| کد مطلب: ۳۵۳۵۶

افق اعتراضی و جنبشی/درباره نظریه ها و روند کنشگری در جامعه ایران

درباره اعتراضات و جنبش‌های اجتماعی جامعه ایران (دانشجویان، جوانان، زنان، اعتراضات سندیکایی و...) بیش از دو دهه است حداقل سه دسته نظریه شکل گرفته و کتاب و مقاله نوشته شده است. در شرایط فعلی نکته مهم توجه به چرایی تغییرات این «نظریات» است.

افق اعتراضی و جنبشی/درباره نظریه ها و روند کنشگری در جامعه ایران

1- «جامعه جنبشی» یک نظریه شناسنامه‌دار در «جامعه‌شناسی جوامع پساصنعتی» است که پیشکسوت این بحث مرحوم آل‌تورن فرانسوی است که خوشبختانه کتاب‌های او به فارسی ترجمه شده است. او ۲۵سال پیش به ایران سفر داشت، اما محتاط بود که در دوره جنبش دانشجویی ۱۳۷۸، جوانان، زنان و اصلاحات در ایران، جامعه ایران را جنبشی بنامد.

2- با این همه درباره اعتراضات و جنبش‌های اجتماعی جامعه ایران (دانشجویان، جوانان، زنان، اعتراضات سندیکایی و...) بیش از دو دهه است حداقل سه دسته نظریه شکل گرفته و کتاب و مقاله نوشته شده است. در شرایط فعلی نکته مهم توجه به چرایی تغییرات این «نظریات» است.

دسته اول، مطالعات آصف بیات است که از جنبش‌های مبتنی بر «پیشروی آرام» در ایران صحبت می‌کرد که مهمترینش مسئله زنان بود. نکته مهم این است که این نظریه‌پرداز از خیزش اعتراضی ١۴٠١ به بعد، از ورود ایران به «وضعیت انقلابی» بحث می‌کند. او اعتراضات سال‌های ٩۶،٩٨، ١۴٠١ را اپیزودها یا صفحاتی از ورود ایران به «یک وضعیتی انقلابی» می‌داند. (من در نوشته دیگری نشان داده‌ام که فعلاً حداقل بخاطر فقدان سه مولفه در ایران وضعیت انقلابی نیست: حکومت پوشالی نیست؛ ایدئولوژی یا گفتمان انقلابی هژمون نیست و این حرکت‌ها رهبری با سرمایه اخلاقی و مورد اعتماد مردم ندارد).

دسته دوم، مطالعاتی است که دکتر سعید مدنی درباره جنبش‌های ایران خصوصاً جنبش سبز و جریان مهسا انجام داده است. او از نظریه جامعه جنبشی ایران دفاع می‌کند. او در آخرین مطالعاتش همچنان بر این نظر تاکید دارد. او هم جامعه را جنبشی می‌داند و هم راهبرد عبور ایران از بن‌بست فعلی را نه انقلاب که  «جنبش خشونت‌پرهیز» می‌‌داند.

دسته سوم، نوشته‌های من درباره ۱۲جریان جنبشی‌ ایران در ۲۵سال گذشته است. کتاب «جامعه‌شناسی جنبش‌های اجتماعی ایران» در نیمه دوم دهه هفتاد نوشته شده است و این بحث را در کتاب «جامعه‌شناسی سیاسی ایران» نشریافته در سال ١۴٠٠ ادامه داده‌ام. از نظر من، خیزش اعتراضی پاییز ١۴٠١ ترکیبی از چند جنبش و ناجنبش بود. (قابل دسترس https://jalaeipour.com/home1/  ) من تا دو سال پیش جامعه ایران را بیشتر «جامعه جنبشی» می‌دانستم، اما به نظر می‌رسد وضعیت جامعه از «جنبشی» که اتفاقاً امر مثبتی بود دارد عبور می‌کند.

3- در ۲۵سالی که بحث «جامعه جنبشی» در ایران مطرح شده؛ یک نظریه رقیب هم مطرح شده و آن هم جامعه «فروپاشیده» است که منظور این است که نهادهای اصلی جامعه ایران (مانند نهادهای دولت، خانواده، دین، بازار و آموزش) خوب کار نمی‌کند. لذا وقتی از جامعه جنبشی صحبت می‌کنیم نیاز داریم با ادله نظریه «جامعه فروپاشیده»، روبه‌رو شویم. من در جای دیگری بحث کرده‌ام که اتفاقاً جامعه ایران، جامعه‌ای است با «توسعه نامتوازن و ناپایدار» ولی فروپاشیده نیست، و یکی از جریان‌های اصلی آن همین وقوع جنبش‌ها است.

4- در پتانسیل اعتراضی جامعه ایران اخیراً دو اتفاق به آن اضافه شده است. اتفاق اول، تشدید حرکت‌های هویت‌طلب قومی در آذربایجان، کردستان و بلوچستان است (به نظر من سرنگونی‌طلبان که مجهز به رسانه‌های ماهواره‌ای مورد حمایت اسرائیل هستند، در تحریک هویت‌طلبی قومی نقش ویژه دارند). اتفاق دیگر، «حرکت‌های جمعی» دیجیتالی است. منظورم رخداد «کارزارها» در فضای مجازی است که خوشبختانه تاکنون حکومت با این جریان تند و سخت برخورد نکرده، که ادامه این وضعیت خود راهی برای کاهش بهداشتی مطالبات جامعه است.

