پارلمان ملی اصلاحات یا پارلمانهای اصلاحات؟
سیدهادی عظیمی فعال سیاسی اصلاحطلب جبهه اصلاحات ایران از جمله نهادهای مهم سیاسی امروز ایران است؛ ائتلافی که عمده احزاب اصلاحطلب را در بر گرفته است و با وجود
سیدهادی عظیمی
فعال سیاسی اصلاحطلب
جبهه اصلاحات ایران از جمله نهادهای مهم سیاسی امروز ایران است؛ ائتلافی که عمده احزاب اصلاحطلب را در بر گرفته است و با وجود همه فشارهای بیرونی و اختلافنظرهای داخلی همچنان به راه خود ادامه میدهد. این جبهه میراثدار ائتلاف نیروهای خط امام در دهه هفتاد و سپس جبهه دومخرداد است و در برهههای مختلف با اسامی مختلف به کار خود ادامه داده است. جبهه اصلاحات کنونی مجمعی از 31 حزب و 15 شخصیت حقیقی است که احزاب عضو در انتخاب آنها دخالت دارند؛ عدهای شرایط کنونی جبهه اصلاحات را قابل نقد و ناکارآمد میدانند و راهکارهای مختلفی برای اصلاح شرایط کنونی جبهه اصلاحات پیشنهاد مینمایند. عدهای نیز از پارلمان اصلاحات سخن میگویند و کوشش دارند دایره تصمیمگیری را از جمع کنونی به جمع بزرگتر بسپارند. پیشنهاد پارلمان اصلاحات در حالی مطرح میشود که کمتر مورد نقد و بررسی جدی قرار گرفته است.
مهمترین عامل شکلگیری نظام حزبی کنونی قانون احزاب است. بر مبنای قانون احزاب فعلی زمینه رشد احزاب قوی و کارآمد وجود ندارد. رویکرد اصلی قانون احزاب همانند قوانین انتخابات بر یکپارچهسازی تاکید دارد و اجازه شکلگیری تنوع احزاب بر مبنای تنوع گفتمانهای موجود در جامعه را نمیدهد. «جامعه ایران اساساً دارای تمایلات پلورالیستی است، یعنی بالقوه میتواند چندین بلوک حزبی تشکیل دهد.» (عقل در سیاست، حسین بشیریه، نگاه معاصر، چ5 ،1394، ص747) درصورتیکه شکافهای اجتماعی و اقتصادی در احزاب متبلور شود شاهد شکلگیری بلوکبندیهای حزبی واقعی خواهیم بود. درحالیکه نظام حزبی معیوب، تنوع بیش از حد احزاب و اهمیت یافتن نقش ائتلافهای حزبی را به ارمغان آورده است. در این شرایط ائتلافهای حزبی مجمعی از احزاب دارای مجوزند که نمیتوانند بهتنهایی نمایندگی اجتماعی داشته باشند. مهمترین شرط قانون برای شکلگیری احزاب فراگیر، ارائه اسناد برگزاری مجمع عمومی مؤسس با حضور حداقل سیصد نفر از اعضای رسمی در بیش از نیمی از استانهای کشور است. با قانون فعلی یک فرد میتواند در مجمع عمومی احزاب مختلف شرکت کند. بدینترتیب گفتمانهای اجتماعی موجود در
جامعه از تشکیل حزب برای تبدیل شدن به قدرت سیاسی محرومند و احزابی شکل میگیرند که حول محور یک نفر یا یک جمع دارای مجوز گردهم میآیند و نیازی به نمایندگی یک گفتمان اجتماعی ندارند.
در شرایط موجود جبهه اصلاحات تنها ائتلاف واقعی احزاب است که همچنان بر یک شکاف اجتماعی نمایندگی میکند: شکاف اجتماعی اصلاحطلبی در برابر اصلاحناپذیری؛ شکافی که به دلیل تحولات سالهای اخیر کمرنگ شده است و همین نیز به جایگاه جبهه اصلاحات لطمه میزند. با این وجود، جبهه اصلاحات را میتوان همچنان تنها نهاد سیاسی مستقل قانونی ایران دانست که مجمعالجزایر احزابی را حول خود جمع کرده است و امکان شکل دادن به یک سرمایه اجتماعی را دارد. امتناع شکلگیری احزاب بر پایه قدرت اجتماعی موجب شده است که جبهه اصلاحات کنونی زیر سایه دوگانه اتحاد-کارگزاران باشد. دوگانهای که جبهه اصلاحات را در میانه اصلاحطلبی به مثابه پذیرش وضع موجود و اصلاحطلبی به مثابه رویکرد رادیکالتر شناور کرده است. وجود احزاب صنفی معلمان، پزشکان، استادان دانشگاه و احزاب مربوط به زنان نیز بحران نمایندگی را حل نکرده است.
طرحهای تشکیل پارلمان اصلاحات نگاهی مرکزگرا دارند. در آخرین شماره یک نشریه مستقل از یک طرح پیشنهادی برای شکلگیری پارلمان اصلاحات رونمایی شده است. از مفاد این طرح با نام «پسااصلاحات» بر میآید که نگارنده، پارلمان اصلاحات را به مثابه نهادی از نمایندگان اقشار مختلف از جمله کارآفرینان، زنان و... میداند. طرح دیگری نیز چند سال پیش در دستور جبهه اصلاحات قرار داشت. در طرح فوق هر حزب عضو جبهه اصلاحات به تعداد 15 نفر از اعضای خود را برای بررسی و تصویب نهایی به شورای هماهنگی جبهه اصلاحات معرفی میکرد. 15 نفر فوق باید شامل دبیرکل، رئیس شاخه جوانان، رئیس شاخه زنان، تعداد 12 نفر از اعضای شورای مرکزی یا مسئولین استانی میشدند. همچنین 10 نفر از وزرای اصلاحطلب، 10 نفر از استانداران اصلاحطلب و 5 نفر از فعالان اصلاحطلب هنرمند، وزرشکار و دانشگاهی و... برای شورای هماهنگی جبهه اصلاحات به اعضای پارلمان اصلاحات اضافه میشدند. هر دو طرح مرکز در مرکزگرا بودن و نادیده گرفتن اصلاحطلبان استانها و شهرستانها اشتراکنظر دارند. طرح مطلوب این نشریه، بیشتر بر حوزه کارآفرینان و روشنفکران تاکید دارد. طرح دوم نیز بسط جبهه اصلاحات موجود
است و احزاب بهجای یک نماینده تعداد بیشتری نماینده دارند. شرایط موجود تعیین وزن احزاب براساس شاخصهایی مانند تعداد اعضا و شعب و دفاتر ناممکن است. تعیین ورژن فوق موجب نارضایتی احزاب کوچکتر میشود و مشکلات فراوانی به وجود میآورد.
جبهه اصلاحات به طرحی نیاز دارد که توازن موجود میان احزاب را برهم نزند، جبهه اصلاحات را حفظ نماید و موجب شکلگیری نمایندگی واقعی اقشار مختلف شود. مرکزگرا بودن طرحهای مربوط به پارلمان اصلاحات نقش اصلاحطلبان شهرستانها را نادیده میگیرد؛ درحالیکه اصلاحطلبان شهرستانها نقش عمدهای در حفظ و استمرار گفتمان اصلاحات دارند. مرکزگرایی موجب شده است تا آنها در تصمیمسازیها دخیل نباشند. تشکیل مجامع محلی اصلاحات بهعنوان پارلمانهای محلی اصلاحات در کنار پارلمان ملی اصلاحات میتواند منجر به دخالت اصلاحطلبان شهرستانها در تصمیمسازیها شود. با انتخاب نمایندگان مجامع محلی در مجمع ملی، سازوکار دموکراتیکی برای تصمیمگیریها به وجود میآید. تشکیل پارلمانهای محلی روند امور را از پایین به بالا میکند و نقش مهمی در بازسازی سرمایه اجتماعی خواهد داشت.
تشکیل مجمع محلی اصلاحات در هر حوزه انتخابیه مجلس شورای اسلامی سازوکارهای تصمیمگیری را سادهتر میکند. مجمع فوق از مسئولین احزاب اصلاحطلب شهرستان یا شهرستانهای تابع آن حوزه و افراد منتخب اصلاحطلبان حوزه و مسئولین احزاب تشکیل میشود. اقشار مختلف محلی از جمله زنان، اصناف، معلمان، پزشکان، کارفرمایان هم باید نمایندگانی در مجمع محلی داشته باشند. انتخاب نماینده یا نمایندگان مجمع محلی برای عضویت در مجمع ملی اصلاحات باید با در نظر گرفتن جمعیت انجام شود، ارائه پیشنهادهای لازم به جبهه اصلاحات استان و شهرستانها و تصمیمگیری در مورد نامزدهای مورد حمایت در مجلس شورای اسلامی و شوراها از جمله مواردی است که باید بر دوش مجامع محلی اصلاحات باشد.
اعضای مجمع ملی اصلاحات از دبیران کل احزاب عضو جبهه اصلاحات کشور. عدهای منتخب هر حزب، اعضای حقیقی جبهه اصلاحات، منتخبین مجامع محلی اصلاحات تشکیل میشود. در انتخاب نمایندگان از اقشار مهم و تاثیرگذار نهادهای صنفی و تخصصی باید دخالت داشته باشند. مجمع ملی اصلاحات بهعنوان پارلمان عالی انتخاب اعضاي حقیقی جبهه اصلاحات را برعهده میگیرد.
مجمع فوق بحث و بررسی در مورد شرایط کشور و اصلاحات و ارائه پیشنهادهای لازم به جبهه اصلاحات. استماع گزارش فصلی هیئترئیسه و کارگروههای جبهه اصلاحات. بررسي و تصمیمگیری سياستهاي انتخاباتي و نحوه تعيين كانديداهای جبهه اصلاحات در انتخاباتهای مختلف و انتخاب نامزد نهایی جبهه اصلاحات در انتخابات ریاستجمهوری را برعهده خواهد گرفت.
جبهه اصلاحات نیازمند بازسازی توأمان گفتمانی و سازمانی است و شکلگیری یک مجمع ملی در مرکز و مجامع محلی مهمترین گامی است که باید برای بازسازی برداشت. این مجامع محلی امکان بالقوه نمایندگی را به جبهه اصلاحات بر میگردانند و با دخیل ساختن اصلاحطلبان شهرستانها زمینه مرکززدایی را فراهم میکنند.