| کد مطلب: ۱۴۵۶۸

ایران 1403

پیش‌بینی فعالان اجتماعی و پژوهشگران از چشم‌انداز تحولات سال جدید

ایران 1403

هم‌میهن در گفت‌وگو با گروه‌های مختلف در حوزه جامعه‌شناسی، روان‌پزشکی، آموزش، سلامت، کارگری و روزنامه‌نگاری، وضعیت اقتصادی و اجتماعی کشور را در سال 1403 بررسی کرد.

شادی مکی

شادی مکی

خبرنگار گروه جامعه

«سالی که نکوست از بهارش پیداست»؛ این را متخصصان حوزه‌های مختلف در وصف شرایط اقتصادی و اجتماعی ایران در سال جدید می‌گویند. آنها معتقدند، در سال پیش‌رو جامعه ایرانی شرایط بهتری را از نظر اقتصادی و اجتماعی تجربه نخواهد کرد و نارضایتی‌ها در سایه تداوم مشکلات،‌ ادامه خواهد داشت؛ ‌مشکلاتی که عمدتاً در نگاه‌های سیاسی مدیران کشور و بی‌علاقگی و ناآشنایی آنها به برنامه‌ریزی‌های علمی برای بهبود کیفیت زندگی ایرانیان نه آشنایی دارند، نه علاقه‌ای. متخصصان، شرایط آموزش، معیشت، دستمزد، سلامت روان و خدمات بهداشت و درمان امسال را وضعیتی اسفناک و نگران‌کننده می‌دانند. به گفته آنها، کشور مملو از شهروندانی است که در سنین مختلف و جایگاه‌های اجتماعی متفاوت، انگیزه خود را برای ماندن در کشور از دست داده‌اند و همه اینها در سایه فقیرتر شدن مردم و کاهش دسترسی آنها به خدمات و ملزوماتی است که حیات‌ شهروندان به آنها وابستگی جدی دارد. هم‌میهن در گفت‌وگو با گروه‌های مختلف در حوزه جامعه‌شناسی، روان‌پزشکی، آموزش، سلامت، کارگری و روزنامه‌نگاری، وضعیت اقتصادی و اجتماعی کشور را در سال 1403 بررسی کرد.

علیرضا حیدری نایب‌رئیس اتحادیه پیشکسوتان جامعه کارگری

کاهش قدرت خرید

heidari

«کارگران در دوسال گذشته فقیرتر شده‌‌‌اند»؛ این را علیرضا حیدری، نایب‌رئیس اتحادیه پیشکسوتان جامعه کارگری می‌گوید: «دستمزد کارگران که در سال 1401 برای سال 1402 به تصمیم شورایعالی کار رسید، همچنین دستمزدی که در سال گذشته برای 1403 تعیین شده، نشان از این دارد که ترمیم دستمزدها کمتر از نرخ متوسط تورمی بوده که توسط مسئولان رسمی اعلام شده است. طی دوسال گذشته قدرت خرید واقعی کارگران حدود 34 درصد کاهش داشته است.‌ درمجموع طی دوسال گذشته شاهد کاهش واقعی دستمزدها بودیم. به‌عبارت‌دیگر مصوبات شورایعالی کار نه‌تنها قدرت خرید و دستمزد کارگران را ثابت نگه نداشت، بلکه به‌‌واسطه اینکه مصوبات کمتر از نرخ تورم بود، دستمزد کارگران کاهش یافت و سفره‌های‌شان کوچک‌تر شد. بنابراین جامعه کارگری و بازنشستگانی که متأثر از مصوبات شورایعالی کار مستمری دریافت می‌کنند، نسبت به تصمیم‌ها اعتراضاتی بحق داشتند که فکر می‌کنم ادامه‌دار خواهد بود.»

او تاکید می‌کند که با کاهش قدرت خرید، الگوی زندگی هم تغییر می‌کند: «وقتی افراد قادر به حفظ شرایط موجود نیستند، مجبورند باتوجه به توان اقتصادی، شرایطی جدید برای خود رقم بزنند؛ اتفاقی که هم در حوزه مسکن، هم در حوزه خوراک،‌ پوشاک، ‌آشامیدنی‌ها،‌ تحصیل و... رخ می‌دهد.»

