جنگ و جنون
طوفان الاقصی میتواند آغازی برای پایان بنیادگرایی در منطقه باشد
طوفان الاقصی میتواند آغازی برای پایان بنیادگرایی در منطقه باشد
مجید یونسیان
روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی
عملیات طوفانالاقصی تنها اسرائیل را غافلگیر نکرده است بلکه غافلگیری بزرگ در میان کارشناسان و تحلیلگران و سیاستورزان نیز رخ داده است. اما آیا این عملیات غافلگیرکننده بود؟ برای درک بیشتر باید دو موضوع را از هم تفکیک کرد: اول، چرایی این حادثه است و دوم، نتایج آن. این دو نیز از دو منظر قابل بررسی است: اول، منظر راهبردی در چارچوب نظم جهانی و دوم، منظر اخلاق و حقوق انسانی.
نکته مهمی که باید مورد تاکید قرار گیرد، این است که براساس تجربه بشری در دو قرن اخیر اخلاق و حقوق انسانی در هیچ جنگی نه رعایت شده است و نه مبنای عمل قرار گرفته است. معادلهای هم که وجود داشته، کاملاً ثابت و یکسان بوده است و آن اینکه جنگ همیشه به کشتار و نابودی جنونآمیز مردم عادی منجر شده و هر سویی که دست برتر رسانهای، تبلیغاتی و قدرت را داشته است، مظلوم جلوه کرده است و جنایت جنگ پای طرف مقابل نوشته شده و متاسفانه برساخت اخلاقی و سیاسی آن نیز تثبیت همین موضوع بوده است. درحالیکه در جنون جنگ همه آنهایی که بر استمرار و وقوع آن اصرار دارند، مقصرند. نگاه اخلاقی به اتفاقات دهشتناکی که اکنون در فلسطین جاری است، کمکی به فهم آن نخواهد کرد؛ جز افزودن بر غبار جاهل نگه داشتن جامعه از اتفاقاتی که بهطور قطع سرنوشت آنها را تغییر خواهد داد.
بنیادگرایی هیئت حاکمه اسرائیل در نقض حق انسانی مردم فلسطین و انسداد سیاسی حاصل از آن، خاورمیانه را به مسلخ یک جنگ دائمی کشانده است و نظم جهانی گرچه تاکنون بر پایه تلاش برای حفظ، موازنه و کنترل آن قرار داشته، اما اکنون به پایان راه رسیده است؛ چون یا باید نظارهگر تبدیل این موازنه وحشت به دریایی از خون باشد و جنگی همهجانبه را بپذیرد و یا بر افراطگرایی لگام بزند و این میسر نخواهد شد مگر اینکه جامعه جهانی با ابعاد همهجانبه آن رودررو شود. عملیات طوفانالاقصی گشودن درهای وحشت جهنم جنگ بر روی افراطگرایی و بنیادگرایی است که نتیجه آن دیر یا زود به یک توازن جدید در خاورمیانه منجر خواهد شد؛ نظمی که باید بر توازن قدرت میان همه نیروهای مؤثر و ذینفع آن باشد. همه طرفهای درگیر در جنگ کنونی در پی تثبیت موقعیت خود هستند. همه آنهایی که از این جنگ سود میبرند، در برپایی آن مشارکت داشتهاند و یا ناظر و بهرهبردار از نتایج آن هستند:
1-آمریکا: گرچه دولت بایدن با تمام قدرت به حمایت از اسرائیل خود را ملزم نشان داده است اما بلاتردید از افراطگرایی نتانیاهو ناراضی است. آمریکا بهخوبی میداند که تنها راه تثبیت امنیت اسرائیل حمایت دائمی سیاسی و نظامی آمریکا نیست بلکه تحقق ادغام اسرائیل در خاورمیانه است و دروازه اصلی این ادغام، عادیسازی روابط با اعراب است که نقش محوری آن بر عهده عربستان است و عربستان نیز تا به رسمیت شناخته شدن دولت فلسطین از سوی تلآویو به این طرح پاسخ عملی نخواهد داد. این موضوع برای آمریکا حیاتی است. بنیادگرایی نتانیاهو مانع بزرگ تحقق این طرح است.
2-روسیه: جنگ اوکراین بزرگترین جاهطلبی نظامی و سیاسی روسیه پس از جنگ سرد است که تا حدودی زخمهای این شکست بزرگ را ترمیم میکند این جاهطلبی بیش از اینکه آمریکا را تهدید کند اروپا را تحقیر کرده است و آمریکا از آن بهخوبی بهره برده است. اکنون با عملیات طوفانالاقصی روسیه خود را از زیر فشار خارج کرده و اگر نگوییم برنده جنگ اوکراین شده، حداقل از شکست گریخته است و همین راه را برای جاهطلبیهای آتی روسیه فراهم کرده است.
3-چین: پکن مدتهاست که تلاش میکند از لاک دفاعی سیاسی در برابر آمریکا خارج شود و حضور سیاسی پررنگ در خاورمیانه، به این امر جامه عمل پوشانده است. اکنون پکن نیز این فرصت را یافته که بازیگر مؤثرتری در خاورمیانه باشد.
4-عربستان: عربستان با نسل جدیدی از رهبری سیاسی مواجه است که بهنظر میرسد راهبرد مؤثرش خروج تدریجی از زیر سایههای سنگین آمریکاست. ریاض بهخوبی در حال استفاده از مشکلات راهبردی غرب در خاورمیانه است. هدف عربستان تبدیل شدن به یکی از ستونهای اصلی توازن منطقهای و عبور از یک قطب قدرت محلی به بازیگری بینالمللی است. ابزار دولت بنسلمان نیاز توأمان آمریکا به سرمایه مالی و سیاسی عربستان است. خروج ایران از دایره نفوذ غرب این نیاز را کاملاً افزایش داده است.
5-ایران: فشارهای غرب بر ایران به بنبست رسیده است و غرب اکنون راهی جز گشودن یک مسیر مطمئن برای حفظ یک رابطه عادی با ایران ندارد والا در درازمدت امکان رقابت با چین و روسیه را نخواهد داشت.
لذا عملیات طوفانالاقصی در یک سیر کوتاهمدت گرچه بر جنگ و جنونهای آنی حاصل از آن میافزاید، اما نتایج درازمدت آن بر لگام زدن بر بنیادگرایی اثر کارآمدی خواهد داشت ونوع نوینی از توازن را بنیاد خواهد نهاد و این چیزی است که باید بیشتر درباره آن تأمل کرد.