5- نکته مهم اینکه عللی که خیزش‌های اعتراضی ایران را (چه این اعتراضات را «جنبش» یا «ناجنبش» یا «پیشاانقلابی» بنامیم) توضیح می‌دهد،  همچنان سرجایش هست (مثل بحران اقتصادی؛ کاهش ظرفیت خدمت‌رسانی دولت و...) و از این نظر جامعه ایران جامعه بی‌ثبات و نامتعینی است. به بیان دیگر زمینه‌های بحران‌ساز همچنان در جامعه کار می‌کند.

چه می‌توان کرد؟

به نظر من از منظر پتانسیل «اعتراضی و جنبشی جامعه» ایران:

1- برای درمان این وضعیت اعتراضی پاسخ و داروی سریعی در دسترس نیست. درمان جامعه اعتراضی مثل درمان بیمار دارای زخم معده است که اگر بیمار دستورات پزشک را حتی کامل رعایت کند باز درمان طولانی است. ضمناً درمان جامعه اعتراضی ایران هم مشکل‌تر است. چون مجموعه سیستم سیاسی ایران به‌عنوان مهمترین نهاد در جامعه ایران، اعتراضات مردمی را تقریباً ناشی از عملکرد خود نمی‌داند (به‌عنوان سیستمی که همه مردم را کامل نمایندگی نمی‌کند و پاسخگو و کارآمد نیست) و بخشی از آن را ناشی از جنگ روایت‌های دشمن که بر رسانه‌های بزرگ مسلط‌اند می‌داند. به همین دلیل مثل شیر از صداوسیمای موجود (خصوصاً از غیرحرفه‌ای بودن بخش خبر آن) دفاع می‌کند. با این صدا‌وسیمای غیرحرفه‌ای بازار رسانه‌های خارج از کشور، که در خدمت سیاست‌های ملی و ایرانی نیستند، گرم می‌شود.

2- علی‌الاصول بهترین راه برای درمان طولانی‌مدت پتانسیل اعتراضی جامعه، پاسخ‌گویی به مطالبات جنبش‌ها و پویش‌های جامعه ایران است، که متاسفانه ساختار سیاسی هنوز چنین آمادگی‌ای ندارد. مگر اینکه با «واقعیت کف جامعه» مواجه شود. بهترین نمونه‌اش نحوه مقابله با موضوع پوشش اجباری در سال‌های گذشته بوده است. درصورتی که راه روشن تخلیه جنبش‌ها، پاسخ‌گویی به مطالبات آنها است.

3- حل بحران سیاست خارجی در ایران در آینده نزدیک فوق‌العاده مهم است. افزایش تهدیدات خارجی، و تحریم‌ها توان دولت را در ارائه خدمات عمومی (مثل دارو، برق، گاز، آب و...) ضعیف می‌کند و بر پتانسیل نارضایتی‌ها افزوده می‌شود. اینجا ما الگوی  عمل امام(ره) در رویارویی‌اش با قطعنامه۵٩٨ را به‌یاد داریم. در این بحث نباید رودربایستی داشت.

4- باز راه درمان پتانسیل «جامعه اعتراضی» انجام دو کار به صورت همزمان است. حکومت که نمی‌تواند جامعه با هشتاد درصد ناراضی را راضی کند ولی دو کاری که بودجه نمی‌خواهد و می‌تواند انجام دهد (که البته اگر بخواهد) این است که: یکی اینکه  نظام سیاسی به سمت «حکومت دربرگیرنده»، حکومت قانون و حکومت شایسته‌گزین حرکت کند، نه به سمت حکومت گزینشی و حراستی. دوم اینکه انجمن‌ها، محافل، اصناف داوطلبانه در جامعه مدنی تقویت شوند. ضمناً اینکه هم‌اکنون حکومت ایران نسبت به «منتقدان رادیکال» واکنش خشن نشان نمی‌دهد خیلی نیکوست. تضمین فضای آزاد در حوزه عمومی باطل‌السحر سخنان «شعاری» است.

5- آینده هیچ جامعه‌ای از جمله جامعه ناراضی ایران را نمی‌توان به صورت قطعی پیش‌بینی کرد. بیشتر می‌توان بر اساس روندها حدسیاتی را مطرح کرد. حدس من این است که در آینده اعتراضات بزرگ یا «شورش‌شورش‌ها» در ایران رخ نمی‌دهد، اما می‌‌توان حدس زد که مثل گذشته هر روز در گوشه کنار کشور شاهد «اعتراضات کوچک و غیرکوچک» باشیم. مهم این است که پلیس آن‌قدر کارآمد و مسئول باشد که در مواجهه با اعتراضات مردمی از دماغ یک نفر هم خون نیاید. هر شهروندی که در اعتراضات زخمی، یا جانباخته یا زندان شود، غیر از اینکه غیراخلاقی و غیرقانونی است، بر نارضایتی‌ها هم افزوده خواهد شد. مهمترین هدف دشمنان ایران (نه فقط جمهوری اسلامی) به آشوب کشیدن کشور از درون، با توسل به افزایش تحریم‌ها و تشدید شکاف‌های قومی است. باز تاکید می‌کنم درمان دردهای جامعه اعتراضی و جنبشی پاسخ‌های سریع ندارد. به صبوری و استمرار در جهت اجرای راهبردهای معقول نیاز دارد، که به پنج‌ مورد آن اشاره کردم.

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

دیدگاه

ویژه تیتر یک
پربازدیدترین
آخرین اخبار