براساس اعلام این فعال کارگری، زندگی جامعه کارگری به تناسب کاهش قدرت خرید، ناچار به انعطاف‌پذیری شده و برخی از نیازهای معیشتی خود را حذف یا تعدیل می‌کند. «امروز شاهد جابه‌جایی مکان زیست مردم از درون شهر به‌سمت شهرک‌های اقماری خارج از شهر هستیم. درخصوص تغذیه هم آمارها نشان می‌دهد که سرانه مصرف میوه و سبزی‌های تازه، پروتئین‌، لبنیات و... در حال کاهش است.»

به گفته حیدری، کودکان خانواده‌های کارگری در خطر ابتلا به سوءتغذیه‌اند؛ موضوعی که می‌تواند سلامت جامعه را در آینده تهدید کند: «کارگران بخش رسمی و غیررسمی درمجموع حدود 70 درصد جامعه را تشکیل می‌دهند و این شرایط باعث اعتراضات بحق آنها شده است. اعتراض‌ها برای بروز و ظهور، منتظر فرصت می‌مانند که درحال‌حاضر این اعتراض‌ها خود را در میزان مشارکت در انتخابات اخیر نشان داد.»

حیدری بر این تصور است که باتوجه به افزایش 35 درصدی تعرفه‌های درمان در سال جدید (مصوب دولت)، علاوه بر مشکلات معیشتی شاهد مشکلات درمانی خواهیم بود. کالایی که غیرقابل جایگزین است: «مردم می‌توانند کمتر مصرف کنند، اما نمی‌توانند کمتر مریض شوند، بنابراین هزینه‌های بیماری جزو اولویت‌هاست. اما به‌دلیل نا‌توانی اقتصادی، بسیاری از بیماران قادر به درمان خود نخواهند بود. یعنی مردم به‌ویژه جامعه کارگری در سال جدید علاوه بر رنج نداری، باید رنج بیماری را هم تحمل کنند.»

علی جعفریان رئیس سابق دانشگاه علوم پزشکی تهران

کنار گذاشتن درمان

jafarian

در شرایط نامناسب اقتصادی، مردم درمان را در گروه کارهای غیرضروری قرار می‌دهند. علی جعفریان، پزشک متخصص و رئیس سابق دانشگاه علوم پزشکی تهران این موضوع را اعلام می‌کند و به هم‌میهن می‌گوید: «با ادامه شرایط اقتصادی فعلی به احتمال زیاد مراجعه به بخش دولتی به میزان قابل‌توجهی افزایش و مراجعه به بخش خصوصی تا حدود زیادی، کاهش می‌یابد. علت این موضوع هم غیرقابل تعدیل‌بودن هزینه‌هاست. وقتی شرایط اقتصادی مناسب نیست، عده زیادی از مردم درمان را در بخش‌هایی که تصور می‌کنند ضروری نیست،‌ رها می‌کنند و برخی درمان‌های ضروری هم عقب می‌افتد. ازطرف‌دیگر انباشت و افزایش بدهی بیمه‌ها به بیمارستان‌ها ازیک‌طرف و افزایش هزینه‌ها در کنار نامتناسب‌بودن نرخ تعرفه‌ها با هزینه‌ها، کیفیت خدمات بخش دولتی را کاهش می‌دهد. زیرا تشخیص و درمان، هزینه‌برند و نمی‌توانند ارزان باشند که این مسئله باعث افزایش نارضایتی کادر درمان و مردم می‌شود. ازطرف‌دیگر کمبود تجهیزات پزشکی در بیمارستان‌های دولتی باعث می‌شود که برخی خدمت‌ها را اصلاً نتوانیم ارائه دهیم یا قادر به ارائه آن با کیفیت مطلوب نباشیم؛ اتفاقی که درحال‌حاضر نیز رخ داده و ممکن است با ادامه روند موجود، تشدید شود. بسیار روشن است که وقتی از نظر اقتصادی دچار مشکل باشیم و ضوابطی را تعریف کنیم که به‌طور مرتب به محدودیت‌های کادر درمان اضافه کند، باعث افت کیفیت خدمت شود. مثلاً وقتی شرکتی داخلی اعلام می‌کند که نوعی از تجهیزات پزشکی را تولید می‌کند، ‌بلافاصله واردات آن را ممنوع می‌کنند، بدون آنکه کیفیت کالای تولیدشده در داخل بررسی شود.»

او تاکید می‌کند که هر روز محدودیت‌های ما در استفاده از دارو بیشتر می‌شود: «امروز بسیاری از داروهای تولید داخل هم در دسترس نیستند. تخصص من جراحی و پیوند کبد است‌، دارویی به‌نام فیبرینوژن که برای پیوند کبد و گاهی بعد از آن لازم است. این دارو چندماه است که موجود نیست و باعث افت کیفیت درمان می‌شود، یعنی یا نباید عمل پیوند را انجام دهیم یا باید به‌جای این دارو از فرآورده‌هایی استفاده کنیم که هم تاثیرگذاری کمتری دارند، هم عوارض بیشتری. آنتی‌بیوتیک‌های ضروری برای شرایط خاص و داروهای معمولی مورد استفاده مردم هم هیچ‌یک در دسترس نیستند. درخصوص هزینه هم اگر دولت سوبسید زیادی را به تولید دارو اختصاص دهد، بحث قاچاق مطرح می‌شود و اگر ازطریق بیمه‌ها این موضوع را پوشش دهد و دارو با قیمت ارز واقعی تولید شود، شاهد افزایش قیمت سرسام‌آور در حوزه دارو خواهیم بود درحالی‌که دارو کالایی استراتژیک است و حتماً باید ثبات داشته باشد. داروخانه 13 آبان ساخته شد تا داروهایی که در دسترس نیستند را تامین کند، اما درحال‌حاضر همین داروخانه نیز دچار محدودیت شده و برخی داروها را ندارد. اگر وضعیت اقتصادی کشور بدتر شود، چالش حوزه دارو جدی‌تر می‌شود.»

به گفته این پزشک متخصص، اگر محدودیت‌های تامین دارو و تجهیزات به شیوه فعلی تداوم یابد، قطعاً سلامت مردم بیش‌ازپیش آسیب خواهد دید؛ مسئله‌ای که نارضایتی مردم را به‌دنبال خواهد داشت. او تاکید می‌کند که مردم نمی‌توانند از سلامت خود بگذرند و همانطور که ساختار سیاسی موظف به تامین آموزش و امنیت مردم است،‌ در حوزه سلامت هم به‌عنوان یک عنصر حیاتی، دارای وظیفه است.

جعفریان در پاسخ به این سوال که این وضعیت چندسال است که ایجاد شده؟ توضیح می‌دهد: «از چهار، پنج سال پیش این روند به‌شدت در حال وقوع است و تصمیمات غیرکارشناسی بسیار جدی و با اثر منفی در حوزه سلامت گرفته شده است مثلاً افزایش ظرفیت دانشجو بسیار غیرمعقول بوده است. فکر می‌کنند با افزایش ظرفیت آنها که درس می‌خوانند، ‌می‌مانند و مهاجرت نمی‌کنند درحالی‌که وقتی شرایط اقتصادی درست نباشد، نمی‌توان انتظار داشت که فارغ‌التحصیل در کشور بماند. افزایش مهاجرت کادر درمان منجر به بروز بحران در سیستم پرستاری کشور شده و استقبال از رشته‌های پزشکی، کاهش داشته است. وقتی ورودی رزیدنتی ما کاهش و صندلی دستیاری که همواره رقابتی بوده است، خالی می‌ماند، به‌معنای آن است که در آینده نه‌چندان دور با کمبود متخصص مواجه می‌شویم. این خطری بسیار جدی درحوزه سلامت است. به‌نظر می‌رسد عده‌ای باانگیزه می‌خواهند هرآنچه را که در 4 دهه گذشته در حوزه سلامت انجام دادیم، از بین ببرند.»

این پزشک متخصص به خودکشی در میان کادر درمان هم اشاره می‌کند: «با نیروی انسانی چه کرده‌ایم که منجر به خودکشی شده است؟ به‌نظر می‌رسد که فردی در حال برنامه‌ریزی است برای اینکه حوزه سلامت ما آسیب ببیند. درحالی‌که در طول سه، چهاردهه موفق شده بودیم حوزه سلامت کشور را رشد دهیم به‌شکلی‌که امروز عمده موارد درمانی و حتی درمان‌های پیشرفته داخل کشور انجام می‌شود و نیازی به اعزام به خارج از کشور نیست،‌ مثلاً در بیمارستان امام خمینی پیوند کبد بدون ریالی پرداخت از سوی مردم انجام می‌شود اما اگر شرایط به همین شکل پیش رود،‌ ادامه این پیوندها امکان‌پذیر نخواهد بود. این حوزه در کشور ما قوی بوده و در سطح منطقه و بین‌المللی شناخته شده بودیم. امیدوارم که این مسائل عامدانه نباشد.»

