توافق شکننده
آنچه در پسِ دیدار برگزارنشده بین نمایندگان ایران و عربستان نمایان شد
آنچه در پسِ دیدار برگزارنشده بین نمایندگان ایران و عربستان نمایان شد
هرمز شریفیان
روزنامهنگار
مسابقه فوتبال بین تیمهای «سپاهان اصفهان» و «الاتحاد عربستان سعودی» در چارچوب رقابتهای جام قهرمانان آسیا که روز دوشنبه گذشته بهدلیل عدم حضور تیم عربستانی برگزار نشد، از دو منظر ورزشی ــ اجتماعی و سیاسی قابل بررسی است.
از منظر ورزشی-اجتماعی میدانیم که فوتبال پرطرفدارترین ورزش در ایران است و با توجه به دشواریهای اجتماعی به یکی از دلخوشیهای مردم ایران مبدل شده است. چه مسابقات باشگاهی داخلی و آسیایی و چه رقابتهای ملی برای مردم ایران و بهویژه جوانان از اهمیت بسیاری برخوردار است و پیروزیها و در مواردی حتی شکستها هم باعث شور اجتماعی و انگیزش و غرور ملی میشود.
اما متاسفانه این فرصت کمنظیر و شاید بتوان گفت بینظیر برای ایجاد موج شادابی و طراوت در جامعه چندیست بهدلیل سوءمدیریتها و ناکارآمدیهای مسئولان به یک چالش برای هواداران چنددهمیلیونی فوتبال تبدیل شده است. از عدم حضور بانوان و بازیهای بدون تماشاگر گرفته تا امکانات بسیار نامطلوب نرم و سختافزاری، همه و همه دست به دست هم داده تا این پدیده به صورت یک افسوس و دغدغه درآید.
از چمن بسیار نامطلوب و زیر استاندارد استادیوم ملی کشور که موجی از تمسخر و سرافکندگی در بازی «پرسپولیس» و «النصر» به وجود آورد و یکی از دلایل اصلی شکست نماینده شایسته ایران بود به دیدار الاتحاد و سپاهان میرسیم که دوباره داغ دل هواداران سپاهان و کل ملت ایران را تازه کرد.
بیش از دو دهه پیش و در دوران اصلاحات، «دیپلماسی فوتبال» یکی از ابزارهای عبور از دیوار بلند بیاعتمادی در روابط ایران و ایالات متحده و حتی دنیا بود، یک بازی جوانمردانه و زیبا در جام جهانی 1998 فرانسه و در پی آن، دعوت رسمی از تیم ملی فوتبال ایران برای برگزاری دیداری دوستانه در خاک آمریکا نشان داد که فوتبال میتواند علاوهبر نزدیکی ملتها و فرهنگها، سیاستها و دولتها را نیز به یکدیگر نزدیک کند.
دیدار الاتحاد و سپاهان پس از دیدار پرسپولیس و النصر دومین دیدار بین تیمهای ایرانی و عربستانی بود که پس از توافقات اخیر بین دو دولت پس از چند سال روابط بسیار خصمانه، قرار بود برخلاف چند سال اخیر که در خاک بیطرف برگزار میشد در خاک دو کشور برگزار شود اما تغییر سالن کنفرانس مطبوعاتی وزیر خارجه عربستان سعودی در تهران حدود یک ماه پیش که در اعتراض وزیرخارجه این کشور به تصویر سردار شهید قاسم سلیمانی صورت گرفت و اعتراض دیروز تیم عربستانی به تندیس ایشان در کنار زمین نشان داد که این توافق برخلاف ذوقزدگیهای برخی از مسئولان تا چه اندازه شکننده است.
آنچه در پروتکلها و قوانین FIFA به آن اشاره شده این است که نمادهای عقیدتی، مذهبی و سیاسی نباید در کنار زمین مسابقه باشد. اینکه مسئولان ورزش کشور شهید سلیمانی را چهرهای ملی توصیف میکنند موضوعی است که پیش از شروع دیدار باید با طرف مقابل و برگزارکننده مسابقات حل و فصل میشد تا کار به لغو مسابقه از سوی مسئولان AFC نکشد زیرا در گفتههای مسئولان عربستانی که هنوز معلوم نشده بهصورت رسمی اعلام شده یا نه، آنان نسبت به استقرار تندیس در روز پیش از مسابقه اعتراض کرده بودند و بهگفته آنان، مسئولان ایرانی (باشگاه سپاهان) گفته بودند که به آن رسیدگی خواهند کرد. به هرحال آنچه نباید رخ میداد رخ داد و تیم الاتحاد بدون برگزاری بازی، اصفهان را ترک کرد. با توجه به رسیدگی کمیته انضباطی AFC به این موضوع و جایگاه ضعیف فوتبال ایران و در طرف مقابل موضع بسیار قدرتمند سعودیها در کنفدراسیون فوتبال آسیا میتوان پیشبینی کرد که در خوشبینانهترین حالت، این بازی که سپاهان میتوانست از شرایط میزبانی و حضور تماشاگرانش بهره ببرد، در خاک بیطرف برگزار شود و در حالت بدبینانه نتیجه بهسود تیم عربستانی رقم خواهد خورد.
نکته اینجاست که اگر توافق بین دو دولت آنطور که دولتمردان جمهوری اسلامی توصیف میکردند توافقی محکم و براساس دوستی و اعتماد متقابل بود کار این بازی هرگز به اینجا کشیده نمیشد و با کدخدامنشیِ هر دو طرف ختم بخیر میشد اما اصرار و پافشاری هر دو طرف بر مواضع خود نشان داد چنین نیست.
فوتبال در جهان امروز علاوهبر صنعتی است که علاوهبر درآمدزایی و اشتغالزایی که هیچکدام از این دو سهم مردم ایران نشده، پدیدهای فرهنگی، تفریحی و شادیآور است که تمام ملتها با فرهنگهای متفاوت از آن لذت میبرند اما متاسفانه در کشور ما همانطور که اشاره شد بهدلیل سوءمدیریتها و سوءبرداشتها و عدم درک درست از این ورزش بهجای فرصتی ارزشمند به چالش و معضلی تبدیل شده که میتوان اثرات منفی آن را علاوهبر جامعه در نتایج تیمهای فوتبالمان در جام جهانی اخیر، مسابقات لیگ داخلی، جام باشگاههای آسیا و بازیهای آسیایی مشاهده کرد. فوتبالی که برای مردم ایران، علاوهبر نداشتن دستاوردهای مادی و فرهنگی به عاملی برای شکست و سرخوردگی تبدیل شده است.