| کد مطلب: ۱۲۳۹۳

بایدن و استراتژی بزرگ آمریکا

بنجامین میلر در کتاب ارزشمندی به‌نام «استراتژی بزرگ آمریکا؛ از ترومن تا ترامپ» به چهار استراتژی بزرگ در رویکرد کلی ایالات متحده آمریکا نسبت به روابط بین‌الملل اشاره دارد.

1

 

رئالیسم تهاجمی: هدف این استراتژی کسب و یا حفظ «هژمونی و سلطه یک‌جانبه» آمریکا با بهره‌گیری از قدرت سخت است. در این استراتژی آمریکا هر نوع تقابل با سلطه و برتری‌جویی این کشور را بر نمی‌تابد و با قدرت تهاجمی نظامی بر علیه آن اقدام می‌کند.

۲

 

رئالیسم تدافعی: در رئالیسم تدافعی ایالات متحده به‌دنبال هژمونی و سلطه نیست بلکه این کشور سعی دارد تا اتخاذ رویکرد مبتنی بر «بازدارندگی و توازن قدرت» به‌نوعی تعادل و ثبات در روابط بین‌الملل برسد اگرچه در اینجا قدرت سخت و توان نظامی نقش کلیدی را بازی می‌کند اما آمریکا از این توان فقط برای حفظ وضع موجود در روابط بین‌الملل و جلوگیری از بی‌نظمی و عدم تعادل بهره می‌گیرد. دوران نیکسون و کیسینجر اوج غلبه این نگاه در رویکرد کلی بین‌المللی آمریکا است.

۳

 

لیبرالیسم تهاجمی: این استراتژی در برگیرنده مفاهیمی چون «دموکراسی‌سازی و بسط ارزش‌های لیبرالیستی» با بهره‌گیری از قدرت سخت است. به‌عبارتی ایالات متحده در این استراتژی تردیدی در استفاده از قدرت نظامی برای ایجاد تغییرات دموکراتیک مورد نظر خود ندارد. جورج‌بوش پسر را معمولاً در ذیل این استراتژی به‌حساب می‌آورند. یکجانبه‌گرایی و استفاده از زور برای ایجاد تغییرات به اصطلاح دموکراتیک خصیصه اصلی این استراتژی است.

۴

 

لیبرالیسم تدافعی: در لیبرالیسم تدافعی هدف گسترش ارزش‌های لیبرال و دموکراتیک است اما این هدف تنها از طریق چندجانبه‌گرایی و توسل به سازمان‌ها و نهادهای بین‌المللی و با توسل به قدرت نرم  و در صورت ضرورت استفاده چندجانبه و بین‌المللی از قدرت سخت دنبال می‌شود. در این استراتژی رفتار ایالات متحده تا حدودی مسئولانه و منطبق بر هنجارهای جامعه بین‌المللی است.

 

اما سوال اساسی که به مسائل جاری در خاورمیانه و نقش ایالات متحده بر می‌گردد آن است که در دولت بایدن کدام استراتژی حاکم است؟ فهم این مسئله می‌تواند ما را در پیش‌بینی رفتار ایالات متحده نسبت به تحولات منطقه یاری دهد.

براساس آموزه و تجربه کاری جو بایدن چه در دولت اوباما و چه به‌عنوان رئیس‌جمهوری آمریکا بسیار روشن است که این  دولت اول اینکه، توان احیای هژمونی ایالات متحده را ندارد و اساساً این کشور به دلایل مختلف از جمله مشکلات اقتصادی قادر به پرداخت هزینه‌های یک قدرت هژمون نیست. این «ناهژمونی‌گرایی» از زمان اوباما شروع و در دولت ترامپ به اوج رسیده است و اکنون هم ایالات متحده بر همان مدار و محور حرکت می‌کند.

دوم اینکه، ایالات متحده بایدن نه توان و نه اراده بهره‌گیری از رویکردهای یکجانبه در روابط بین‌الملل را ندارد. از این روی سعی دارد رفتارهای سیاست خارجی خود را با متحدین بین‌المللی، منطقه‌ای و حتی قدرت‌های نوظهور مثل چین و هند و البته نهادهای بین‌المللی  تنظیم کند. این مسئله موجب می‌شود تا این کشور وارد یکسری معادلات پیچیده دیپلماتیک گردد و در نتیجه از اتخاذ تصمیمات فوری، هیجانی و گاهی بی‌ملاحظه باز داشته شود.

سوم اینکه، آمریکا در دولت بایدن دنبال بازدارندگی یک‌جانبه با قدرت سخت هم‌ نیست. عصر بهره‌گیری از قدرت سخت برای بازدارندگی یک‌جانبه برای ایالات متحده سپری شده است. این رویکرد تنها در دوره جنگ سرد مصداق داشت و از آن پس ایالات متحده از چنین استراتژی‌ای پیروی نمی‌کند. به‌ویژه اینکه رقیب قدرتمندی مثل شوروی در برابر او قرار ندارد. جورج بوش پسر را نباید مدافع این استراتژی قلمداد کرد. چون این استراتژی دنبال جنگ و تغییر رژیم‌ها نیست بلکه یک استراتژی محافظه‌کارانه است در حالی‌که جورج بوش پسر سیاست تغییر رژیم و دولت- ملت‌سازی جدید را دنبال می‌کرد.

