«انتقام عجولانه»؛ بازی در زمین اسرائیل
مطالبۀ انتقام در قبال حملۀ موشکی و تروریستی اسرائیل به کنسولگری ایران در دمشق و ترور فرماندهان ارشد نیروی قدس سپاه در 13 فروردین امسال درحالی از جانب برخی محافل مطرح میشود که مقامات رسمی به آنها اطمینان دادهاند در زمان و مکان مناسب صورت میپذیرد و به بیان دیگر: عجله نکنید و به زبان سادهتر: به وقتش!
جالب اینکه این بار اپوزیسیون جمهوری اسلامی هم در این تنور میدمد اگرچه مشخص نیست به قصد همسویی با دامی است که احتمالاً اسرائیلیها گسترانیدهاند یا به قصد تخفیف و تحقیر یا سرخورده کردن حامیان هیجانی. این حامیان هیجانی و لایههای بالاتر آنان البته نقدی را متوجه دولت ابراهیم رئیسی نمیکنند و نوع و جنس مطالبهشان هم هرگز مثل فضای بعد از ترور شهید فخریزاده در سال 99 نیست که در پی آن مجلس انقلابی مصوبهای را گذراند که عملاً احیای برجام را بعد از خروج دونالد ترامپ و استقرار جو بایدن با مشکل مواجه میکرد تا جایی که حسن روحانی، رئیسجمهوری پیشین ایران از تعبیر 9/11 استفاده کرد تا بگوید خسارت آن برای ما مثل یازده سپتامبر برای آمریکاییها بوده است. چون تاریخ تصویب آن هم 9/11 بود! (یازده آذر مثل یازده سپتامبر).
اگر دیروز از زبان یک چهرۀ نزدیک به مقاومت و مورد وثوق رسانههای اصولگرا به صراحت نمیشنیدم «انتقام عجولانه بازی در زمین اسرائیل است»، این یادداشت را نمینوشتم چون احتیاط شرط عقل است و میدانیم به سادگی انگ میزنند.
بگذریم از اینکه فرد موصوف حتی با بهکارگیری لفظ «انتقام» هم کاملاً موافق نبود زیرا میگفت ایران کار خود را انجام داده و میدهد و تأثیر را بر جای گذاشته و کاری که اسرائیل کرده تقلا و تکاپو به قصد جبران است چون بههیچیک از سه هدف خود در این 6 ماه دست نیافته و آن سه هدف نیز از این قرار: اول: آزادی گروگانها، دوم: حذف و ترور رهبران جنبش حماس و سوم کوچاندن ساکنان و باشندگان غزه به سرزمینی دیگر و البته در این تحلیل خسارت سنگین کشته شدن بیش از 30 هزار انسان اجتنابناپذیر بوده است و با همین نگاه شهیدان ایرانی اخیر در دمشق را باید در عداد 32 هزار قربانی 6 ماهه دانست که این روزها تصاویر چهرههای شاخص و بعضاً رسانهای آنان چهرۀ میدان و خیابان فلسطین تهران را به شکل قابلتوجهی تغییر داده و حتی تصویر خانم «شیرین عاقله» را هم بین آنها و بدون حجاب شرعی میتوان دید و باور کرد بقیه هم واقعی است و از منظر عاطفی و انسانی و نه صرفاً سیاسی یا ایدئولوژیک.
جدای این تحلیل بالا بر این فرض استوار است که عملیات 6 ماهۀ اسرائیل بعد از 15 مهر 1402 (طوفانالاقصی/ هفتم اکتبر 2033) در 5 مرحله بروز کرده و اکنون در مرحلۀ پنجم قرار گرفتهایم:
در مرحلۀ نخست، هدف آزادسازی غلاف غزه (با ادبیات خودشان) بود و به همین خاطر طی 21 روز اقدام به بمباران هوایی کردند تا اصطلاحاً پاکسازی کنند. دربارۀ چرایی بمبارانها میگفتند بر آناند تا بانک اطلاعات حماس را از بین ببرند و حتی خانههای افراد مرتبط با حماس را هم بر سرشان آوار کنند ولو خانۀ پسرخاله اسماعیل هنیه باشد و به این همه ویرانگری هم بسنده نکردند و سراغ تصاویر افراد رفتند که از قبل ثبت کرده بودند تا شناسایی شوند.
در مرحلۀ دوم به گسیل نیروی زمینی روی آوردند که اوج جنایت و در واقع حضیض سبُعیت در حمله به بیمارستان المعمدانی خود را نشان داد و جهان را چنان نگران و خشمگین ساخت که به آتشبس 7 روزه انجامید.
در مرحله سوم و در پی حملات هوایی و زمینی عملیات کمشدت اما با هدف قراردادن هوشمند را شاهد بودیم و ترورهای بیروت و دمشق در همین راستا ارزیابی میشود.
پس از آن و در زمستان و با بالا گرفتن اختلافات بایدن و نتانیاهو و وقتی روشن شد جهان هرگز به حماس به چشم داعش نمینگرد و به جز 48 ساعت اول که این انگاره را داشتند جا میانداختند در بعد از آن افکار عمومی روزبهروز بیشتر با فلسطینیان همراه شد و اوج آن را در روز قدس شاهد بودیم.
در این مرحله که از آن میتوان بهعنوان فاز چهارم یاد کرد ایدۀ «فریز عملیات» را اجرا کردند تا به دوگانه مردم و حماس دامن بزنند و اهالی غزه درون باریکه بر رهبران حماس بشورند.
مبنای مخالفت با انتقام عجولانه و نه پاسخ مدبرانه و حسابشده اما باور به آغاز مرحلۀ پنجم در یکصد و هشتادمین روز است و آن همانا جنگ تکثیرشونده است یا درگیر کردن دیگران و خاصه ایران.
با این پیشینه و تحلیل جز این است که انتقام عجولانه بازی در زمین اسرائیل است؟ و به همان شعر سعدی باید توصیه کرد که در یادداشت دیروز صفحه آخر درباره «صبوری جور عدو» آمده بود.