| کد مطلب: ۱۹۰۴۷

مقتضیات زیستن در یک منطقه پرتنش

ما و فلسطین

سیدهادی عظیمی، عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت

ما و فلسطین

شهادت اسماعیل هنیه، رئیس دفتر سیاسی حماس، در تهران و فردای تحلیف رئیس‌جمهور جدید اقدامی بود که بازتاب‌های فراوانی به همراه داشت. جامعه ایران از دیرباز با مسئله فلسطین روبه‌رو بوده است و همواره فلسطین به‌عنوان یک عامل تعیین‌کننده از سیاست خارجی بر مناسبات سیاست داخلی نیز تاثیر داشته است.

بیشتر رهبران شناخته‌شده انقلاب اسلامی در مورد فلسطین سخن گفته بودند و کتاب نوشته بودند. همین موجب شد که اولین میهمان خارجی انقلاب هم یاسر عرفات، رهبر وقت سازمان آزادیبخش فلسطین باشد. از همین رو آرمان فلسطین تبدیل به یکی از مهمترین سیاست‌های ایران در روابط بین‌الملل شد.  در مورد نسبت ما و مسئله فلسطین همواره بحث و گفت‌وگو‌های فراوانی صورت گرفته است و می‌گیرد.

مهمترین سوال این است که چرا باید از آرمان کشور مستقل فلسطین و مردم فلسطین و گروه‌های مبارز فلسطینی دفاع کرد؟ در پاسخ به این سوال دیدگاه‌های مختلف مطرح می‌گردد. عموم گفتمان‌های اسلام‌گرا در مورد اینکه مسئله فلسطین مهم است اتفاق‌نظر دارند ولی دیدگاه‌های ملی‌گرایانه و تجددگرایانه می‌کوشند از رویکردی صلح‌طلبانه حمایت ایران را بی‌حاصل و غیرمرتبط با منافع ایران بدانند.

روزنامه‌نگاری به نام رابت کاپلان در سال ۱۹۹۴ مقاله‌ای با عنوان اقتدارگریزی آینده منتشر نمود که بر روی پیوند موجود میان فروپاشی اجتماعی و کمیابی محیط زیست تاکید کرده است و از سه عامل مهم «برخورد‌های فرهنگی و نژادی، دگرگونی جنگ و تقدیر جغرافیایی» نام می‌برد.(تصویر‌های متعارض از سیاست جهان، گرگ فرای، جاستینا اهیگن، ترجمه علیرضا طیب، نشرنی،۱۳۹۰، ص ۲۷۴) سه عامل فوق را می‌توان در منطقه پرتنش خاورمیانه به وضوح دید که عامل مهمی در شکل‌گیری تنش‌های موجود در منطقه است.

خاورمیانه مملو از تصاویر متعارض فرهنگی و نژادی است که بنا به تقدیر جغرافیایی سال‌هاست که در کنار یکدیگر زندگی می‌کنند. چالش‌های دینی بین مسلمانان و غیرمسلمانان، چالش‌های هویتی مذهبی، زبانی و قومی نیز به صورت بالقوه در سطح منطقه حضور دارند که امکان بالفعل شدن را دارند. فرانسیس فوکویاما نیز در کتاب هویت خود تاکید می‌کند که در قرن بیستم، صف‌بندی چپ و راست حول اقتصاد و مباحثی چون مداخله دولت، توزیع منابع، رابطه کار و سرمایه و کارکرد بازار بود. اما در قرن حاضر به سمت هویت که ماهیتی فرهنگی دارد سوق یافته است. 

زیست در منطقه پرتنش خاورمیانه و تقدیر جغرافیایی هویت‌های متفاوت در کنار یکدیگر امکان برخورد‌های هویتی را به وجودمی‌آورد. صلح‌طلبی با بی‌اعتنایی یا در نظر نگرفتن چالش‌های هویتی موجود به وجود نمی‌آید بلکه امکان صلح محصول درک چالش‌های فوق و قرار گرفتن در جهتی است که از تبدیل چالش به بحران جلوگیری نماید. چالش‌های هویتی موجود در منطقه خاورمیانه به ترتیبی است که به دلیل وجود سابقه تاریخی همه آن‌ها امکان بحران‌آفرینی را نخوا

هد داشت. چالش‌های زبانی و قومی بین ایرانیان و سایر زبان و اقوام موجود در خاورمیانه امری است که به دلیل همزیستی مسالمت‌آمیز چالش‌برانگیز نخواهد بود. چالش‌های مذهبی نیز با توجه به علقه‌های دینی و وجود اشتراکات فراوان در بین مسلمانان قابل کنترل است. مهمترین چالش هویتی موجود در منطقه خاورمیانه که نه‌تنها سیاست هویت را تقویت می‌کند که می‌خواهد با تقویت چالش‌های هویتی دیگر زمینه تثبیت خود را فراهم سازد چالش بین اسرائیل و سایر کشور‌هاست.

موجودیت اسرائیل می‌خواهد با چالش‌برانگیزی در منطقه به حیات خود ادامه دهد. اسرائیل تنها موجودیتی است که در طول هفتاد سال گذشته بدون اینکه جایگاه مستحکمی در تاریخ خاورمیانه داشته باشد با حمایت‌های خارجی و تقویت چالش‌های موجود در منطقه به حیات خود ادامه داده است. انقلاب اسلامی ایران آغازگر چالش نبوده است بلکه اسرائیل با هر کشور و اندیشه‌ای که بخواهد زمینه‌های وجودی‌اش را زیر سوال ببرد به تضاد و کشمکش خواهد رسید.

این تصور که اگر از فلسطین حمایت نشود مسئله ایران و اسرائیل حل می‌شود به دلیل بحران‌های هویتی موجود در سطح منطقه بی‌معناست. ما و فلسطین به دلیل زیستن در یک منطقه پرچالش و پرتنش جدای از یکدیگر نیستیم و عدم حمایت ایران از فلسطین مسئله را حل نمی‌کند. برخورد‌های فرهنگی و هویتی موجود در خاورمیانه منجر به تضاد ایران و اسرائیل خواهد شد. مقتضیات زیستن در منطقه پرتنشی همچون خاورمیانه مستلزم توجه به چالش‌های هویتی است که سیاست هویت را تقویت می‌کند و هویت‌های مختلف را در کنار هم قرار می‌دهد.

دراین شرایط اسرائیل کوشش خواهد کرد چالش‌های منطقه‌ای را به تضاد علیه ایران بکشاند و ایران را در موقعیت تضاد با همسایگانش قرار دهد و بر تضاد چالش‌های مذهبی، قومی و زبانی ایران با سایر کشورهای خاورمیانه بیافزاید. هرچند می‌توان بر تاکیتک‌ها و روش‌های سیاست خارجی موجود انتقاد داشت ولی زیستن مشترک در منطقه خاورمیانه مستلزم کاستن از تنش‌های قومی و زبانی و مذهبی است و همین روند نیز بر تضاد با اسرائیل می‌افزاید. ازاین منظر اقتضای زیستن در خاورمیانه حمایت از کشور مستقل فلسطین، مردم فلسطین و گروه‌های مبارز فلسطینی است تا از منطقه تنش‌زدایی شود.

اخبار مرتبط
دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی