بررسی اظهارات معاون اول رئیسجمهور درباره بازگشت مهاجران در گفتوگو با متخصصان
نخبهپروری لازمه مهاجرت معکوس
محمدرضا عارف میگوید که ایران آمادگی کامل برای پذیرش فرزندان خود را دارد. اما سوال اینجاست که منظور از این آمادگی کامل چیست؟ آیا این آمادگی تنها ابعاد اقتصادی را در بر میگیرد یا شامل مطالبات فرهنگی و اجتماعی جامعه و بهویژه جمعیت زنان هم میشود. آیا دلایل ترک وطن روزافزون ایرانیان به صورت تخصصی و کارشناسیشده احراز و راهحل رفع این دلایل هم مشخص شده یا اینکه این صرفاً دعوتی خودمانی از افرادی است که به دلیل رسیدن کارد مشکلات به استخوان زندگیشان دست به مهاجرت زده و سختیهای آن را هم به جان خریدهاند.
«14 نفر از تیم 36نفره پناهندگان در المپیک فرانسه ایرانی هستند.» آماری که قابل تأمل است. با این حال محمدرضا عارف، معاون اول رئیسجمهور روز گذشته تاکید کرد که «وطن آمادگی کامل برای پذیرش فرزندان خود را دارد و انشاءالله شاهد مهاجرت معکوس باشیم. به ورزشکاران عزیز کشورمان تبریک میگویم که در المپیک در دو صحنه پیروز شدند. یکی صحنه رقابت بود که در خیلی از موارد ما برای اولین بار به این پیروزی رسیده بودیم. فراتر از آن در صحنه اخلاق بود که احساس غرور میکردیم مخصوصاً وقتی رفتار و کردار ورزشکاران را نسبت به جوانان هموطن خود میدیدیم، جوانانی که به هر دلیلی تصمیم به مهاجرت گرفتند که حق هر فرد است. پیام این ورزشکاران این بود که وطن آمادگی کامل برای پذیرش فرزندان خود را دارد و انشاءالله شاهد مهاجرت معکوس باشیم. ما برای جوانان برجسته و زبده و هموطنان عزیز که به هر دلیل مهاجرت کردند، افتخار خدمتگزاری آنها در داخل کشور را پیدا میکنیم.»
به نظر میرسد اشاره عارف به رقابت انجامشده میان کیمیا علیزاده و ناهید کیانی دو تکواندوکار ایرانی بود که در میدان المپیک در مقابل هم ایستادند و مبارزه کردند. دو هموطن که یکی به دلیل تنگنظریها و پارهای از تحمیلها دست به جلای وطن زده و در تصمیمی تلخ در سرزمینی دیگر به راه خود ادامه داد و دیگری که تصمیمش به ادامه راه در سرزمین مادری بود. درباره این دو ورزشکار و تصمیم هریک که دلایلشان به هیچ عنوان مبهم نیست اما قضاوتهای مختلفی انجام شد. مورد تشویق قرار گرفتند و البته توهین وتوبیخ هم شدند. با این همه اما آغوش باز این دو ورزشکار نسبت به یکدیگر نشان داد که حضور در میادین ورزشی به عنوان رقیب این حس هموطن، همخون و همریشه بودن را از بین نخواهد برد. نکته آنکه امسال هم مانند چند دوره اخیر تیم پناهندگان المپیک در میدان رقابت حاضر شد و قابل تأملتر آنکه 14 ایرانی در این تیم 36 نفره حضور داشتند، یعنی تقریباً نیمی از اعضای این تیم.
با این حال عارف میگوید که ایران آمادگی کامل برای پذیرش فرزندان خود را دارد. اما سوال اینجاست که منظور از این آمادگی کامل چیست؟ آیا این آمادگی تنها ابعاد اقتصادی را در بر میگیرد یا شامل مطالبات فرهنگی و اجتماعی جامعه و بهویژه جمعیت زنان هم میشود. آیا دلایل ترک وطن روزافزون ایرانیان به صورت تخصصی و کارشناسیشده احراز و راهحل رفع این دلایل هم مشخص شده یا اینکه این صرفاً دعوتی خودمانی از افرادی است که به دلیل رسیدن کارد مشکلات به استخوان زندگیشان دست به مهاجرت زده و سختیهای آن را هم به جان خریدهاند.
حواس مدیران کشور به علل مهاجرت نیست
فاطمه موسوی، عضو هیئت مدیره گروه مطالعات زنان انجمن جامعهشناسی درباره مهاجرت معکوس به ایران و الزامات آن به هممیهن میگوید:«ما در حالی رتبه نخست مهاجرت را به خود اختصاص دادهایم که کشورمان نه به جنگ خارجی دچار است و نه از جنگ داخلی رنج میبرد و نه اینکه دچار زوال دولت هستیم. اگرچه در همه جهان قشر تحصیلکرده و متخصص در جستوجوی زندگی بهتر بوده و به دنبال فرصت بهتر زندگی دست به مهاجرت میزنند اما آنچه که در سالهای اخیر و بهویژه بعد از سال ۹۸شاهد هستیم موج بزرگ مهاجرت است که به خروج ایرانیان میماند.»
این متخصص مطالعات زنان این نوع مهاجرت را نوعی رفتار اعتراضی میداند: «نارضایتی در جوامع ابتدا خود را به شکل اعتراض نشان میدهد و مردم خواهان اصلاح میشوند ولی اگر به هر دلیل امکانی برای اصلاح وجود نداشته و مسیرها بسته شده باشد شاهد خروج خواهیم بود. به عبارت دیگر مهاجرت زیاد و شدید شهروندان یک کشور نشاندهنده ناامیدی نسبت به تغییر و بهبود شرایط است.»
او معتقد است که امروز شاهد خروج ایرانیان از کشور هستیم به این معنا که هر ساله صدها هزار ایرانی کشور را ترک میکنند نهفقط نخبگان بلکه بسیاری از افراد عادی ولو به صورت غیرمجاز هم این مسیر را طی کردهاند. حالا مقصد مهاجرت تنها کشورهای پیشرفته نیست بلکه کشورهایی مانند تاجیکستان، ارمنستان و... هم هدف مهاجرت ایرانیان شدهاند. موسوی میگوید که حواس مدیران کشور به علل مهاجرت نیست:«جاذبه در کشورهای مقصد و دافعه در داخل کشور زیاد است. یعنی فرد کشوری را به عنوان مقصد انتخاب میکند که امکان پیشرفت در آن وجود داشته و به حقوق انسانی و شهروندی او احترام گذاشته میشود چنانکه مدتی پیش یک خانم بلوچ وزیر علوم یکی از کشورها شد آیا در داخل ایران چنین امکانی برای زنان وجود دارد؟»
او راهحل را در ایجاد تغییرات ساختاری، سیاسی و اجتماعی و توجه به توسعه انسانی میداند. موضوعی که باعث میشود در آینده شاهد تبعیض جنسیتی، قومیتی و... در کشور نباشیم.
ساختار حکمروایی نخبهگریزاست
بهرام صلواتی، تحلیلگر حوزه مهاجرت هم با اشاره به رفتار دوستانه و سمبلیک کیمیا علیزاده و ناهید کیانی دو تکواندوکار ایرانی به هممیهن میگوید:«حرکت این دو هموطن پیامی را به دولتمردان مخابره کرد مبنی بر اینکه جامعه و مخصوصاً نسل جوان را به رسمیت بشناسند و به حرکتهای طبیعی جامعه رجوع کنند.»
او با ابراز خوشحالی از سعی دولت جدید برای یادگیری از چنین حرکتهایی ادامه میدهد:«در چهار پنج دهه گذشته تقریباً هیچ دولتی نبوده که آرزوی بازگشت سرمایههای مالی، فکری و مخصوصاً انسانی ایرانیان خارج از کشور را در ذهنش نداشته باشد اما بیشتر دولتها در عمل هیچ اقدامی در این زمینه نکردهاند، اقدامات برخی دولتها هم خلاف این آرزو بوده است. تنها در دولت روحانی شاهد بودیم که این آرزو و عمل به هم نزدیک شدند و عملاً شاهد موج بازگشت حداقل بخشی از متخصصین و فارغالتحصیلان ایرانی خارج از کشور بودیم اما متاسفانه دولت دوم او هم به دلیل مشکلاتی که برایش ایجاد شد نتوانست به این موضوع ادامه دهد.»
این تحلیلگر حوزه مهاجرت تاکید میکند که مسئولان باید توجه کنند اگر دلایل مهاجرت تشدید شود مانع مهاجرت معکوس میشوند و اگر رفع شوند میتوانند زمینهساز مهاجرت بازگشتی باشند:«کاهش ارزش پول ملی باعث اختلاف هزینه دستمزد در ایران و سایر کشورها مخصوصاً کشورهای همسایه میشود که این یکی از دلایل مهاجرت است. وقتی هزینه زندگی در ایران به دلار یا یورو هست ولی درآمدها به ریال، این اختلاف فاحش قابل توجیه نیست. با این حال نباید ریشههای مهاجرت را به مسائل اقتصادی تقلیل داد.» صلواتی ناامیدی اجتماعی و سیاسی در جامعه و مخصوصاً قشر جوان را یکی از دلایل مهم مهاجرت از ایران میداند:«در گام نخست باید با این ناامیدی و بیچشماندازی مواجههای واقعبینانه داشته باشیم و شروع به امیدآفرینی کنیم. صحبت از بازگشت ایرانیان یکی از همین موارد امیدآفرین است. اما در عمل اقداماتی که شاهد هستیم ضد امید است. مانند طرح نور و گشت ارشاد و همین اتفاقی که چند روز پیش برای یک دختر نوجوان افتاد.»
او تاکید میکند که تا وقتی مهاجرت و ریشههای آن را نپذیریم صحبت از بازگشت مهاجران گزاف است:«تبدیل مهاجرت به مهاجرت معکوس زمینهساز توسعه اقتصادی، اجتماعی و سیاسی است. تجربهای که در کشورهایی مانند چین و هند هم وجود داشته است. اما جنس مهاجرتهای ما متفاوت است یعنی بزرگ است و تا حدودی رنگ و بوی اجباری پیدا کرده است. بنابراین برای معکوس کردن آن هم ابتدا باید زمینه بازگشت را فراهم کنیم. یعنی علل و عوامل خروج مهاجرین از کشور را خوب درک کرده و آنها را کاهش دهیم و بعد از انجام تحقیقاتی کامل آنها را رفع کنیم. برای بازگشت مهاجرین باید در کنار رفع عوامل دافعه، عوامل جذبکننده و تسهیلکننده را هم تقویت نکنیم.»
صلواتی همچنین داشتن سیاست و برنامهبازگشت مهاجران، تضمین سازوکارها و تقویت منابع مالی و انسانی را از دیگر عوامل زمینهساز برای مهاجرت معکوس برشمرد:«برنامههای بازگشت ما عملیاتی و عملپذیر نیستند. دولت یا سیستم حکمرانی نخبهگریز ما صحبت از بازگشت نخبگان میکند اما از طرف دیگر شاهد خانهنشین کردن نخبگان و اخراج اساتید از دانشگاهها هستیم. مسئلهای که بازگشت نخبگان را باورناپذیر میکند.»
او تاکید میکند که چینش کابینه توسط پزشکیان در زمینهسازی برای مهاجرت معکوس مؤثر است:«افرادی که قرار است وارد حوزه اجرایی کشور شوند باید نخبه و شایسته باشند و در عین حال زمینه حضور نخبگان در دولت را فراهم کنند. در گذشته شاهد بودیم که به بهانه جوانگرایی و... افراد غیرشاخص و فاقد تجربه و تخصص، وارد حوزه کار شدند که این موضوع باعث ناامیدی نخبگان و خروج آنها از سیستم حکمروایی شد. بنابراین نخبهپرور بودن سیستم حکمرانی ما یک ضرورت است.»