روایت تعدادی از اهالی، دانشجویان و مهاجران لبنانی از آنچه بر آنها در هفته اخیر گذشت
نوبت آوارگی بیروت
هیچکس نمیداند چه سرنوشتی در انتظار مردم لبنان است، آنها فکر میکنند یا اسرائیل بهطور کامل به لبنان حمله میکند، یا حزبالله به اسرائیل حمله خواهد کرد، آنها تحلیل متفاوتی از وضعیت موجود ندارند، آوارهها فقط منتظرند جنگ متوقف شود. پیشبینیشان این است که این وضعیت خیلی طول نمیکشد.
«مثل یک کابوس است.»، «خیابانها خالی است، مردم ناتوان و بیسرپناه در خیابانها، ماشینها و هتلهای متروکه بدون امکانات میخوابند.»، «مردم وحشتزدهاند، دلشکسته و غمگیناند و در وضعیت سردرگمی قرار گرفتهاند.» هیچکس نمیداند چه سرنوشتی در انتظارش است. برقراری ارتباط با شهروندان لبنانی سخت است، آنها از طریق تماس تلفنی امکان صحبت ندارند، برخی از آنها روحیه مناسبی برای روایت آنچه از سر گذراندهاند و میگذرانند، ندارند. تعدادی در بیمارستانند، مجروح حملات هستند و از مصاحبه هراس دارند، عدهای هم در دسترس نیستند.
در این گزارش با خبرنگار، دو مهاجر، دانشجو و یک فیلمساز لبنانی صحبت شده است. آنها از فضای غم، یأس و دلشکستگی میگویند؛ از اینکه جمعی از شهروندان لبنانی در خیابانها هستند، بیپناه و آوارهاند. برخی که اقوامی خارج از لبنان دارند، مهمان ناخوانده شدهاند، گروهی هم به شهرهای دیگر پناه بردهاند، یا به قسمتهای مسیحینشین که میدانند بمباران و حملهای در کار نیست فرار کردهاند.
مناطق شمالی بیروت یا شهرهای اطراف، پناهگاهشان شده. بخشی از آنها در مدارس ساکن شدهاند، جمعی دیگر در هتلهای متروکه؛ جایی که نه آب دارد و نه برق. این روایت «محمد» است؛ خبرنگاری از بیروت که در صدایش، اندوه عمیقی نهان است. او میگوید که بیروت شهر زندهای بود، پر از انرژی، اما حالا شبیه شهر ارواح شده است: «تعداد زیادی از بیروتیها، بیخانه شدهاند و در خیابانها میخوابند. بیشتر مغازهها، رستورانها و کافهها تعطیل است، پوشک بچه و شیرخشک بسیار کمیاب شده و فروشگاهها خالی است.» او بیش از این پاسخگو نیست.
«غسان»، 25 سال از بیروت دور بوده، او ساکن استرالیاست و بهتازگی برای دیدن خانوادهاش به بیروت رفته بود. هشت روز از اقامتش در پنجسالونیم میشد که به لبنان نرفته بود، وقتی هم رفت چنین اتفاقاتی افتاد. غسان، قبل از این در سالهای 1996 و 2006 تجربه چنین وضعیت ناآرامی را در لبنان داشته و میگوید که مردم این کشور اکنون ناراحت و دلشکستهاند: «وضعیت نامشخص است، هیچکس نمیداند در آینده قرار است چه اتفاقی رخ دهد، همشهریهای من نیاز شدیدی به اسکان دارند، خانوادههای آواره از جنوب و ضاحیه نیاز به سرپناه دارند.» به گفته او، در همین شرایط اخبار جعلی زیادی منتشر میشود با این محتوا که فلان منطقه، در معرض تهدید حمله است و این مسئله مردم را ترسانده؛ بهویژه در زمینه حمله زمینی.
یکمیلیون آواره
نخستوزیر لبنان روز گذشته شمار آوارههای لبنانی ناشی از حملات اسرائیل را یکمیلیون نفر اعلام کرد. به گفته او، این افراد از ترس حملات ادامهدار اسرائیل، مناطق مرزی را به مقصد بیروت و شهرهای شمالی ترک کردهاند. نخستوزیر لبنان این رویداد ناگهانی را «بزرگترین جابهجایی» در تاریخ کشورش برآورد کرد. همزمان وزارت بهداشت لبنان روز یکشنبه از کشتهشدن بیش از ۵۰ نفر دیگر در جریان حملات هوایی اسرائیل خبر داد.
چند روز پیش هم، یونیسف اعلام کرد که وضعیت لبنان از بحران به فاجعه تبدیل شده است. براساس اعلام این سازمان، تعداد متوسط کودکانی که در هفته جاری در لبنان کشته شدهاند، بیش از دو برابر تعداد کودکانی است که در جریان درگیریهای ویرانگر سال ۲۰۰۶ در این کشور کشته شده بودند. واحد مدیریت بلایای لبنان تخمین میزند که تنها در ۷۲ ساعت گذشته، صدها هزارنفر به جوامع میزبان و بیش از ۷۰ هزارنفر به پناهگاهها پناه بردهاند.
پیش از عملیات نظامی طی این هفته، بیش از ۱۱۱ هزارنفر، ازجمله بیش از ۳۹ هزار کودک، قبلاً از روستاها و شهرهای جنوب لبنان آواره شده بودند که اکنون و به احتمال زیاد برای بار دوم آواره شدهاند. بر اثر تخریب گسترده زیرساختهای غیرنظامی در این هفته، ایستگاههای پمپاژ آبی که توسط یونیسف در استانهای بقاع و جنوب ساخته یا بازسازی شده بودند، آسیب دیدهاند و ۳۰ هزارنفر را از دسترسی به آب آشامیدنی محروم کردهاند.
تکرار قتلعام غزه؟
«ریما» دانشجویی از غزه است؛ او در یکی از دانشگاههای بیروت در رشته حقوق بشر و دموکراسی درس خوانده و وضعیت پیشآمده او را به یاد وضعیت کشورش انداخته است. او دو سالی میشود که ساکن بیروت است، هفته گذشته فارغالتحصیل شده اما نمیتواند به کشورش برگردد: «در حال دفاع از پایاننامه کارشناسیارشدم بودم که این اتفاقات در بیروت و بهطورکلی لبنان رخ داد، مثل یک کابوس بود، فضا بهشدت ناراحتکننده است، خیابانها خالی است، مردم ناتوان و بدون سرپناه در خیابانها میخوابند، افرادی که در مکانهای امن زندگی میکنند در خانه نشستهاند و درها را بستهاند. همه وحشتزدهاند.
زنان پریشان و آشفته شدهاند، مخصوصاً آنهایی که یکی از اقوام یا دوستانشان را از دست دادهاند یا بیخانه شدهاند. هر زنی که میشناسم بهسختی قادر به صحبت کردن است.» او بزرگشده غزه است و حالا احساس میکند که به فلسطین بازگشته؛ مکانی ترسناک اینبار بدون خانوادهاش: «شرایط برای من خیلی وحشتناک است، به دور از خانواده چنین وضعیتی را تجربه میکنم.» ریما میگوید که قابلتوجهترین احساس در میان اهالی لبنان، سردرگمی است، همه سردرگم شدهاند، هیچکس چیزی درباره وضعیت خود یا سرنوشتش نمیداند. پاسخ آنها به این سوال که قرار است چه اتفاقی بیفتد، «نمیدانم» است. این پاسخ مرا افسرده میکند و امیدی ندارم.»
به گفته او، مردم این سوال را دارند که آیا اسرائیل، قتلعام مردم غزه را میخواهد در لبنان تکرار کند؟ آنها نمیخواهند کشورشان را ترک کنند، لبنان وطنشان است. اجبار برای ترک وطن، برایشان دلخراش است.
آنطور که ریما روایت میکند، تمام مغازهها در بیروت تعطیل کردهاند، از وضعیت بیمارستانها و قربانیان اطلاعی نیست جز آنچه در شبکههای خبری و تلویزیون نشان داده میشود. مردم تصور میکنند که این وضعیت برای مدت زمان طولانی ادامه خواهد داشت و شاید هم اوضاع بحرانیتر شود: «نمیتوانم تصور کنم که قرار است در خارج از کشورم، همان وضعیتی که قبلاً داشتم را تجربه کنم، حالا شرایطم نامطلوبتر است چراکه در لبنان تنها هستم، در غزه، حداقل خانواده در کنارم بود. نمیتوانم شرایطی که در آن قرار دارم را بیان کنم.»
ناامید و خشمگین
میسیون حسین، فیلمساز است. او لبنانی است اما در کویت زندگی کرده و حالا اولین تجربه او از قرار گرفتن در وضعیت جنگ است و میگوید که مردم جنوب و دره بقاع، از سال 1982 بهبعد شاهد تهاجم و اشغال مستقیم اسرائیل بودهاند، بهویژه اهالی جنوب لبنان. مردم این مناطق، با ایدئولوژی مقاومت زاده شدهاند. آنها این تفکر را انتخاب کردهاند، درحالیکه میتوانستند آزاد زندگی کنند، اما بیشتر خانوادههای این مناطق ترجیح دادند فرزندان خود را برای شهادت تربیت کنند و به خط مقدم بفرستند: «این تعبیر احساسی برای توضیح دیدگاه مردم جنوب لبنان نیست، این سبک زندگی آنهاست.»
او میگوید که در جنوب، بقاع و حومه لبنان، بیش از نیممیلیون نفر آواره شدهاند؛ البته که تعداد دقیقشان مشخص نیست. در کنار آنها 10 هزار نفر مجروح و بیش از 1600 نفر هم شهید شدهاند. البته تعداد زیادی از شهدای انفجار ترور سیدحسن نصرالله هنوز منتشر نشده است.» براساس گزارش وزارت بهداشت عمومی لبنان، ۵۰ کودک لبنانی تنها به فاصله دو روز (۲۳ و ۲۴ سپتامبر ۲۰۲۴) جان باختند. این وزارتخانه همچنین پیشبینی میکند که تعداد بیشتری از کودکان هنوز زیر آوار ساختمانهای ویرانشده در لبنان دفن شدهاند.
دو روز پیش بود که در وبسایت فارین پالیسی،گزارشی از وضعیت جنگزدههای لبنان منتشر کرد: «شب گذشته تعداد زیادی از مردم آواره شده بودند. این هشدارها باعث مهاجرت دستهجمعی در سراسر بیروت شد، نهفقط در ضاحیه، مردم در مینیبوسها انباشته شدند، چمدانها و پتوها را به ماشینهای خود بستند و به سمت شمال رفتند - از منطقه خطر خارج شدند ـ کسانی که جایی برای رفتن نداشتند هم به خیابانها نقل مکان کردند، در پیادهراهها و در میدانهای شهر در مناطقی که هنوز امن تلقی میشوند، میخوابیدند.کودکان خسته روی بتن لخت، بدون پتو و بدون غذا، به سرپناهی پهن شدهاند.»
به گفته میسون، بسیاری از افراد با تفکرات سیاسی و مذهبی مختلف در مناطق مختلف، درهای خانهشان را به روی آوارگان باز کردهاند و همه اختلافات سیاسی را پشت سر گذاشتهاند. آنها بهعنوان یک ملت در کنار هم ایستادهاند. با این همه پس از ترور نصرالله، مردم ویران شدهاند، آنها در خیابانها راهپیمایی میکنند و فریاد میزنند که این ماجرا حقیقت ندارد، آنها پر از خشم و ناامیدی هستند، تعداد زیادی از افراد باور نمیکنند که او ترور شده است و همچنان آنچه اتفاق افتاده را انکار میکنند. مردم سراسر لبنان، در شوک بهسر میبرند، احساس ناامیدی دارند، اما امیدوارند که درنهایت پیروز میشوند.
او میگوید: «بیشتر کمکها به زنان و کودکان میشود، بخشی از آنها به شیر خشک و پوشک بچه نیاز دارند، معمولاً هم در جنگها بیشترین گروهی که تحتتاثیر قرار میگیرند، کودکان و زنان هستند. در منطقه ما، زنی بود که میخواست فرزندش را واگذار کند، چون دیگر نمیتوانست از او نگهداری کند، ما کمکش کردیم و برایش شیر و پوشک جمع کردیم. خیلیها دیگر از پس زندگیشان بر نمیآیند.بیشتر مردم، خانههای خود را ترک کردهاند بدون اینکه وسیلهای بردارند مثل لباس، پول و... ما در حال تهیه این وسایل برایشان هستیم، وسایلی مانند تشک، غذا، دارو و... اینها نیازمندیهای اهالی بیروت است. اگر قرار است به ما کمکی شود، در این زمینه باشد.»
به گفته میسون، آوارهها در حال حاضر به جبل لبنان پناه بردهاند، جبل لبنان و بخشهای شمالی و بخشهایی از بیروت. او در قالب یک تیم داوطلب فعالیت میکند و میگوید که برخی از بیمارستانها بهدلایل امنیتی به آنها اجازه بازدید نمیدهند، اما تمام بیمارستانها درخواست اهدای خون کردهاند: «هیچکس نمیداند چه سرنوشتی در انتظار مردم لبنان است، آنها فکر میکنند یا اسرائیل بهطور کامل به لبنان حمله میکند، یا حزبالله به اسرائیل حمله خواهد کرد، آنها تحلیل متفاوتی از وضعیت موجود ندارند، آوارهها فقط منتظرند جنگ متوقف شود. پیشبینیشان این است که این وضعیت خیلی طول نمیکشد.».
بیپناهی، خانهبهدوشی
مصطفی مسجدیآرانی، یکسال در دانشگاه سن ژوزف بیروت در رشته حقوق بشر درس خوانده و به تازگی در مقطع کارشناسی ارشد فارغالتحصیل شده. او شهریور سال گذشته وارد بیروت شد و صبح شنبه از این شهر خارج شد و به دلیل توقف پروازها، ناچار از بغداد سر در آورد. او در مسیر تهران است. آرانی از نزدیک وضعیت مردم لبنان را دیده و از زمان ورودش به این شهر میگوید: «چهار، پنج هفته بعد از شروع دورهمان در دانشگاه بود که درگیریها شروع شد. در اوایل تابستان امسال هم دوباره این اتفاقات از سر گرفته شد اما حملات در محدوده 15 کیلومتری از دو طرف لبنان و اسرائیل بود و در بیرون چیزی احساس نمیشد. اما در یکهفته گذشته اوضاع بحرانی شده است.»
به گفته او، در صور و صیدا و چند شهر دیگر، 150 هزارنفر آواره شدهاند، این افراد از سوی مراکز خیریه، مدارس و... پذیرش شدهاند. قبل از حملات اخیر، در 154 کیلومتری مرز، بهراحتی میشد آوارههای جنگ را دید، حتی برخی از اهالی جنوب لبنان به بیرون آمده بودند و کار میکردند. قبل از شروع موج ترورها، هواپیماهای اسرائیلی در آسمان بیروت دیده میشدند، برای مردم هم عادی بود. اما از جایی بهبعد شروع کردند به شکستن دیوار صوتی و شنیدهشدن صداهای مهیب. دیگر مشخص بود که اتفاقاتی در حال رخدادن است.»
مسجدیآرانی میگوید که اولین ترور در این دوره مربوط به زمستان سال گذشته میشود زمانیکه نماینده حماس را در خیابان شهید هادی نصرالله ترور کردند. بعد از آن مدتی فضا آرام بود اما بهیکباره اوج گرفت و اصل ماجرا در دو هفته اخیر رخ داد: «از سهشنبه دوهفته پیش من در همایشی بودم که صدای آمبولانس در شهر پیچید، همایش ما که در یک هتل بود، لغو شد و هتل را تعطیل کردند. وقتی به خیابان رسیدیم دیدیم که شهر پر از آمبولانس است و فهمیدیم که حملهای صورت گرفته.»
مسجدیآرانی، سنش به جنگ ایران و عراق نمیرسد، او هیچوقت صدای بمباران نشنیده، صدای آژیر و جیغهای بعد از آن به گوشش نرسیده و در هفتههای گذشته در میدان جنگ بوده: «خود لبنانیها شاید آنقدر که من ترسیده بودم، نترسیدند. به هر حال پیش از این بیروت سهبار بهطور کامل تخریب شده است. آنها انتظار این جنگ را داشتند، لبنانیها بهشدت ملیگرا هستند و از وضعیت پیشآمده عصبانیاند. آنها بیش از هر چیز، غمگین و عصبانیاند و حس بیپناهی دارند. بخشی از آن مربوط به ترور سیدحسن نصرالله است و بخشی هم اینکه از ایران انتظار دخالت داشتند.»
به گفته او، بیمارستانها از مصدومان پر شده، هیچکدام از این حملات در مقرهای نظامی نبوده بلکه در سطح شهر و ضاحیه رخ داده است. در یکهفته اخیر تمام کسانی که مجروح شدند، مردم عادی بودند. بعد از ماجرای پیجرها آماری از مصدومان حزبالله داده نمیشود، وزارت بهداشت لبنان اعلام کرده 1600 نفر مصدوم شدهاند، اما مشخص نیست چند نفرشان از اعضای حزبالله هستند: «به نظر من اگر حمله زمینی صورت گیرد یا حمله گستردهای از سوی اسرائیل رخ دهد، سیستم درمان لبنان از هم فرو میپاشد. در ماجرای پیجرها، بیمارستانهای ضاحیه دچار همین وضعیت شد و درنهایت درمانگاههای خیابانی راهاندازی شده بود. لبنان کشور کوچکی است و بیش از چهار هزار مجروح، برای آنها عدد بزرگی است.»
به گفته او، برخی از اهالی بیروت به جهت زندگی کردن در مناطق امن، ترس از حمله ندارند: «در جایی که من بودم، به اسم اشرفیه، اتفاقی نمیافتد و هیچوقت مورد اصابت قرار نمیگیرد، اما جایی مانند ضاحیه، در حال حاضر تخلیه شده، زمانیکه من از بیروت خارج میشدم، دود سیاهی بالای سر ضاحیه بود؛ ضاحیه چسبیده به بیروت است اما جزو بیروت حساب نمیشود. دیدم که خودروها دوبله در خیابان پارک شدهاند، اهالی در خیابانها یا در ماشینها خوابیده بودند. گروهی از مردم درِ خانهشان را به روی آوارهها باز کرده بودند. هرکس به جایی پناه برده، برخی به منطقه کوهستانی یا همان جبل لبنان رفتهاند، هرچند اسرائیل قواعد بازی را تغییر داده و حتی منطقه توریستی را هم مورد حمله قرار داده، چون خانه یکی از فرماندهان حزبالله در آن منطقه بود. بنابراین نمیتوان گفت جایی در لبنان امن است.»
براساس اعلام او، دانشگاهها تا آخر هفته آینده هم تعطیل است و سال تحصیلی مدارس هنوز شروع نشده. پایگاه خبری میدل ایستای پیش از این در گزارشی، زندگی تعدادی از جنگزدههای لبنانی را روایت کرد؛ یکی از آنها زن 33 سالهای است که طی یکهفته، دو بار خانهاش را از دست داد: «او پنجروز پیش به همراه سه فرزندش از جنوب لبنان گریخت و با خواهرش به ضاحیه نقل مکان کرد. عصر روز جمعه خانه آنها بر اثر انفجاری که منجر به ترور حسن نصرالله شد، تکان خورد. ساعاتی بعد ارتش اسرائیل برای تخلیه محله آنها هشدار داد. او روی نیمکتی مینشیند که مشرف به دریای مدیترانه است، سه فرزندش در کنارش هستند و ماشینشان مملو از وسایلی است. چندین تشک نازک به سقف بسته شدهاند و میگوید که خانه خواهرش را هم مورد هدف قرار دادهاند، دیگر جایی برای زندگی ندارند.»
آن یکی، مردی است به نام عاصی: «عاصی نیز صبح روز شنبه از خانه خود در ضاحیه گریخت. خانه او دستنخورده باقی مانده است، اما محله او به طور بیرویه بمباران شده است. بیش از 950 نفر در این پناهگاه اقامت دارند که همگی یکشبه گریختهاند و بیشتر آنها چیزی جز امید برای بازگشت ایمن به ارمغان نمیآورند. در حال حاضر انفجارهای جدید در سراسر شهر طنینانداز میشود. در ضاحیه چندین بلوک آپارتمانی به آوار تبدیل شده و دود، محله را فرا گرفته است. در سراسر بیروت، ناامنی حاکم است.»