امیرحسین جلالی‌ندوشن روانپزشک اجتماعی

نگران روان جامعه

Dr-Jalali-01

وضعیت سلامت روان جامعه، مسئله دیگری است که از سوی متخصصان موردتوجه و نگرانی قرار گرفته است؛ موضوعی که ازسوی امیرحسین جلالی‌ندوشن، روانپزشک اجتماعی مطرح می‌شود. او به هم‌میهن می‌گوید که وضعیت اقتصادی ناپایدار موجود، تورم و گرانی بیش‌ازاندازه و رو به رشد کالا و خدمات، خود را به دو شکل در حوزه سلامت روان نشان می‌دهد: «طبیعتاً متناسب با تورم، قیمت خدمات سلامت روان و داروهای آن افزایش خواهد یافت و درحال‌حاضر نیز افزایش یافته است. اگرچه همواره خدمات سلامت روان به‌ویژه خدماتی که باید در طولانی‌مدت مورد استفاد قرار بگیرند، از دسترس اقشار محروم جامعه دورند، اما با روند موجود به‌مرور زمان، بخشی از خدمات به‌ویژه خدمات روان‌درمانی و روان‌شناختی از سبد کالای افرادی هم که تاکنون دسترسی به این خدمات داشته‌اند، حذف می‌شوند.»

او ادامه می‌دهد: «اگر بیمار داروی خود را مصرف نکند،‌ خدمات روان‌درمانی و مشاوره دریافت نکند، شاهد بازگشت مشکلات گذشته و درمان نکردن مشکلات ایجادشده تحت‌تاثیر وضعیت اجتماعی و اقتصادی خواهیم بود.» «بازنمود موقعیت بر سلامت روان»، تاثیر منحصربه‌فرد شرایط موجود بر سلامت روان است که از سوی این روان‌پزشک مطرح می‌شود: «ما زمانی از آرامش و بهینگی سلامت روان برخورداریم که تصویرمان از آینده امیدبخش باشد به این معنی که بتوانیم بر آینده خودمان تاثیر بگذاریم. وقتی فردی احساس کند آینده، روشن نیست و حتی نمی‌تواند برآوردی از آن داشته باشد و کنترل شهروند از دست برود؛ هم شاهد افزایش مشکلات سلامت روان خواهیم بود، هم مسائلی ممکن است مانند خودکشی به‌عنوان شدیدترین نوع بروز مشکلات سلامت روان، افزایش یابد. متاسفانه وضعیت فعلی به هر دو این شرایط دامن می‌زند.»

اینکه ادامه فشار از سوی ساختار حاکم بر جامعه درباره مسائلی مانند ارزش‌ها و انتخاب‌های شخصی چه تاثیری بر سلامت روان جامعه خواهد داشت؟ سوالی است که جلالی به آن پاسخ می‌دهد: «هر بدنی، مقدار مشخصی انرژی دارد که اگر آن را صرف کند، دچار نقصان، بیماری و بدکارکردی می‌شود. روان جامعه و تک‌تک شهروندان نیز میزان مشخصی انرژی برای تحمل کشمکش دارد. میزان مشکلات اقتصادی و مسائل ناپایدارکننده‌ای که روی برنامه‌ریزی،‌ ایده و فکر خانواده‌ها و شهروندان تاثیرگذار است، آنقدر زیاد است که فشارهای رو به افزون قانونی و اجتماعی و انتظارات حاکمیتی می‌تواند مختصر توازن باقیمانده را از بین ببرد.»

او ادامه می‌دهد: «در حدی که من از متولیان سلامت کشور اطلاع دارم، تصورشان این است که آمار خودکشی، وضعیت اجتماعی، وضعیت سلامت روان و هرآنچه نمود یابد، تصویری است که رسانه‌های بیگانه ارائه می‌دهند و با واقعیت‌های اجتماعی ما سازگاری ندارند. از نظر آنها، واقعیت اجتماعی به‌معنی وضعیتی رو به رشد و رو به بهبود است، اما این انکار و پاک‌کردن صورت‌مسئله یا برگرداندن آن به‌شکلی متفاوت، در کنار مشکلات موجود، پیامدهای بدی خواهد داشت. مثلاً منتقدان از بیان ایده‌ها و پیشنهادات خود جانب احتیاط را نگه می‌دارند یا دلسرد و ناامید می‌شوند.»

به گفته این روان‌پزشک اجتماعی: «آماری که از برخی مشکلات در حوزه سلامت روان داریم، نشان می‌دهد که در وضعیت مطلوبی قرار نداریم. باتوجه به اینکه هیچ تدبیر و ابتکار عمل مشخصی هم برای برون‌رفت از این وضعیت مشاهده نمی‌کنیم، تداوم وضعیت اقتصادی و اجتماعی کنونی که در روزهای ابتدایی سال جدید نیز نشان از وضعیتی ناخوشایند دارد، می‌تواند باعث سرریز بزرگ مشکلات روانی در جامعه شود.»

براساس اعلام او، صحبت از اختلالات شدید روان نیست، بلکه از دل‌مردگی،‌ یأس، اضطراب و تنش است که دامن‌گیر شهروندان می‌شود: «شهروندان موتورمحرک جامعه‌ هستند. باید به این مسئله توجه کرد که در چرخه‌ای به‌سر می‌بریم که هر نقطه‌ای که دچار تاثیرات منفی شود، بر نقاط دیگر هم تاثیرگذار است. اگر دولت به‌دنبال تولید و ساختن آینده است، باید به بهبود سلامت و سلامت روان توجه کند. شهروندان دل‌مرده نمی‌توانند نیروی کار مولدی برای جامعه باشند.»

محمدرضا نیک‌نژاد عضو کانون صنفی معلمان

دل‌زدگی دانش‌آموزان از تحصیل

niknejhad

فعالان بخش آموزش از وضعیت پیش‌رو نگرانند. آنها معتقدند که شرایط فعلی و آنچه در انتظارمان است، دانش‌آموزان را که قرار است آینده کشور را بسازند با ناامیدی مواجه کرده است. محمدرضا نیک‌نژاد، عضو کانون صنفی معلمان، می‌گوید که مسائل اقتصادی به‌شدت شرایط اجتماعی و فرهنگی را تحت‌تاثیر قرار می‌دهند: «شکم گرسنه، خیلی نمی‌تواند به مسائلی مانند فرهنگ، رعایت حقوق و... فکر کند. شرایط اقتصادی فعلی هم نشان می‌دهد که‌ سال بسیار بدی خواهیم داشت؛ اولین نقطه‌ای هم که تحت‌تاثیر قرار می‌گیرد، آموزش است. براساس اخباری که از دل ساختار و زبان مسئولان می‌شنویم حدود 4-3 میلیون دانش‌آموز بازمانده از تحصیل هستند که بسیاری از آنها ریشه اقتصادی دارند، یعنی خانواده‌هایی که نمی‌توانند هزینه تحصیل دانش‌آموز خود را تامین کنند.»

او به این موضوع اشاره می‌کند که امروز بخش اندکی از کودکان و خانواده‌ها به‌دنبال تحصیلات دانشگاهی‌اند: «اگر دانشگاه را از آموزش حذف کنیم، مشخص می‌شود که بخش آموزش در زندگی امروز و فردای دانش‌آموز ناکارآمد است و نمی‌تواند مهارتی را آموزش دهد و طبیعتاً دانش‌آموزان از تحصیل گریزان می‌شوند، همچنین درس نخواندن هم نوعی از بازماندگی از آموزش است. ‌آموزش ناکارآمد و بدون‌کیفیت هم نوعی بازماندگی از آموزش است. دانش‌آموزانی که در سال‌های اخیر گمان می‌کنند از مسیر آموزش به اهداف اقتصادی و اجتماعی خود نمی‌رسند، از آموزش گریزان شده‌ و قید تحصیل را می‌زنند؛ خطری که بسیار جدی است. نیروی جوان ما یا از آموزش دل‌زده یا از کشور گریزان شده که مسائل سیاسی،‌ اجتماعی و لجبازی‌های مسئولان با خواست جامعه به‌ویژه جوانان، بستر آن را فراهم کرده است.»

