| کد مطلب: ۱۱۹۲۷

طالبان و امنیت ملی ایران

فرشید عابدی

فرشید عابدی

روزنامه‌نگار ساکن زاهدان

پیش از تسلط طالبان بر افغانستان جنگ آبی علیه ایران در مرز‌های شرق کشور آغاز شد اما پس از تسلط طالبان، جنگ آبی به یک جنگ ترکیبی تبدیل شد که به صورت خلاصه به تشریح ابعاد این جنگ می‌پردازم. هدف از نوشتن این یادداشت بیشتر واکاوی نقش طالبان در تقویت گروه‌های تروریستی و تجزیه‌طلب است.

در منطقه با یک جنگ آبی مواجه هستیم که ایران نیز یکی از قربانیان این جنگ است. افغانستان با احداث سد سلما، بندکمال خان، سد بخش‌آباد، کانال‌های انحرافی مانند ترکو و قلعه افضل، کانال قوش و... یک جنگ آبی علیه همسایگان خود آغاز کرده که امنیت آبی، غذایی و زیست محیطی ایران، کشورهای آسیای مرکزی و حتی پاکستان را به مخاطره انداخته است. بسیاری از زیرساخت‌های آبی در دوره جمهوریت افغانستان احداث و یا عملیات ساخت آن‌ها با استراتژی مشخص با مشاوره و کمک مالی آمریکا، ترکیه، هند و... آغاز شد، اما پس از تسلط طالبان استراتژی افغانستان در قبال آب و رویکردهای هیدروپلیتیکی تغییری نکرد.

تجربه نشان داده که هرگاه مقامات ایرانی پیگیری مسئله حقابه هیرمند را در اولویت قرار دادند، با جنگ رسانه‌ای و یا تنش‌های مرزی مواجه شدیم. برای مثال می‌توان به اقدامات امارت اسلامی پس از اولتیماتوم رئیس‌جمهور در خصوص حقابه ایران از رودخانه هیرمند اشاره کرد. به‌رغم این‌که کارشناسان مسائل هیدرولیک اذعان داشتند که سد بخش‌آباد در سال ۱۴۰۳ تکمیل و به بهره‌برداری می‌رسد، اما ۲ روز پس از این‌ اولتیماتوم ۲ تونل سد مذکور توسط مقامات طالبان افتتاح شد و یک کارگاه سدسازی در حوضه آبریز هیرمند که سال‌ها غیرفعال بود، دوباره فعال شد. تشدید تنش‌های مرزی و جنگ تبلیغاتی باعث نگرانی مردم شده بود که پس از آن رفته‌رفته مسئله پیگیری حقابه کمرنگ شد و در نهایت با هوشمندی طالبان به‌رغم داده‌های ماهواره خیام مبنی بر وجود آب در حوضه آبریز هیرمند، هیئت ایرانی ماه‌های انتهایی سال آبی و فصل زراعت از ایستگاه سنجش آب دهراود بازدید کردند و صرفاً با بررسی آورد یک ماه رودخانه، خشکسالی در افغانستان را تایید کردند و حتی طبق معاهده میزان حقابه هیرمند در دوره خشکسالی نیز پیگیری نشد.

