دستمریزاد به روزنامهنگاران اجتماعی
چندسالی است که در فضای مطبوعات ایران، روزنامهنگاران اجتماعی خوشتر و بیشتر از بقیه میدرخشند. بیش باد. استادان ارتباطات و روزنامهنگاری حتماً در این باره حرف و نظر بسیار دارند. اما تا جایی که به عقل قاصر این نویسنده میرسد، یک علت شاید بسته بودن نسبی فضای سیاسی باشد.

چندسالی است که در فضای مطبوعات ایران، روزنامهنگاران اجتماعی خوشتر و بیشتر از بقیه میدرخشند. بیش باد. استادان ارتباطات و روزنامهنگاری حتماً در این باره حرف و نظر بسیار دارند. اما تا جایی که به عقل قاصر این نویسنده میرسد، یک علت شاید بسته بودن نسبی فضای سیاسی باشد. آنها که مثل من نوجوانی و جوانیشان در عصر اصلاحات گذشته و سالهای موسوم به بهار مطبوعات را به خاطر دارند، یادشان میآید که در آن ایام گل سرسبد روزنامهها، سیاسیها بودند.
اما به هر دلیل آن بهار، خزان شد و میدان دست اجتماعینویسها افتاد. اوایل ریسک روزنامهنگاری در این حوزه بهصورت نسبی کمتر بود، ضمن اینکه تنوع سوژه و امکان گیر دادن و گیر نیفتادن هم بیشتر بود. این را هم باید اضافه کرد که در عرصه رسمی سیاسی جامعه، اتفاق قابل عرض و گزارشی رخ نمیداد، حال آنکه در جامعه تکاپویی پنهان و آشکار در جریان بود که از دید تیزبین اجتماعینویسها دور نماند.
به هر حال علت هرچه باشد، در سالهای اخیر میدان دست اجتماعینویسها افتاده و آنها هم الحق و الانصاف کولاک کردهاند. هیچ واقعه یا رویدادی نبوده که از دیدشان پنهان بماند. همواره تحولات و رویدادها را رصد کردهاند و هیچگاه میدان را خالی نکردهاند. ازقضا به اندازه همان سیاسینویسهای پیشین هم هزینه دادهاند. یعنی چنین نبوده که چون موضوعات بهظاهر غیرسیاسی را گزارش کردهاند، کسی کاری به کار آنها نداشته. نمونه و شاهد آشکارش؛ دو اجتماعینویس موفق که سال 1401 به خاطر گزارشهایشان بدجور به دردسر افتادند.
بااینهمه این روزنامهنگاران هوشمند و متعهد هیچوقت میدان را ترک نکردهاند و کماکان به وظیفه و تعهد روشنگری خود پایبند ماندهاند. نمونه تازه و اخیرش گزارشهای تکاندهنده، زنده و تاثیرگذار ایشان در خلال روزهای جنگ 12 روزه است. اجتماعینویسهای مطبوعات انصافاً در این روزها شاهکار کردند. در شرایط آشفتگی اخبار و اطلاعات و ضد اطلاعات گوناگون از وقایع جنگ، آنها بهرغم همه محدودیتها و دشواریها صحنه را ترک نکردند و با گزارشهای مستقیم و دستاولشان فجایع و آسیبهای جنگ را گزارش کردند. طرفه اینکه اینبار آنها آماج بسیاری از کسانی شدند که قبلاً خود را طرفدار آنها میخواندند. اما این روزنامهنگاران شجاع و دلیر حقیقت را به مصلحتاندیشی نفروختند و وظیفه روزنامهنگاری خود را به انجام رساندند. دست مریزاد به روزنامهنگاران اجتماعی.