این موضوع را نیک‌نژاد مورد تاکید قرار می‌دهد: «جامعه دانش‌آموزی ما به‌ویژه در سطح دبیرستان که بیشتر با آنها سروکار دارم دو گروه هستند، یا دانش‌آموزانی که امکان مهاجرت از کشور را دارند و در حال آماده‌شدن برای مهاجرت هستند به‌ویژه در تهران و کلان‌شهرها و گروه دیگری که مهاجرت ذهنی می‌کنند یعنی واقعاً زندگی در کشور را نوعی آزار می‌بینند و به‌دنبال شرایط مهاجرت‌اند. در این بین افرادی که به‌دلیل ناتوانی ‌اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی امکان مهاجرت ندارند همواره از نظر ذهنی بار و بندیل بسته‌اند و آماده مهاجرت هستند. این گروه علاوه بر اینکه زندگی‌شان در این جامعه پا نمی‌گیرد، آزار هم می‌بینند.»

او ادامه می‌دهد که امروز دغدغه دانش‌آموزان فراتر از کلاس درس است. بسیاری از آنها دچار افسردگی و اضطراب هستند که در برخی از دانش‌آموزان به‌شکل سکوت و در خودفرورفتگی بروز می‌یابد و در برخی دیگر به‌شکل بیش‌فعالی و آسیب‌رسانی به خود و سایرین. این موارد نشان می‌دهد که بچه‌ها نسبت به آینده خود ناامید شده‌اند: «ازطرف‌دیگر شکاف طبقاتی در سال‌های اخیر افزایش داشته و عموم خانواده‌ها تنها به فکر تامین نیازهای اولیه معیشتی‌شان‌ هستند. وقتی دانش‌آموز تفاوت زندگی خود با همکلاسی‌هایش را می‌بیند که در رفاه و شرایطی کاملاً متفاوت در مدرسه حاضر می‌شوند، دچار افسردگی شدیدتری می‌شود. بسیاری از جوانان ما گمان می‌کنند که شرایط موجود به آنها تحمیل شده و ابزار لازم برای تغییر را هم در اختیار ندارند به‌همین‌علت هم دچار افسردگی می‌شوند. باتوجه به این شرایط می‌توانم بگویم که ناامیدی، مشکلات روحی و افسردگی را به‌شدت بالا برده و در شدیدترین حالت منجر به خودکشی شده است.»

او درباره تجربه شخصی‌اش از این موضوع می‌گوید: «در کلاس‌هایم به چندین مورد برخورد کرده‌ام که اقدام به خودکشی کرده‌اند و در چند مورد هم که مربوط به کلاس یا مدرسه دیگر بوده، شنیده‌ام که خودکشی دانش‌آموز منجر به فوت او شده است. توجه کنید که دانش‌آموزان، نوجوان هستند و احساسی‌تر با مسائل برخورد می‌کنند. شرایط روحی دانش‌آموزان به‌حدی است که معلم و مدرسه دیگر نمی‌تواند آنها را نسبت به آینده امیدوار کند. امروز حتی بچه‌های دبستانی هم به فکر مهاجرت هستند، اما این بحران موردتوجه قرار نگرفته است.»

کامل دلپسند جامعه‌شناس

جامعه ایرانی در دام ابرچالش‌ها

delpasand-kamel

«در حوزه اقتصاد با رشد فزاینده تورم مواجه‌ایم، ‌در حوزه سیاست با نگاه تک‌بعدی و در حوزه اجتماع هم با بالاترین میزان بی‌تفاوتی و بی‌اعتمادی نسبت به نظام اجتماعی با بالاترین میزان نرخ انواع جرائم در حوزه خانواده و جرائم عمومی مواجه‌ایم. در حوزه فرزندآوری هم با وجود سیاست‌های تشویقی در این حوزه، اما با کاهش ازدواج،‌ افزایش طلاق و کاهش فرزندآوری روبه‌رو هستیم. بنابراین روندهای موجود در هیچ حوزه‌ای تاکنون مثبت نبوده است.»