چهارم آنکه، به نظر می‌رسد دولت بایدن از یک استراتژی لیبرالیستی تدافعی پیروی می‌کند که چیستی و تبعات آن در ادامه مورد بررسی قرار می‌گیرد.

دولت بایدن خود را یک دولت مسئول در قبال نظم بین‌المللی قلمداد می‌کند و مدعی است رفتارهای هنجارستیز و یک‌جانبه دونالد ترامپ ‌در قبال رژیم‌ها و نهادهای بین‌المللی در حوزه‌های مختلف اعم از امنیت، محیط زیست، تجارت و حقوق بشر پرستیژ ایالات متحده را در معرض خطر قرار داده است و از این رو، این کشور سعی دارد برحسب هنجارهای بین‌المللی و با اتخاذ رویکرد چندجانبه‌گرایانه در قبال بحران‌های بین‌المللی نوعی مدیریت صریح، قاعده‌مند و مسئولانه را در پیش گیرد. اگرچه این ادعا در عمل با مشکلاتی مواجه بوده و گاهی در حد ادعا باقی مانده است اما عدم اتخاذ رفتارهای جنگ‌طلبانه، عدم یک‌جانبه‌گرایی، تلاش برای اتخاذ تصمیمات توجیه‌پذیر از نظر حقوق بین‌الملل، توجه به گسترش ارزش‌های لیبرالیستی مورد نظر آمریکا و بلوک غربی  مثل صلح و حقوق بشر و مواردی از این دست حکایت از آن دارد که بایدن در دولت خود کم و بیش از استراتژی «لیبرالیسم تدافعی» بهره می‌گیرد. اینجا ایالات متحده دوستدار و خواهان بسط ارزش‌های لیبرالیستی است اما برای رسیدن به این وضعیت از قدرت نظامی یکجانبه بدان‌گونه که در دولت جورج بوش پسر انجام می‌شد، بهره گرفته نمی‌شود. حداکثر تمایل دولت بایدن به استفاده از قدرت نظامی در منازعات بین‌المللی آن است که چنین اقدامی به‌نام دفاع مشروع و برای بازدارندگی اقدامات تهاجمی علیه منافع آمریکا انجام پذیرد و از احتمال شکل‌گیری وضعیت جنگ فراگیر به‌شدت جلوگیری شود. از این رو، در مطالعه رفتار بایدن نسبت به منازعه منطقه خاورمیانه باید توجه داشت که این دولت دنبال تغییر هیچ رژیمی نیست و در ادراکات رهبران فعلی آمریکا سیاست «سر زدن» یا تغییر رژیم از جایگاه ویژه‌ای برخوردار نیست.

به‌طور بدیهی علت اتخاذ استراتژی لیبرالیسم تدافعی در دولت بایدن از یک طرف محصول محدودیت‌های برآمده از محیط بین‌المللی است که در این بخش باید به نگرانی از گسترش یک جنگ بزرگ در ابعاد وسیع از شرق اروپا و مسئله اوکراین تا منطقه خاورمیانه و حتی آسیا و اقیانوسیه اشاره کرد. در کنار این مسئله، معضلات برآمده از پدیده‌های اجتماعی مثل مهاجرت گسترده بین‌المللی از مناطق بحران‌زده مثل اوکراین و خاورمیانه به سمت کشورهای عضو اتحادیه اروپا  را هم باید به‌عنوان عامل محیطی مهم در اتخاذ استراتژی لیبرالیسم دفاعی قلمداد کرد.

از طرفی دیگر، باید نقش شرایط داخلی آمریکا را در پذیرش استراتژی لیبرالیسم تدافعی مهم دانست. ایالات متحده درگیر در انتخابات داخلی برای دو رکن مهم کنگره و ریاست‌جمهوری است. اتخاذ هر نوع سیاست تهاجمی بی‌سرانجام  از طرف دولت دموکرات بایدن می‌تواند هزینه‌های سیاسی داخلی سنگینی را بر حزب دموکرات تحمیل کند. دولت بایدن درصدد است تا با تکیه بر نوعی همکاری و چندجانبه‌گرایی بین‌المللی میان کشورهای «بلوک لیبرالیست» و بهره‌گیری از نهادهای بین‌المللی و حرکت در چارچوب این موازین اقدامات احتمالی نظامی محدود خود را علیه جبهه مقاومت در یمن، سوریه و عراق توجیه کند. در این راستا باید گفت این دولت هرگز وارد برنامه‌ای که یک جنگ بزرگ و فراگیر بین‌المللی که مستلزم لشکرکشی گسترده برای تغییر دولت‌ها باشد، نخواهد شد.

دیدگاه

ویژه تیتر یک
  • نشست فصلی شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، روز گذشته در وین آغاز به کار کرد. پیش‌نویس قطعنامه پیشنهادی تروئیکای…

  • هرچند تعبیر دوشنبه‌های ملاقاتی و سه‌شنبه‌های نظارتی و چهارشنبه‌های درایتی به طعنه به کار رفته اما اتفاقاً شاهد…

  • نمایندگان مجلس با تقاضای یک فوریت بررسی لایحه «اصلاح قانون نحوه انتصاب اشخاص در مشاغل حساس» با ۳۸ رأی موافق، ۲۰۷ رأی…

سرمقاله
پربازدیدترین
آخرین اخبار