عاطفیترین روز قدس
فارغ از هر نگاه سیاسی در داخل یا به توافقها این دیگر بزرگنمایی صداوسیما نیست که بگوییم کاسه داغتر از آَش شده چون عرق شرم بر چهره جهان نشسته است و اینها همه کافی است تا بگوییم رو قدس ۱۴۰۳ نه سیاسی، نه عقیدتی و نه حتی ایدئولوژیک که عاطفی و انسانی است و انسان فراتر از ایدئولوژیها مینشیند و اگرچه روشنفکرانی که در سال ۵۸ امضا کردند، همه از جمهوری اسلامی فاصله گرفتند، ولی آنها هم با نگاه انسانی و عاطفی با روز قدس همداستانی نشان دادند و امسال دیگر کسی نباید تعجب کند چون پیداست که داستان تا چه حد بار عاطفی دارد. این نوشته نمیتواند حق مطلب را ادا و حاق واقع را بیان کند. به تصاویر نگاه کنید..
فردا روز قدس است و گزاف نیست اگر گفته شود عاطفیترین در این 45 سال. چراکه در سالهایی از حال و هوای فلسطین دور شده بود و این ذهنیت هم غلبه داشت که موضوع فلسطین تمام یا حل یا بر سر آن توافق شده و نوعی پروپاگاندا با مصرف داخلی است اما امسال چنین ادعایی را کسی نمیپذیرد. این گزاره که آخرین جمعۀ ماه رمضان که به پیشنهاد امام خمینی بهعنوان روز قدس نامگذاری شد، امسال حال و هوای دیگری دارد بر این پایه استوار است که در هیچیک از 45 سال گذشته افکار عمومی در جهان تا این حد با فلسطین همراه نبوده و شگفتا که در این 6 ماه آنقدر که در کشورهای اروپایی در اعتراض به کشتار فلسطینیها اعتراض و راهپیمایی انجام شد، در ایران شاهد نبودیم!
بیش از 6 ماه است که اسرائیل به تلافی عملیات طوفانالاقصی در 15 مهر 1402 مردمان بیپناه غزه را زیر شدیدترین حملات خود قرار داده و کل باریکه را به تلی از ویرانی بدل ساخته و بیش از 30 هزار ساکن غزه و غالباً هم زن و کودک را به این بهانه کشته که چریکهای حماس در خانههای آنان یا در تونلهای زیرزمینی پناه گرفتهاند و همچنان به آتشبس تن نمیدهد چون مدعی است به دنبال نیروهای حماس میگردد!
هرچند دکتر ابراهیم یزدی میگفت او در دوران وزارت خارجه در سال 1358 به رهبر فقید انقلاب پیشنهاد کرد روزی بهعنوان روز قدس نامگذاری شود اما این مناسبت با اعلام از جانب امام خمینی شناخته میشود چندان که ایدۀ اولیۀ ملی کردن صنعت نفت را اگرچه دکتر سیدحسین فاطمی مطرح کرد ولی با دکتر محمد مصدق شناخته میشود. روز قدس در این 45 سال فراز و نشیب فراوان داشته و در غالب سالها جنبۀ نمادین آن میچربیده و در مواردی خیلیها هم مسئلۀ فلسطین را تمامشده میدانستند و میگفتند فلسطینیها به 22 درصد سرزمین رضایت داده و بحث تنها بر سر بیتالمقدس شرقی است و شهرکسازیها و اختلاف بر سر آن است که اسرائیل زیر بار اولی نمیرود تا پایتخت دولت ملی فلسطین باشد و دومی را هم متوقف نمیکند وگرنه باقی امور حل شده یا مشکلی بین خودشان است و نباید کاسۀ داغتر از آش شد.
