| کد مطلب: ۱۱۱۵۸
زخم روی زخم

هم‌‏میهن در گزارش میدانی و تحلیلی چالش‌‏های درمانی معتادان بستری و پذیرش آنها را در مراکز درمانی بررسی کرد

زخم روی زخم

یک سایه است، میان چند سایه دیگر که دولا شده‌اند روی تلی از زباله یا چیزی شبیه به آن. گوشه پیاده‌راه یکی از فرعی‌های خیابان شوش در قُرق آنهاست؛ یک زن که نشسته روی لبه جدولی نه‌چندان بلند و دو مرد که بی‌توجه به حضور غریبه‌ها، سر در کیسه‌ها و گونی‌ها دارند.

سیاهی لباس‌ها، دست‌ها، صورت و لب‌ها در تاریکی شب از آنها سایه‌هایی ساخته؛ سایه‌ای که با چراغ‌های پرنور مسجدی که داخل کوچه نشسته، روی دیوارهای دوده‌گرفته، شکلک‌هایی ترسناک کشیده. ساعت به 11 شب نزدیک است و خیابان به‌تازگی جان گرفته؛ جانی که آدم‌های خمیده و خموده به آن داده‌اند.

زن مقنعه‌ای بر سر دارد، سمت چپ بالای پیشانی‌اش، جایی که مقنعه کنار رفته، اما تیره‌تر است. یک لکه سیاه از خونی که مرده و جمع شده. شب قبلش در یک تصادف از روی موتور پرت می‌شود. دست‌هایش خونی است، استخوان‌هایش درد می‌کند، سرش ضربه دیده و نمی‌گذارد زن غریبه به او دست بزند: «گفتند برید گم شید. برید بیرون.» شیما این جمله را از بار قبل که برای ترک اعتیاد به یکی از بیمارستان‌های قزوین رفته بود، شنیده و شنبه‌شب که از روی موتور افتاد و دست و بالش زخمی شد، در مغزش تکرار شد و برای درمان نرفت: «چندبار عفونت گرفتم. همین حالا هم عفونت دارم. اما نرفتم. نمی‌روم. بیمارستان‌ها ما را قبول نمی‌کنند. خیلی بخواهند به ما لطف کنند، یک دارو می‌دهند و می‌گویند برو.» برخی از آنها در همین کوچه‌پس‌کوچه‌ها جان می‌دهند و شیما یکی از آنها را می‌شناخته: «سرطان داشت، چندبار به بیمارستان رفته بود، کمپ می‌رفت اما همان‌جا او را کتک زده بودند. چندوقت پیش شنیدم که مرده.» او می‌گوید که کمپ‌ها پزشک دارند اما بیمارستان‌ها آنها را پذیرش نمی‌کنند. حالا خود او هم با وجود عفونتی که دارد، نه دارویی می‌گیرد و نه به پزشکی مراجعه کرده است.

درد داری؟

آره.

سایه‌ها در پیاده‌راهی که به یک کوچه تنگ و تاریک می‌رسد، پررنگ‌تر می‌شوند. موتوری‌ها دست از سر خیابان و سایه‌ها بر نمی‌دارند. آنها در شکل ساقی‌، دنبال مشتریان‌شان‌اند. سر کوچه مرد تهی از رنگ، باریک و بلند، تکیه داده به دیوار. او هم یکی از همان سایه‌های منتظر است: «هفته پیش رفتم بیمارستان سینا. گفتم فتق دارم. به من گفتند خوش آمدی و در بیرون را نشانم دادند.» به او گفتند، باید برای درمانش هزینه کند:«پول نداری؟ بیرون.» موهای سفید و بلند، صورت تکیده‌اش را پوشانده: «اصلاً ما را پذیرش نمی‌کنند. کسی ما را تحویل نمی‌گیرد. پول داشته باشیم، بله. نداشته باشیم، به‌هیچ‌وجه.» مرد به گفته خودش، 5 قدم راه می‌رود، 10 دقیقه می‌نشیند. جان ندارد. بیمار است: «من تا به حال کمپ نرفته‌ام. در همین خیابان زندگی می‌کنم.» و اشاره می‌کند به دوستانش، به هم‌سایه‌ای‌ها: «اورژانس بیمارستان‌ها گاهی ما را پذیرش می‌کنند. البته اگر خوش‌شان بیاید.»

شنیده‌ای کسی در خیابان بمیرد؟

خیلی‌ها. شاید یک‌سوم از آنهایی که مردند را می‌شد با درمان، نجات داد.

چرا می‌میرند؟

با سرمای شدید. با مصرف زیاد. با بیماری‌های مغزی.

 

شوش؛ خوابگاه مردان ساعت 10:30 شب

به صف ایستاده‌اند؛ یکی از هزاران صفی که هر روز باید در آن قرار بگیرند. برای چای، برای غذا، برای لباس، برای صابون، برای... آن ساعت از شب هم احتمالاً آخرین صف چای بود. یک مرد ابتدای صف ایستاده قوری مسی بزرگی در دست دارد و آنها، همان‌ها که لباس‌های یک‌دست سرمه‌ای به تن‌شان است، در خنکای اولین روزهای زمستان با لیوان‌های یک‌بار مصرف به صف ایستاده‌اند. اینجا خوابگاه مردان شوش است؛ سوله‌ای در گوشه پارک شوش: «فقط پزشکان بدون مرز ما را ویزیت می‌کنند. بیمارستان رفتیم، کاری نکردند.» به پاهایش اشاره می‌کند: «پاهایم مدام درد می‌گیرند، وقتی به بیمارستان می‌روم، به من یک مسکن ایبوپروفن می‌دهند. کسی تحویل‌مان نمی‌گیرد.» آقای رزاقی از راه می‌رسد. او نمی‌خواهد کسی بدون هماهنگی آنها با معتادان خوابگاه حرف بزند: «کسانی که مدرک شناسایی نداشته باشند خیلی سخت در مراکز درمانی پذیرش می‌شوند.» او آدرس پزشکان بدون مرز را می‌دهد که گاهی نامه‌ای می‌دهند و معتادان بیمار را به مرکز درمانی ارجاع می‌دهند: «گاهی اوقات هم معتادان به بخش مددکاری بیمارستان مراجعه می‌کنند و آنجا در هزینه‌ها کمک‌شان می‌کنند.» رزاقی می‌گوید اغلب افرادی که در این گرمخانه هستند صبح‌ها می‌روند و شب‌ها می‌مانند، اما تعدادی هم ساکنان همیشگی‌اند: «بیشترین بیماری در میان این افراد، سرماخوردگی است. البته به عفونت‌های مختلف هم مبتلا می‌شوند. ما اینجا پزشک داریم و آنها را ویزیت می‌کند. برای دندانپزشکی اما نمی‌شود کاری برای‌شان کرد. هیچ‌کدام دندان ندارند. مواد مخدر نمی‌گذارد دندانی در دهان‌شان بماند.» او می‌گوید که در دوره‌ای افرادی از دادگستری آمدند و با هدف صدور کارت شناسایی برای این افراد، از آنها عکس گرفتند. اما دیگر خبری نشد. اغلب کسانی که اینجا هستند مدارک هویتی ندارند. ماجرا اما تنها به یک سرماخوردگی یا عفونت زخمی، محدود نمی‌شود. برخی از آنها نشانه‌های بیماری‌های عفونتی خطرناکی مانند سل دارند. رزاقی و همکارش می‌گویند وقتی معتادانی با این علائم می‌بینند، به شهرداری گزارش می‌دهند و آنها را به محل دیگری که مخصوص این بیماران است منتقل می‌کنند؛ مرکزی دور از تهران مخصوص معتادان بیمار است. آنجا یا بهبود می‌یابند یا فوت می‌کنند و مجوز دفن‌شان صادر می‌شود. با این همه اما تاکید می‌کنند که موارد ابتلا به سل زیاد نیست: «بعضی از معتادان بیمه دارند و برخی هم ندارند. آنهایی که نیاز به اقدامات درمانی خاص دارند مثل رادیولوژی و... معمولاً با معرفی‌نامه برای‌شان انجام می‌شود. پزشکان بدون مرز معمولاً این نامه‌ها و ارجاع‌ها را انجام می‌دهند و بیمارستان‌ها هم براساس نامه آنها عمل می‌کنند.»

 

چرا بیمه نمی‌شوند؟

اولین روز زمستان امسال، مدیرعامل بیمه سلامت ایرانیان به خبرگزاری ایلنا، درباره پوشش بیمه معتادان توضیح داد. او گفت که مراکز سرپایی تحت پوشش بیمه سلامت است و افرادی که به این مراکز مراجعه می‌کنند، داروها و ویزیت‌شان تحت پوشش بیمه سلامت است. افرادی هم که در کمپ هستند و شناسنامه دارند، به آنها معرفی می‌شوند تا بیمه شوند. در این میان افراد مجهول‌الهویه هم با هماهنگی بهزیستی تحت پوشش قرار می‌گیرند. با اینکه معتادان و صاحبان مراکز ترک اعتیاد اطلاع چندانی از چندوچون این بیمه‌ها ندارند، 7 ماه پیش از آن اما مدیرکل نظارت بر خدمات همین بیمه، گفته بود که عقد قرارداد با مراکز ترک اعتیاد توسط این سازمان از سال 93 در حال انجام است و تنها یک‌سال این کار متوقف شد. جالب اینجاست که در این برنامه سازمان بیمه سلامت، معتادان نه، بلکه مراکز بیمه می‌شوند تا درمان‌ معتادان با بیمه حساب شود، اما دیگر مشخص نیست تکلیف معتاد برای ادامه درمان یا درمان‌های مکمل چیست. همین مسئول در سازمان بیمه سلامت خردادماه امسال گفته بود که با 899 مرکز سرپایی درمان اعتیاد در کشور قرارداد امضاء شده است. براساس اعلام او: «طبق قانون دولت باید خدمات مراقبتی به افرادی که برای درمان اعتیاد مراجعه می‌کنند ارائه دهد، فرد دریافت‌کننده خدمات ترک اعتیاد در این مراکز ثبت اطلاعات می‌شود و فارغ از اینکه کدام بیمه را داشته باشد، هزینه درمانش توسط بیمه سلامت پرداخت می‌شود.» خبر بیمه‌کردن مراکز سرپایی و معتادانش اما مربوط به امسال نیست. سه‌سال پیش هم، یعنی در تیرماه سال 99، معاون سازمان بیمه سلامت اعلام کرده بود که خدمات درمان اعتیاد با هر نوع بیمه پایه‌ای ارائه می‌شود. به گفته او تا تیرماه سال 99، قرارداد 104 مرکز در سامانه ثبت‌شده و 5 هزار و 909 نفر از بیمه‌شده‌ها، مشمول خدمت شده‌اند. قبل از این در شهریورماه امسال هم سرپرست اداره کل بیمه سلامت استان تهران گفته بود که در استان تهران 36 مرکز ترک اعتیاد سرپایی، طرف قراردادشان هستند و براساس مصوبات هیئت‌دولت خدمات سرپایی درمان اعتیاد مشتمل بر سم‌زدایی و مشاوره‌های روان‌درمانی، درمان نگه‌دارنده و... تا ۷۰ درصد تعرفه دولتی در مراکز دولتی پرداخت می‌شود. ماجرای معتادان اما بیمه برای ترک اعتیاد نیست. آنها دردهای عمیق‌تر و وخیم‌تری دارند.

 

دست نزنید؛ معتاد است

وحید جهان‌میری‌نژاد، پزشک و درمانگر حوزه اچ‌آی‌وی است و بیشتر از 20 سال با معتادان درگیر اچ‌آی‌وی، همچنین پیشگیری از این بیماری فعالیت کرده؛ بارها به پاتوق‌ها سر زده و وقتی درباره مرگ و بیماری معتادان سوال می‌شنود، تصویر واقعی از این افراد در ذهش شکل می‌گیرد؛ تصویری که به گفته خودش به دهه 80 برمی‌گردد و شاید حالا وضعیت بهتر شده است: «چند وقت پیش بود که جلوی یک درمانگاه دیدم، یک نگهبان معتادی را بیرون می‌کرد و به نگهبان دیگر که مشغول خارج‌کردنش بود، می‌گفت دست نزن، مریض است. خودم جلو رفتم و به آن فرد کمک کردم که همان نگهبان فریاد زد، دست نزن، مریض می‌شوی. وقتی درباره مرگ این افراد به‌دلیل مراجعه نکردن به مراکز درمانی یا پذیرش نکردن آنها پرسیدم، یاد کودکی افتادم که به‌دلیل ابتلای پدر و مادر معتادش به اچ‌آی‌وی، قلبش را عمل نکردند. معتادان را درصورتی‌که در بیمارستان بستری کنند و متوجه ابتلایش به اچ‌آی‌وی شوند، حتی حاضر نمی‌شوند پانسمانش را تعویض کنند؛ اتفاقی که جلوی چشم من افتاد و خودم اقدام به این‌کار کردم.» او معتقد است: «باید پذیرفت مصرف موادمخدر همچنان به‌عنوان یک انگ اجتماعی شناخته می‌شود. هنوز هم در سطح جامعه آگاهی کم است و نگرش نامناسبی نسبت به این پدیده‌ها وجود دارد. از وقتی قانونی تصویب شود تا به اجرا درآید، موانع زیادی پیش روست. البته مطمئن هستم که وضعیت نسبت به قبل بهتر شده و برخوردهای ناآگاهانه کمتر.»

 

عفونت‌های ریوی، زخم‌های عمیق

زنان معتاد اما بیشترین آسیب‌ را در چرخه محدودیت‌های ورود به مراکز درمانی می‌‌بینند. آنها در پارک‌ها و کمپ‌ها دچار انواع عفونت‌ها می‌شوند؛ عفونت‌هایی که آنها را یک قدم به بیماری اچ‌آی‌وی و هپاتیت نزدیک‌تر می‌کند: «زنانی که درگیر اعتیادهای سنگین می‌شوند، برای تهیه مواد مصرفی، اقدام به تن‌فروشی می‌کنند. تن‌فروشی الزاماً کنار خیابان ایستادن و پول گرفتن نیست. مواد به‌ازای برقراری رابطه هم در همین دایره قرار می‌گیرد. تعدد این روابط، زنان معتاد کارتن‌خواب را در وضعیت خطرناکی از ابتلا به انواع بیماری‌ها قرار می‌دهد؛ آن‌هم در شرایطی که پس از مصرف، بخشی از عقل از کار می‌افتد و فرد قدرت تصمیم‌گیری برای استفاده از وسایل پیشگیری ندارد. این زنان بیشتر از نُرم جامعه در معرض بیماری‌های آمیزشی قرار دارند.» به گفته او، در دهه 80، با اجرای برنامه‌های کاهش آسیب ابتلا به اچ‌آی‌وی، میزان ابتلای زنان به این بیماری که 23 درصد بود، به زیر 5 درصد رسید و حالا که این برنامه‌ها کمرنگ شده است، احتمال بالا رفتن آمار ابتلا در میان این زنان هم بالاتر رفته است: «وسایل پیشگیری از بارداری مثل قبل در دسترس نیست. هرچند در داروخانه‌ها پیدا می‌شود اما نمی‌توان از این افراد انتظار داشت خودشان بروند و تهیه کنند. باید افرادی به صورت فعال در این زمینه آموزش دیده باشند.» او ادامه می‌دهد: «از طرف دیگر هم خود تزریق بدن را در معرض انواع عفونت‌ها قرار می‌دهد. بنابراین به‌طورکلی این افراد بیشتر از سایر افراد جامعه به درمان‌های مختلف نیاز دارند.» جهان‌میری‌نژاد اینها را براساس تجربه‌ای که در مراکز گذری کاهش آسیب داشته، می‌گوید. به گفته او یکی از اقدامات تیم آنها پانسمان کردن زخم‌ها در پاتوق‌ها بوده است: «ما زخم‌های شدید و عمیقی روی بدن این افراد می‌دیدیم و درنهایت هم آنها را در شرایط بدی پانسمان و به آنها آنتی‌بیوتیک تزریق می‌کردیم. آنها را به مراکز درمانی ارجاع می‌دادیم اما معمولاً آنها را پذیرش نمی‌کردند. خودشان هم تمایلی به رفتن نداشتند. برخوردهای بدی با آنها می‌شد.» ماجرا اما تنها به زخم‌ها محدود نمی‌شود، ریه‌های این افراد هم زخم است: «عفونت تنفسی، مشکل دیگر این افراد است و در بیشتر مواقع نیاز به مراجعه درمانی دارند.»

 

ولش کنید، پذیرش نمی‌کنند

معتادان کارتن‌خواب اما ناخوانده‌ترین میهمانان این شهرند؛ شهروندان درجه هزار که هیچ‌کس آنها را نمی‌خواهد، نمی‌بیند و حساب نمی‌کند. آذر، چند سالی است که در قالب یک تیم 4 نفره به پارک‌های منطقه شوش و هرندی می‌رود و برای معتادان و کارتن‌خواب‌ها، وسایل پیشگیری، پماد، گاز استریل، چسب زخم و وسایل بهداشتی دیگر می‌برد؛ برای زنان وسایل جداگانه و برای مردان وسایلی دیگر. آنها قبلاً از سوی موسسه زنان سرزمین خورشید با مدیریت لیلی ارشد، به صورت گشت‌های سیار به این منطقه می‌رفتند و با تعطیلی خانه خورشید، همچنان فعالیت‌شان را ادامه دادند. حالا از آن تیم چهارنفره، آذر و افسانه مانده‌اند و یک نفر دیگر که به‌صورت نوبتی، به منطقه می‌روند و به معتادان و کارتن‌خواب‌ها سر می‌زنند. نوبت او چهارشنبه‌ها و پنجشنبه‌هاست و آخرین‌باری که به پارک میثاق رفت، خبر فوت یکی از زنان را شنید: «تا جایی که من خبر دارم معتادان برای هر اقدام درمانی به پزشکان بدون مرز که در مولوی متمرکزند، مراجعه می‌کنند. هر کاری داشته باشند، می‌روند آنجا. اما به‌هرحال آنجا هم درمان‌های خاصی برای‌شان انجام نمی‌شود و اگر هم لازم باشد کاری صورت گیرد، معتادان را با یک نامه، به مراکز درمانی ارجاع می‌دهند. البته این را هم بگویم که بیمارستان، رایگان کاری انجام نمی‌دهد.» آذر یادش است که دو سال پیش، برای وخامت حال یکی از زنان معتاد کارتن‌خواب با اورژانس تماس گرفته بودند. تکنیسین اورژانس که آمده بود، گفته بود که ولش کنید، وضعیت‌اش ناجور است، ببرید بیمارستان هم کاری نمی‌کنند، پذیرش نمی‌کنند و درنهایت آن زن دو روز بعد در پارک جان باخت: «ما خبر فوت خیلی از معتادان کارتن‌خواب را می‌شنویم. سمت ترمینال جنوب و اطراف آن هم اخیراً شنیدم یک‌نفر فوت کرده بود. هفته‌ای 5 تا 10 نفر از کارتن‌خواب‌ها به‌دلیل سوءمصرف یا بیماری، جان‌شان را از دست می‌دهند.»

او خود قبلاً سال‌ها درگیر اعتیاد بوده و در خانه خورشید توانسته مصرفش را پایان دهد و می‌گوید که مراکز درمانی هیچ‌وقت این افراد را پذیرش نمی‌کنند: «چند وقت پیش در یکی از کوچه‌های شوش که اسمش را نمی‌دانم، از طرف ارگان‌ها افرادی آمده بودند و می‌گفتند که می‌خواهند برای معتادان شناسنامه و کارت‌های هویتی بگیرند، اما بعدش نفهمیدم چه اتفاقی افتاد. درباره بیمه کردن این افراد هم تاکنون خبری نشنیده‌ام. فقط خبر دارم که در یکی از مراکز ترک اعتیاد کرج، از طرف کمیته امداد یکسری از معتادان بهبودیافته را بیمه کرده‌اند.» آذر می‌گوید که تاکنون نشنیده برای یکی از معتادان در مراکز درمانی سونوگرافی یا کارهای درمانی خاصی انجام شده باشد. نهایت یک دارویی می‌دهند و ردشان می‌کنند: «زخم‌های عفونی با مصرف مخدر سورچه، شیشه و... چندین برابر شده است، در این فصل هم معتادان کارتن‌خواب دچار سوختگی‌های زیادی می‌شوند، برخی از آنها هم مبتلا به اچ‌آی‌وی هستند که درمان‌های خاص می‌خواهند. البته با اطلاع‌رسانی‌هایی که انجام شده تعداد این افراد خیلی کم شده است.»

