تاکتیک هجومی متوازن
هشدارهای اخیر وزیرخارجه ایران در معادلات جنگ غزه چه جایگاهی دارد؟
هشدارهای اخیر وزیرخارجه ایران در معادلات جنگ غزه چه جایگاهی دارد؟
مجید یونسیان
روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی
جنگ غزه جنگ تاکتیکها و راهبردهاست. شکست و پیروزی در چنین جنگهایی معنا و مفهومی ندارد. در جنگ غزه مهرههای شطرنج به آرامی و با احتیاط جابهجا میشوند. بهطور قطع هیچکدام از بازیگران این بازی پیچیده کیش و مات نخواهند شد. دلیل قابل رویت این موضوع در آرامش غیرقابل باور بازیگران فرامنطقهای است. آمریکا، چین، اتحادیه اروپا و روسیه در حال محکم کردن موقعیت خود هستند. دولت بایدن پس از چند روز بررسی جوانب کار، سیاست همیشگی خود را در پیش گرفته است. گام اول آمریکا پر کردن خلأ لجستیکی اسرائیل و گام دوم، اتخاذ سیاست دیپلماتیک برای کنترل دامنه جنگ است. روسیه و چین هم همین سیاست را با رویکرد نسبتاً متعادلتر در پیش گرفتهاند. این رویکرد عمدتاً کاستن از یکپارچگی جهانی به نفع اسرائیل و پررنگ کردن ابعاد انسانی و حقوق بشری و جلوگیری از گسترش شعلههای جنگ است.
اما بهنظر میرسد که بازیگران منطقهای که در دو طیف ایران و عربستان تمرکز یافتهاند با آنچه راهبرد و تاکتیک کشورهای ذینفع فرامنطقهای است، رویکرد متفاوتی دارند. ایران بهعنوان حامی مقاومت در برابر رژیم اسرائیل و عربستان و قطر بهعنوان میانجیگرانی که همچنان از موضوعیت دولت مستقل فلسطین و ایده «دو دولت» حمایت میکنند، سعی دارند نگذارند جنگ غزه توازن را بهنفع اسرائیل تغییر دهد و این نقطه توافق پنهان همه بازیگران منطقهای و فرامنطقهای است که میتوان آن را راهبرد اصلی و غیرقابلتغییری دانست که استمرار خواهد یافت.
اظهارات اخیر وزیر خارجه ایران و هشدارهای او درباره احتمال گسترش جنگ بیش از آنکه دلیل تمایل ایران به مداخله مستقیم در جنگ و رویارویی بلاواسطه با اسرائیل باشد، نوعی تاکتیک هجومی است که با راهبرد حفظ توازن مطابقت دارد. تصور اینکه ایران و حزبالله وارد جنگ غزه شوند، تصور درستی نیست و کسانی که چنین سناریویی را مطرح و یا بزرگنمایی میکنند، ابعاد و پیامدها و ظرفیتهای طرفهای درگیر را بهدرستی محاسبه نکردهاند. اگرچه باید به آنها حق داد که نگران باشند چون در یکی از پیچیدهترین تحولات یک قرن اخیر در خاورمیانه سکان دیپلماسی ایران در دست مجموعهای است که از توانایی و پختگی حرفهای کافی برخوردار نیستند و ادبیات و تمثیلاتی که بهکار میگیرند، امکان بازنمایی درست سیاستهایی را که اتخاذ میشود، ندارد.
بههرحال، بر آنچه میتوان تاکید کرد، سه نکته اساسی است:
اول اینکه، جنگ غزه سرآغاز توافق جمعی جهانی بر این است که سیاست زیادهخواهی اسرائیل امکان ادامه ندارد.
دوم، افراطگرایی و جنگ چارهساز نیست.
سوم، هیچ نزاعی با جنگ به سرانجام نمیرسد و تاکنون نیز چنین اتفاقی رقم نخورده است. دیپلماسی دیر یا زود چارهکار خواهد بود و بهنظر میرسد همه بازیگران منطقهای و فرامنطقهای خود را برای بازی سخت و پیچیده دیپلماسی آماده میکنند. هرچه این فرآیند سریعتر رقم بخورد، از رنج و آلام مردم بیگناه غزه و غیرنظامیان که قربانیان اصلی این جنگ هستند، کاسته میشود...