همزمان با اجرای قرارداد دوحه و تسلیم افغانستان به طالبان، اخباری مبنی بر کمک لجستیکی، اطلاعاتی و حتی نظامی ارتش پاکستان و isi به گروه طالبان منتشر شد. کمتر کسی پیش‌بینی می‌کرد که دره پنجشیر که ارتش سرخ شوروی و حتی نظامیان آمریکا را در جنگ به چالش کشیده بود، در مدت زمان کوتاهی سقوط کند و کنترل ولایت و ولسوالی آن به دست طالبان بیفتد. در آن زمان اعضای جبهه مقاومت تاکید بسیاری بر نقش ارتش پاکستان و حتی نیروی هوایی این‌ کشور در خصوص شکست پنجشیر داشتند. پس از تسلط طالبان بر افغانستان، عمران‌خان، نخست‌وزیر پشتون وقت پاکستان و حامی طالبان به اتهام فساد مالی بازداشت و راهی دادگاه شد. این رویداد با تقویت گروه تحریک جنبش طالبان پاکستان توسط طالبان افغانستان به لحاظ مالی، تسلیحاتی و لجستیکی مصادف شد. مسلط شدن طالبان بر افغانستان، انگیزه‌ای مضاعف برای تی‌تی‌پی برای تصرف ولایت‌های مرزی افغانستان با پاکستان را فراهم کرد، از طرفی در گذشته حکومت جمهوریت تا حد امکان به تی‌تی‌پی اجازه عملیات علیه پاکستان را نمی‌داد، اما گروه طالبان در قبال این مسئله اهتمامی نداشت که در نهایت منجر به چند عملیات توسط تی‌تی‌پی علیه مقر‌های نظامیان پاکستانی، تنش‌های مرزی، انسداد گذرگاه تورخم و توقف گاه و بی‌گاه مبادلات مرزی میان دو کشور شد‌.

تی‌تی‌پی که در گذشته در بخش پشتون‌نشین ایالت بلوچستان پاکستان نفوذ داشت، اخیراً ضریب نفود خود را در بخش بلوچ‌نشین این ایالت افزایش داده و سعی کرده با انتشار بیانیه‌هایی با گروه‌های نظامی و مدنی بلوچ در قبال برخوردهای ارتش پاکستان و isi همدردی کند و برای خودش جایگاه اجتماعی کسب کند. از آنجا که غالب گروه‌های بلوچ سکولار هستند، بنابراین گروه تحریک طالبان پاکستان با ایدئولوژی مذهبی خود نتوانسته توفیقی در همراه کردن گروه‌های بلوچ کسب کند، اما همراه کردن، تقویت و حتی استفاده ابزاری از گروه‌های تروریستی مذهبی مانند جیش‌العدل و... مسئله‌ای است که نمی‌توان به راحتی از آن عبور کرد. بنا به ادعای برخی کارشناسان مسائل افغانستان، مقامات امنیتی سه ولایت مرزی هرات، فراه و نیمروز اعضای سابق جندالله و نزدیکان تروریست معدوم عبدالمالک ریگی هستند. با توجه به اختلافات عقیدتی طالبان با شیعیان و جمهوری اسلامی کنار هم گذاشتن این تکه‌های پازل را نمی‌توان با ناامنی‌های اخیر در استان‌های سیستان و بلوچستان و کرمان بی‌ارتباط دانست. اگر در خصوص این تحرکات که با هدف آسیب زدن به تمامیت ارضی کشور توسط تجزیه‌طلبان و همراهی حامیان آن‌ها صورت می‌گیرد، تدبیر مناسبی اتخاد نشود، بی‌تردید امنیت ملی ایران را به مخاطره می‌اندازد.

عملیات موشکی و پهپادی ایران علیه مواضع گروه تروریستی موسوم به جیش‌العدل در خاک پاکستان بسیاری معادلات را تغییر داد و به نقطه عطفی در کاهش ناامنی‌ها بدل خواهد شد که در صورت استمرار توأم با کار اطلاعاتی می‌تواند به برچیده شدن بساط تروریست‌ها و تجزیه‌طلبان منجر شود. برای کاهش اثرگذاری تبلیغات گروه‌های تجزیه‌طلب و گروه‌های تروریستی برای یارگیری در ایران باید با توسعه مبتنی بر مشارکت اجتماعی، تقویت جامعه مدنی، اشاعه گفتمان سیاسی، کار فرهنگی و جبران کم‌کاری‌های فرهنگی سنوات گذشته علاوه بر اشتغال‌زایی و از بین بردن محرومیت، حس وطن‌پرستی و میهن‌دوستی را در میان جامعه رواج دهیم.

اخبار مرتبط
دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی