چشمانداز دانشگاه روشن نیست
علیاصغر خدایاری معاون پیشین مالی و اداری دانشگاه تهران من آنچنان که باید این روزها درگیر دانشگاه تهران نیستم و حدود ۱۲ سال است که بازنشسته شدهام. از سال ۷۰
علیاصغر خدایاری
معاون پیشین مالی و اداری دانشگاه تهران
من آنچنان که باید این روزها درگیر دانشگاه تهران نیستم و حدود ۱۲ سال است که بازنشسته شدهام. از سال ۷۰ از سپاه وارد دانشگاه تهران و استاد دانشگاه شدم و سال ۹۰ به اجبار بازنشسته شدم. از دور مطالبی درباره وقایع و اتفاقات دانشگاه تهران شنیدهام و از دور دستی بر آتش دارم. واقعیت این است که جو دانشگاه تهران امنیتی است و به حراست اختیار زیادی دادهاند، در زمان ما حراست حق نداشت که با دانشجویان برخورد کند و حراست برای کارکنان بود و حقی نداشت در امور دانشجویان دخالت کند و قوی شدن حراست هم یعنی امنیتی شدن فضا. واقعیت این است که دانشجویان تحت فشارند اما درباره اخراج اساتید باید گفت که کانون و اهمیت دانشگاه اساتیدند؛ اساتیدی که عمری را در عرصه دانشآموزی سپری کردند و دوست دارند آن را به نسل بعدی منتقل کنند. این افراد که نباشند آینده کشور بهطور طبیعی آسیب میبیند. من امسال چند نفری را در دانشگاه تهران، دانشکده فنی سراغ دارم که بازنشسته اجباری شدند و با چند نفر قطع همکاری شد. افرادی که بسیار برجسته بودند و تعداد زیادی دانشجوی دکترا و فوقلیسانس تربیت کردند و میتوانستند در خدمت دانشگاه تهران باشند اما این افراد بازنشسته اجباری شدند. در اخبار هم شنیدم که با برخی قطع همکاری شدهاست. این موضوع به نظرم آسیب کشور است، آینده کشور را با این کار دچار مشکل میکنیم. زمانی که ما در دانشگاه بودیم، بازنشستگی داشتیم، افراد سنشان به بازنشستگی میرسید و بازنشسته میشدند اما به آنها احترام گذاشته میشد و کرامتشان حفظ میشد و به آنها اجازه داده میشد تا در دانشگاه حضور داشته باشند، با دانشجویان ارتباط داشته باشند، اتاق داشته باشند، در واقع کسی استادی را از دانشگاه بیرون نمیکرد، زمان ما رؤسای دانشکده هم با انتخابات برگزیده میشدند، اساتیدی که ممکن بود فکرشان کاملاً مخالف با تفکر ما باشد اما وقتی انتخاب میشدند رئیس دانشکده میشدند و تلاش میشد اساتید را با هویت و شخصیتی که هستند در دانشگاه حفظ کنیم. چون اگر به اجبار قرار باشد استاد خود را عوض کنند و ریاکاری به خرج دهند که فایدهای ندارد استاد باید خودش باشد تا بتواند دانش خود را منتقل کند. درباره انجمنهای اسلامی هم عملکرد مثل اساتید است. در واقع ما داریم به این سنت چندده ساله آسیب میزنیم و بدون آنکه جایگزین یا فکری برای آن داشته باشیم. به نظرم سرخوردگی و مهاجرت آفت همین اتفاقات است. وقتی دانشجو احساس آرامش نکند و محیط درسش را دوست نداشته باشد، قاعدتاً افکار دیگری به سرش میزند، من چشمانداز این اتفاقات را روشن نمیبینم.