم جهان از پوتین دیکتاتوری است که قدرت را تصاحب کرده و مخالفان خود را سرکوب و دنیا را تهدید میکند اما شاید برای کمتر کسی پذیرفته شده باشد که ولادیمیر پوتین در کنار استالین و ایوان مخوف و پترکبیر شخصیتهای محبوب مردم روسیه هستند و در واقع ولادیمیر پوتین تجلی اراده ملی و نشانگر فرهنگ سیاسی روسیه است.
رفتارها و اقدامات پوتین بیش از هر چیزی نمایانگر تاریخ روسیه است و میانپردههای تحول در سه سده اخیر، همواره کوتاه بوده و نوگرایی نیز عمدتاً در خدمت قدرتمندی دولت برای امنیت بهکار آمده است؛ از پتر تا کاترین و استالین همگی در اقتباس از غرب و صنعتی شدن کشور، مرادشان ایجاد دولتی قدرتمند در رقابت با همتایان اروپایی بوده و امروزه نیز دولت روسی با تکیه بر ارتش، انرژی، رسانه و ناسیونالیسم همان مسیر را میرود.
کتاب «فرهنگ سیاسی روسیه در صدد است به این پرسش پاسخ دهد که «بهراستی راز این پیوستگی ماهیت دولت روس چیست و چرا چهره کشور و ساختارهایش با دولت قدرتمند و اقدامات گاه و بیگاه نظامی شناخته میشود و بر دیگر ابعاد حیات آن سایه میافکند؟ از آن نیز مهمتر، چه چیزی موجب شده تا با وجود نگرش بدبینانه محافل و رسانههای غربی و بازتولید آن در سایر ممالک در مورد مفهوم و محتوای پوتینیسم، اما در داخل این کشور بنا به افکارسنجیهای غربی، پوتین همچنان برای بیش از دو دهه محبوب باقی بماند و رقیبی جدی برای او نباشد؟»
نویسندگان پس از بخش اول که به تبیین نظریه فرهنگ سیاسی اختصاص دارد در بخش دوم «بنیانهای کهن سیاست روسی» را با نگاهی به تکوین دولت و تطور فرهنگ روس باستان بررسی کردهاند و در ادامه به بررسی میراث مسیحیت شرقی پرداختهاند. اینکه فرهنگ سیاسی روسی چگونه متولد شد پرسش بخش بعدی کتاب است که به موضوعات حکمرانی شرقی، موعودگرایی رومی و اسارت ژئوکالچری میپردازد. در این بخش به این موضوع پرداخته شده که آیا فرهنگ سیاسی روسیه شرقی است یا غربی و یا تلفیقی از آنها و اینکه کدامیک از این دو عنصر تأثیر بیشتری داشتهاند؟ و نتیجه گرفته است در دورههای مختلف میتوان عناصری از هر یک را برجستهتر دید. برخی محققان روسی نیز براین باورند که موقعیت جغرافیایی بینابینی روسیه تاکنون تأثیر جدی و شگرفی بر جامعه روسیه و بر شکلگیری فرایندهای اجتماعی و فرهنگی آن بهعنوان وضعیتی یگانه و منحصربهفرد نهاده و از یکسو، نوع فرهنگ روسی با هیچیک از تمدنهای شناختهشده همپیوند نیست، و از سوی دیگر، روسیه محیط مطلوبی برای تحول فرهنگی چندگانه ایجاد کرده است.
بخش چهارم با عنوان نوسازی فرهنگ سیاسی روسی که از اواخر سده هفدهم در سال 1680 و آغاز دوره پتر کبیر تا اوان سده بیستم و سقوط نظام تزاری در سال 1917 را بررسی میکند، موضوعات اصلاحگری غربی و ناگزیری انقلاب را مطرح کرده است.
بخش پنجم با عنوان ایدئولوژی و فرهنگ سیاسی روسیه در گفتارهای لویاتان استالینی، مهندسی فرهنگی و جامعه تودهای دوران حکومت اتحاد جماهیر شوروی را بررسی کرده است و بخش ششم با عنوان بحران فرهنگ سیاسی روسیه به دوران پس از فروپاشی اختصاص دارد و در گفتارهای «آزادی یا امنیت؟» و «پوتینیسم پایدار» و نشانگان اقتدار چگونگی بازگشت روسیه به اصول پیشین خود پس از وقفهای غربگرایانه توضیح داده است. بخش هفتم با عنوان نمودهای فرهنگ سیاسی روسیه، مؤلفههایی چون دگرستیزی، جمعگرایی، پدرسالاری سیاسی، اقتدارگرایی، دولتگرایی و موعودگرایی را بهعنوان ویژگیهای فرهنگ سیاسی روسیه مطرح کرده است. بخش هشتم با عنوان مسائل و چشمانداز آینده نیز مشکلاتی چون شکاف ارزشی و ناشکیبایی سیاسی بهعنوان ویژگیهای جامعه و افکار عمومی مطرح کرده و در نهایت با پرداختن به موضوع امکانها و چشمانداز گذار بحث خود را به پایان برده است.
کتاب فرهنگ سیاسی روسیه در پایان نتیجه میگیرد: «اینکه واقعیت چیست و چگونه میتوان به آینده جامعه و حکومت روسی نگریست، موضوعی است که مورد توجه همه روسپژوهان و علاقهمندان به سیاست جهانی قرار دارد و به نظر میرسد که گذار روسیه به یک عصر مردمسالارتر، آزادتر و بازتر صرفاً از طریق شیوههای خاص خود این مردم و این کشور میسر خواهد بود و نباید تجربه دیگر ممالک را در این رابطه قابل تکرار دانست. این تجربه طبعاً با توجه به دگرگونیهای بزرگی که در راه است و از محیط بینالمللی در حال دگرگونی تأثیرپذیر خواهد بود و وضعیت داخلی مردمان و اقوام روس در سه بخش شرقی، مرکزی (بهویژه ولگای مرکزی و قفقاز شمالی) و غربی (منطقه اروپایی و اسلاوی) و چالشهای جمعیتی مؤثر بر این عرصه، بسیار پرتنش و مسئلهساز خواهد بود و روسیه آینده را بهگونهای متفاوت شکل خواهد داد.»
این اثر پژوهشی و ارزشمند در 247 صفحه یک بررسی اجمالی و در عین حال جامع از تاریخ و فرهنگ روسیه ارائه میدهد و خواننده را با مهمترین ویژگیهای جامعه روسیه آشنا میکند. کتاب با وجود آنکه اثری پژوهشی و دانشگاهی محسوب میشود با این حال برای خواننده عمومی نیز خواندنی و جذاب است و حجم انبوهی از اطلاعات را با زبانی گیرا و روان به مخاطب ارائه میدهد. این اثر به صورت عمیق و گسترده از آخرین پژوهشها به زبان فارسی، انگلیسی و روسی بهره برده و از این حیث نیز اثری جامع محسوب میشود. در مجموع کتاب فرهنگ سیاسی روسیه در میان اندک منابع برای شناخت جامعه این همسایه شمالی اثری ماندگار و کممانند خواهد بود و کمتر کارشناس علاقهمندی است که بتواند از خواندن آن چشم بپوشد.