این نقد بعد از قرارداد اسلو در سال 1993 شدت گرفت و کار به جایی رسید که در عالیترین سطوح از یاسر عرفات، رهبر سازمان آزادیبخش فلسطین که اندک زمانی بعد از پیروزی انقلاب 57 به تهران آمده و با امام خمینی دیدار کرده بود، با عنوان خائن یاد میشد که چرا به توافق تن داده است. طرف اسرائیلی هم البته به خیانت متهم شد که چرا از 22 درصد صرفنظر کرده و بهای آن جان اسحاق رابین بود که ترور و کشته شد. انتقادها در ایران در حالی بود که بعد از تشکیل و استقرار دولت ملی فلسطین در رامالله دفتر ساف در تهران بهعنوان سفارت فلسطین ارتقا یافت. ساختمانی که پیش از انقلاب در اختیار اسرائیل بود و اگرچه رسماً سفارت نداشت اما عملاً نقش سفارتخانه را ایفا میکرد. در تاریخ روز قدس در جمهوری اسلامی و طی این 45 سال بر چند روز میتوان بیشتر درنگ کرد:
26 مرداد 58
اولین روز قدس در حالی برگزار شد که از سه هفته قبل نمازجمعه در تهران به امامت آیتالله طالقانی برگزار میشد و آن روز نیز طالقانی با دهان روزه در دفاع از آرمان فلسطین خطبه خواند. سخنرانان آن راهپیمایی که پیش از خطبههای طالقانی در اولین روز قدس سخن گفتند 4 شخصیت بودند. اگر هانی الحسن، سفیر وقت فلسطین را که تنها پیام یاسر عرفات را قرائت کرد و خود نطقی ایراد نکرد به حساب نیاوریم:
سخنران اول مهندس مهدی بازرگان، نخستوزیر دولت موقت بود که به مقایسه جمعیت سه میلیونی حاضر با 12 سال قبل از آن پرداخت که اسرائیل در سال 1967 مناطق تازهای را اشغال کرد و نیروی برتر در خاورمیانه تصور میشد و انقلاب اسلامی ایران به این انگاره پایان داد. بازرگان، از امام موسی صدر نیز یاد کرد و جای او را در آن آیین خالی دانست. سخنران دوم، عبدالحلیم خدام، وزیر امور خارجه وقت سوریه بود که پیشبینی کرد انور سادات به خاطر عقد پیمان کمپ دیوید به سختی مجازات شود.
دو سال و دو ماه بعد پیشبینی او تحقق یافت و سادات به ضرب گلوله سروان خالد اسلامبولی از پا درآمد. البته پیشبینی دوم عبدالحلیم خدام که با مجازات سادات راه استقلال و آزادی مصر هموار خواهد شد، جامه واقعیت نپوشید و مصر گرفتار استبداد حسنی مبارک شد که 29 سال دوام آورد؛ هرچند مبارک هم ساقط شد و البته میدانیم میان خدام با فرزند حافظ اسد اختلاف افتاد و کم نیستند کسانی که معتقدند اگر خدام مانده بود چهبسا از بسیاری از اتفاقات ویرانگر در سوریه بعد از بهار عربی جلوگیری میکرد.
سومین سخنران آیتالله سیدعلی خامنهای بود که برای اولین بار پشت تریبون نمازجمعه قرار میگرفت و هیچ کس حدس نمیزد روحانی جوان و 40 ساله که به دوستداری دکتر شریعتی شهرت داشت، تنها 5 ماه بعد به جای آیتالله طالقانی نمازجمعه را اقامه کند. (با درگذشت طالقانی، آیتالله حسینعلی منتظری چند ماهی امام جمعه بود و بعد آیتالله خامنهای عهدهدار آن شدند.)
چهارمین نفر هم محمد مجتهدشبستری بود که سخنران ثابت پیش از خطبهها به حساب میآمد و از مسلمانان خواست «بستگی به زبان و خاک و مرز را رها کنند و همه مانند انسانهای همسان در کنار هم قرار گیرند.»
این اشاره هم خالی از لطف نیست که نگاهی به روزنامه اطلاعات در آن دوران نشان میدهد 25 نویسنده و روشنفکر مطرح نیز در بیانیهای با حمایت از راهپیمایی روز قدس اعلام کردند در آن شرکت میکنند. قطعاً از دیدن این اسامی و آن ادبیات تعجب خواهید کرد اما واقعیت دارد و نشان میدهد که اولین روز قدس تا چه حد فراگیر بوده است.
این نویسندگان و شاعران در پیام خود آورده بودند: «ما از انقلاب فلسطین و مبارزه مستمر تمام خلقهای جهان علیه سرمایهداری جهانی، امپریالیسم آمریکا و صهیونیسم بینالملل حمایت میکنیم و در راهپیمایی روز قدس در کنار همه مبارزان راه آزادی و دموکراسی شرکت خواهیم کرد.»
در میان امضاکنندگان این نامها به چشم میخورد: داریوش آشوری، داریوش شایگان، غلامحسین ساعدی، سیمین دانشور، داریوش مهرجویی و احمد شاملو. بله. احمد شاملو و داریوش مهرجویی هم بودند.
24خرداد 64 و تهدید بمباران صدام حسین
راهپیمایی روز قدس سال 64 بیش از آنکه به فلسطین نسبت داده شود، از جنبهای دیگر اهمیت داشت و آن هم این بود که صدام حسین تهدید کرده بود چون راهپیمایی را حکومت به راه انداخته و به قصد تأیید ادامۀ جنگ نیز هست، بمباران خواهد کرد. خوشبختانه این اتفاق نیفتاد اما حضور جمعیت در آن راهپیمایی از حیث شهامت و شجاعتی که به خرج دادند، فراموششدنی نیست. فردای آن روز رهبران سازمان مجاهدین خلق که در پی بهبود روابط تهران - پاریس از فرانسه اخراج شده بودند، وارد بغداد شدند و خصومت ایران و عراق به اوج خود رسید. فیروزه بنیصدر همراه مسعود رجوی نبود چراکه به خواست پدر که اولین رئیسجمهوری ایران و فرمانده کل قوا در آغاز جنگ بود جدا شده بود چون سفر و استقرار در عراق گناهی نابخشودنی بود و مگر غیر این میتوانست باشد؟
28آذر 1380 و بمب اتم
سخنران غالب روزهای قدس، هاشمی رفسنجانی بود. چه در مقام رئیسجمهوری و چه بعد از آن در مقام امام جمعه موقت و بعد از 88 ادامه نیافت چون دیگر نمازجمعه را اقامه نکرد.
در سال 1380 و درحالیکه سیدمحمد خاتمی، رئیسجمهوری موفق به تنشزدایی شده و روابط ایران و اروپا بهبود یافته بود، هاشمی سخنی گفت که برای دولت و شخص رئیسجمهور مشکلساز شد؛ هرچند بعدتر در مقام اصلاح برآمد ولی گفته میشود حساسیت ادعایی بر سر برنامه اتمی ایران در دو سال بعد در این نطق هم ریشه داشته است. او روز 28 آذر 1380 در نمازجمعه روز قدس گفت: «اگر روزی دنیای اسلامی متقابلاً مجهز شود به سلاحهایی که امروز اسرائیل دارد، آن روز استراتژی استکبار به بنبست میرسد. چون استعمال یک بمب اتم در داخل اسرائیل هیچ چیزی باقی نمیگذارد اما در دنیای اسلام فقط آسیب میرساند.»
روز قدس در التهابات 88
8سال بعد و در سال 88 هاشمیرفسنجانی از نمازجمعه کنار رفته بود چون به پیشنهادهای او در آخرین نمازجمعه – 26 تیر 1388- در عمل اعتنا نشده بود. هواداران جنبش سبز از این فرصت استفاده کرده و با حضور در راهپیمایی شعارهای خود را سرمیدادند هرچند شعار انحرافی قلیلی (نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران) که همه هم حمایت نکردند دستمایه حملات رسانههای اصولگرا به میرحسین موسوی و مهدی کروبی شد که هنوز محصور نبودند.(حصر از 25 بهمن سال بعد – 1389- شروع شد). با این پیشینه میتوان فردا – 17 فروردین 1403 خورشیدی- را عاطفیترین روز قدس دانست چراکه صحبت از کودکانی است که در غزه قربانی شدند و میشوند. سخن از بیمارستانهایی است که آوار شد و میشود.
حکایت تجهیز و تسلیح بیشتر اسرائیل و همزمان ارسال غذا به آوارگان فلسطین است و نیازی به این کلمات نیست وقتی تصاویر گویاست خاصه سفرههای افطار با اندک خوراک در ویرانههای جنایت در غزه. فارغ از هر نگاه سیاسی در داخل یا به توافقها این دیگر بزرگنمایی صداوسیما نیست که بگوییم کاسه داغتر از آَش شده چون عرق شرم بر چهره جهان نشسته است و اینها همه کافی است تا بگوییم رو قدس 1403 نه سیاسی، نه عقیدتی و نه حتی ایدئولوژیک که عاطفی و انسانی است و انسان فراتر از ایدئولوژیها مینشیند و اگرچه روشنفکرانی که در سال 58 امضا کردند، همه از جمهوری اسلامی فاصله گرفتند، ولی آنها هم با نگاه انسانی و عاطفی با روز قدس همداستانی نشان دادند و امسال دیگر کسی نباید تعجب کند چون پیداست که داستان تا چه حد بار عاطفی دارد. این نوشته نمیتواند حق مطلب را ادا و حاق واقع را بیان کند. به تصاویر نگاه کنید..