 

از 100 معتاد، 80 نفر نیاز درمانی دارند

افسانه، یکی دیگر از اعضای گشت سیار است. او می‌گوید که یکی از معتادان برای درمان به بیمارستان بهارلو رفته بود، برای سرم از او پول خواسته بودند و او با همان لباس بیمارستان فرار کرده بود. یک معتاد حتی پول سرم را ندارد. افسانه می‌گوید که ممکن است مراکز ترک اعتیاد تحت پوشش بیمه باشند یا معتاد برای ترک اعتیاد بیمه شود، اما برای کارهای درمانی دیگر بیمه نیست: «حداقل مراجعه معتادان به اورژانس بیمارستان‌ها را بیمه کنند، یا تخت و بستری شدن آنها با بیمه حساب شود؛ حتی اگر نمی‌خواهند کلاً آنها را بیمه کنند.» افسانه هم سابقه اعتیاد داشته و بارها برای درمان با مشکل مواجه شده است: «شاید از 100 معتاد، 80 نفرشان نیاز به اقدامات درمانی داشته باشند. البته گاهی پیش آمده که خودمان کسی را برای ادامه درمان به یک مرکز درمانی فرستادیم، معمولاً پذیرش می‌کنند اما باید پولش را بدهند.» او هم می‌گوید که بین معتادان، عفونت‌ و زخم بسیار شایع است و اگر درمان نشود، اوضاع‌شان وخیم می‌شود و برای سایر افراد خطرساز می‌شوند: «برخی از معتادان خودشان هم نمی‌خواهند برای درمان به بیمارستان مراجعه کنند، چون می‌ترسند آنها را به مراکز ترک اعتیاد اجباری ببرند. به‌همین‌دلیل بیشتر تمایل دارند به پزشکان بدون مرز مراجعه کنند. البته این پزشکان هم فعالیت‌شان نسبت به قبل خیلی کمتر شده است. قبلاً فعال‌تر بودند.» افسانه هم در ماه‌های گذشته مواردی از فوت معتادان را شنیده؛ به‌طوری‌که طی حدود سه هفته، دو زن و یک مرد جان‌شان را از دست داده‌اند. زن در پارک میثاق شوش فوت کرده و دو مرد در پارک بعثت: «دلیل فوت یا سرما بوده یا سوءمصرف.»  حالا همین بیمه‌ای که سازمان بیمه سلامت برای معتادان در نظر گرفته چه فایده‌ای‌ برایشان دارد و  قرار است چه خدماتی دریافت کنند؟:«درمان نگهدارنده سرپایی با متادون (MMT)درمان نگهدارنده سرپایی با بوپرونورفین (BMT)، درمان نگهدارنده سرپایی با تنتور اوپیوم (OPT)  درمان سم‌زدایی با بوپرونورفین و کدونیدین به صورت بستری حداکثر تا دو بار در سال. درمان سرپایی مواد محرک و روانگردان‌ها حداکثر تا شش‌ماه. درمان بستری معتادان مبتلا به اختلالات روانپزشکی توأم با اختلالات مصرف مواد (اعتیاد) تحت درمان در بیمارستان‌های روانپزشکی و بخش‌های روانپزشکی بیمارستان‌های عمومی (یک بار در سال).»

 

معتادان زن را ویزیت نمی‌کنند

سپیده علیزاده، مدیر مؤسسه کاهش آسیب نور سپید هدایت است. او سال‌ها با معتادان ارتباط داشته و برای آنها فعالیت کرده است. او می‌گوید، وضعیت کارتن‌خواب‌ها هر روز بدتر می‌شود و هیچ‌کس نیست که بخواهد اقدام جدی کند. آنچه در جلسات گفته می‌شود با آنچه در پاتوق‌ها اتفاق می‌افتد، زمین تا آسمان متفاوت است: «روزانه نزدیک به 100 معتاد کارتن‌خواب و متجاهر می‌بینیم و نشنیدیم یک نفر از آنها بیمه باشد. این افراد در تامین بدیهی‌ترین نیازهایشان که درمان است، دچار مشکل‌اند. برای یک زن، ساده‌ترین درمان، مراجعه به متخصص زنان است، اینکه فرزند سالمی به دنیا بیاورد و... اما اصلاً این افراد را پذیرش نمی‌کنند. مگر اینکه خود معتاد برود و از مددکاری بیمارستان برای درمان اقدام کند. یا یک بیمارستان دولتی به آنها تخفیف دهد. اما باز هم ممکن است برای سونوگرافی و آزمایش و... دچار مشکل شوند.» به گفته او، مراکز درمانی اصلاً کارتن‌خواب‌ها را پذیرش نمی‌کنند: «ما زنان زیادی را برای متخصصان اعصاب و روان و متخصص زنان ارجاع داده‌ایم و هر بار با چالش مواجه بودیم. آنها را ویزیت نمی‌کنند مگر اینکه در شرایط مرگ و زندگی قرار گرفته باشند یا در لحظه زایمان باشند.»

 

کوچکترین شکستگی مساوی با معلولیت

علیزاده می‌گوید، کوچکترین شکستگی برای این افراد تبدیل به معلولیت می‌شود. کوچکترین زخم تبدیل به عفونت می‌شود و آن فرد دیگر یک معتاد معمولی نیست، یک معتاد کارتن‌خواب معلول است:«گاهی یک زخم ساده آنقدر رسیدگی نمی‌شود که عفونت می‌کند و ناچار به قطع عضو می‌شوند. بارها با این شرایط مواجه بوه‌ایم. مخصوصاً در زمستان که خیلی‌هایشان دچار سوختگی می‌شوند.» به گفته این فعال در حوزه اعتیاد زنان، اگر خود این افراد برای درمان به مرکز درمانی مراجعه کنند، پذیرش نمی‌شوند، اگر نامه داشته باشند و به مددکاری بروند و تایید شوند، شاید آنها را بپذیرند: «مشکل معتادان برای مراجعه به مراکز درمانی در حالی است که حتی مراکزی که در این زمینه فعالیت می‌کنند را به سرعت تعطیل می‌کنند. مرکز پارک شوش که مخصوص زنان بود را از ما گرفتند و به نفر بعدی سپردند. حالا همان را هم تعطیل کردند. زنان معتاد به پارک‌ها کشیده‌شده‌اند. آنها در خیابان‌ها و پارک‌ها دچار آسیب‌های شدیدتری می‌شوند. مردان هم در کنار زنان با انواع عفونت‌های دستگاه تناسلی مواجه‌اند؛ عفونت‌هایی که تبدیل به سوزاک و سیفلیس و زگیل تناسلی می‌شود.»

 

گروکشی معتاد بیمار

سازمان بیمه سلامت برای قرارداد با مراکز ترک اعتیاد برنامه دارد اما مراکز ترک اعتیاد تمایلی به این قراردادها ندارند؛ موضوعی که پیش از این در دی‌ماه سال 96 هم طی گزارشی عنوان شده بود:«نه کلینیک‌های درمان اعتیاد تمایلی به عقد قرارداد با بیمه داشتند و نه افراد معتاد آشنایی چندانی با این مراکز.» حبیب بهرامی، کارشناس اعتیاد است و حدود 20 سال در حوزه ترک اعتیاد مردان فعالیت کرده. بهرامی این موضوع را تایید می‌کند. او مؤسسه‌ای برای ترک اعتیاد هم دارد و می‌‌گوید، در حوزه اعتیاد فعالیت‌های مختلفی انجام می‌شود یکی از این برنامه‌ها که گستردگی زیادی دارد، راه‌اندازی مراکز سوءمصرف مواد مخدر است که زیر نظر وزارت بهداشت فعالیت می‌کنند. در این مراکز درمان نگهدارنده با داروهای آگونیست انجام می‌شود و بیشترین تعداد را در کشور دارند. این برنامه‌ها از سوی وزارت بهداشت ابلاغ شده و به مراکز اعلام می‌شود که با بیمه سلامت قرارداد ببندند. بیمه سلامت هم بخشی از هزینه‌ها را پرداخت می‌کند: «ما هم با بیمه سلامت قرارداد بستیم و تعدادی از معتادان هم بیمه شدند. این ماجرا برای دو سال پیش است. اما واقعیت این است که خود مراکز استقبال زیادی از این موضوع نمی‌کنند. چون ترجیح می‌دهند، هزینه را به‌طور مستقیم از خود معتادان بگیرند تا اینکه خودشان بروند و درگیر بوروکراسی اداری شوند و از بابت تاخیر در پرداخت متضرر شوند.» به گفته بهرامی، برنامه‌های کاهش آسیب مثل شلترها، مراکز گذری و... ارتباطی به بیمه سلامت ندارند. اینها از وزارت بهداشت و بهزیستی یارانه دریافت می‌کنند تا خدمات رایگان به جمعیت هدف بدهند: «در 5 سال گذشته برآورد ما این بوده که دولت تنها توانسته یک‌سوم هزینه‌های مربوط به این مراکز را پرداخت کند. مثلاً اگر در سال 1401، 320میلیون تومان اختصاص یافته، بیش از 900 میلیون تومان هزینه شده است و این پول را مردم و ان‌جی‌اوها پرداخت می‌کنند. حالا در برج 10 قرار داریم اما هنوز یک ریال از سهم خودش را پرداخت نکرده است.» این کارشناس اعتیاد تاکید می‌کند، بیمه‌ها هزینه درمان این معتادان را نمی‌دهند:«من که هر هفته تعداد زیادی از کارتن‌خواب‌ها را به مراکز درمانی ارجاع می‌دهم، ندیده‌ام که بیمه باشند یا درمان برایشان رایگان باشد.» او درباره  بیماری‌هایی که این افراد درگیرش می‌شوند هم توضیح می‌دهد: «معتادانی که سوءمصرف دارند نیاز به خدمات آزمایشگاهی دارند، آنزیم‌های کبدی‌شان باید چک شود، باید تحت درمان پیوسته باشند، ما نمی‌توانیم هزینه آنها را بدهیم. در این میان وضعیت معتادان متجاهر بسیار نامناسب‌تر است. دندانپزشکی‌ها اصلاً آنها را پذیرش نمی‌کنند. وزارت بهداشت به مراکز درمانی دستور داده این افراد را پذیرش کنند اما این اتفاق نمی‌افتد. رفتارهای بسیار بدی با آنها می‌شود، آنها را ویزیت نمی‌کنند و حتی خواسته می‌شود که محل را ترک کنند. حتی گاهی شنیده می‌شود که بیمار را گرو می‌گیرند تا هزینه بیمارستان پرداخت شود.» او معتقد است، باید یک مرکز درمانی جداگانه برای این افراد ساخته شود:«بیمارستان‌ها حاضر نمی‌شوند مثلاً 10 درصد از مراجعه‌کنندگان‌شان را برای کارتن‌خواب‌ها یا معتادان اختصاص دهند. درحالی‌که جمعیت معتادان ما میلیونی است. وزارت بهداشت باید در این زمینه یک برنامه‌ریزی داشته باشد. در هر استانی باید یک مرکز شبانه‌روزی برای این افراد در نظر بگیرد.

 

فروش فرزند پیش از تولد

بهرامی به مشکلات زنان معتاد اشاره می‌کند:«برخی از این زنان باردار می‌شوند تا فرزندشان را بفروشند. وقتی جنین در شکم‌شان است، پولش را گرفته‌اند. زنان در پاتوق‌ها تحت رفتارهای پرخطر جنسی قرار دارند. آنها در معرض ابتلا به بیماری‌های مقاربتی و اچ‌آی‌وی هستند. آنها برای 50 هزار تومان زیر بار این روابط می‌روند، آن‌هم روابط محافظت‌نشده. از این روابط، هپاتیت، سیفلیس، اچ‌آی‌وی و زگیل تناسلی خارج می‌شود. بنابراین این افراد نیاز جدی به متخصص عفونی دارند. درحالی‌که ما یک پزشک داوطلب نداریم که بیاید و این افراد را مثلا برای یک یا دو روز در هفته ویزیت کند. پزشکان بدون مرز، داوطلب نیستند. آنها ماموریت ارائه خدمات دارند.»

دیدگاه

ویژه جامعه
پربازدیدترین
آخرین اخبار