اینها را کامل دلپسند، جامعه‌شناس در توضیح وضعیت موجود در جامعه ایرانی در حوزه اجتماع، سیاست و اقتصاد می‌گوید و این شرایط را نگران‌کننده می‌داند. او می‌گوید: «درحالی شاهد تغییرات جدی در حوزه کارگزاران نظام اقتصادی، سیاسی و اجتماعی کشور هستیم که این افراد نه شناختی از شرایط موجود جامعه ایرانی دارند، نه اعتقادی به برنامه‌ریزی. آنها با ذهنی جهت‌دار و شخصی‌سازی‌شده، جامعه را اداره می‌کنند، درحالی‌که توسعه متوازن در جوامع با وجود کارگزاران آگاه و متخصص در حوزه‌های مختلف و وجود یک نظام برنامه‌ریز، مدون و مستدل بلندمدت، میان‌مدت و کوتاه‌مدت، ‌امکان‌پذیر است.»

دلپسند بر این مسئله تاکید می‌کند که نیروی انسانی جامعه در همه حوزه‌ها رو به افول و کاهش است و زنان، ‌جوانان و کودکان باتوجه به آن‌چه تجربه کرده‌‌اند، دچار ناامیدی شده‌اند: «ما امروز با ابرچالش‌های سیاسی، ‌اقتصادی، اجتماعی و زیست‌محیطی مواجه‌ایم که از 20 سال قبل پیش‌بینی شده بودند. بدون در نظر گرفتن فهم مشخص از مفهوم توسعه و واقعیات جامعه و بدون حل ناکارآمدی سیستماتیک و رفع غیرتخصص‌گرایی، همچنین ‌بدون رفع بی‌توجهی به هدررفت منابع و بی‌دانشی کارگزاران جامعه،‌ آینده جامعه ایرانی را مانند آتشی زیر خاکستر می‌بینیم که مملو از مطالبات بحق و انباشته‌شده ناشی از ناکارآمدی در کشور است.»

او بر این باور است که اگر شرایط به همین شکل پیش رود، فروپاشی اقتصادی، اجتماعی و سیاسی محتمل است. نمی‌توان یک‌شبه، بدون برنامه‌ریزی و بی‌توجه به روندهای جهانی، در امور داخلی تصمیم‌گیری کرد. نکته موردتوجه دیگر این جامعه‌شناس، وضع اقتصادی خانواده‌های ایرانی و تفاوت دستمزدها با نرخ تورم است: «در جامعه ایرانی چیزی از طبقه متوسط باقی نمانده، درحالی‌که هرگونه مشارکت سیاسی، اجتماعی و اقتصادی برعهده این طبقه است. اگر این طبقه فربه باشد، جامعه را مدیریت می‌کند. ما امروز شاهد فقیرسازی گسترده جامعه ایرانی هستیم و با این وضع قیمت‌ها و مسکن، زندگی اجتماعی میلیون‌ها خانوار ایرانی به‌دلیل تصمیم‌گیری‌های نادرست، در حال نابودی است. هم‌اکنون دغدغه خانواده‌ها،‌ گذر از وضع موجود و انتظار مرگ است. جامعه ایرانی به جهان نگاه می‌کند و نمی‌توان با آمارهای اشتباه درباره عملکرد تصمیم‌گیران، مردم را فریب داد. مردم وضعیت را مشاهده و خود را با جهان مقایسه می‌کنند.»

این جامعه‌شناس تاکید می‌کند که میزان مهاجرت از کشور در کنار پرونده‌های جرم و جنایت، ‌آمار اعتیاد و... همگی نشان‌دهنده وضع موجود است: «سرقت به‌سمت اجناس خُرد رفته و شرایط به‌گونه‌ای است که احساس امنیت وجود ندارد. وقتی ناپایداری اقتصادی در جامعه‌ای رخ دهد، بی‌هنجاری‌های اجتماعی و سیاسی افزایش می‌یابند و مردم قاعده اخلاقی را در حوزه‌های اجتماعی و سیاسی از دست می‌دهند. مردم وقتی ناچار باشند، ‌هر مسئله اخلاقی را ممکن است زیرپا بگذارند. این شرایط امروز در جامعه ما به‌شدت در حال گسترش است. توسعه متوازن کشور در حوزه‌های مختلف، نیازمند تصمیم‌گیری‌های درست در سطح کلان است.  آستانه تحمل مردم، اندازه مشخصی دارد و با ادامه این شرایط و ایجاد نکردن تغییرات ضروری، آینده را ‌خوب نمی‌بینیم.»

اکبر منتجبی رئیس هیئت‌مدیره انجمن روزنامه‌نگاران استان تهران

سال سخت اهالی رسانه

montajebi

«باتوجه به شرایط اقتصادی موجود امسال برای روزنامه‌نگاری سال بسیار سختی خواهد بود.» این را اکبر منتجبی روزنامه‌نگار و رئیس هیئت‌مدیره انجمن روزنامه‌نگاران استان تهران به هم‌میهن می‌گوید: «اواخر سال گذشته روزنامه آفتاب یزد تعطیل شد و علت این اقدام را اعتراض به پاسخگو نبودن دولت عنوان کرد. این بخش سیاسی ماجرا بود، اما قطعاً این تصمیم دلایل اقتصادی هم داشت. روزنامه، کالایی فرهنگی است و اگر شرایط اقتصادی مردم مناسب باشد، رسانه‌ با فروش خوبی مواجه می‌شود. هیچ بنگاه‌دار رسانه‌ای، رسانه خود را تعطیل نمی‌کند حتی اگر دولت پاسخگو نباشد. بنابراین باتوجه به شرایط اقتصادی موجود ممکن است رسانه‌ها در معرض آسیب‌های اقتصادی قرار بگیرند و نتوانند به کار خود ادامه دهند. در جلسه انجمن روزنامه‌نگاران هم دوستان معتقد بودند که امسال به‌دلیل شرایط اقتصادی ممکن است چند روزنامه تعطیل شوند. درحال‌حاضر تعدادی از روزنامه‌های اصلاح‌طلب تحریریه خود را دورکار کرده‌اند، حتی تعدیل نیرو هم دور از انتظار نیست.»

او درباره رسانه‌های برخط هم عنوان می‌کند که این رسانه‌ها هم در معرض همین تهدیدها هستند و اگر شرکت‌های پشتیبان رسانه‌های برخط اعم از سرمایه‌گذاران یا آنها که تبلیغات خود را به رسانه‌ها سپرده‌اند ‌دچار مشکل اقتصادی شوند، اولین جایی که از لیست اولویت این شرکت‌ها خط می‌خورد، ‌رسانه است: «حتی ممکن است مردم قادر به خرید اینترنت برای خود نباشند،‌ چراکه فضا به‌لحاظ اقتصادی بسیار بد است. ازطرف‌دیگر مدت‌هاست که اعتماد نسبت به رسانه از دست رفته و مرجعیت رسانه به خارج از کشور منتقل شده که ریشه در مسائل سیاسی دارد».

او معتقد است که شرایط اقتصادی اما تاثیری بر رسانه‌های اصولگرا و وابسته به ساختار سیاسی ندارد: «آنها به آب کُر وصلند و روزبه‌روز تعداد این رسانه‌ها بیشتر و خوش‌ آب و رنگ‌تر می‌شوند. این مسئله نشان می‌دهد که پول زیادی در این حوزه خرج می‌شود. اما این رسانه‌ها هرگز محل ارجاع اکثریت مردم نبوده‌اند و تعدادی مخاطب ثابت داشته‌اند. در جشنواره فیلم فجر امسال، فیلم شاخصی از بخش خصوصی وجود نداشت و همه فیلم‌ها توسط ارگان‌ها و نهادها ساخته شده بود. نتیجه این موضوع، رشد سینمای زیرزمینی است و به‌نظرم این موضوع، هم در حوزه خبر پیش می‌آید، هم زیاد می‌شود. یعنی به‌سمت شبنامه می‌رویم و افرادی راست و دروغ را ترکیب کرده و به جامعه تحویل می‌دهند و اتفاقاً مورد استقبال هم قرار می‌گیرند؛ مانند رسانه آمدنیوز که چنین شرایطی دارد.»

رئیس هیئت‌مدیره انجمن صنفی روزنامه‌نگاران استان تهران درباره آینده روزنامه‌نگاران هم می‌گوید: «در سال‌های گذشته بسیاری از همکاران ما این شغل را به‌دلیل ناپایداری یا پایین‌بودن درآمد، کنار گذاشتند. در ماه‌های آینده نیز موج این اتفاق بیشتر خواهد شد. با تعطیلی رسانه،‌ نیروهای رسانه نیز بیکار می‌شوند.  به‌نظرم آینده خوبی در انتظار روزنامه‌نگاران و خبرنگاران نیست.»

 عکس: ایرنا

اخبار مرتبط
دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی