| کد مطلب: ۲۴۵۸۷
کودکی که زندگی‌بخش شد

گزارشی از مرگ و اهدای عضو یک کودک هموفیلی

کودکی که زندگی‌بخش شد

بهت یک خانواده که پرکشیدن باور نکردنی کودکی را دیده‌اند؛ کودکی که نوبت زندگی کردنش بود، نه رفتن.

مادرش بین گفت‌وگوها و بدون اینکه بپرسد، تعریف می‌کند که تنها دردانه‌اش ۱۳ سال و ۵ ماه و ۲۰ روزه بود. انگار با خودش حرف می‌زد؛ می‌گفت که ۱۷۳ سانت قد کشیده بود و ۶۵ کیلوگرم وزنش بود. پدر بغضی داشت که همه نگران ترکیدنش بودند. بهت یک خانواده که پرکشیدن باور نکردنی کودکی را دیده‌اند؛ کودکی که نوبت زندگی کردنش بود، نه رفتن. روز شنبه ۲۸ مهرماه ۱۴۰۳ احمدرضا مثل روزهای معمولی دیگر، از مدرسه باز می‌گردد.

«مادر می‌گوید: اول ناهارش را نخورد. ازش پرسیدم حمام می‌رود یا نه؟ گفت فعلاً نه، بازی می‌کنم. چند دقیقه‌ای از ساعت چهار بعدازظهر گذشته بود که رفت حمام.» چند دقیقه بعد از ساعت چهار، مادر صدای امیررضا را از حمام می‌شنود، درحالی‌که سعی دارد بگوید، کمک می‌خواهد. امیررضا روی زمین درازکشیده و مدام سرش را به سمت شانه خم می‌کند. امیررضا، کودک هموفیلی است و به همین دلیل مادر با دفتر کانون هموفیلی در قم تماس می‌گیرد. آنها توصیه می‌کنند فوراً با 115 تماس بگیرند و در ادامه پزشک معالج هم تاکید می‌کند که به بیمارستان منتقل شود.

نیروهای اورژانس با تأخیر و حدود ساعت ۱۷ به خانه می‌رسند. از پدر امیررضا که جلوی در خانه منتظر ایستاده است، می‌خواهند که بیمار را پایین بیاورند. مادر با اصرار و بیان وضعیت پسرش نیروهای اورژانس را به داخل خانه راهنمایی می‌کند، عوامل آمبولانس بعد از معاینه امیررضا، در میان بهت مادر و پدر می‌گویند: «بیمارستان معطلی و آوارگی زیادی دارد، ببرید در همین درمانگاه‌های نزدیک به او سرم بزنند خوب می‌شود.»

این در حالی است که حال امیررضا در حال بدتر شدن است. مادر به عوامل اورژانس می‌گوید پسرش هموفیلی است، احتمالاً مشکل مغزی پیدا کرده، باید از سرش عکس گرفته شود. اورژانس هم او را به بیمارستان منتقل می‌کند. آمبولانس طبق قانون نقل‌وانتقال اورژانس به مراکز تروما، بیمار را به بیمارستان شهید بهشتی قم منتقل می‌کند. بیمارستان اما امیررضا را با وجود حال وخیم، شرح وضعیت، پیگیری‌های مادر و ضرورت رسیدگی سریع، پذیرش نمی‌کند. چون بیمار به داخل اورژانس بیمارستان انتقال یافته بود به آمبولانس اجازه مرخص شدن نمی‌دهند و با تکرار اینکه سن بیمار پایین‌تر از ۱۸ سال است مسئول اورژانس بیمارستان از دادن برگه ترخیص به آمبولانس خودداری ‌کرده و حتی بیمار را معاینه نمی‌کند.

مادر می‌گوید: بعد از آن‌که ما یک‌بار امیررضا را با برانکارد به داخل بیمارستان بردیم، مجبورمان کردند دوباره او را به داخل آمبولانس برگردانیم. کارشناسان اورژانس بعد از معطلی بالاخره اجازه خروج از بیمارستان بهشتی را پیدا کردند. ساعت هفت شب بود و حال امیررضا وخیم‌تر می‌شد. آمبولانس امیررضا را به بیمارستان خرمی یاحضرت معصومه منتقل می‌کند. از همان لحظات اول رسیدن به بیمارستان خرمی، تشنج‌های امیررضا شروع می‌شود. در این بیمارستان سریع پذیرش صورت می‌گیرد و سیتی‌اسکن گرفته‌شده از امیررضا نشان می‌دهد که مشکل خونریزی مغزی دارد.

پزشکان بعد از اطلاع از هموفیلی بودن امیررضا و خونریزی مغزی‌اش، او را به ICU منتقل می‌کنند. صبح یکشنبه ۲۹ مهرماه ۱۴۰۳، پزشک معالج امیرضا او را ویزیت می‌کند و درنهایت صبح روز بعد اعلام می‌شود که امیررضا در فاز مرگ قرار گرفته است. نتیجه سیتی‌اسکن هم خوب نبوده است. در دو طرف مغز خونریزی رخ داده و پزشک اعلام می‌کند که دیگر کاری از دستش ساخته نیست.

تا ظهر، اقدامی برای بیمار انجام نمی‌شود تا اینکه سطح هوشیاری او به سه می‌رسد و دچار مرگ مغزی می‌شود. روز دوشنبه 30 مهرماه، علت مرگ این نوجوان، خونریزی مغزی اعلام می‌شود. یکم آبان‌ماه، با پدر بیمار تماس گرفته و از او خواسته می‌شود به بیمارستان مراجعه کند. پدر را برای اهدای عضو فرزندش خواسته بودند. درنهایت هم با موافقت مادر این نوجوان، آنها برگه رضایت اهدای عضو را با این شرط که به صورتش دست زده نشود، امضا می‌کنند. چهارشنبه دوم آبان‌ماه ۱۴۰۳پدر و مادر، همراه امیرضا راهی تهران می‌شوند و با پسرشان قبل از عمل جداسازی اعضاء، ساعت ۱۴ وداع می‌کنند.

به غیر از کبد، صورت و اعضای خارجی پیکر امیررضا، دیگر اعضای سالم به تشخیص پزشکان اهدا می‌شود. پیکر امیررضا شباهنگام در بهشت معصومه(س) قم دفن می‌شود. این شرح واقعیت تلخی است که منجر به مرگ یک نوجوان شد. بی‌تردید واحدهای بازرسی دانشگاه علوم پزشکی قم، همچنین وزارت بهداشت می‌توانند به سادگی به گزارش اورژانس، فیلم‌های مداربسته دو بیمارستان، گزارشICU  و درنهایت گزارش بخش پیوند دسترسی پیدا کرده و به شفاف‌سازی واقعه کمک کنند. مدیریت بازرسی وزارت بهداشت باید به احترام اقدام فداکارانه پدر و مادر بیمار در اهدای عضو تنها فرزندشان، گزارش شفافی از فرآیند رسیدگی به این بیمار منتشر کند.

دیدگاه

ویژه جامعه
  • عده‌ای فکر می‌کنند با پند و اندرز و کارهای اخلاقی می‌توان به صلح رسید؛ اما واقعیت می‌گوید که اینگونه نیست.

  • در غیاب آمارهای رسمی مربوط به خشونت علیه زنان، این گزارش‌های غیررسمی، رسانه‌ای و اطلاعات منتشر شده در شبکه‌های اجتماعی…

  • روز گذشته یکی از کسب‌وکارها در حوزه فناوری، نشستی برگزار کرد تا پس از پنج سال هم از تولید محصولش که یک ردیاب خودروست،…

سرمقاله
آخرین اخبار